LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"مرجع عالي قدر در ديدار با کارواني از زائران عتبات عاليات:"
زيارت مشاهد مشرفه توفيقي بزرگ است وبايد با حضور قلب همراه باشد
کد 939
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 06 اردیبهشت 1385 - 27 ربيع الأول 1427

 

روز سه شنبه 5/2/85 جمعي از شهروندان اصفهاني ـ که عازم سفر به عتبات عاليات بودند ـ با حضرت آية الله العظمي سيد صادق شيرازي ديدار کرده، به رهنمودهاي ارزشمندشان گوش فرا دادند.

اين جلسه با عرض توسل به ساحت ولي عصر حجة بن الحسن عجل الله تعالي فرجه الشريف واشاره به برخي مصائب حضرت سيدالشهدا عليه السلام توسط يکي از حاضران آغاز شد که حال وهواي خاصي به مجلس بخشيد.

پس از آن مرجع عالي قدر فرمودند: شما در راه عتبات عاليات وزيارت اميرمؤمنان عليه السلام، حضرت سيدالشهدا عليه السلام وبقيه مشاهد مشرفه هستيد. اين مطلب توفيقي بزرگ ومسئله اي مهم است واميدوارم با سلامتي وقبول اعمال به وطن بازگرديد. نکته مهم آن است که هر يک از شما هنگام بازگشت چه مقدار از اين سفر برداشت کرده ايد وچه ميزان سود معنوي به دست آورده ايد.

ايشان در ادامه افزودند: يکي از مجتهدان به نام سيد نصرالله حائري حدود سيصد سال قبل در حرم امام حسين عليه السلام تدريس مي کرد واستاد کساني چون مرحوم بحرالعلوم بود. ايشان قصيده اي عربي درباره زمين کربلا سروده اند که يکي از ابيات آن مورد استقبال ومناقشه فراوان اشخاصي بوده که پس از ايشان آمدند. اين بيت با ويرايش شاگرد ايشان سيد بحرالعلوم چنين است:

اقدامُ من زارَ مغناکَ الشريف غَدَتْ *** تُفاخِرُ الرأسُ منه حين وافاکِ

مضمون بيت اين است که شريف ترين وارجمندترين عضو بدن انسان، سر، وکم ارج ترين عضو پاي اوست. اما کسي که به کربلا مشرف مي شود وپا بر سرزمين کربلا مي گذارد، پاي او بر سرش فخر مي فروشد ومي نازد. هرچند اين سر تا دقايقي بعد بر اين خاک مبارک سوده [ساييده] خواهد شد وتبرک مي يابد ولي افتخار پا اين است که قبل از سر وديگر اندام با اين خاک معطر تماس پيدا مي کند.

ايشان افزودند: بکوشيد چنان باشيد که در بازگشت اگر از شما درباره عده درهاي روضه مطهره، ارتفاع قبه و... پرسش شد، بگوييد نمي دانم. ملتفت اين معنا باشيد درجايي هستيد که ذرات وجود شما تحت تأثير نور وجود مقدس سيدالشهدا عليه السلام هستند. فراموش نکنيد که مقدار عنايت اين خورشيد به قدر صلاحيت شخص است.

نقل است که شخصي چندبار نزد امام حسين عليه السلام مشرف شد وحاجت خواست ولي حاجت نگرفت. روزي با دلشکستگي خطاب به حضرت زبان به شکوه گشود که چندين بار آمدم ولي حاجت نگرفتم. در عالم رؤيا حضرت را ديد که به او فرمودند: من تو را نديدم فقط همين ديروز آمدي که آنهم به گِلِه گذشت. علت اين نحوه زيارت ها، اين است که شخص، حق زيارت را ادا  نمي کند وحضور قلب ندارد وهوش وحواسش معطوف به اين سو وآن سو است.

پس از ايشان حجةالاسلام والمسلمين سيد جعفر شيرازي به سخنراني پرداخت وبه نکات زير اشاره کرد:

1. خداي متعال افراد را با قابليت ها، استعدادها وتوانايي هاي گوناگون خلق کرده ودر اين ميان پيامبران را با  قابليت هاي خاصي چون عصمت آفريده است. البته درجات چهارده معصوم صلوات الله عليهم اجمعين چنان بالا است که احدي را نمي توان با آنان مقايسه کرد. از آن جا که همين امور تفضل الهي است جاي اعتراضي براي ديگران باقي نمي ماند. براي نمونه خداي متعال همان خاندان نبي مکرم اسلام صلي الله عليه وآله را برتري داده است.

2. خداي متعال حضرت مريم را بر ديگر زنان برتري داده وفرموده است: «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَي نِسَاء الْعَالَمِينَ * يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّکِ وَاسْجُدِي وَارْکَعِي مَعَ الرَّاکِعِينَ؛(1) فرشتگان گفتند: اي مريم، خدا تو را برگزيد ومنزه کرد وبر زنان جهان برتري داد. اي مريم پروردگارت را اطاعت کن وبر او سجده آور وبا رکوع کنندگان رکوع نما». ولي اين برتري، نوعي تفضل الهي مي باشد وهرگز بدين معنا نيست که حضرت مريم تکليف ووظيفه ديگري ندارد ومسئوليت از دوش او برداشته شده است؛ زيرا در آيه دوم به او امر شده که اطاعت کند ونماز بگذارد. ما نيز اگر در مسير دين ودر راه خدا توفيقاتي به دست آورديم گمان نکنيم که مسئوليت از دوش ما برداشته شده است؛ زيرا در زمينه هاي ديگر چه بسا کارهاي برزمين مانده اي برجا باشد. اين که انسان گمان کند مسئوليتي ندارد، شعبه اي از غرور وعجب است وباعث ازبين رفتن اعمال او مي شود. آورده اند که مرحوم آيةالله بروجردي با اين که فعاليت ها وخدمات بسياري انجام داد وفقط در تهران سيصد مسجد ساخت يا در ساخت آنها نقش داشت، در آخر عمر اندوهگين بود واحساس مي کرد کاري درخور ارائه نکرده است.

همچنين نقل است که مرحوم ميرزاي شيرازيِ بزرگ خدمات بزرگي به جامعه تشيّع وحوزه هاي علميه عرضه داشت وبدين منظور از اعتبار خود بهره مي برد وپول قرض مي کرد. هنگام وفات 60هزار يا 100هزار ليره طلا بدهکار بود. از جمله کساني که به عيادت ايشان آمدند تجاري بودند که از ايشان طلبکار بودند. او درحال احتضار چشم خود را گشود وبه آنها فرمود: مي دانم که با خود مي گوييد اگر ميرزا بميرد ما پولمان را از چه کسي بگيريم، ولي من در اين فکرم که نکند فرداي قيامت خدا به من بگويد: من به تو اعتبار وآبرو دادم ومي توانستي بيش از اين قرض کني. چرا بيشتر قرض نگرفتي؟!

وي تأکيد کرد: يکي از صفات مؤمن حقيقي آن است که هميشه در حالت خوف ورجا (بيم واميد) است ودر عين اميدواري به فضل خدا از سرنوشت اخروي خود بيم دارد. از اين رو احساس عجب در مؤمنان راه ندارد وآنان هميشه خود را مقصر وبدهکار  مي شمارند.

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

1. آل عمران (3)، آيات 42 و43.

 

 

 

 

 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.