LOGIN
امام زمان عجل الله تعالی فرجه
alshirazi.org
سیره مهدوی
کد 981
نسخه مناسب چاپ کپی لینک کوتاه ‏ 08 آبان 1401 - 4 ربيع الثاني 1444

1- اهمیت شناخت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

 یكى از وظایف و تكالیف عمومى همه مسلمانان آن است كه اول باید امام زمان خویش را بشناسند و آن گاه به اطاعت از او بپردازند. از مهم‏ ترین دلایل  نقلى این وظیفه و تكلیف این روایت مشهور و متواتر است كه حضرت رسول صلى الله علیه وآله مى ‏فرماید: «من مات ولم یعرف إمام زمانه، مات میتةً جاهلیة».

 به موجب این حدیث كسانى كه بدون شناخت امام زمان خود ازدنیا بروند، چنان است كه به مرگ جاهلیت مرده باشند و هیچ رابطه و نسبتى با اسلام و آیین مسلمانى ندارند.

 این حدیث از احادیث بسیار معتبر است و شیعه و اهل سنت بر تواتر آن تصریح كرده ‏اند. از میان عالمان شیعه شیخ مفید از افرادى است كه در این باره مى ‏گوید: این حدیث به صورت متواتر از پیامبر صلى الله علیه وآله روایت شده است.

 ایشان همچنین در رساله دیگرى با عنوان الرسالة الأولى‏ فی الغیبة مى ‏نویسد: روایت «من مات وهو لایعرف إمام زمانه مات میتةً جاهلیة» صحیحه است و اجماع اهل آثار بر آن گواهى مى ‏دهد.

 و در میان عالمان اهل سنت مى ‏توانیم از  سلیمان‏ بن ابراهیم قندوزى حنفى نام ببریم كه صریحاً اظهار داشته است: حدیث «من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتةً جاهلیة» مورد اتفاق عالمان خاصه و عامه است.

 اینكه رسول خدا صلى الله علیه وآله عدم معرفت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را در ردیف شرك و الحاد و كفر خوانده‏ اند از آن رو است كه انسان وقتى امام حقیقى و واقعى ‏اش را نشناخت، راه را گم مى ‏كند و از صراط مستقیم منحرف شده، در نتیجه هرچه بیشتر پیش برود، بیشتر از هدف دور مى ‏شود.

 پس براى آنكه دچار كژراهه‏ ها نشویم و راه را گم نكنیم، در درجه نخست باید بكوشیم كه امام زمان خود را بشناسیم و امام زمانمان كسى جز حضرت حجة بن الحسن المهدی عجل اللَه تعالى فرجه الشریف نیست. او مصداق منحصر به فرد امام مفترض ‏الطاعة است كه به اذن و امر خدا زنده و شاهد و ناظر اعمال و رفتار عموم مردم به ویژه شیعیان و بالاخص علما و طلاب است.

 متأسفانه عدم شناخت صحیح و درست امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف و آشنا نبودن با سلوك فردى و اجتماعى آن بزرگوارعده ‏اى را به گمانه زنى واداشته و آنان آگاهانه یا از روى جهل اتهاماتى را به ساحت مقدس ایشان روا مى ‏دارند كه حتى از ساحت یك انسان معمولى نیز به دور است، تا چه رسد به آن بزرگوار.

2-  روایات بی اعتبار درباره حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

سوگمندانه ذهنیت رایج مسلمانان آن است كه حضرت با چهره‏ اى خشن ظهور مى ‏كند و با تكیه بر شمشیر و قتل و كشتار مخالفان خود موفق به تشكیل حكومت و كسب قدرت مى ‏شود. این ذهنیت ریشه در روایاتى دارد كه در این خصوص موجود است و بعضاً در كتاب‏ ها نوشته مى ‏شود و بر روى منبرها براى مردم بازگو مى ‏گردد. به موجب پاره ‏اى از این روایات آن حضرت به هنگام ظهور چنان با خشونت و درشتى با مردم رفتار مى ‏كنند كه اكثریت آنان آرزو مى‏ كنند كه كاش هرگز او را نبینند و عده زیادى از آنان نیز در نسب او دچار تردید شده او را از آل محمد علیهم السلام نمى‏ دانند.

تعداد این روایات به بیش از پنجاه مورد مى ‏رسد. از این تعداد سند بالغ بر سى مورد از آن ها به شخصى به نام محمد بن على كوفى مى ‏رسد كه فردى بدنام و دروغگو است و تمام عالمان رجال بر بى ‏اعتبارى روایات او حكم كرده ‏اند. این شخص در زمان امام حسن عسكرى علیه السلام مى ‏زیسته و از معاصران جناب فضل‏ بن شاذان بوده است. فضل ‏بن شاذان از اعاظم روات و بزرگان شیعه است هیچ شكى در جلالت و قدر و منزلت وى وجود ندارد تا جایى كه امام حسن عسكرى علیه السلام در مدح و توصیف او مى‏ فرماید: «أغبط أهل خراسان لمكان الفضل وكونه بین أظهرهم؛ من غبطه مردم خراسان را مى ‏خورم كه كسى چون فضل دارند».

 حال ملاحظه نمایید كه فضل ‏بن شاذانِ مورد عنایت امام عسكرى علیه السلام در وصف محمد بن على كوفى مى ‏گوید: «رجلٌ كذّاب؛ او مردى بسیار دروغگوست».

 هم ایشان در جایى دیگر اظهار داشته است: «كدت أقنت علیه؛ نزدیك بود در قنوت نماز لعن و نفرینش كنم».

 اكنون به چند نمونه از این دست روایات اشاره مى ‏كنیم:

 یكم: این روایت بیش از یك صفحه از بحارالانوار را به خود اختصاص داده است و خلاصه این روایت چنین است: حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف پس از ظهورعده‏ اى از مسلمانان را مورد تعقیب قرار مى ‏دهند. آنان نیز فرار كرده، به سرزمین روم پناهنده مى ‏شوند و از پادشاه آن مى‏ خواهند كه آنان را بپذیرد. پادشاه به آنان مى‏ گوید که اگر مى ‏خواهید به شما پناه دهیم، باید مسیحى شوید و صلیب بر گردن بیاویزید. این گروه نیز از ترس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف درخواست پادشاه روم را قبول مى ‏كنند. حضرت كسانى را به سوى رومیان مى‏ فرستد و از آنان مى ‏خواهد كه این مسلمانان را اخراج نمایند. رومیان مى ‏گویند اینان كسانى ‏اند كه با میل خود به دین ما گرویده ‏اند و از دین شما روى برگردانده ‏اند. امام بدانان هشدار مى‏ دهد كه در غیر این صورت حاكم میان ما و شما شمشیر است.

 حضرت این مسلمان‏ هاى فرارى را از چنگ نصرانى‏ ها بیرون مى ‏آورد و مردان آن ها را مى ‏كشد و شكم زنان باردارشان را پاره مى ‏كند.

 باید دانست كه امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف داراى مقام امامت هستند و بهتر از هركسى احكام اسلام را مى ‏شناسند. در دین اسلام اگر زن باردارى مرتكب جنایتى گردد و حدّ بر او واجب شود، به عنوان مثال اگر زنا دهد و چهار شاهد عادل بر زنا دادن او شهادت دهند _آن هم با این شروط تعجیزى اسلام كه جداً حصول آن ها مشكل است؛ چراكه هیچ شخصى در ملأعام زنا نمى ‏دهد مگر كسى كه بسیار هتّاك باشد_ اما با این حال اگر ثابت شد زن باردارى زنا داده است و بنا شد كه او را حدّ بزنند، مادامى كه این زن باردار است، جارى كردن حد بر او حرام است و باید تا وضع حمل صبر كرده، سپس حدّ را بر او جارى سازند، اگرچه آن بچه از زنا باشد. حال آیا حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف شكم زن باردار را پاره مى ‏كنند؟! آیا این روایت جَعل و دروغ نیست؟

 دوم: روایتى است كه با این سند ذكر شده است: «عن على ‏بن الحسین، عن محمد العطار، عن محمدبن الحسن الرازى (مجهول الهویه)، عن محمدبن على الكوفى، عن البزنطى، عن ابن بكیر، عن أبیه، عن زُرارة، عن أبى جعفر علیه السلام: ... قلت أیسیر [ الحجة ] بسیرة محمّد صلى الله علیه وآله؟ فقال: «هیهات هیهات یا زرارة ما یسیر بسیرته. قُلتُ جعلت فداك لِمَ؟ قال: إنّ رسول اللَه سار فی أُمته باللین، كان یتألف الناس والقائم علیه السلام یسیر بالقتل؛ آیا مهدى بر طبق روش رسول خدا صلى الله علیه وآله عمل خواهد كرد؟ فرمود: هرگز؛ رسول خدا صلى الله علیه وآله با نرمى و مهر و اُلفت با امتش رفتار مى ‏كرد در صورتى كه سیره مهدى قتل و كشتار است».

 این روایت علاوه بر آنكه ضعف سند دارد، با روایات صحیحه ‏اى كه در مورد  شباهت رفتار امام عصر عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف با رفتار پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله وجود دارد در تعارض است.

 سوّم: در این روایت نیز همانند روایات قبلى مسأله كشتار مطرح شده است و به نقل از امام صادق علیه السلام آمده است: «عن محمدبن على الكوفى، عن البزنطى، عن العلاء، عن محمد: قال سمعت أبا جعفر علیه السلام یقول: لو یعلم الناس ما یصنع القائم إذا خرج لأحبّ أكثرهم أن لا یروه ممّا یقتل من الناس؛ اگر مردم مى ‏دانستند قائم (مهدى) پس از ظهور چه مى ‏كند، بیشتر آن ها دوست نداشتند او راملاقات كنند؛ چراكه او بسیارى از مردم را خواهد كشت».

 چنین سخنى از طرف یك آدم دروغگو به امام معصوم نسبت داده شده و به هیچ وجه قابل پذیرش نیست؛ چراكه انسان عاقل اگر سخن انسان دروغگویى را مبنى بر شراب خوارى فلان مؤمن بشنود، باور نخواهد كرد و به خود اجازه نقل این سخن را نخواهد داد، چه برسد در مورد امام معصوم. در ادامه این روایت آمده است : «حتى ‏یقول كثیر من الناس لیس هذا من آل محمّد، لو كان مِن آل محمد لرَحِم؛ تا آنجا كه بسیارى از مردم مى ‏گویند: او از آل پیامبر صلى الله علیه وآله نیست؛ زیرا اگر از خاندان پیامبر بود بر آنان رحم مى ‏كرد».

 این سخن در مورد كیست؟! آیا در مورد حجاج ‏بن یوسف ثقفى نیز چنین سخنى  گفته شده است؟!

 چهارم: به دنبال روایت پیشین آمده است: «عن محمدبن على الكوفى، عن البزنطى، عن عاصم ‏بن حمید الحناط، عن أبى بصیر قال: قال أبو جعفر علیه السلام: ... لیس شأنه إلا بالسیف لا یستتیب أحداً؛ سر و كار مهدى جز با شمشیر نیست و توبه احدى را هم نمى ‏پذیرد». آیا سیره رسول اللَه صلى الله علیه وآله این گونه بوده است؟

 نكته مهم این است كه محمدبن على كوفى كذّاب نوعاً روایات خود را به افراد ثقه نسبت مى ‏داده تا روایاتش صحیح جلوه كند، همان طور كه در اینجا نام حناط (یكى از ثقات) در سلسله سند آمده است.

 پنجم: این روایت هم از محمدبن على كوفى با این سَند نقل شده است: «عن محمد بن على الكوفى، عن الحسن ‏بن محبوب، عن على‏ بن أبی حمزة، عن أبی بصیر، عن أبی عبدالله علیه السلام أنّه قال: ما تستعجلون بخروج القائم؟ فوالله ... ما هو إلاّ السّیف و الموت تحت ظلّ السیف؛ چرا براى ظهور قائم (امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف) عجله مى ‏كنید؟ به خدا قسم او آن شمشیر آخته ‏اى است كه از آن خون و مرگ مى‏ بارد».

 ششم: روایت از على ‏بن ابى حمزه بطائنى، سر دسته فرقه واقفیه است. او معتقد است كه امام غایب همان امام موسى ‏بن جعفر علیه السلام است و اصلاً قائل به امام دوازدهم نیست. در روایتى از امام رضا علیه السلام نقل شده است كه پس از دفن این شخص فرمودند: نكیر و منكر چنان عمودى از آتش بر او زدند كه تا روز قیامت قبرش آكنده از آتش است، یعنى الآن حدود هزار و دویست سال است كه در قبرش مى ‏سوزد.

 به هر حال روایت این است: «عن علی ابن أبی حمزة البطائنی عن أبی بصیرعن أبی عبدالله علیه السلام قال: إذا خرج القائم لم یكن بینه و بین العرب و القریش إلاّ السیف ما یأخذ منها إلاّ السیف؛ چون قائم بیاید میان او و میان عرب و قریش شمشیر حاكم است و بس. او نیز از عرب و قریش غیر از شمشیر چیزى دریافت نمى‏ كند».

اینها تنها چند نمونه از روایاتى است كه در این زمینه وارد شده است.

 صرف نظر از محمدبن على كوفى عده‏ اى از راویان دیگر این روایات نیز به هیچ وجه مورد اعتبار نبوده و روایاتشان قابل پذیرش نیست.

گذشته از اشكالات سَندى این دسته از روایات از جهت دِلالت نیز ناتمام‏ اند و قابل پذیرش نیستند، زیرا مفاد بسیارى از آن ها با ضروریات مذهب و شریعت در تعارض است و به هیچ عنوان نمى ‏توان آن ها را توجیه كرد.

 اصولاً حضرت امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف مى ‏آیند كه عدالت را بیاورند و بساط جور و جفا و ظلم و ستم را برچینند. بنابراین، امكان ندارد بخواهند از راه ظلم به عدل برسند، و یا از طریق ایجاد بدعت، سنت جدش حضرت محمد صلى الله علیه وآله و امیرمومنان على علیه السلام را احیا كنند. سنت رسول خدا صلى الله علیه وآله آن بود كه اجازه نمى‏ دادند هیچ زن باردارى را حد بزنند و یا قصاصش نمایند، ولى بر حسب آنچه محمدبن على كوفى نقل كرده است حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف شكم زنان باردارى را كه از ترس و براى حفظ جان خود مسیحى شده‏ اند پاره مى‏ كند!!

3- دروغ بستن به اهل بیت علیهم السلام

اصولاً یكى از برنامه ‏هاى دشمنان اهل بیت علیهم السلام جعل حدیث و تحریف احادیث و نسبت دادن آن ها به ائمه طاهرین علیهم السلام بوده تا معارف اسلام را تحریف كرده، آنگونه كه خود مى ‏خواهند به مردم القا كنند و دیگر اینكه با دادن چنین نسبت‏ هاى ناروایی به آن بزرگواران آنان را از چشم مردم بیندازند تا مردم به گِرد آنان جمع نشوند.

این چنین نسبت ‏هاى دروغ به ائمه اطهار علیهم السلام بخصوص حضرت امام باقر و امام صادق علیهما السلام بسیار بوده و خود ائمه علیهم السلام نیز به این مطلب تصریح كرده اند، ازجمله امام صادق علیه السلام درباره مغیرة بن سعید كه كارش جعل حدیث و تحریف احادیث است مى‏ فرمایند: «فإن المغیرة بن سعید - لعنه الله- دَسَّ فی كُتب أصحاب أبی أحادیث لم یحدّث بها أبی؛ همانا مغیرة بن سعید - كه خدایش لعنت كند- روایاتى در كتب اصحاب پدرم (امام باقر علیه السلام) وارد كرد كه پدرم هرگز آن ها را نفرموده بود». همچنین یونس‏ بن عبدالرحمن مى‏ گوید: [زمانى كه] در عراق بودم شمارى از اصحاب امام باقر علیه السلام و همچنین جمع انبوهى از اصحاب امام صادق علیه السلام را دیدم. از آنان روایات فراوانى شنیدم و كتاب ‏هاى آنان را [كه روایاتشان را در آن ها نوشته بودند] تحصیل كردم [وقتى خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم] آن ها را به ابوالحسن الرضا علیه السلام نشان دادم. حضرتش بسیارى از آن روایات را رد كردند و آن ها را دروغ‏ هایى شمردند كه به امام صادق علیه السلام نسبت داده‏ اند و به من فرموند: «اِنَّ أَبا الخطاب كذب على أبی عبداللَه علیه السلام. لعن الله أبا الخطاب وكذلك أصحاب أبی الخطاب یدسّون هذه الأحادیث إلى یومنا هذا فی كتب أصحاب أبی عبدالله علیه السلام؛ خدا ابوالخطاب را لعنت كند، او بر امام صادق علیه السلام دروغ مى ‏بست. همچنین اصحاب ابوالخطاب نیز تا به امروز روایات جعلى و دروغین را در كتب اصحاب امام صادق علیه السلام وارد مى‏ كنند».

همچنین هشام ‏بن الحكم از امام صادق علیه السلام روایت مى ‏كند كه حضرت فرمودند: «كان المغیرة بن سعید یتعمّد الكذب على أبی ویأخذ كتب أصحابه وكان أصحابه المستترون بأصحاب أبی یأخذون الكتب من أصحاب أبی، فیدفعونها إلى المغیرة، فكان یدسّ فیها الكفر والزندقة ویسندها إلى أبی، ثم یدفعها إلى أصحابه؛ مغیرة بن سعید آگاهانه و از سر عمد بر پدرم دروغ مى ‏بست [روایات دروغ به ایشان نسبت مى ‏داد]. او یارانى داشت كه در میان اصحاب پدرم رخنه كرده بودند. آنان كتاب‏ هاى اصحاب پدرم را [كه روایات را در آن ها نوشته بودند به امانت] مى ‏گرفتند و به مغیرة مى‏ دادند و او [مطالب] كفر و زندقه را در آن كتاب ‏ها وارد مى‏ كرد و آن ها را به پدرم نسبت مى ‏داد، آن ‏گاه كتاب ها را به اصحاب پدرم باز مى ‏گرداند».

دلیل دیگر بر بى اعتبارى این گونه روایات احادیث صحیح و معتبرى است كه صریحاً روش حكومتى حضرت ولى عصرعجل الله تعالى فرجه الشریف را همان روش حكومتى رسول خدا صلى الله علیه وآله و امیرمؤمنان علیه السلام معرفى كرده است. چند نمونه از این روایات به  شرح زیر است:

 1 - در بحارالانوار روایت موثق و حسنه ‏اى ذكر شده است: «عن ابن عقدة عن على ‏بن الحسن (ابن فضّال) عن أبیه عن رفاعة عن عبدالله‏ بن عطاء قال: سئلت أباجعفر الباقر علیه السلام فقلت: إذا قام القائم علیه السلام بأىّ سیرة یسیر فی الناس؟ فقال علیه السلام یهدم ما قبله كما صنع رسول الله صلى الله علیه وآله ویستأنف الإسلام جدیداً؛ عبد الله بن عطاء گفت: از امام باقر علیه السلام سؤال کردم حضرت حجّت عجل الله تعالى فرجه الشریف پس از ظهور چه سیره و روشى در حكومت خواهند داشت. امام پاسخ دادند: درست مثل رسول خدا صلى الله علیه وآله تمام آنچه را به نام اسلام بر دنیا حاكم است، از بین خواهد برد و اسلام را از نو عرضه خواهد كرد».

 پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله به فرموده قرآن با نرمى و عدم خشونت ماقبل خود را بى‏اعتبار كردند. این سیره پیامبر صلی الله علیه وآله با همه مردم بود و حتّى با كافران هم این‏ گونه رفتار مى ‏كردند و این رفتار ایشان اختصاص به مسلمان ‏ها نداشت. امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف نیز درباره كافران همان سیره را به كار خواهد بست. پرواضح است اگر آن حضرت با غیرمسلمانان با لطف و مهربانى برخورد كنند، با مسلمانان به طریق اولى مهربان خواهند بود.

 2 - روایت دیگر از ابن‏ عباس است كه مى‏ گوید: «التاسع منهم [من أولاد الحسین علیه السلام] قائم أهل بیتی و مهدی أمّتی، أشبه الناس بی فی شمائله و أقواله و أفعاله؛ نهمین ایشان [از فرزندان حسین علیه السلام است]. او قائم از اهل بیتم و هدایتگر امتم است. در شمایل، گفتار و رفتار شبیه‏ ترین مردم به من است».

 3 - علامه مجلسى رحمه الله حدود یك صفحه از سخنان شیخ طبرسى در اعلام الورى را به عنوان تذییل این روایت آورده كه قسمتى از آن چنین است: «اگر درباره چگونگى حكومت حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف سؤال شود كه آیا با سخت‏ گیرى و خشونت همراه خواهد بود؟ باید گفت: [هرگز حكومت آن حضرت با شدّت و عنف نخواهد بود] و فرضاً هم اگر در این مورد روایتى نقل شده باشد، قابل اعتماد نیست و روایت صحیحى وجود ندارد كه آن حضرت با شدت و عنف رفتار خواهند كرد».

 طبرسى كه از حدیث شناسان معروف و خبره فن بوده است تمام روایاتى را كه در این باب وارد شده با جمله «إن كان» زیر سؤال برده و مى‏ گوید: «اگر روایتى در این  زمینه (اعمال خشونت در حكومت حضرت) رسیده باشد، نه مدلولش معتبر است، و نه حجّیت دارد».

 4 - در بحارالانوار روایتى از كتاب كافى با این عبارت نقل شده است: «كلینی عن العدة عن البرقی عن أبیه عن محمدبن یحیى الخزاز عن حمادبن عثمان عن الصادق علیه السلام: إنّ قائمنا أهل البیت إذا قام لَبس ثیاب علی و سار بسیرة أمیرالمؤمنین علی علیه السلام؛ هنگامى كه قائم ما اهل بیت ظهور كند، لباس على را بر تن مى ‏كند و روش ایشان ‏علیه السلام را به كار مى گیرد».

 سند این روایت صحیح است و هیچ شك و شبهه‏ اى در آن نیست؛ چراكه راویانش یكى از دیگرى بهترند و متن آن نیز موافق سیره معصومان علیهم السلام است.

 مدلول این روایات آن است كه چون حضرت ظهور كند، عموم مردم از خرد و كلان و پیر و جوان به او عشق مى‏ ورزند و از صمیم قلب دوستش دارند. از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده است كه فرمود: «شما را به مهدى، مردى از قریش، بشارت مى ‏دهم كه ساكنان آسمان و زمین از خلافت و فرمانروایى او خشنودند».

 همچنین از آن حضرت روایت شده است كه فرمود: «شما را به مهدى بشارت مى ‏دهم كه به سوى مردم برانگیخته مى‏ شود و ساكنان زمین و آسمان از او خشنود مى ‏گردند».

 نیز در روایتى از رسول خدا صلى الله علیه وآله آمده است: «مردى از امت من قیام مى‏ كند كه مردم زمین و آسمان او را دوست دارند».

 و از حضرت على علیه السلام نیز نقل شده است كه فرموده ‏اند: چون مردى از فرزندانم ظهور كند، چنان گشایشى در كار مردم ایجاد مى ‏شود كه حتى مُردگان به دیدار یكدیگر مى ‏روند و ظهورش را به هم مژده مى‏ دهند».

در جمع بین روایات متعارض خود ائمه علیهم السلام توصیه ‏هاى لازم را فرموده ‏اند. البته دو روایت مخالف وقتى با هم در تعارض قرار مى ‏گیرند كه شروط لازم در باب تعارض را داشته باشند، به این صورت كه اولاً سند هر دو معتبر باشد، نه آنكه یك طرف محمد بن على كوفىِ دروغگو باشد و طرف دیگر على ‏بن ابراهیم و محمد بن مسلم كه از ثقات و معتمدان ائمه علیهم السلام هستند.

 مقایسه بین این دو عقلاً و شرعاً جایز نیست. پس در همین مرحله اوّل، كه بحث سَندى باشد، مشكل داریم؛ زیرا روایاتى كه از محمد بن على كوفى نقل شده امام زمان عجل ا لله تعالی فرجه الشریف را العیاذ بالله یك آدم ‏كُش معرفى مى‏ كند كه در زمان او هرج و مرج خواهد بود. این در حالى است كه فقها مى ‏گویند حتى احكام شرعى اگر باعث هرج ومرج شوند، ساقط مى ‏گردند و دیگر واجب نخواهند بود. در چنین صورتى آیا امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف كه خود صاحب این دین و احكام آن هستند، باعث هرج و مرج خواهند بود؟!

 پس در همین مرحله اول بحث تعارض منتفى است، زیرا یك آدم دروغگو نمى ‏تواند معارض بزرگان حدیث و ثقات باشد.

 از این مرحله كه بگذریم بر فرض صحّت سند نوبت به ملاحظه تراجیح بین دو روایت متعارض مى‏ رسد. در این مرحله باید آن ها را با روایات صحیح دیگر و سنت و سیره و كتاب (قرآن) مقایسه كرد و هركدام موافق آن ها بود، معتبر است. از این جهت نیز روایاتى كه تشابه سیره امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف با سیره امیرمؤمنان علیه السلام و رسول خدا صلى الله علیه وآله را بیان مى‏ كند داراى رجحان هستند؛ چراكه با سیره معصومان علیهم السلام سازگار است و قرائن بر این مطلب صدق بسیار دارد.

 پس از این مرحله بر فرض كه هر دو مطابق كتاب و سیره و -به اصطلاح- متكافئ باشند، نوبت به دلالت و ظهور مى‏ رسد كه آیا هر دو روایت از لحاظ ظهور و دلالت با هم مساوى هستند یا نه؟

 در این مرحله اگر یكى از روایات متعارض از لحاظ دلالت صریح ‏تر بود، آن را برمى ‏گزینیم و در صورتى كه از لحاظ دلالت نیز یكسان باشند نوبت به تساقط مى‏ رسد و هر دو روایت از اعتبار ساقط مى‏ شوند، چنان كه گویى اصلاً روایتى وارد نشده است كه این مبناى فقهى در باب تعارض روایات است.

4-  شیوه مشترک رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

بنابر آنچه گفته شد سیره امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف دقیقاً همان سیره و روش رسول خدا صلى الله علیه وآله است و حتى سیماى آن حضرت نیز مانند سیماى نورانى پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله است. چنانكه در روایات بسیارى از شیعه و سنى و حتّى تاریخ ‏نگاران مسیحى آمده است كه چهره رسول خدا صلى الله علیه وآله به قدرى جذّاب بود كه حتّى دشمن ترین دشمنان آن حضرت وقتى چشمشان به چهره منوّر ایشان مى افتاد به گونه‏ اى مجذوب آن حضرت مى ‏شدند كه تمام همّ و غم‏ شان را فراموش مى‏ كردند. امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف نیز چنین هستند.

 علاوه بر تاریخ و روایات مهم ترین سَندى كه در خصوص سیره و سلوك رسول خدا صلى الله علیه وآله در دست است، قرآن كریم است. تابلویى كه قرآن كریم از چهره رسول خدا صلى الله علیه وآله ترسیم مى ‏كند چنین است: «فَبِما رَحْمَةٍ مِّنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ؛ به (بركت) رحمت الهى در برابر آنان [مردم] نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مى‏ شدند».

 و در جاى دیگر مى ‏فرماید: «لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیكُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ؛ خداى متعال از میان شما فردى را به رسالت فرستاد كه فقر و پریشانى و جهل و فلاكت شما بر او گران است و براى نجات و آسایش  شما حرص مى‏ ورزد و خودخورى مى‏ كند و نسبت به مؤمنان بسى  دل‏ رحم و مهربان است». حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف شبیه ‏ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه وآله است.

 پیامبر «فَبِما رَحْمَةٍ مِّنَ اللهِ لِنتَ لَهُمْ» هستند، پس حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف نیز چنین خواهد بود. او با كافران نیز به نرمى رفتار خواهد كرد، چه رسد به مسلمانان.

یقیناً حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف نیز از همین روش پیروى خواهند كرد و امكان ندارد كه از راه ستم بخواهند حكومت بر مردم را به دست بگیرند.

 در تأیید این مطلب به ذكر چند روایت اكتفا مى ‏كنیم:

 روایت اوّل:

 این روایت در صحیحه حماد بن عثمان است كه كلینى از برقى، از پدرش، از محمد بن یحیى خزّاز، از حماد بن عثمان، از امام صادق علیه السلام روایت كرده است كه فرمود: «أن قائمنا أهل البیت إذا قام لبس ثیاب علی و سار بسیرة [أمیرالمؤمنین]علی علیه السلام؛ چون قائم ما قیام كند، لباس‏ هایى مثل لباس على علیه السلام بر تن خواهد كرد و روش او را در پیش خواهد گرفتم».

 روایت دوّم:

 این روایت در صحیحه محمد بن مسلم است كه شیخ طوسى در تهذیب از شیخ مفید، از شیخ صدوق، از صفار از محمدبن ابى الخطاب (كه در ثقه بودنش تردیدى نیست)، از جعفر بن بشیر، از محمد بن مسلم، نقل كرده است كه گفت: از ابوجعفر (باقر) علیه السلام درباره «قائم» پرسیدم: «إذا قام القائم بأی سیرة یسیر فی الناس؟ فقال: بسیرة ما سار به رسول الله صلى الله علیه وآله حتى یظهر الإسلام [او یظهر الإسلام]؛ هنگامى كه قائم قیام كند، با چه  روشى در میان مردم عمل خواهد كرد؟ حضرت فرمودند: با همان شیوه ‏اى  كه پیامبر صلى الله علیه وآله در پیش گرفت، در میان مردم عمل خواهد كرد تا اسلام فراگیر و غالب شود».

 روایت سوم:

 این روایت را شیخ مفید نقل كرده است. از آنجا كه شیخ مفید از نظر زمانى به دوران معصومان علیهم السلام نزدیك بوده، روایاتش را از كتاب‏ هاى اصحاب ائمه نقل كرده است. او در نقل روایات گاهى «رَوى‏» گفته و مستقیماً به اصحاب ائمه علیهم السلام نسبت مى ‏دهد، این در جایى است كه روایت را از كتب آن ها به نام «اصول اربعمأة» كه در اختیار اصحاب بوده نقل كرده و گاهى «رُوىَ» آورده كه نشان مى ‏دهد نقل مستقیم نبوده است.

 یكى از این راویان «مفضل ‏بن عمر» است كه وثاقت او مورد اختلاف قرار گرفته است. البته شمارى از عالمان علم رجال روایاتى را كه در مذمّت او آمده براى حفظ جان او دانسته‏ اند، چنان كه در مورد «زرارة» نیز چنین روایاتى آمده است. در هر حال به تبعیت از مشهور «مفضّل» ثقه و مورد وثوق است و بسیارى از فقها نیز به او اعتماد كرده ‏اند.

 شیخ مفید از مفضل ‏بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل كرده است و همچنین بسند دیگرى از ابن ابى‏ عمر از جمیل ‏بن دراج از میسّربن عبدالعزیز از امام صادق علیه السلام كه فرمود: «إذا أذن الله -عزّ إسمه- للقائم فی الخروج صعد المنبر فدعا الناس إلى نفسه و ناشدهم بالله ودعاهم إلى حقه و أن یسیر فیهم بسیرة رسول الله صلى الله علیه وآله و یعمل فیهم بعمله؛ آن ‏گاه كه خدا به قائم اجازه خروج بدهد، بر فراز منبر شده، مردم را به سوى خود فرامى ‏خواند و به خدا سوگندشان مى ‏دهد و سیره جدش رسول خدا صلى الله علیه وآله را در پیش گیرد و همانند او عمل كند».

 همچنین تعریف روشنى از رفتار امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف در یكى از زیارات ایشان كه سیدبن طاوس آن را نقل كرده آمده است: «السلام على الحق الجدید ... والصّادع بالحكمة و الموعظة الحسنة والصّدق؛ سلام بر حق جدید ... آن آشكار كننده حكمت و پند دهنده به موعظه نیكو و راستى و درستى».

 بى تردید اگر انسان این عبارت را بدون در نظر گرفتن ابتدا و پایان آن در جاى دیگرى ببیند، مى‏ پندارد كه سخن درباره رسول خدا صلی الله علیه وآله است؛ زیرا بارها با همین تعبیر از پیامبر صلى الله علیه وآله یاد شده است.

 در توصیفى دیگر كه از حكومت او شده آمده است: «یسیر بسیرة جده رسول الله صلى الله علیه وآله و یسیر بسیرة أمیرالمؤمنین بالمنّ و الكف؛ با لطف و گذشت و دست برگرفتن از خشونت سیره رسول خدا صلى الله علیه وآله و امیرمومنان علی علیه السلام را در پیش خواهد گرفت».

 در واقع ایشان در عصر ظهور با عفو و رحمت كامل با مردم رفتار خواهند كرد، آن ‏سان كه پیامبر صلى الله علیه وآله در برابر دشمنان قریشى خود عمل كرد و آن‏ گونه كه امیرمومنان علیه السلام با سپاه جمل رفتار نمود.

شفقت پیامبر صلی الله علیه و آله با مردم

قرآن کریم مى ‏فرماید: «وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یؤْذُونَ النَّبِىَّ وَیقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَّكُمْ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا مِنكُمْ؛ بعضى از آنان كسانى هستند كه پیامبر را آزار مى ‏دهند و به طعنه مى ‏گویند او گوش (زود باور) است. بگو: گوش خوبى براى شماست؛ به خدا ایمان دارد و سخن مؤمنان را تصدیق مى ‏كند و رحمت است براى كسانى كه ایمان آورده ‏اند و آن ها كه رسول خدا را آزار مى‏ دهند، عذاب دردناكى دارند».

 در تفسیر این آیه آمده است چون یكى از منافقان، رسول خدا صلى الله علیه وآله را به سُخره گرفت جبرئیل نازل شد و عرض كرد: یا رسول الله، فلان منافق را احضار كنید و از او بپرسید چرا این كارها را مى ‏كند؟

 این مورد یك استثنا بود و شاید هیچ مورد دیگرى پیدا نشود كه پیامبر كسى را به خاطر مسخره كردن خود احضار كرده و بازخواست نموده باشد. این مورد هم بنابر مصلحت بوده و پیامبر صلى الله علیه وآله دستور داشته ‏اند.

 پیامبر آن شخص را خواستند و از او توضیح خواستند، عرض كرد: یا رسول الله، هركسى این حرف را زده دروغ گفته، من چنین كارى نكرده ‏ام. پیامبر صلى الله علیه وآله چیزى نفرمودند و ساكت شدند. آن منافق هم چنین برداشت كرد كه رسول خدا صلى الله علیه وآله حرف او را باور كرده است. در صورتى كه محال است پیامبر صلى الله علیه وآله حرف این منافق را كه بر خلاف سخن خدا و جبرئیل بود باور كند، اما پیامبر صلى الله علیه وآله نخواست با او حتى ترش‏ رویى كند. امّا این شخص به جاى پند آموزى به میان مردم رفت و گفت عجب پیامبرى است! جبرئیل به او مى‏ گوید من مسخره ‏اش كرده‏ ام باور مى‏ كند، من مى ‏گویم چنین كارى نكرده‏ ام باز باور مى ‏كند، گویى او گوش است. (یعنى هر سخنى كه به او بگویند باور مى ‏كند).

 خداوند در پاسخ به این یاوه سرایى‏ ها فرمود: «قُلْ أُذُنُ خَیرٍ لَّكُمْ؛ اگر هم گوش است گوش خوبى براى شماست».

ایثار و مهربانی رسول خدا صلی الله علیه و آله

یادآورى دو مطلب به عنوان شاهد سخن ضرورى است. پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله چندین بار مردم نادان را دعا كردند و از خدا خواستار هدایت آنان شدند ازجمله در جنگ اُحد زمانى كه مسلمانان پیامبر صلى الله علیه وآله را در اُحد تنها گذاردند و خود پى جمع‏ آورى غنایم رفتند، مشركان فرصت را غنیمت شمرده، پیامبر صلی الله علیه وآله را محاصره كردند و با شمشیر و نیزه و سنگ و چوب، سر، دندان و شانه مباركش را شكسته و زخمى كردند و اگر امیرمومنان علیه السلام سر نمى ‏رسید، بى ‏تردید پیامبر صلى الله علیه وآله را كشته بودند. در این هنگام كه پیامبر صلی الله علیه وآله از چنگال مشركان نجات یافتند به درگاه الهى عرضه داشت: «اللهم اهد قومی فإنهم لایعلمون؛ بار خدایا، قوم مرا هدایت فرما كه نادانند».

 مورد دیگرى كه پیامبر صلى الله علیه وآله قوم خود را دعا كرد در صفا بود. به هنگام مراسم حج مشركان براى بزرگداشت و تقدیس بت‏ هاى خود در مراسم شركت كرده بودند. چون پیامبر صلی الله علیه وآله را دیدند كه با عبارت «قولوا لا إله إلا الله تفلحوا؛ بگویید: خدایى جز خداى یگانه نیست تا رستگار شوید» رسالت خود را به همگان ابلاغ مى‏ كند، ایشان را سنگ ‏باران كردند. بنا به نقل بحارالانوار سرتاپاى پیامبر صلی الله علیه وآله هدف سنگ ‏هاى مشركان قرار گرفت و خون از بدن مباركش جریان یافت به گونه ‏اى كه زنده بودن او را ناممكن مى ‏دانستند.

 امیرمومنان و حضرت خدیجه علیها السلام را از ماجرا آگاه كردند و آن دو بزرگوار در كنار بدن رنجور و خون ‏آلود پیامبر صلی الله علیه وآله حاضر شدند و به مداوا پرداختند.

 در روایت آمده است خداى جل و علا فرشته یا فرشتگانى را نزد ایشان فرستاد تا آنچه خواهد برآورده كند. فرشته به پیامبر صلی الله علیه وآله عرض كرد: این كوه‏ ها كه مكه را در میان گرفته است به فرمان من است، چنانچه بخواهى كوه‏ ها را به یكدیگر نزدیك كنم [تا اهل مكه را در میان خود بفشارند و از بین ببرند]. پیامبر نپذیرفت و فرمود: «إنمّا بُعثت رحمة، ربّ اهد اُمتی فإنهم لایعلمون؛ من تنها [به عنوان] رحمتى [براى همگان] برانگیخته شدم. بار خدایا، امتم را هدایت فرما  كه [مردمى]نادانند».

 با آنكه ابوجهل ‏ها و ابوسفیان ‏ها آن روز در مكه زندگى مى ‏كردند و از دشمنان سرسخت پیامبر صلى الله علیه وآله بودند، دل پاك و مهربان پیامبر صلى الله علیه وآله حتّى راضى به  نفرین آنان نیز نبود.

 امیرمومنان علیه السلام نیز همانند پیامبر خدا صلى الله علیه وآله به صورتى دیگر در معرض آزار قرار داشت و هماره دشمنان او حرمت حضرتش را مى‏ شكستند و او را قاتل الأحبّه (كُشنده عزیزان) مى‏ خواندند و برضد او تظاهرات مى‏ كردند، اما حضرتش با مهربانى و نرمى با آنان برخورد مى ‏كردند و هرگز حاضر نشدند با تُندى و خشونت و زندان و قتل و كشتار با آنان رفتار كنند و این رفتارهاى مهرآمیز با مخالفان در زمانى بود كه امیرمومنان علیه السلام در رأس قدرت قرار داشتند و حیات اقتصادى و اجتماعى مخالفان در دست ایشان بود.

5- سیره سیاسی و اجتماعی امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف

یكى از ویژگى ‏هاى حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف آن است كه ایشان موفق مى ‏شود قدرت سیاسى جهان را در دست بگیرد و حكومتى به پهناى تمام كره زمین تشكیل دهد. تحقّق این امر نیازمند اخلاقیات و روش‏ هاى اجرایى خاص خود است كه لاجرم باید از طریق كارگزاران سطوح بالاى حكومتى به منصه ظهور برسد. بر این اساس حضرت در اولین گام تلاش خواهد كرد كسانى را در مصدر امور قرار دهد كه به لحاظ ویژگى‏ هاى شخصى و مدیریتى انسان ‏هایى توانمند و خودساخته باشند و در اجراى تعهدات خویش دست از پا خطا نكنند و در صورت خطا مورد توبیخ و بازخواست قرار بگیرند. با چنین رویكردى حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف به همان اندازه كه نسبت به مردم و مسكینان دل رحم و مهربان است، بر مسئولان و كارگزاران حكومتى خود فوق‏ العاده سخت گیر و حساس است: «المهدی جواد بالمال، رحیمٌ بالمساكین، شدیدٌ على العمال؛ مهدى نسبت به مال و دارایى بخشنده، نسبت به ناتوانان و مستمندان بسیار مهربان و دل رحم و نسبت به مسئولان و كارگزاران [دولت خود] بسیار سخت‏ گیر خواهد بود».

 حضرت على علیه السلام در حدیثى در این مورد مى ‏فرماید: «ألا و فی غد - وسیأتی غد بما لاتعرفون - یأخذ الوالی من غیرها عمّالها على مساوى‏ء أعمالها؛ آگاه باشید فردا روزى كه او ظهور كند - فردایى كه بر شما ناشناخته است - بر خلاف دیگر حاكمان مسئولان و كارگزاران خود را به جرم كردار زشت‏ شان كیفر خواهد داد و آنان را نسبت به سوء رفتارهایشان مورد بازخواست قرار مى ‏دهد».

 البته ایشان خود پیش از همه و بیش از همه بر خود سخت مى‏ گیرد و على ‏رغم آنكه عموم مردم در سایه حكومت آن حضرت به رفاه و راحتى دست مى‏ یابند، همانند جدشان امیرمومنان حضرت علی علیه السلام به پوشاكى خشن و خوراكى نه چندان گوارا اكتفا مى ‏كنند: «وما لباس القائم إلاّ الغلیظ و ماطعامه إلاّ الجشب؛ لباس مهدى تنها پوشاكى خشن و خوراك او فقط غذایى سخت و بى ‏خورش است».

 حضرت على علیه السلام در حدیثى دیگر به بیان نوع روابط حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف و كارگزارانش پرداخته و آن را یك عهد و پیمان دو جانبه ارزیابى نموده و فرموده ‏اند: ایشان پس از آنكه سه مرتبه كارگزارانش را مى ‏آزماید تا از میزان اطاعتشان آگاهى یابند، به مدینه مى‏ روند و به قبر جدّش رسول خدا صلى الله علیه وآله ملحق مى ‏شوند، پس یارانش هم به دنبال او رهسپار مدینه مى‏گردند، اما همین كه حضرت حضورشان را در مدینه احساس مى‏ كنند، آهنگ مكه مى‏ نمایند و این كار را سه بار تكرار مى‏ كنند، سپس در میان صفا و مروه مى ایستند و رو به آنان مى‏ گویند: من تصمیم بر هیچ كارى نمى ‏گیرم مگر آن كه مطمئن شوم كه شما این سى شرط را رعایت مى‏ كنید و از هیچ یك از آن ها سرباز نمى ‏زنید و متقابلاً من نیز متعهد مى ‏شوم نسبت به شما این شرایط را رعایت كنم. آنان مى ‏گویند بفرما و بگو آنچه را مى ‏خواهى، همه را مى‏ پذیریم و از شما فرمانبردارى مى ‏كنیم. آن‏گاه امام شرایط بیعت خویش با آنان را به شرح زیر بیان مى‏كنند:

 از من رو مگردانید، دزدى و زنا نكنید، گِرد كارهاى حرام و فساد و فحشا نگردید، احدى را به ناحق نكشید، طلا و نقره نیندوزید، گندم و جو احتكار نكنید، مسجدى را ویران نسازید، شهادت به ناحق ندهید، مؤمنى را خوار و بى ‏مقدار ننمایید، ربا نخورید، در مقابل بلایا و مشكلات صبور باشید، هیچ فرد موحدى را لعنت نكنید، مسكرات نیاشامید، طلا و حریر و دیبا نپوشید، راه را بر كسى نبندید، راه را ناامن نكنید، خون حرامى را نریزید، به مسلمان نیرنگ و نارو نزنید، هیچ كافر و یا منافقى را مُثله نكنید، گِرد همجنس ‏بازى نگرایید، لباس‏ هاى ابریشمى نپوشید و خاك را بالِشت خویش قرار دهید، زشتى ‏هاى اخلاقى را ناخوش دارید، امر به معروف کنید و از منكر نهى نمایید. در مقابل من نیز پیمان مى‏ بندم كه از غیر شما یار نگیرم، جز به مانند لباس و غذاى شما نپوشم و نخورم، بر مركبى همانند مركب شما سوار شوم، در سفر و حضر همراه شما باشم، به اندك رضایت دهم، زمین را سرشار از عدل و داد سازم زمانی كه سرریز از ظلم و ستم گشته است، خدا را چنان عبادت كنم كه شایسته اوست و به عهدى كه با شما دارم وفا مى‏ كنم و شما هم به عهد  خود با من وفا كنید.

 پس یاران او مى ‏گویند باشد و با شما بیعت مى ‏كنیم كه اینگونه باشیم و سپس حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف از تك ‏تك آنان بیعت مى ‏گیرد.

6-  روش قضاوت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

یكى دیگر از مسائلى كه در مورد امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف مطرح است، مسأله چگونگى قضاوت آن حضرت است.

 بعضى معتقدند یكى از ویژگى‏ هاى حضرت آن است كه در مورد قضاوت بدون درخواست شاهد و بینه از طرفین دعوا و تنها براساس علم خویش حكم صادر خواهند كرد.

 اینان براى مدعاى خویش دلایلى ارائه كرده‏ اند. ازجمله آن دلایل احادیثى است كه در این زمینه وجود دارد و مدلول آن ها این است كه حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف بر طبق علم خود و به سان قضاوت حضرت داوود علیه السلام به حل دعاوى و رفع اختلافات مى ‏پردازند.

 یك نمونه از این روایات به این شرح است: عبدالله‏ بن عجلان از امام صادق علیه السلام روایت مى‏ كند كه فرمود: «إذا قام قائم آل محمد حكم بین الناس بحكم داود، لا یحتاج الى بینة، یلهمه الله فیحكم بعلمه؛ چون قائم آل محمد قیام كند، همچون داوود نبى به قضاوت در میان مردم مى ‏پردازد و به دلیل و برهان نیاز ندارد. خدا حقیقت را به او الهام مى ‏نماید و او بر حسب علم خویش حكم مى ‏دهد».

 اما این روایت از دو جهت اشكال دارد؛ زیرا بر طبق روایتى كه در كتاب شریف كافى آمده است:

 اولاً: تنها یك مرتبه حضرت داوود در مقام قضاوت بر طبق علم خود عمل كردند كه در آن هم دچار مشكل شدند و پس از آن به دستور خدا همواره از متخاصمین درخواست شاهد و دلیل مى‏ كرد و براساس بینه و سوگند به صدور حكم مى‏ پرداخت.

 و ثانیاً: این روش با شیوه قضایى رسول خدا صلى الله علیه وآله منافات دارد؛ زیرا رسول  خدا صلى الله علیه وآله همواره مى ‏فرمودند: «إنما أقضی بینكم بالبینات و الأیمان فأیما رجلٍ قَطَعْتُ لَهُ من مال أخیه شیئاً فأنما قطعت له به قطعةً من النار؛ من تنها براساس سوگند و اقامه شواهد و گواه در میان شما به داورى مى‏ پردازم. بنابراین اگر در موردى حكم صادر كردم كه مثلاً فلان زمین از آنِ فلان شخص است، ولى در واقع این گونه نباشد، او حق تصرف در آن را ندارد و حكم من او را مالك زمین نمى ‏كند».

 بنابراین، باتوجه به این كه حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف شبیه ‏ترین مردم به رسول خدا صلى الله علیه وآله است و ظهورش براى اجراى شریعت و احیاى سنت اوست، قابل قبول نیست كه روشى غیر از روش رسول خدا صلى الله علیه وآله اتخاذ نماید و بدون طلب دلیل و شاهد به قضاوت میان مردم بپردازد.

 وانگهى در روایات معتبر و مستفیض آمده است: «یحكم بحكم داود بالبینة و الیمین؛ او به مانند داورى داوود علیه السلام براساس گواه و سوگند داورى خواهد كرد».

 حضرت داوود علیه السلام از خدا فرمان یافت تا به حق داورى كند. این فرمان را قرآن كریم این‏ گونه بیان كرده است: «یادَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَكَ خَلِیفَةً فِى الْأَرْضِ فَاحْكُم بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِ‏؛ اى داوود، ما تو را جانشین خود در زمین قرار دادیم، پس براساس حق داورى كن».

 حضرت داوود علیه السلام به درگاه خدا عرضه داشت (قریب به این مضمون): بار خدایا، فرد دروغگو مى ‏داند كه به ناحق ادعاى مالكیت خانه دارد و صاحب حق مى ‏داند راست مى‏ گوید و حق از آن اوست، تكلیف چیست؟ خطاب رسید: «إقض بینهم بالبینات و أضفهم إلى إسمی یحلفون به؛ از آنان گواه بخواه و به  نام من سوگندشان ده».

 مى‏ بینیم كه داوود علیه السلام مأمور است تا براساس ظواهر داورى كند و البته هركسى ناحق خواه باشد، بى ‏تردید عذاب خدا در انتظار اوست.

 شیخ مفید رحمه الله روایتى نقل مى ‏كند كه [بر اساس آن] حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف طبق روش حضرت داوود و حضرت محمد صلى الله علیه وآله بین مردم قضاوت خواهند كرد و چنان كه گفته شد پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله فقط با بینه و قسم بین مردم قضاوت مى‏ كردند و این تقارب بین چگونگى قضاوت داوود و پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله بر این دلالت دارد كه روش حضرت داوود در قضاوت نیز این‏ گونه بوده است: «إذا قام القائم حكم بالعدل وارتفع فی أیامه الجور وآمنت به السُّبل وَأخْرجت الأرض بركاتها و ... وحَكَمَ بین النّاس بحكم داوود وحكم محمد صلى الله علیه وآله؛ آن‏ گاه كه «قائم» قیام كند، به عدالت داورى كند و در زمان او ظلم و ستم از بین مى‏رود و راه‏ ها را امن مى ‏كند و زمین بركات خود را عرضه مى ‏دارد. او (قائم) مانند قضاوت و داورى حضرت داوود و حضرت محمد صلى الله علیه وآله در میان مردم قضاوت خواهد كرد».

 البته در مواردى معصومان علیهم السلام براساس واقع عمل كرده ‏اند، اما باید توجه داشت كه سیره جارى آنان بر این نبوده است.

7- عدم خشونت با مومنان در سیره امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف

در مجموع روایاتی كه به برخورد قهرآمیز آن حضرت با مردم اشاره دارد، حتى یك روایت صحیح وجود ندارد؛ زیرا براساس منابع رجالى معتبر تمام راویان این دسته روایات ضعیف یا مجهول هستند و برخى از آنان از بنى ‏امیه و برخى نیز شرابخوار معرفى شده ‏اند. براساس روایات صحیح و روایات معتبر و هم ‏مضمون با آن ها روش عمومى حضرت ولى عصر صلوات الله و سلامه علیه همانند سیره رسول الله ‏صلى الله علیه وآله و سیره امیرمؤمنان‏ علیه السلام است و در چند روایت تصریح شده است كه آن حضرت «بالمنّ و الكف» با مردم رفتار مى ‏كنند؛ یعنى بر آنان منّت مى ‏گذارند و از خطاهاى آنان در مى ‏گذرد، همان‏گونه كه پیامبر خدا صلى الله علیه وآله بر مردم منت گذاشتند و از گناهانشان چشم‏ پوشى كردند و آنان را مجازات ننمودند، در حالى كه واقعاً حق مجازات آنان را داشتند و آن افراد نیز مستحق مجازات بودند. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز با مهربانى و گذشت با مردم رفتار مى‏ كنند.

8-  تاسی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف به امیرمومنان حضرت علی علیه السلام

این روایت را مرحوم كلینى با تفصیل سندى چنین نقل مى‏ كند: «عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد البرقی عن أبیه عن محمد بن یحیى الخزاز عن حماد بن عثمان عن الصادق‏ علیه السلام قال: ... إذا قام قائمنا لبس ثیاب علی و سار بسیرة أمیرالمؤمنین؛ آنگاه كه قائم ما قیام كند، لباس على ‏علیه السلام را بر تن كرده، به سیره امیرمؤمنان عمل مى ‏كند».

 سیره امیرمؤمنان‏ حضرت علی علیه السلام این بود كه متعرض كسانى كه علیه ایشان جنگ نمى‏ كردند نمى‏ شدند. حتى نقل شده است كه عده ‏اى در شهر كوفه علیه آن حضرت تظاهرات كردند، ولى ایشان فرمودند، متعرض آنان نشوید. یا هنگامى كه برخى به ایشان ناسزا گفتند و عده ‏اى از اصحاب آن حضرت خواستند به آنان پاسخ دهند، آنان را از اقدام به این عمل نهى كرد و حتى با كسانى كه در جنگ علیه آن حضرت شركت كرده بودند برخورد تندى نكرد.

برخورد نکوی امیرمومنان علی علیه السلام با خوارج

در برخى از روایاتى كه شیعه و اهل سنت نقل كرده ‏اند آمده است هنگامى كه آن حضرت شنیدند برخى از اصحابش به خوارج، سربازان معاویه در صفین یا لشكریان جمل نسبت نفاق مى‏ دادند، آنان را از این عمل نهى كردند. این رفتار در حالى بود كه به اجماع مسلمانان آنان بارزترین مصادیق نفاق بودند. بنابراین، سیره امیرمؤمنان‏ علیه السلام در برخورد با مخالفان این گونه بوده است.

9-  پیروی همه جانبه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله

شیخ طوسى روایتى با تفصیل سندى از امام باقرعلیه السلام نقل كرده كه به این شرح است :«قال محمد بن الحسن الصفّار عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب عن جعفر بن بشیر و محمّد بن عبدالله بن هلال عن العلاء بن رزین القلّاء عن محمد بن مسلم قال: سئلت أبا جعفرعلیه السلام عن القائم إذا قام بأی سیرة یسیر فی الناس، فقال: بسیرة ما سار به رسول الله حتّى یظهر الإسلام؛ از ابوجعفر درباره چگونگى برخورد قائم با مردم، هنگامى كه قیام مى ‏كند پرسیدم، فرمودند: به شیوه‏ اى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله برخورد مى ‏كرد، تا اینكه اسلام را پیروز و گسترده سازد».

روایت محمد بن مسلم از امام باقرعلیه السلام است كه بدون هیچ اشكالى صحیح و معتبر است؛ به این معنا كه انسان مى‏ تواند در نقل روایات محمد بن مسلم از امام باقر با زبان روزه صریحاً بگوید امام باقرعلیه السلام مى ‏فرماید.

 یادآورى این نكته لازم است كه هرچند ابوالخطاب فاسق بوده، اما نوه‏ اش محمد بن حسین بن ابوالخطاب، توثیق شده است. جعفر بن بشیر نیز بدون اشكال ثقه است و علاء بن رزین را نیز توثیق كرده ‏اند، پس این روایت را افراد موثق از امام باقرعلیه السلام نقل كرده‏ اند.

 روایت دیگری است كه شیخ مفید نقل كرده كه به عصر ائمه ‏علیهم السلام نزدیك بوده است. از این رو، گاهى مستقیماً از كتاب ‏هاى اصحاب معصومان‏ علیهم السلام با لفظ «رَوَى» روایت نقل كرده است؛ زیرا در آن دوران به علت نزدیك بودن به عصر ائمه، اصول أربعمائه در اختیار آنان بوده است و روایت را مستقیماً از همان كتاب ‏ها نقل مى‏كرده ‏اند.

 شیخ مفید نقل كرده است: «فروى المفضل بن عمر الجعفی، قال: سمعت أباعبدالله علیه السلام یقول: إذا أذن الله عزّ إسمه للقائم فی الخروج صعد المنبر، فدعا النّاس إلى نفسه، وناشدهم بالله، ودعاهم إلى‏ حقّه، وأن یسیر فیهم بسیرة رسول الله‏ صلى الله علیه وآله و یعمل فیهم بعمله؛ امام صادق ‏علیه السلام فرمودند: هنگامى كه خداى عز اسمه اجازه قیام قائم را بدهد، او بالاى منبر مى ‏رود و مردم را به سوى خود دعوت مى ‏كند و آنان را به خدا سوگند مى‏ دهد و به حق خود فرا مى ‏خواند و اینكه به شیوه رسول خدا صلى الله علیه وآله در میان آنان رفتار مى‏ كند و همانند او در میان آنان عمل مى‏ نماید».

 مفضل كه این روایت را از امام صادق‏ علیه السلام نقل كرده ارجمند و ثقه خوانده شده است.

 در این روایت امام صادق‏ علیه السلام صریحاً بیان كرده ‏اند كه حضرت قائم عجل الله فرجه همراه با دعوت مردم به قبول حقش، با آنان شرط مى ‏كند كه به سیره جدش رسول خدا صلى الله علیه وآله با آنان رفتار كند؛ یعنى همان ‏گونه كه پیامبر صلى الله علیه وآله در قضاوت میان دو طرف دعوا براساس علم خود قضاوت نمى‏ كردند، بلكه براساس شهادت شاهدان حكم مى ‏كردند و اگر مدعى شاهد نداشت، براساس سوگند منكِر، قضاوت مى‏ كردند، امام زمان عجل الله فرجه نیز همان‏ گونه عمل خواهند كرد.

10- سخن گفتن امام عصر عجل الله تعالی فرجه همانند پیامبر صلی الله علیه وآله

 در بخشی از زیارت آن حضرت آمده است: «السلام على الحقّ الجدید والصادع بالحكمة والموعظة الحسنة؛ سلام بر حقّ جدید؛ آن آشكار كننده حكمت و پند دهنده به موعظه نیكو و راستى و درستى».

 در صورتى كه كسى این جمله را در غیرزیارت امام زمان عجل الله فرجه بخواند، بدون اینكه جمله قبل و بعد از آن را ببیند، مى‏ پندارد این جمله در وصف پیامبر خدا صلی الله علیه وآله است؛ زیرا قرآن خطاب به پیامبر صلى الله علیه وآله فرموده است: «ادعُ إِلَى‏ سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ؛ با حكمت و اندرز نیكو به راه پروردگارت دعوت كن».

 مقصود از بیان این آیه آن است كه حضرت امام زمان عجل الله فرجه نیز مانند جد بزرگوارشان حضرت رسول ‏صلى الله علیه وآله براساس حكمت و موعظه حسنه سخن مى ‏گویند.

11- آزادی در حکومت مهدوی

چهارده قرن پیش از این و در حالی که حاکمان، در اوج خودکامگی و ستمگری بر جهان فرمان می راندند، امیرمومنان علیه السلام آزادی را در تمام ابعادش برای همگان حتی دشمنان خود فراهم آورد، آن چنان که در روزگار حکومت حضرتش و در دوران پس از وی تا به امروز همانندی نداشته و ندارد. مسلمانان و غیرمسلمانان که در حکومت او روزگار می گذراندند، همگی از آسایش، خوشبختی و رفاه و صلح برخوردار بودند و به یک اندازه از دهش و حقوق و کرامت امیرمومنان علیه السلام متنعم می شدند. امروزه وضع به گونه دیگری است، زیرا هرچه می بینیم، تبعیض، ستم وتضییعِ حقوق انسان هاست و البته کشورهای ثروتمند که ادعای تمدن و پیشرفت دارند، از این مقوله جدا نیستند.

هنگامی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کند، روش حکومتی جدش امیرمومنان علیه السلام را در پیش خواهد گرفت و سراسر گیتی در سایه حکومت آن حضرت از تمام ابعاد خیر و رفاه و نعمت ها برخوردار خواهند شد و این امر در پی حمایت همه جانبه آن حضرت از امت اسلامی و ستمدیدگان سراسر گیتی عینیت خواهد یافت.