1- راه نجات
اگر می خواهید خشنودی خدای متعال و رسول گرامی اسلام و اهل بیت علیهم السلام ازجمله وجود مبارک حضرت حجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف را به دست آورید و مشمول عنایات آن حضرت واقع گردید و در یک کلام اگر در پی سعادت دنیا و آخرت هستید از محاسبه روزانه نفس ـ هرچند دقایقی در شبانه روز ـ غفلت نکنید؛ این مطلب در روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مورد تأکید فراوان واقع شده و ازجمله حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام در این باره فرموده اند: «لَیسَ مِنّا مَن لَم یحاسِب نَفسَهُ فی کلِّ یومٍ فَإِن عَمِلَ حَسَناً استَزادَ اللهَ وَإِن عَمِلَ سَیئاً استَغفَرَاللهَ مِنهُ وتَابَ إِلَیهِ؛ کسی که در شبانه روز به محاسبه نفس نپردازد، از ما نیست؛ بدین ترتیب که اگر کار نیکی انجام داده بود، از خدا توفیق بیشتر بطلبد و اگر خطایی از او سر زده بود، به استغفار و توبه بپردازد».
2- عرضه اعمال به امام زمان عجل الله فرجه الشریف
برحسب روایات پرونده اعمال یکایک ما روزانه به رؤیت مولایمان حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف می رسد. از این رو شایسته است که هر روز چند دقیقه ای را به محاسبه نفس اختصاص دهیم و در اعمال نیک و بد خود تأمل کنیم و بکوشیم با اعمال نیک موجبات شادی آن حضرت و در نتیجه دعای خیر ایشان را کسب کنیم و خدای ناکرده موجب ناخرسندی ایشان نگردیم.
3- تقرب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
انسان زمانی به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نزدیک می شود که دستور حضرتش را عملی کند و از آنچه باز داشته خودداری کند و به احکام و اخلاق و آداب اسلامی پایبند باشد. از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «فلیعمل کل امرئ منکم بما یقرب به من محبتنا؛ هریک از شما عملی انجام دهد که به وسیله آن به محبت و دوستی ما نزدیک شود».ِ
البته محبت ورزیدن به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پسندیده است، اما همین مقدار برای نزدیک شدن به آن حضرت کافی نیست، بلکه پایبندی به دستورهای آن بزگوار انسان را از سایه کریمانه حضرت بقیة الله عجل الله تعالی فرجه الشریف برخوردار می کند و در واقع این پایبندی معیاری برای نزدیک شدن به آن امام است.
4- رضایت برتر از رویت
بی توجهی و فراموش شدن مردان و زنانِ باایمان ازسوی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف ممکن نیست و آن حضرت در میان ما هستند و ما را می بینند و البته وعده توجه و سرپرستی ما را داده اند.
باتوجه به این دو نعمت بزرگ (برخورداری از سرپرستی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف و اینکه آن حضرت هماره به ما توجه دارند) ما چه وظیفه ای داریم؟ بر مردان و زنان باایمان شایسته است که هماره بکوشند تا خشنودی و رضایت آن حضرت را به دست آورند.
روزی جوانی مؤمن به من گفت: چه کنم که توفیق دیدارِ امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به دست آورم؟
به او گفتم: البته کسی که به دیدار امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف نایل آید، فیضی بزرگ کسب می کند، اما مهم تر از دیدار، کسب خشنودی آن حضرت است.
بی تردید امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف در حق کسی که در مرحله دیدار و شایسته این مرتبه باشد، هرگز کوتاهی نخواهد کرد، ولی رسیدن به این مقام به مقام عالی معنوی و خودسازی نیاز دارد، نه صَرف وقت فراوان.
بله؛ عبادت، انجام مستحبات، خواندن دعا، زیارت و یاد کردنِ خدای متعال بخشی از اعمالی است که توفیق دیدار امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به انسان می دهد، اما مهم تر از این ها کسب رضایت آن حضرت است.
5- راه کسب رضایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
کسب رضای امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیازمند مقدماتی است که در این مسیر دوری جستن و پرهیز از خشم از اولویت و اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
بنابراین، انسان در برابر عوامل تحریک کننده خشم باید خویشتن داری کند، خواه در امور فردی باشد یا اموری دیگر. دیگر اینکه انسان نباید بر خشمگین نشدنِ خود در قبالِ جریان و حرکتی افسوس بخورد و خود را بیازارد؛ چراکه پرهیز از خشمگین شدن عمل مهمی برای آینده انسان در دنیا و آخرت به شمار می رود، چه این که کسی که خشمگین می شود، گناهانش فزونی می گیرد و آن که کمتر دچار این حالت می شود، گناهانش نیز کمتر خواهد بود؛ لذا انسان باید در خانه، مدرسه، دانشگاه، بازار، جامعه و در جای جای زندگی بر ترک خشم مصمم باشد و از آن دوری گزیند و البته چنین چیزی مستلزم تمرینِ فراوان است.
6- جنگ باورها و خواسته ها
نقل شده که مرحوم سید بحرالعلوم رضوان الله تعالی علیه روزی از نجف اشرف به حله ـ یکی از شهرهای عراق ـ سفر نمودند. ایشان در آن زمان از مراجع مهم تقلید بودند. ماجراهای دیدار ایشان با حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف معروف است. هنگام ورودشان به شهر حله مردم به استقبال ایشان آمدند و هرکدام از آن ها می خواستند سید بحرالعلوم به خانه او بیاید. ایشان نام یکی از کسبه معمولی شهر را برد و نشان خانه او را جویا شد، اما بسیاری از مردم آن کاسب عادی را نمی شناختند. پس از جستجو معلوم شد که این شخص در یکی از محله ها مغازه ای ساده دارد. نزد او فرستادند و پیغام دادند که سید بحرالعلوم با شما کار دارد. آن مرد ـ که گویا از مقلدان مرحوم بحرالعلوم بود ـ با خوشحالی و در عین حال شگفتی نزد ایشان آمد. مرحوم بحرالعلوم به او گفت: اجازه می دهی من به خانه شما بیایم. کاسب ساده گفت: به دیده منت، ولی خانه محقر من به قدری کوچک است که اگر مردم بخواهند برای دیدار شما بیایند گنجایش ندارد. سید بحرالعلوم گفت: من به تنهایی به خانه ات می آیم و دید و بازدیدهایم را در جای دیگری انجام می دهم. آن مرد هم تعجب کرد، و هم ذوق زده شد.
مردم اعتراض کردند که این مکان مناسب شما که مرجع تقلید هستید نیست. مرحوم بحرالعلوم پاسخ داد: اگر جایی را برای دید و بازدید تعیین کنید، من حرفی ندارم و صبح و بعد از ظهر و هروقت دیگر که بخواهید برای ملاقات با دیگران حضور خواهم یافت.
در نهایت با کمال شگفتی ایشان در منزل همان کاسب معمولی رحل اقامت افکند و مکان مناسب دیگری را برای ملاقات های ایشان اختصاص دادند.
بعدها از ایشان پرسیدند علت اصرار ایشان برای حضور در خانه ساده آن مرد کاسب چه بود. ایشان به برخی از خواص گفتند: حضرت حجّت عجل الله تعالی فرجه الشریف به من امر کرده بودند که به خانه آن مرد کاسب بروم. پرسیدند: علت این دستور حضرت چه بود؟ گفت: من از حضرت دلیل نمی پرسم و فقط امر ایشان را اطاعت می کنم. گفتند: بی شک اهل بیت علیهم السلام سخن بی دلیل نمی فرمایند، برداشت شخصی خودتان از این امر حضرت چیست؟ سید بحرالعلوم گفت: من در آن چند روزی که مهمان او بودم خیلی دوست داشتم بدانم که این مرد چه ویژگی و صفتی دارد که مورد نظر حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفته، دیدم زندگی او عادی است و هرچند مؤمنی متقی و عادلی است، عباداتش کاملاً معمولی است. نماز و روزه معمولی اش را به جا می آورد و بیش از این چیزی ندارد؛ لذا از خودش دراین باره پرسیدم. وقتی به او گفتم که از ناحیه حضرت مأمورم که در این سفر در خانه ات سکونت کنم، آن مرد در عین خوشحالی از این مطلب بسیار تعجب کرد و به گریه افتاد. آن گاه گفت: من کاسبی عادی هستم که اگر یک روز کار نکنم، شب نانی برای خوردن ندارم، ولی در حد خودم کوشیده ام که مواظب دین و اخلاق و مسائل احکام خود باشم. پس از اصرار سید بحرالعلوم وی ماجرایی نقل کرد که به نظر سید بحرالعلوم بعید نیست همین ماجرا منشأ برکت در زندگی این کاسب ساده شده باشد.
این ماجرا خصوصیتی ندارد و نکته ای در آن هست که برای همه ما اعم از زن و مرد و پیر و جوان و باسواد و بی سواد اهمیت دارد و آن نکته این است که خدای متعال دو نیروی متضاد را در وجود همه ما قرار داده که عبارتند از «باورها» و«خواسته ها». وجود این دو نیروی متضاد در یک جا به نوبه خود از معجزات بزرگ الهی است. هرکس باورها وعقل خود را بر خواهش ها و شهوات خویش مقدم بدارد و به قدر خود در این راه تلاش کند، به همان اندازه به آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نزدیک خواهد شد.
این ماجرا مربوط به حدود 250 سال قبل است، ولی ما باید از آثار و اخبار گذشتگان عبرت بگیریم همچنان که خدای متعال می فرماید: «تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَلَکُم مَّا کَسَبْتُمْ؛ آن ها امتی بودند که درگذشتند، اعمال آن ها مربوط به خودشان بود و اعمال شما نیز مربوط به خودتان است».
7- جلب محبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از حضرت بقیة الله عجل الله فرجه روایت شده است: «فَلْیعمَل كُلّ امرئ مِنكُم بِما یقربُ بِهِ مِن محبّتنا؛ هركس از شما [شیعیان] باید به گونه اى عمل كند كه او را به محبت ما نزدیك نماید».
آن حضرت خود به این سه بخش دین ملتزم هستند كه عبارتند از: عقاید، احكام و اخلاق. بنابراین، هركس بخواهد عنایت آن حضرت را جلب كند، باید در التزام به آن سه چیز موفق شود تا مورد رضایت ایشان قرار گیرد. مضمون كلام امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف این است كه هرچند اظهار محبت نسبت به ما پسندیده است، اما نائل شدن به قرب ما، علاوه بر محبت به عمل نیز نیاز دارد و باید التزام عملى به اسلام داشته باشید. خود آن حضرت نیز به اسلام ملتزم هستند و اساساً ملاك قرب به امام زمان عجل الله فرجه التزام به این امور است.
چه بسا شخصى علاقه قلبى جدى به ایشان داشته باشد و دراثر عاطفه اى كه نسبت به آن حضرت دارد در فراق ایشان اشك هم بریزد، اما اگر اعتقاد، تدین، اخلاق و خلاصه عملكرد او با نظر ایشان ناسازگار نباشد، به امام زمان عجل الله فرجه نزدیك نخواهد بود و تنها راه نزدیك شدن به آن حضرت در گرو عمل است.
8- عمل نیک؛ سبب خشنودی ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
هنگامى شیعیان مى توانند رضایت آن حضرت را جلب كنند كه داراى قلب پاك، اندیشه صحیح و عمل صالح باشند.
در آیات و روایات آمده است اعمال ما هر روز خدمت آن حضرت تقدیم مى شود و در برخى از روایات آمده است كه اعمال ما روزى دو مرتبه هنگام صبح و شام به پیشگاه خداى متعال، رسول خدا صلى الله علیه وآله و امام زمان صلوات الله علیه تقدیم مى گردد، یعنى - مثلاً- امروز صبح گزارش اعمال شب گذشته ما به آن حضرت ارائه مى شود و همین سخنان و اندیشه هاى من و گوش فرا دادن شما و تمام كارهاى دیگرى كه تا شب انجام خواهیم داد، شامگاه امروز خدمت آن حضرت تقدیم خواهد شد و آن حضرت ملاحظه مى فرمایند كه اگر اعمال ما نیكو باشد، از ما راضى مى شوند و الّا راضى نخواهند شد.
مسأله مهم در این مورد آن است كه انسان با قضاوت عادلانه احراز كند زمینه رضایت آن حضرت را فراهم كرده است، هرچند این احراز نتیجه جهل مركب باشد، زیرا در جهل مركب اگر تقصیرى در كار نباشد، گناهى متوجه جاهل نخواهد شد. پس مهم این است كه انسان خودش با قضاوتِ عادلانه به درستى عمل خود یقین كند و براى رعایت عدالت در قضاوت باید با وسواس تمام عمل كند تا قضاوتِ واقع بینانه اى در حق خود داشته باشد. بنابراین، باید به عنوان مقدمه رسیدن به رضایت آن حضرت واجبات را انجام داد و محرمات را ترك كرد.
9- نشانه قلب پاک
باتوجه به نقش قلب پاك در جلب رضایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه باید نشانه هاى آن را بشناسیم. نشانه قلب پاك این است كه انسان براى هیچ كس بد نخواهد و حتى در حق بدترین دشمنانش دعا كند و البته پاكى قلب مراتبى دارد. در روایات فراوانى نقل شده است: «حَدیثٌ تَدریه خَیرٌ مِنْ أَلف حَدیث تَرویه؛ فهم كردن یك حدیث بهتر از نقل هزار حدیث است».
بر این اساس اگر انسان تلاش كند تا بفهمد نشانه قلب پاك چیست و آن را در قلب خود جا دهد و به آن عمل كند، مى تواند رضایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه را به دست آورد.
یكى از دستورات مهم قرآن كریم كه میزان سنجش قلب پاك است، سرمشق قرار دادن عمل پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله است، خداى سبحان در قرآن كریم مى فرماید:
«لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ قطعاً براى شما در [اقتدا] به رسول الله سرمشقى نیكوست».
باتوجه به این آیه باید در رسیدن به پاكى قلب نسبت به دیگران به رفتار آن حضرت با دیگران تأسى كنیم.
آن حضرت در چند مورد حتى براى مشركان نیز دعا كرده، مى فرمودند :«اللّهم اهد قومی فإنّهم لایعلمون؛ خدایا، قوم مرا هدایت فرما، چون آنان ناآگاهند».
بى تردید بسیارى از آنان كه پیامبر صلى الله علیه وآله از صمیم قلب در حق آنان دعا مى كردند مقصر بودند.
10- عمل صالح، سبب خشنودی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف
ویژگى دیگرى كه زمینه رضایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه از ما را فراهم مى آورد عمل صالح است. در روایت وارد شده است: «كونوا دعاة الناس بأعمالكم؛ مردم را با اعمالتان به [كار خیر] فرا خوانید».
تلاش كنیم آنچه را به دیگران توصیه مى كنیم و به انجام آن فرا مى خوانیم، خود نیز به انجام آن پایبند باشیم. اگر -مثلاً- كسى از شما بخواهد او را كه با همسر، فامیل یا دوستش نزاع دارد نصیحت كنید، یا كسى كه طلبش را خورده اند، به او ناسزا گفته اند یا مشكلاتى برایش درست كرده اند، از شما بخواهد به او پندى بدهید، در پاسخ خواسته او چه اندرزى به او مى دهید؟ همان اندرز را خودتان در برخورد با دیگران به كار بندید.
توفیق بزرگ حاج شیخ عباس قمی
همه ما مى دانیم نوشتن كتاب مفاتیح الجنان توفیق بزرگى براى مرحوم حاج شیخ عباس قمى بوده است، اما آنچه مى تواند براى ما راه گشا و سازنده باشد، این است كه بدانیم چه عواملى ایشان را به این توفیق بزرگ نائل كرد. یكى از آن عوامل بدین شرح است:
در مقدمه عربى كتاب «منازل الآخره» نقل شده است مرحوم حاج شیخ عباس قمى رضوان الله علیه ساكن مشهد بودند و قصد داشتند تا آخر عمر در آنجا سكونت داشته باشند، اما در سفرشان به قم، مرحوم حاج شیخ عبدالكریم حائرى رضوان الله علیه از ایشان خواست به قم آمده، در آنجا اقامت كنند. ایشان نیز دعوت آن بزرگوار را قبول كردند و به قم آمدند، اما وضع مالى ایشان در مشهد بهتر از قم بود و وضع مالى حاج شیخ عبدالكریم نیز به دلیل نوپا بودن حوزه علمیه قم، مناسب نبود.
مرحوم حاج شیخ عباس نیاز به كتاب داشتند و شمار كتابخانه هاى عمومى و شمار كتاب هاى موجود در آن ها نیز به اندازه امروز نبوده است، بلكه، كتابخانه هاى موجود تعداد محدودى كتاب داشت كه افراد وقف كتابخانه ها كرده بودند و كسى اجازه نداشت آن ها را از كتابخانه بیرون ببرد. به هر حال ایشان نیاز به كتاب داشتند، اما از نظر مالى امكان تهیه كتاب براى ایشان ممكن نبود. وانگهى در آن زمان كتاب فروشى مهمى در قم وجود نداشت از این رو ایشان از خوراك و نیازهاى ضرورى زندگى خود كم مى كردند و با زندگى زاهدانه روزى یك ریال كنار مى گذاشتند و زمانى كه سى ریال مى شد، پیاده مى رفتند تهران و با آن پول چند كتاب مورد نیازشان را تهیه مى كردند و پیاده به قم برمى گشتند، چه این كه اگر مى خواستند با وسیله نقلیه بروند و برگردند، مقدارى از پولشان هزینه رفت و برگشت مى شد و قدرت خرید ایشان كاهش مى یافت و این در حالى بود كه از بنیه و توان جوانى برخوردار نبود و چنین به نظر مى رسد كه مسیر قم و تهران را چندین بار براى تهیه كتاب پیاده طى كرده باشند.
این داستان نشان مى دهد كه اگر انسان از قلب پاك و عمل صالح برخوردار شود، خدا توفیقات بزرگى به او ارزانى مى دارد.
11- دین فراموش شده
«اللّهم عرّفنی نفسك فإنّك إن لم تعرّفنی نفسك لم أعرف رسولك اللّهم عرّفنی رسولك فإنك إن لم تعرّفنی رسولك لم أعرف حجتك اللهم عرّفنی حجتك فإنك إن لم تعرّفنی حجتك ضللتُ عن دینی اللهم لا تمتنی میتةً جاهلیة؛ پروردگارا، خود را به من بشناسان كه اگر چنین نكنى پیامبرت را نخواهم شناخت. خدایا، مرا نسبت به پیامبرت معرفت ده كه اگر معرفت پیامبرت را روزى ام نكنى، حجت تو را نخواهم شناخت. الهى حجت خود را به من باز شناسان؛ چراكه اگر حجت خود را به من نشناسانى، از دین خود گمراه خواهم شد. پروردگارا، مرا به مرگ جاهلیت نمیران».
حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف خواندن این دعا را كه شامل بخش زیر نیز می شود به شیعیان سفارش فرموده اند.
در بخشى از این دعاى شریف آمده است: «وجدد به ما امتحى من دینك وأصلح به ما بدل من حكمك وغیر من سنتك حتى یعود دینك به وعلى یدیه غضّا جدیداً صحیحاً لا عوج فیه ولا بدعة معه؛ [پروردگارا] به واسطه حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف آنچه از دین تو محو و نابود شده است، از نو زنده كن و احكام دگرگون شده و سنت هاى تغییر یافته ات را اصلاح كن تا دین تو به واسطه او و به دست او از نو شاداب و تازه گردد و [به همان صورت درست پیشین] بدون كجى و بدعت ظاهر شود».
از این فقره آشكارا معلوم مى شود كه بخش هایى از دین خدا محو و نابود و به دست فراموشى سپرده شده است و در زمان ظهور مبارك حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف از نو زنده مى شود. روشن است كه تعبیر «محو شدن» با دگرگونى و تغییر معمولى تفاوت دارد. وقتى در خانه یا چیز دیگرى تصرفاتى جزئى و معمول صورت مى گیرد، مى گوییم در آن خانه تغییراتى حاصل شده است. ولى اگر اصل آن خانه از بنیاد بر كنده شود و به جاى آن خیابان ساخته شود، گفته مى شود محو و نابود شده است. در این فقره از خداى متعال مى خواهیم كه بخش هاى محو شده دین را به دست مبارك آن حضرت احیا نماید. سفارش حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف به خواندن این دعا نشان از توجه و حساسیت ایشان نسبت به این مسأله دارد و گویاى آن است كه راه یافتن دگرگونى ها در دین و آسیب هاى فراوانى كه بر قامت دین وارد مى شود، موجبات دغدغه خاطر شریف و تألم روحى ایشان را فراهم نموده و حضرت را آزرده خاطر كرده است.
هریك از ما با دیدن اندوه یك مؤمن عادى دچار رنج مى شویم و مى كوشیم اندوه او را رفع و خاطرش را شاد كنیم. حال چه رسد به اینكه قلب قطب عالم امكان و ولى الله الاعظم عجل الله تعالى فرجه الشریف از مسأله اى جریحه دار واندوهگین شده باشد.
همه ما براى سلامت وجود مبارك حضرت به درگاه الهى دعا مى كنیم و صدقه مى دهیم. چه بسا برخى از ما هرروز حضرت را زیارت كنند و به پیشگاهشان سلام فرستند. همه ما از مصائب حضرت متأثر مى شویم و گریه مى كنیم. بى شك همه این امور پسندیده است، ولى از همه اینها بهتر آن است كه در بازكردن گرهى بكوشیم كه حضرت از بابت آن آزرده خاطر شده و آزردگى خاطر شریفشان را بر زبان آورده اند. از این روست كه مى گوییم شاید بهترین مصداق یارى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف كمك به احیاى این بخش هاى نابود شده یا رو به نابودى دین باشد كه بر قلب مباركشان بسیار گران است. اگر چنین كارى از ما بر نمى آید، دست كم جزو كسانى نباشیم كه به محو این اجزا كمك مى كنند یا با كسانى كه در دین دست به كاهش و افزایش مى زنند، همنوا نباشیم.
گستره دین
دین خدا فقط در مواعظى چند در خصوص عالم قبر و قیامت و وعد و وعیدهاى بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب آن خلاصه نمى شود. دین فقط نماز، روزه، حج یا احكامى اقتصادى چون: خمس، زكات، فطره، فدیه و مظالم و ...، نیست. در دین خدا وظیفه زن نسبت به شوهر، وظیفه مرد نسبت به همسر، وظایف متقابل والدین و فرزندان و وظایف و تكالیف خویشاوندان نسبت به هم معلوم و مشخص شده است، ولى دین خدا چیزى فراتر از این است و فقط به این امور منحصر نمى شود. این امور همگى جزو دین است اما همه آن نیست؛ چراكه دین خدا مفهومى گسترده تر دارد. دین مجموعه اى متكامل و درهم تافته از فرهنگ، آداب و آموزه هاى وحیانى است كه با تمام حركات و سكنات و گفتار و كردار همه مردم در هر سطحى از بینش و سواد و سن كه باشند ارتباط دارد و سعادت آنان را در حیات فردى و جمعى تضمین مى كند.
همه مواردى كه در بالا گفته شد جزو دین است و در عین حال محدوده دین به همین جا ختم نمى شود، بلكه تمام اطوار انسانى را در همه ادوار حیات فرا مى گیرد. دین خدا حتى در خصوص راه رفتن، سخن گفتن، خاموشى گزیدن، انجام دادن كارى یا ترك آن و كلیه افعال ما برنامه و حكم ویژه دارد كه ممكن است در قالب واجب، حرام، مستحب، مكروه یا مباح بگنجد. آرى؛ دین خدا چنین عرض عریض و گستره وسیعى دارد و البته خداى متعال جز آن را نمى پذیرد و مى فرماید: «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللهِ الْإِسْلَمُ؛ در حقیقت دین نزد خدا همان اسلام است».
و نیز فرموده است: «وَمَن یبْتَغِ غَیرَ الْإِسْلَمِ دِینًا فَلَن یقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الْأَخِرَةِ مِنَ الْخَسِرِینَ؛ كسى كه غیر از اسلام آیینى برگزیند، از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانكاران است».
این مفهوم از دین همان است كه خداى متعال درباره آن فرموده است: «الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلَمَ دِینًا؛ امروز دین شما را كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم».
پیكر آسیب دیده دین و رنج هاى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف
این محدوده گسترده از دین طى قرون و اعصار دستخوش تغییر و تبدیل بسیار شده و چه بسا بخش هایى از آن به كلى دگرگون یا محو شده است. وقتى به احكام فقهىِ رساله هاى عملیه یا كتاب هایى چون عروه الوثقى مراجعه مى كنیم، یا كتب آداب و اخلاق را از نظر مى گذارنیم، یا در انبوه روایات اهل بیت علیهم السلام در كتاب هایى چون وسائل الشیعه و بحارالانوار و الوافى تأمل مى نماییم، آنگاه است كه درمى یابیم چه بسیار آموزه ها و احكام است كه نه تنها مؤمنان بدان عمل نمى كنند، كه اصلاً از آن بى خبرند. این در حالى است كه بسیارى از این مسائل در زندگى روزمره مؤمنان كاربرد دارد و مورد ابتلاى آنان است.
اسماء بنت عمیس
اسماء بنت عُمیس یكى از زنان مؤمن و اصحاب حضرت رسول صلى الله علیه وآله است و با حضرت زهرا، امیرمؤمنان و حسنین علیهم السلام ماجراهایى دارد كه خواندنى است و مطالعه احوالات ایشان توصیه مى شود.
این اسماء همسر جعفربن ابى طالب علیه السلام، برادر گرامى امیرمؤمنان على علیه السلام و یار رسول خدا صلى الله علیه وآله و همان كسى است كه رسول خدا به او فرمود: آیا به تو چیزى بدهم؟ نمى خواهى تو را عطایى دهم و هدیه اى بخشم؟ جعفر عرضه داشت: آرى؛ اى رسول خدا. مردم گمان كردند حضرت قصد دارد به جعفر طلا یا نقره بدهد و كنجكاو شدند كه به او چه عطا مى كند. حضرت فرمود: به تو چیزى عطا مى كنم اگر هر روز آن را انجام دهى، از دنیا و مافیها برایت بهتر است و اگر یك روز در میان آن را به جا آرى، گناهان آن دو روزت آمرزیده مى شود و اگر هر جمعه یا هر ماه یا هر سال آن را به جا آرى، موجب آمرزش گناهانى مى شود كه میان دوبار به جا آوردن این عمل از تو سر زده است. پس از آن رسول گرامى اسلام خواندن نمازى را به او آموختند كه به نماز «جعفر طیار» مشهور شد. در كتاب هاى حدیثى ده ها روایت در فضیلت این نماز وارد شده است و این نماز یكى از شیوه هاى نیایش بندگان صالح با خدا بوده است.
سرانجام جناب جعفر در جنگ موته (اردن فعلى) به شهادت رسید و رسول خدا صلى الله علیه وآله در سوگ او بسیار اندوهگین شدند. پس از آنكه عده وفات جعفر سپرى شد، اسماء، همسر وى - در زمان رسول خدا صلى الله علیه وآله - به همسرى ابوبكر درآمد و پس از آنكه ابوبكر درگذشت، اسماء به همسرى امیرمؤمنان على علیه السلام درآمد. بر این اساس اسماء سه بار ازدواج نمود و حاصل ازدواج نخست عبدالله بن جعفر، همسر زینب كبرى علیها السلام و حاصل ازدواج دوم (با ابوبكر) جناب محمد بن ابى بكر و حاصل ازدواج سوم عون و جعفر فرزندان على بن ابى طالب علیهما السلام بود كه عون در ركاب حضرت سیدالشهدا علیه السلام در كربلا به شهادت رسید.
اكنون مى پرسیم اگر در روزگار ما زنى چنین كند و پس از مرگ شوهر مجدداً ازدواج نماید، آیا جامعه امروز و عرف او را تشویق مى كند یا نكوهش مى نماید؟ آیا زنان جامعه امروز چنین كارى را مى پسندند یا آن را برنمى تابند و چنین زنى را بى وفا مى شمارند؟ آیا سه بار ازدواج اسماء كه از نظر بسیارى از ما عیب و ناپسند است، چیزى بیرون از دین و خلاف آن بوده یا جزو دین بوده و امروز خارج شده است؟ مسلماً این كار ایشان مورد پسند شرع مقدس و جزء دین خدا بوده و اصلاً در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله و مولاى متقیان حضرت علی علیه السلام صورت گرفته است.
ازدواج حلال و حرام
دین خدا مى گوید غیر از همسران پیامبر صلی الله علیه وآله كه پس از ایشان ازدواج با آن ها حرام است، بقیه زنان پس از مرگ شوهرانشان مى توانند ازدواج كنند. غیر از این استثنا مورد دیگرى نداریم و سیره اهل بیت علیهم السلام نیز شاهد روشن این معناست. خداى متعال در قرآن كریم فرموده است: «وَلَآ أَن تَنكِحُوا أَزْوَجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا؛ پس از پیامبر هرگز حق ندارید همسران او را به نكاح خود درآورید».
خداى متعال به دلیل مصالحى الهى ازدواج با همسران پیغمبر صلی الله علیه وآله را پس از ایشان حرام كرده است و این مورد استثنایى جزو اختصاصات پیامبر صلی الله علیه وآله و احكام ویژه ایشان است. غیر از این مورد ازدواج زنان پس از مرگ شوهر از نظر دین هیچ اشكالى ندارد و در زمان پیامبر و امیرمؤمنان علیهما و آلهما السلام بارها صورت گرفته است.
این مسأله در مورد ازدواج مردان پس از مرگ همسرانشان نیز وجود دارد. امیرمؤمنان پس از شهادت خانم فاطمه زهرا علیها السلام ازدواج كردند، ولى امروزه چنین كارى عیب و ننگ به شمار مى رود و به مردى كه چنین كند، انگ بى وفایى زده مى شود. این مطلب یكى از دگرگونى هاى فراوانى است كه در دین خدا راه یافته است.
مهر السنة
مهریه هاى سنگینى كه امروز در جامعه رواج كامل دارد، با دین خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله مغایرت دارد و نمایانگر یكى دیگر از انحرافات جامعه اسلامى از آیین و شیوه پیامبر صلی الله علیه وآله است.
آن جناب فرمودند: «النكاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منّی؛ نكاح سنت من است و هركه از سنت من روگردان شود، از من نیست».
امروزه اگر خود رسول خدا صلى الله علیه وآله در میان ما و حتى در همین شهر مقدس قم تشریف بیاورند، چند مورد از این ازدواج ها را مى پسندند و آن را مطابق سنت خود مى یابند؟ چند مورد از مهریه هاى فعلى موجبات آزردگى خاطر شریف حضرت را فراهم نمى كند؟
ببینیم خود حضرت هنگام ازدواج چه مهریه اى قرار دادند. پیامبر صلی الله علیه وآله هنگام ازدواج هیچ پولى نداشتند كه مهریه حضرت خدیجه كنند؛ چراكه اصولاً هرچه پول به دستشان مى رسید به نیازمندان مى دادند و مالى نزد ایشان باقى نمى ماند. حضرت قبل و بعد از بعثت و همینطور پیش از هجرت و پس از آن و حتى هنگامى كه رئیس حكومت مقتدر اسلامى بودند، چه بسیار شب ها را كه به گرسنگى سپرى مى كردند و علت این مطلب آن بود كه پول نداشتند.
اما از آن سو حضرت خدیجه سلام الله علیها ثروتمندترینِ عرب بود و ثروت او از تجار و ثروتمندان عرب هم بیشتر بود. بسیارى از مردم و حتى تجار بنى هاشم با سرمایه حضرت خدیجه سلام الله علیها كار مى كردند و به سفرهاى تجارى مى رفتند. ایشان كه مى دانست رسول خدا صلی الله علیه وآله پول ندارد، مبلغ چهارهزار دینار طلا (معادل چهل هزار درهم نقره) خدمت حضرت فرستاد تا هنگام عقد آن را به عنوان مهریه به عموى حضرت خدیجه بدهند، اما رسول خدا صلی الله علیه وآله این مبلغ را مهر حضرت خدیجه نكردند، بلكه 39500درهم را به نیازمندان دادند و فقط پانصد درهم را مهریه حضرت خدیجه سلام الله علیها ساختند. در حقیقت آن جناب با این كار مهریه اندك را سنت و قانونى ساختند تا پیروان ایشان از آن پیروى كنند.
از همان روز مبلغ پانصد درهم به عنوان «مهرالسنة» قلمداد شد. حضرت براى تمام زنان خود همین مبلغ را به عنوان مهریه قرار دادند و این را سنت نمودند. نوبت به حضرت زهرا علیها السلام و دیگر بانوان اهل بیت علیهم السلام نیز كه رسید همین مبلغ را مهریه قرار دادند. در تاریخ گاه پیش آمده است كه هنگام ازدواج امامان ما، مهریه اى بیش از این مبلغ از جانب خود خانواده زن به امام پیشنهاد شده است، ولى آن بزرگواران از قبول این مطلب سر باز زدند و بر مهرالسنة، كه مهریه جدشان باشد، پافشارى كرده اند.
مهریه های سنگین
بنده شاهد بودم كه مرحوم اخوى اعلى الله درجاته هنگام ازدواج یكى از مواردى را كه از هرجهت مناسب بود و هیچ مشكلى نداشت، فقط و فقط به دلیل اصرارشان بر مهرالسنة به هم زدند. پدر آن دختر پنهانى نزد مرحوم والدمان آمد و گفت: این دختر مهریه خواهرانش فلان قدر بوده و شایسته نیست مهر او كم تر باشد و در میان آنان احساس سرشكستگى كند. بنده پولى را نزد شما مى آورم و جلوى خودتان خمس آن را مى پردازم تا آن مالِ حلال و تخمیس شده را مهریه دخترم قرار دهید. فقط این مطلب بین من و شما پنهان باشد و كسى باخبر نشود. ایشان از آن مورد صرف نظر كردند و فرمودند: ما به مردم مهرالسنة را پیشنهاد مى كنیم آن وقت خودمان آن را زیر پا بگذاریم؟!
علت پافشارى این بزرگواران آسان كردن مسأله ازدواج و جلوگیرى از انبوه ناهنجارى هایى است كه همگى از ثمرات شوم تجرد و بالارفتن سن ازدواج در میان جوانان است. مهریه هاى سنگین باعث مى شود ازدواج ها عقب بیفتد، سن ازدواج بالا رود، آمار گناه و بى عفتى و به دنبال آن جنایات و بزه هاى دیگر در جامعه افزایش یابد و جوانان به بیمارى و معصیت و افسردگى كشیده شوند.
ما در ماه شعبان بارها از خدا توفیق عمل به سنت نبوى را خواسته و عرضه داشته ایم:
«فأعنّا على الإستنانِ بسنّتِهِ؛ پروردگارا، ما را در این ماه (شعبان) یارى كن تا از سنت پیامبر پیروى كنیم».
متأسفانه ما در این مسأله نه تنها از سنت پیامبر صلى الله علیه وآله پیروى نكرده ایم، بلكه با شیوه آن جناب فرسنگ ها فاصله داریم. امروزه مهریه ها تبدیل به ارقام سرسام آور و سكه هاى طلا شده و در كار ازدواج جوانان هزاران گره افكنده است. آیا از هر هزار عقدى كه امروزه صورت مى گیرد، در یك مورد سنت پیامبر صلی الله علیه وآله رعایت مى شود؟ اگر ما این سنت نبوى را كه بخشى از دین خداست زیر پا نمى نهادیم، امروزه در امر ازدواج جوانانمان این همه گره ایجاد نمى شد و شاهد این همه ناهنجارى و گناه و فساد در جامعه نبودیم. متأسفانه امروز نه تنها این سنت مبارك در میان ما جایى ندارد، بلكه اساساً ناپذیرفتنى است تا جایى كه اگر زنى مهریه اش به اندازه مهر السنة باشد، خجالت مى كشد و این امر را پنهان مى كند. مهریه هاى سنگین به قدرى در عادات و فرهنگ ما جاى خود را گشوده است كه حتى كسانى كه دوست دارند به این سنت عمل كنند با فشارهاى پیدا و ناپیداى اطرافیان و جامعه مواجه مى شوند. دخترى كه در پاسخ خواستگارى با اخلاق و متدین شرط و شروط و موانع بسیار مى نهد، مادر او وظیفه دارد با اخلاق خوش و حكمت و مهر با دختر خود سخن گوید و او را به آسان گیرى دعوت كند و حكم خدا و رسول صلی الله علیه وآله را در این خصوص به او یادآور شود.
اسراف در ازدواج
اگر از ازدواج هایى كه در طول سال در میان قشر فقرا انجام مى شود، آمار بگیریم، مشاهده مى كنیم كه به دلیل همین دشوارى ها، پدر و مادر مجبور مى شوند قرض كنند و وام بگیرند و به این در و آن در بزنند تا به هر زحمتى كه شده خود را همپاى عرف مقبول جامعه نگاه دارند و به اصطلاح از دیگران عقب نمانند! این ها همه مربوط به طبقات ضعیف و متوسط جامعه است، والا از ازدواج هاى اغنیا كه باید به خدا پناه برد.
البته این نكته شاید نیازمند یادآورى نباشد كه تخلف از مهر السنة حرام نیست و دختر و پسر هرقدر بخواهند مى توانند مهریه خود قرار دهند. به عبارت دیگر اگر دخترى مهریه اى گزاف طلب كند و پسر نیز بدان گردن نهد، ازدواجشان اشكالى ندارد. خداى متعال فرموده است: «وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّكَانَ زَوْجٍ وَءَاتَیتُمْ إِحْدَهُنَّ قِنطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا؛ اگر خواستید همسر دیگرى به جاى همسر خود انتخاب كنید و مال فراوانى به عنوان مهر به او پرداخته اید، چیزى از آن پس نگیرید».
مهر السنة مستحب و سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله است و البته خداى متعال فرموده است: «لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِى رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ یرْجُوا اللهَ وَ الْیوْمَ الْأَخِرَ وَ ذَكَرَ اللهَ كَثِیرًا؛ قطعاً براى شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقى نیكو است؛ براى آنان كه به خدا و قیامت ایمان دارند و خدا را بسیار یاد مى كنند».
در حقیقت خداى متعال از یك سو سنت پیامبر صلی الله علیه وآله را به ما شناسانده و ما را به پیروى از آن فراخوانده است و ازسوى دیگر دستمان را باز گذاشته است تا مورد امتحان قرار بگیریم و معلوم شود چه كسى پیرو سنت پیامبر صلی الله علیه وآله است و چه كسى به شیوه آن حضرت پشت مى كند؟
البته برخى هنگام تعیین مهریه چیزها و مبالغ متعددى را تعیین مى كنند كه مهر السنة فقط یكى از آن هاست. این كار صرفاً حقه اى براى گریز از سنت پیامبر صلی الله علیه وآله است و چنین كسانى با این ترفند نمى توانند خود را در شمار پیروان این سنت نبوى قرار دهند.
براى امام زمان علیه السلام یك تومان و یك میلیارد تومان یكسان است و هردو نزد ایشان ارزشى ندارد. نزد اولیاى خدا درهم و دینار و سیم و زر با خاك یكى است. اما این مطلب نزد آنان اهمیت دارد كه مهر السنة - كه رسول خدا و سیزده معصوم دیگر علیهم السلام در شرایط متفاوت یك صدا بر آن پافشارى داشتند - امروزه چه بسا در هر هزار ازدواج یك مورد هم رعایت نشود و این سنت نبوى چنان منسوخ شده و غبار فراموشى بر آن نشسته است كه هیچ كس دیگر از آن یاد نمى كند.
مهرالسنة؛ خشنودی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
كنار نهادن سنت پیامبر صلی الله علیه وآله در امر ازدواج مشكلات گوناگونى را براى جامعه و پسران و دختران فراهم آورده و بحران هاى بسیارى آفریده است. تنها راه خروج از این بحران بازگشت به سنت نبوى است و البته در این میان بانوان ارجمند نقشى انكارناشدنى دارند. هریك از بانوان مى توانند در حل این مشكل و پایان دادن به این بحران به قدر خود سهیم شوند. كافى است كه هركدام از بانوان محترم بكوشند این سنت نیك را در میان دختران خود و دختران فامیل رواج دهند و آنان را به ازدواج هاى آسان و مطابق با سنت پیامبر صلی الله علیه وآله فراخوانند. دختران نیز مى توانند با قراردادن مهر السنة به عنوان مهریه خود به اندازه خودشان به حل این مشكل كمك كنند و دل مبارك امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف را خشنود سازند. حتى اگر خود به این سنت نبوى عمل نمى كنند و دیگران را به رعایت آن سفارش نمى نمایند، دست كم عمل كنندگان به این سنت را نكوهش و مسخره نكنند و با این كار دل مبارك امام زمان علیه السلام را نیازارد.
نباید تصور شود كه مهریه سنگین و داشتنِ خانه یا ماشین سعادت پسر و دخترى را كه در آستانه ازدواجند تضمین مى كند. چنین امورى نه سعادت زن و شوهر را تأمین مى كند و نه دوام پیوند زناشویى را بیمه مى سازد. برعكس اگر زندگى زناشویى از ابتدا براساس تعالیم آسمانى انبیا و سنت هاى صحیح بنیاد نهاده شود، داراى بركت و دوام خواهد بود و خوش بختى را براى زوجین به ارمغان خواهد آورد.
ملاک صحیح در ازدواج
در حدیث شریف نبوى آمده است: «إذا جاءكم من ترضون خلقه ودینه فزوّجوهُ الاّ تفعلوه تكن فتنةٌ فی الأرض وفساد كبیر؛ هرگاه كسى [براى خواستگارى] نزدتان آمد كه اخلاق و دیندارى او را پسندیدید، به او زن دهید كه اگر چنین نكنید، فتنه و فساد بزرگى در زمین ایجاد مى شود».
همان طور كه از این حدیث شریف برمى آید ملاك صحیح در زن دادن به افراد دین و اخلاق است و سربازى رفتن و داشتن خانه و اتومبیل و ... ملاك مناسبى نیست. امروزه همین ملاك هاى فراوان و دست و پاگیر و توقعات بالاى دختران و خانواده ها سد بزرگى بر سر راه ازدواج شده و باعث عقب افتادن ازدواج ها، سرنگرفتن بسیارى از پیوندهاى زناشویى، بالارفتن سن ازدواج و ناهنجارى هاى دیگر شده است، در حالى كه چنین چیزى با فرهنگ دینى كاملاً مغایرت دارد.
نه مردسالاری و نه زن سالاری
یكى دیگر از انحرافات مربوط به تفسیرهاى نادرستى است كه از اسلام صورت مى گیرد. برخى مى پندارند دیدگاه اسلام درخصوص مسائل خانواده به نوعى مردسالارانه است، اما واقعیت این است كه اسلام نه تمایلى به مردسالارى دارد و نه گرایش به زن سالاری، بلكه حقوق و تكالیف متقابل هركدام از زن و مرد را در نظامى منطبق با فطرت و عقل سلیم و در عین حال همسو با اخلاق تعیین نموده است. خداى متعال آشكارا فرموده است: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِى عَلَیهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ؛ و براى زنان همانند وظایفى كه بر دوش آنان است، حقوق شایسته و همسانى قرار داده شده است».
قرآن در اینجا از تعبیر «مثل» استفاده نموده كه شایان دقت است. واژه «معروف» در این آیه و دیگر آیاتى كه به موضوع زن و نظام خانواده مى پردازد، گویاى این معناست كه همه حقوق در خانواده باید به طرزى شایسته و خوش و براساس قانون «معروف» استیفا شود و از هرگونه تنش و اختلاف باید پرهیز شود.
براساس قرآن - كه ملاك دین ماست - نه مردسالارى در دین خدا جاى دارد و نه زن سالارى. در قرآن آیه دیگرى نیز وجود دارد كه چنین است: «الرِّجَالُ قَوّاَمُونَ عَلَى النِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ الله بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَآ أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَلِهِمْ؛ مردان سرپرست و قیم زنان هستند، [این حكم] به سبب برترى هایى [است] كه خدا براى بعضى نسبت به برخى دیگر قرار داده است و نیز به سبب انفاق و بخشش هایى كه مردان از اموال خود مى كنند».
متأسفانه برخى از افراد كم سواد براى این آیه معناى غریبى به دست مى دهند و تعبیر «قوامون» در این آیه شریفه را بر مفهوم مردسالارى حمل مى كنند. غافل از آنكه اگر به لغت و استعمالات این واژه مراجعه كنند درخواهند یافت كه این واژه با مفاهیمى چون عدالت، قسط و مدیریت پیوند دارد. شاهد این سخن آن است كه خداى متعال در جاهاى دیگر قرآن نیز آن را به همین معنا به كار برده است: « یأَیهَاالَّذِینَ ءَامَنُوا كُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید، كاملاً به عدالت قیام كنید».
ونیز: «یأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا كُونُوا قَوَّامِینَ لِلهِ؛ اى كسانى كه ایمان آورده اید، براى خدا برخیزید».
امروزه شكسته این كلمه در عربى عامیانه وجود دارد و به هركدام از خدّام آستان سیدالشهدا علیه السلام ودیگر مشاهد مشرفه «گیم» گفته مى شود. بنابراین، مفهوم «قوامون» در آیه یادشده به معناى مدیر و كارگزار و سرپرست است و قرآن كریم هیچ كدام از مفاهیم مردسالارى یا زن سالارى را اراده نمى كند، بلكه براى هركدام از زوجین احكام و وظایف و حقوق ویژه تعیین نموده است كه اگر بدان عمل كنند، از زندگى در كنار هم لذت مى برند و احساس خوشبختى و شادمانى خواهند نمود.
طلبکار و بدهکار
قرآن فرموده است: «وَإِن كَانَ ذُوعُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَیسَرَةٍ وَ أَن تَصَدَّقُوا خَیرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ؛ اگر بدهكار، تنگدست بود او را باید مهلت داد تا توانگر شود و (اگر به راستى قدرت پرداخت ندارد)، بخشیدن آن براى شما بهتر است، اگر بدانید».
قرآن مجید در اینجا به صراحت مى گوید اگر شخص بدهكار بیش از ضروریات زندگى (مانند فرش، غذا، طلاجات، خانه و اتومبیلى كه در شأن اوست) نداشته باشد، طلبكار حق ندارد بر او فشار آرد و بر خود او نیز واجب نیست این اشیا را كه از ضروریات زندگى اوست بفروشد و بدهى خود را بپردازد. این قانون امروزه در هیچ یك از كشورهاى اسلامى اجرا نمى شود و در صورتى كه چك بدهكار به اجرا نهاده شود، قانون نیز از طلبكار حمایت مى كند و شخص بدهكار را در معرض فشار و پیگرد و حبس قرار مى دهد. چه بسیارند كسانى كه در همین لحظه در حبس به سر مى برند، ولى براساس آیه یادشده نباید در زندان باشند و نیز چه بسیارند كسانى كه اساساً از وجود چنین قانونى در احكام اسلام آگاهى ندارند.
ممكن است كسى بگوید اگر چنین حكمى اجرا شود راه بر بسیارى از فرصت طلبان و سوء استفاده كنندگان باز مى شود. چنین كسانى از مردم قرض مى گیرند و سپس به استناد چنین حكمى از پرداخت بدهى شان سر باز مى زنند و در عین حال آزادانه در جامعه رفت و آمد مى نمایند. وانگهى باوجود چنین قانونى مردم از ترس همین سوء استفاده كنندگان دیگر به همدیگر قرض نمى دهند و این سنت نیك از جامعه رخت برخواهد بست.
اما این اشكال نیز از سر ناآگاهى به احكام و قوانین مترقى اسلام است كه به ذهن خطور مى كند. اسلام یك كل مركب است و قوانین متعدد دیگرى دارد كه مكمل یکدیگر هستند و هنگامى كه همگى مورد اجرا قرار گیرند، مجال هیچ سوء استفاده اى باقى نمى ماند.
سه قانون فراموش شده
نقل است كه رسول خدا صلی الله علیه وآله در یك روز سه ماده قانونى را بدین شرح اعلام كردند: «من ترك مالاً فللوارثِ ومن ترك دیناً أو ضَیاعاً فإلىَّ وعلىَّ ؛ هركه از دنیا رود و مالى به جا نهد، از آن ورثه اوست و اگر بدهكار باشد، پرداخت بدهى او برعهده من است و زن و بچه بى سرپرست او نیز نزد من آیند [كه من سرپرست آن ها خواهم بود]».
آن حضرت رئیس جامعه اسلامى بودند و گفتارشان به مثابه قانون لازم الاجرا بود. در این فرمایش حضرت سه ماده قانونى وجود دارد كه چنین است:
1. ممنوعیت مالیات بر ارث (پیش از آن در جامعه جاهلى عرب و حتى جوامع دیگر هنگامى كه كسى از دنیا مى رفت و مال بسیارى به جا مى نهاد، رئیس قبیله یا حاكم از آن میراث مالیات مى ستاندند).
2. هرگاه كسى از دنیا برود و مدیون باشد، دولت قرض او را پرداخت مى كند.
3. اگر خانواده و فرزندان بى سرپرستى داشته باشد، سرپرستى و حمایت از آنان برعهده دولت است.
احكام فراموش شده دین خدا فراوان است و در چند مورد یادشده خلاصه نمى شود.
قوانین اجتماعى و اقتصادى اسلام همچون دیگر قوانین و تعالیم مترقى آن به حدى جامع نگر و عملى است كه حتى اجراى یكى از آن ها كافى است تا جامعه را به بهشت بدل كند.
12- ویژگی های یاران امام زمان علیه السلام
هنگامی که امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف ظهور می کنند میلیون ها اصحاب دارند، اما بزرگان از اصحاب فقط 313 نفر هستند.
برای دستیابی به بزرگی و عظمت باید تصمیم بگیرید و در این راه مقاومت کنید و این امر در گرو سه عامل است:
1. اخلاص:
باید مصمم باشید که خدای متعال و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام امید و هدف شما در تمام کارهایتان باشد و در تمام عرصه های زندگی خانوادگی، سیاسی، اجتماعی و جز آن این عامل را لحاظ دارید.
2. تلاش و کوشش:
تصمیم بگیرید که در هر حال و همیشه پرتلاش و فعال باشید و هیچ فرصت و راهی را برای نفوذ کم حوصلگی و خستگی در خود باز نگذارید و اجازه ندهید این عوامل بازدارنده در شما رخنه کند.
3. اخلاق:
عزم خود را جزم کنید که در برخورد با همه خوش اخلاق و خوش رفتار باشید. در حدّ جایگاه و توان صاحبان اراده، وظیفه تعیین می شود و این سخن مضمون آیاتی از قرآن کریم و احادیث شریف خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام است.
شما پس از 30 الی 40 سال همگی سالخورده خواهید بود. بنابراین، هریک از شما که تصمیم و اراده ای قوی تر داشته و در برابر مشکلات مقاوم تر و در گرفتاری ها صبورتر و در برخورد با دوستان بردبارتر باشد، قطعاً موفق تر از دیگران خواهد بود و در راه خدمت به اسلام و اهل بیت علیهم السلام توفیق بیشتری خواهد داشت.
خدای متعال می فرماید: «ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ؛(فصلت/34) [بدی را] آنچه خود بهتر است دفع کن، آنگاه کسی که میان تو و میان او دشمنی است، گویی دوستی یکدل می گردد».
نیز می فرماید: «وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّاالَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلَّاذُو حَظٍّ عَظِیمٍ؛(فصلت/35) و این [خصلت] را جز کسانی که شکیبا بوده اند، نمی یابند و آن را جز صاحب بهره ای بزرگ نخواهد یافت».
بنابراین، هریک از شما تصمیم بگیرد و اراده کند، مصداق این سخنان خدای متعال خواهد بود.
13- وظایف ما در قبال امام زمان علیه السلام
بی توجهی و فراموش کردنِ مردان و زنانِ باایمان ازسوی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف، ممکن نیست و آن حضرت عجّل الله تعالی فرجه الشریف در میان ما هستند و ما را می بینند و البته وعده توجه و سرپرستی ما را داده اند.
باتوجه به این دو نعمت بزرگ: 1. برخورداری از سرپرستی امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف و 2. اینکه آن حضرت هماره ما را یاد می کنند، ما در قبال این دو فضل و نعمت چه وظیفه ای داریم؟
بر مردان و زنان با ایمان شایسته است که هماره بکوشند تا خشنودی و رضایت آن حضرت را به دست آورند.
روزی جوانی مؤمن به من گفت: چه کنم که توفیق دیدارِ امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به دست آورم؟ به او گفتم: البته کسی که به دیدار امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف نایل آید، فیضی بزرگ کسب می کند، اما مهم تر از دیدار، کسب خشنودی آن حضرت است. بی تردید، امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف در حق کسی که در مرحله دیدار و شایسته این مرتبه باشد، هرگز کوتاهی نخواهد کرد، ولی رسیدن به این مقام به مقام عالی معنوی و خودسازی نیاز دارد؛ نه صَرف وقت فراوان. بله؛ عبادت، انجام مستحبات، خواندن دعا، زیارت و یادکردنِ خدای متعال بخشی از اعمالی است که توفیق دیدار امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را به انسان می دهد، اما مهم تر از این ها، کسب خشنودی آن حضرت است.
کسب رضای امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف نیازمند مقدماتی است که پایبندی به دو مطلبِ زیر از اولویت و اهمیتِ فوق العاده ای برخوردار است:
1. دوری جستن و پرهیز از خشم است. بنابراین، انسان در برابر عواملِ تحریک کننده خشم، باید خویشتن داری کند؛ خواه در امور فردی باشد یا اموری دیگر. دیگر اینکه انسان نباید بر خشمگین نشدنِ خود در قبالِ جریان و حرکتی، افسوس بخورد و خود را بیازارد، چراکه پرهیز از خشمگین شدن، عمل مهمی برای آینده انسان در دنیا و آخرت به شمار می رود، چه این که کسی که خشمگین می شود، گناهانش فزونی می گیرد و آن که کمتر دچار این حالت می شود، گناهانش نیز کمتر خواهد بود. لذا انسان باید در خانه، مدرسه، دانشگاه، بازار، جامعه و در جای جای زندگی، بر ترک خشم مصمم باشد و از آن دوری گزیند و البته چنین چیزی مستلزم تمرینِ فراوان است.امام صادق علیه السلام می فرمایند: «مردی اعرابی (بادیه نشین) نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله رفت و به حضرتش عرض کرد: ای رسول خدا، چیزی (سخنی) به من بیاموز که من سفر می کنم و در بادیه هستم. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به او فرمودند: «لا تغضب؛ خشمگین مشو». مردِ بادیه نشین، این سخن را ناچیز و خُرد شمرد، لذا نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله بازگشت و عرض کرد: ای رسول خدا، چیزی (سخنی) به من بیاموز که من سفر می کنم و در بادیه هستم. حضرت فرمودند: «لا تغضب؛ خشمگین مشو». مرد اعرابی این بار نیز سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله را ناچیز و خُرد انگاشت و دگر بار نزد حضرت بازگشت و درخواست خود را تکرار کرد و پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمودند: «لا تغضب؛ خشمگین مشو». مرد اعرابی با خود گفت: از این پس، درباره چیزی سؤال نخواهم کرد؛ چراکه او (رسول خدا) مرا نصیحت کرد و برحذر داشت که مبادا هنگام خشم گرفتن [چنان خشمگین شوم که] تهمتی بزنم یا کسی را بکشم».
در صورتی که انسان، عزمِ ترک خشم کند، نفس و جان او به تدریج بر این عزم استوار و تقویت می شود و ترک خشم را امری طبیعی خواهد یافت و در مقابلِ هیچ محرکی واکنش نشان نخواهد داد و در نتیجه، پایبندی به اخلاق والا برایش آسان می شود. شخصی با مرحوم اخوی آیت الله العظمی سید محمد حسینی شیرازی اعلی الله درجاته سرسنگین شد و قهر کرد، به گونه ای که جواب سلام او را نمی داد و هرگاه او را در راه یا در جایی می دید، روی از او بر می گرداند. در مقابل، هرگاه مرحوم اخوی او را می دیدند ـ اتفاقی که هر روزه 1 تا 2 بار پیش می آمد ـ به او سلام می کردند. اخوی رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: «تصمیم گرفته ام هربار که او را ببینم، به او سلام کنم». پس از شش ماه آن شخص پاسخِ سلام اخوی را داد و به او گفت: چرا مرا به حال خودم نمی گذاری؟ اخوی به او پاسخ دادند: من به تکلیف خود عمل می کنم. مرحوم اخوی از آن رو چنین می کرد که بر پایبندی به اخلاق نیکو مصمم بود. مرحوم آیت الله سید محمد رضا حسینی شیرازی رضوان الله تعالی علیه نیز در پرهیز از خشم تمرین خوبی داشت. او از دردِ کمر سخت در رنج بود و لذا برای درمانِ خود، به چندین پزشک مراجعه کرد. در یکی از معاینات، پزشک از او پرسید: هنگامی که خشمگین می شوی، درد کمرت چگونه است؟ آن مرحوم در حالی که لبخند بر لب داشت گفت: من خشمگین نمی شوم. پزشک با شنیدن این پاسخ، با کنجکاوی در چهره آن مرحوم خیره گشت.
بر زنان و مردان باایمان شایسته است که بر ترکِ خشم و پرهیز از آن، عزم خود را جزم کنند؛ البته به استثنای خشم برای خدا و در راه خدا.بنابراین، کسی که بر ترک عصبانیت مصمم نباشد، در روز قیامت نامه ای از اعمال خود در دست خواهد داشت که هزاران خشم در آن دیده می شود و در پی هربار خشمگین شدن، گناهی مانند، دشنام دادن، ناسزاگفتن، دروغ، غیبت، سخن چینی، کفران نعمت و ظلم به دیگران به چشم می خورد. در آن هنگام، انسان نمی تواند وجود این همه گناه را توجیه کند. اگر انسان در حق خود ستم روا دارد، سپس از کرده خود پشیمان شود و توبه کند، خدای منّان، توبه او را پذیرفته و گناهانش را پاک می کند، اما اگر کسی تحت تأثیر خشم، به دیگری ظلم کند و سپس پشیمان شود و در پی توبه کردن باشد، در صورتی خدای متعال توبه او را می پذیرد که فردِ مورد ستم قرار گرفته از او گذشت کند و او را ببخشد. حال اگر انسان تصمیم به ترک عصبانیت بگیرد، مواردِ گناهان ارتکابی اش کم شده یا نابود م گردد.
2. انسان روزانه، هرچند زمانی به کوتاهی چند دقیقه به محاسبه نفس خود بپردازد و گفتار و رفتار خود را با نزدیکان، خانواده، فرزندان، دوستان و بیگانگان بررسی کند؛ چراکه در حدیث شریف، از امیرمومنان علی علیه السلام روایت شده که می فرمایند: «حاسِبوا أنفسکم قبل أن تحاسبوا، وزِنوها قبل أن توزنوا؛ خویشتن را مورد محاسبه قرار دهید، پیش از آنکه مورد محاسبه قرار گیرید و خود را [در ترازوی حساب کشی] بسنجید، پیش از آنکه [در ترازوی حساب کشی] سنجیده شوید». و در حدیث دیگری از مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است که: «لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم، فإن عمل خیراً حمد الله و استزاده، وإن عمل سوءاً استغفر الله؛ آنکه همه روز نفس خود را مورد محاسبه و بازخواست قرار ندهد، از ما نیست. پس [بنگرد] اگر کار نیک انجام داده، حمدِ خدای را گوید و فزونی آن اعمال را بخواهد، و اگر بد کرده، از کرده بدِ خود [به درگاه الهی] استغفار کند».
براساس این آموزه دینی، هر انسانی باید با خود خلوت کند و رفتار و گفتار خویش را بسنجد و اگر گفتار و رفتاری ناشایست و مبغوض خدای متعال در عملکرد خود بیابد، به درگاه خدا استغفار و توبه کند و بر عدم تکرار آن تصمیم بگیرد.