1- راه ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که راهکاری است برای مشتاقان دیدار با حضرت حجة بن الحسن، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیفتگان خدمت به حضرتش آنجا که می فرمایند: «من سرّ أن یکون من أصحاب القائم، فلینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الأخلاق؛ آن کس که دوست دارد از اصحاب [حضرت] قائم باشد، باید به انتظار [قدومش] بنشیند و عملش با پرهیزگاری و والایی های اخلاق همراه باشد».
«لام» در «لیعمل» لامِ امر است. پرهیزگاری باید از تمام گناهان و محرمات الهی باشد و البته یکی از مواردی که حضرت باری تعالی حرام فرموده ترک واجبات است. حال اگر انسان این گونه باشد، مرتبه عام پرهیزگاری را به دست آورده است و مرتبه خاص پرهیزگاری افزون بر انجام واجبات و ترک محرمات با انجام مستحبات و ترک مکروهات به دست می آید.
والایی های اخلاق همان پایبندی به اخلاق نیکوست. بنابراین، شایسته است که شوهر شیوه خوش رفتاری با همسر خود را بداند و بدان عمل کند و زن نیز در تعامل با همسر خود باید همین گونه باشد، پدر و مادر در تعامل با فرزندانِ خود، خویشاوندان، همسایگان، استادان و دانشجویان نیز باید در تعامل با یکدیگر اخلاق نیکو و فراتر این که والایی های اخلاق را به کار گیرند. بی تردید آنچه را امام صادق علیه السلام در حدیث آغاز سخن بیان فرمودند، شرط توفیق خدمت یافتن و دیدار سرور و آقایمان حضرت بقیة الله الاعظم صلوات الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
هرکس بر پایبندی به دو مقوله ای که در حدیث آمده مصصم باشد، قطعاً موفق خواهد شد و هرچه اراده و تصمیم قوی تر باشد، توفیق بیشتری به دست خواهد آورد. اگر ـ خدای ناکرده ـ انسان تحت تأثیر شیطان قرار گیرد یا مغلوب هوایِ نفس و دنیاخواهی شده، از دایره پرهیزگاری خارج گردد، بایسته و شایسته است که مجدداً عزم خود را برای پایبندی به پرهیزگاری جزم کند و بداند که موفق خواهد شد.
2- طهارت باطن؛ شاه راه وصل
اشخاصی که در دوره غیبت، خدمت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف رسیده اند، انسان هایی متعدد و از نظر فرهنگ، سن و جنس متفاوت بوده اند و در میانشان پیر، جوان، بی سواد، باسواد، زن و مرد وجود دارد. در میان این سعادتمندان افرادی چون حاج علی بغدادی وجود دارند که خواندن و نوشتن نمی دانستند و بنا به گفته مرحوم صاحب مفاتیح الجنان حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف برایشان زیارتنامه خوانده اند و در عین حال افرادی چون سید بحرالعلوم نیز هستند که از مراجع و عالمان بزرگ بوده اند. وجه جامع کسانی که به این مقام دست یافتند «طهارت قلب» و برخورداری از دل پاک است. ممکن است جسم ما براثر تماس با چیزی دچار آلودگی گردد. در این حالت جسم خود را با آب طاهر می سازیم، ولی گاهی این طهارت مربوط به جسم ما نیست و اثر آشکاری چون آلودگی ظاهری و جسمی ندارد. وقتی شخصی دروغ می گوید یا غیبت می کند، تغییر خاصی در ظاهر او و فضای پیرامونش رخ نمی دهد، ولی در واقع روح چنین کسی از آلودگی آن گناه دچار پلیدی شده و با طهارت دل فاصله گرفته است. مخالفت با فرمان خدا، ارتکاب معصیت و غفلت از یاد خدا اموری است که با طهارت باطن منافات دارد و نورانیت قلب را زائل می سازد.
از روایات رسول مکرم اسلام و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین برمی آید که طهارت باطن ارتباط مستقیمی با این مطلب دارد که انسان هرچه برای خود می پسندد، برای دیگران نیز بپسندد، و هرچه برای خود ناپسند می دارد، برای دیگران نیز روا نشمارد. در این میان تفاوت نمی کند که این دیگران، دوست، برادر، همسر و بستگان باشند یا بیگانگان. بدین معنا که در موقعیت های گوناگون و در ارتباط با دیگران خودمان را به جای آنان بگذاریم و از گفتن سخنی که دوست نداریم به ما گفته شود خودداری نماییم.
خدای متعال در قرآن کریم در وصف اهل بهشت فرموده است: «وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَی سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ؛ آنچه در دل هایشان کینه است بر کنیم و برادرانه بر تخت هایی رو به روی یکدیگر قرار دارند». خدای متعال یکی از ویژگی های این افراد را خالی بودن دل هایشان از هرگونه کینه و شائبه بی مهری توصیف کرده است. یکی از مهم ترین علامات قلب سلیم و دل پاک وجود نداشتن کینه و دشمنی در آن است. کسانی که از این صفت بهره مند هستند، نسبت به هیچ یک از مؤمنان بغض ندارند و دل پاک و سینه بی کینه ای دارند.
شایسته است انسان تصمیم بگیرد این دستور والای اخلاقی را دست کم به مدت چهل روز اجرا کند و پیش از هر گفتار و کرداری در قبال دیگران، اندکی اندیشه کند و اگر آن را برای خود نمی پسندد، از آن خودداری نماید. کسی که چهل شبانه روز با مردم همان گونه رفتار کند که دوست دارد با او رفتار شود، پس از چهل روز به صفای باطن و نورانیتی می رسد که بعید است آن را ترک نماید. چنین حالتی توفیقات بسیاری برای انسان به ارمغان می آورد و او را مستوجب عنایات بیشتر حق تعالی می سازد.
3- راه ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
شاید كمتر كسى از شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام یافت شود كه دوستدار ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نباشد. بسیارى از مردم مى پرسند راه تشرف به خدمت حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف چیست؟ بارها از خود بنده پرسیده اند چگونه مى توان با آن حضرت ملاقات نمود؟
راه این كار در یك كلام، یعنی آباد كردن قلب به طاعت است و آباد كردن قلب منشأ بسیارى از بركات و موفقیت ها است كه یكى از آن ها شرف حضور یافتن به خدمت آن حضرت است؛ بدین معنا كه انسان به راستى در پى شناختن طاعت باشد تا آن را انجام دهد و قلب او نسبت به اطاعت امر خدا و رسولش رغبت داشته باشد.
باید توجه داشت كه زمین یك هكتارى در صورتى آباد شمرده مى شود كه تمام آن زیر كشت برود و درخت داشته باشد، اما اگر فقط ده یا صد متر آن مزروع باشد، آن زمین را آباد نمى خوانند. دل انسان نیز چنین است و در صورتى قلب آدمى معمور خوانده مى شود كه سراسر آن به فرمانبردارى از خدا آبادانى یافته باشد.
البته درخور تأمل است كه گاهى حالت هایی خاص و استثنایى براى انسان پیدا مى شود كه دوام ندارد و در روایت سفارش شده است كه اگر این حالت پیدا شد «فدونك، دونك»، یعنى سعى كنید آن حالت را نگاه دارید و پاسِ آن بدارید. به هرحال این حالات غالباً در بسیارى از افراد وجود ندارد، اما امیدوارم چنین حالات مباركى براى همه ما پیش آید، ولى در هر صورت قلبى آباد شمرده مى شود كه سراسر آن یكصدا شیفته فرمانبردارى از خداى متعال باشد و كسى كه چنین قلبى دارد، شایستگى دیدار با حضرت صاحب الأمر عجل الله تعالى فرجه الشریف را دارد.
در كتاب هاى معتبر روایى و تاریخى ماجراى تشرف افرادى چون احمدبن اسحاق به خدمت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف نقل شده است. در میان افرادى كه خدمت آن حضرت شرفیاب شده اند، مراجعى چون سید بحرالعلوم، كسبه اى همچون حاج على بغدادى كه خواندن و نوشتن نمى دانست، زن، مرد، پیر و جوان وجود دارد و امورى چون سن، علم و موقعیت اجتماعى براى دیدن آن حضرت ملاك نیست. این توفیق فقط از طریق آبادانى قلب آدمى به طاعت میسّر است. كسى كه قلبش به فرمانبردارى از خدا و رسول آبادانى یافته، موفق به دیدار چهره دلگشاى آن بزرگوار مى شود؛ خواه پیر باشد یا جوان، و خواه عالم باشد یا شخصى از عامه مردم.
4- توفیق ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
موضوع حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف از موضوعات ژرف و گسترده اى است كه فروع و جوانب بسیار دارد و لازم است هركدام از ما مطالعات خود را در این موضوع مهم افزایش و گسترش دهیم. در اینجا دوست دارم این سؤال را مطرح كنم كه اگر وجود مبارك حضرت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف در میان ما هستند – و واقعیت نیز چنین است - چرا ایشان ما را مشاهده مى كنند، ولى ما توفیق رؤیت ایشان را نداریم.
در پاسخ این پرسش ماجرایى را باز مى گویم كه مرحوم والد نقل مى كردند و به دورانى كه ایشان در سامراى عراق مى زیستند، باز مى گردد. مرحوم والد رحمه الله مى فرمودند: یكى از عالمان در مناسبت ها و ایام دیگر فراوان به سرداب مطهر غیبت مشرف مى شدند و در آن جا خلوت مى كردند و دعاى ندبه و دعاى عهد و زیارت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف مى خواندند و به امید توفیق تشرف به خدمت ایشان بسیار راز و نیاز مى كردند.
مرحوم والد از قول آن مرد عالم نقل مى كردند: روزگارى گذشت و من همچنان در طلب رؤیت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف مشتاقانه به سرداب غیبت مى رفتم. یك روز كه تنها در سرداب نشسته بودم و هیچ كس غیر از من آن جا نبود در حال خود اندیشه مى كردم و اینكه مدت هاست به این مكان مى آیم و بر این عمل مواظبت مى كنم، ولى با این حال موفق به دیدار امام زمان علیه السلام نشده ام. از خود پرسیدم چه چیزى تاكنون مانع تشرف من به خدمت مولایم شده است؟ چه گناهى از من سرزده است و چرا آقا مرا به دیدار رخسار مباركشان مفتخر نمى كنند؟ همین طور كه در این اندیشه ها غرق شده بودم، گویا به قلبم الهام شد كه در همین لحظه امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وارد سرداب خواهند شد. این مطلب صرفاً خواب و خیال نبود، بلكه از عمق جان یقین كردم هم اكنون آن حضرت وارد سرداب مى شوند و من موفق به دیدار ایشان خواهم شد. اما به محض آنكه خود را تا لحظاتى بعد در آستانه دیدار و تشرف حس كردم، چنان اضطرابى سراپاى وجودم را فرا گرفت كه دیگر هیچ چیزى نفهمیدم و فقط خود را بیرون سرداب یافتم كه سراسیمه در حال بالا رفتن از پله ها هستم و قلبم به شدت مى تپد. آنجا بود كه فهمیدم هنوز لیاقت و اهلیت ملاقات با امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف را نیافته ام و زمان تشرف به محضر ایشان فرا نرسیده است.
گناهان در واقع چرك و پلیدى و مار و عقرب هایى هستند كه سرتاپاى ما را فرا گرفته اند. روشن است كه همین پلیدى ها و كثافات مانع دیدار ما با امام زمان مى شود و ما را از فیض تشرف به محضر ایشان محروم مى دارد.
فرض كنید شما در خانه هستید و یك نفر درِ خانه را مى كوبد. هنگامى كه در را باز مى كنید با مردى زشت رو و بدبو مواجه مى شوید كه سراپاى او آكنده از انواع پلیدى ها و نجاسات است و مور و مار و عقرب به بدن او چسبیده است! بنابراین، اگر شما نیز به جاى امام زمان بودید، هرگز به كسى كه زبان و چشم و گوش و دست و پا و شكم و فكرش آكنده از آلودگى هاى گوناگون گناه بود، رخصت ملاقات نمى دادید. با این توضیح معلوم شد كه چرا ما موفق به دیدار چهره دلگشاى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف نمى شویم. در حقیقت تمام مشكل به خود ما باز مى گردد و در وجود ما نهفته است.
آن عالم خود را براى ملاقات با امام زمان آماده نمود، ولى موفق به دیدار ایشان نشد. در حالى كه بسیارى از ما حتى به این درجه هم نرسیده ایم. او قسمتى از این مسیر را پیمود، ولى بسیارى از ما هنوز حتى پا در این راه ننهاده ایم.
همان طور كه شما از آن شخص بدبو و آلوده مى خواهید كه ابتدا شستشویى كند و چرك و نجاسات را از تن بپیراید و مور و عقرب را از خود دور كند و آنگاه با آغوش باز از او استقبال مى كنید، امام زمان علیه السلام نیز در را به روى همه انسان ها گشوده است ولى از ما مى خواهد كه طاهر شویم و آنگاه به دیدار ایشان برویم.
5- طهارت روح؛ شرط تشرف
روح هاى نجس لیاقت ملاقات با امام زمان علیه السلام را ندارند و چشم هاى گناهكار و گوش هاى خطاكار این شایستگى را ندارند كه جمال دل آراى ایشان را ببینند و نواى دل انگیز ایشان را بشنوند و این لب هاى پرگناه كجا و سعادت بوسیدن آن دستان ارجمند كجا؟!
مشكل به خود ما باز مى گردد وگرنه آن حضرت كه اهل كرم و جود هستند، به ما رخصت دیدار عنایت مى فرمودند. مگر نه این است كه فلان سید و فلان عالم و بهمان بقال و آن عطار و حتى برخى از اشخاصى كه خواندن و نوشتن نمى دانستند خدمت ایشان رسیدند؟ پس چرا به من و شماى درس خوانده اجازه ملاقات نمى دهند؟ گناهان ماست كه میان ما و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حجاب مى شود. آن حضرت به جسم ما نمى نگرد، بلكه به قلب و روح و عقل ما نگاه مى كند. كسى كه پا در راه مى نهد، دیر یا زود به مقصود مى رسد. امام زمان علیه السلام قلب ما را مى نگرد و اگر روندگان صادقى باشیم صداقت ما را در مى یابند. اگر ما را در این راه صادق ببینند، بى شك دست ما را مى گیرند و اگر چند گامى به سوى ایشان برویم، بقیه راه را خودشان به استقبال مى آیند و برایمان آغوش مى گشایند. البته این در صورتى است كه ما خودمان را شایسته چنین توفیق عظیمى بسازیم.
6- راهکاری برای مشتاقان دیدار
روایتی از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که راهکاری است برای مشتاقان دیدار با حضرت حجة بن الحسن، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شیفتگان خدمت به حضرتش، آنجا که می فرمایند: «من سرّ أن یکون من أصحاب القائم، فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الأخلاق؛ آن کس که دوست دارد از اصحاب [حضرت] قائم باشد، باید به انتظار [قدومش] بنشیند و عملش با پرهیزگاری و والایی های اخلاق همراه باشد».
«لام» در «لیعمل»، لامِ امر است و پرهیزگاری باید از تمام گناهان و محرمات الهی باشد و البته یکی از مواردی که حضرت باری تعالی حرام فرموده، ترک واجبات است. حال اگر انسان این گونه باشد، مرتبه عامّ پرهیزگاری را به دست آورده است و مرتبه خاصّ پرهیزگاری، افزون بر انجام واجبات و ترک محرمات، با انجام مستحبات و ترکِ مکروهات به دست می آید.
والایی های اخلاق، همان پایبندی به اخلاق نیکوست. بنابراین، شایسته است که شوهر شیوه خوش رفتاری با همسر خود را بداند و به آن عمل کند، و زن نیز در تعامل با همسر خود باید همین گونه باشد و همینطور پدر و مادر در تعامل با فرزندانِ خود و خویشاوندان، همسایگان، استادان و دانشجویان نیز باید در تعامل با یکدیگر اخلاق نیکو و فراتر این که والایی های اخلاق را به کار گیرند.
اگر ـ خدای ناکرده ـ انسان تحت تأثیر شیطان قرار گیرد، یا مغلوب هوای نفس و دنیا خواهی شده و از دایره پرهیزگاری خارج گردد، بایسته و شایسته است که مجدداً عزم خود را برای پایبندی به پرهیزگاری جزم کند و بداند که موفق خواهد شد.