LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
تقریر درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی شیرازی ـ جلسه چهاردهم
کد 11476
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 01 آذر 1399 - 5 ربيع الثاني 1442
تقریر درس خارج فقه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظلّه
کتاب الحج (مبحث طواف/ احکام نماز طواف) سال تحصیلی 1442
جلسه چهاردهم – 12 صفر الأحزان 1442 هـ


أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾
 
وجوب خواندن نماز طواف واجب پشت مقام ابراهیم

بعد از فراغت از طواف واجب، واجب است دو رکعت نماز طواف پشت مقام ابراهیم علیه وعلی نبیّنا وآله الصلاة والسلام خوانده شود.

چه مقدار فاصله میان طواف واجب و نماز آن جایز است؟

نماز طواف را باید بعد از طواف خواند، ولی آیا بعد از طواف، نماز آن را باید فورا به جا آورد، و یا تراخی جایز است؟

به بیان دیگر: چه مقدار فاصله انداختن میان طواف و نماز طواف جایز است؟ آیا بعد متّصل مراد است یا همچون نماز ظهر و نماز عصر بعد متّصل مراد نیست، پس چند ساعت هم می توان آن را تأخیر انداخت، و تقدیم آن از باب افضلیّت تقدیم خیر است؟

مطرح نشدن مسئله از جانب کتب متقدّمین

در برخی از کتب گفته شده: با آنکه در مسئله فوریت روایاتی وارد شده، ولی متقدّمین اصلاً متعرّض مسئله فور و تراخی نشده، و آن را مطرح نکرده اند؛ اگرچه به دیگر مسائل و احکام نماز طواف همچون مکان نماز طواف و ظرف وقوع آن پرداخته اند.

آراء مختلف در مسئله

در این مسئله سه رأی وجود دارد:

1ـ برخی تصریح به لزوم فوریّت کرده اند.

2ـ برخی دیگر همچون صاحب وسائل در عنوان باب، فوریّت را مستحبّ دانسته اند.

3ـ برخی دیگر نیز احتیاط وجوبی کرده اند.

نظر غالب فقهای معاصر

شاید غالب فقهای معاصر و مَن عاصرناهم در این مسئله: یا فتوا به لزوم فوریت داده اند و یا احتیاط وجوبی کرده اند.

قول به عدم وجوب فور مطابق با قاعده است

اگرچه ـ در این مسئله ـ روایاتی امر به عدم تأخیر نماز طواف بعد از طواف می کند، ولی اجمالاً از نظر بحث علمی ـ نه در مقام فتوا ـ : قول به عدم وجوب فور مطابق با قاعده است، پس نماز طواف ظرف وقوعش بعد از طواف است و قبل از آن و یا در اثنای آن صحیح نیست، ولی فور در آن لزومی ندارد؛ همچون نماز عصر که واجب نیست فوراً بعد از نماز ظهر خوانده شود، بلکه وقت آن موسّع است پس می توان نماز ظهر را ابتدای وقت اوّل زوال خواند و نماز عصر را انتهای وقت قبل از غروب آفتاب.

مانع از لزوم فوریت چیست؟

توضیح وجه عدم فوریت: اگرچه امر در خارج ظهور در فوریت دارد، ولی ـ همانگونه که در معالم، قوانین و دیگر کتب اصولی گفته شده ـ امر بنفسه دالّ بر فور یا تراخی نیست.

آنچه که مانع از ظهور امر ـ در ما نحن فیه ـ در فوریّت می شود، مسئله امر عقیب الحظر و عند توهّم الحظر است، زیرا اگر امر بعد الحظر واقع شود ظهور در فوریّت ندارد بلکه فقط ظاهر در رفع حظر است.

بیان حکم امر عقیب حظر

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: ﴿وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا؛ و چون از احرام بیرون آمدید [اگر مایل باشید، می‌توانید] شکار کنید ﴾.

(اصطادوا) امر به صید کردن است، ولی از آنجا که صید در حال احرام محظور و حرام بود، بعد از مُحِلّ شدن حکمِ اقتضائی آن که حرمت است برداشته می شود، پس این امر در قرآن کریم به صید ظهور در وجوب و حتّی استحباب هم ندارد، بلکه فقط حرمت صید را مرتفع می کند.

همچنین در لا اقتضائیات، اگر زمانی به چیزی که مکروه بوده امری شود، این امر که عقیب الحظر بوده ظهور در رفع کراهت دارد.

پس اگر امر عقیب الحظر یا عند توهّم الحظر باشد چه حظر اقتضائی (حرمت) و چه حظر لا اقتضائی (کراهت) فقط ظهور در رفع حظر دارد.

روایات ناهی از تأخیر نماز طواف

در این مقام، روایاتی وجود دارد که امر می کند به عدم تأخیر نماز طواف حتّی یک ساعت.

صحیحه منصور بن حازم

1ـ صحیحة منصور بن حازم ـ علی الأصح ـ ، عن أبی عبد الله علیه السلام، قال: سألته عن رکعتی طواف الفریضة؟ قال: «لا تؤخرها ساعة، إذا طفت فصل» (أبواب الطواف: باب 76، ح5).

منصور بن حازم می گوید: از حضرت امام صادق علیه الصلاة والسلام در مورد دو رکعت نماز طواف فریضه پرسیدم؟ آن حضرت فرمودند: «یک ساعت هم آن را تأخیر نیانداز، هنگامی که از طواف فارغ شدی نماز بخوان»

نماز طواف را یک ساعت هم تأخیر نیانداز

در این روایت حضرت می فرماید: یک ساعت هم نباید طواف را تأخیر انداخت، پس همین که شخص از طواف فارغ شد باید نماز طواف را بخواند.

مقصود از ساعت در روایت

در لغت عرب و روایات شریفه مقصود از ساعت آنچه که امروزه مرسوم است که هر ساعت شصت دقیقه است ـ و شبانه روز 24 ساعت می باشد ـ نیست، بلکه مراد از ساعتی از روز: مقدار کمی از آن است، بنابر این به چهل دقیقه، نیم ساعت بلکه ربع ساعت امروزی نیز ساعت گفته می شود.

پس اینکه در حدیث شریف کساء برای زمان آمدن هر یک از امام حسن و امام حسین علیهما الصلاة والسلام گفته شده: (وما کانت إلَّا ساعة)، لزوماً مراد روایت این نیست که بعد از شصت دقیقه تشریف آوردند، بلکه فتره زمانی کوتاه را نیز ساعت می گویند.

در این روایت معتبره نیز که حضرت امام صادق علیه الصلاة والسلام می فرماید: نماز طواف را یک ساعت هم تأخیر نیانداز، به همین معناست.

صحّت سند حدیث

اگرچه در سند این حدیث (محمّد) محلّ بحث است، ولی به نظر می رسد معتبر باشد، پس سند علی الأصحّ صحیح است.

وثاقت سیف بن عمیره

(سیف بن عمیرة) در سند این حدیث، که همان راوی معروف ناقل دعای علقمه بعد از زیارت عاشورا است، بحث مختصری پیرامون او می باشد.

به شهید ثانی نسبت داده شده که: (سیف بن عمیرة) را تضعیف کرده است .

اگرچه توثیقات و تضعیفات متأخّرین و متقدّمین را قبول داریم، پس اگر عالمی ثقه و اهل خبره باشد نظرات رجالی او معتبر است و از این جهت ـ علی المبنی ـ میان اینکه از متقدّمین و یا متأخّرین باشد تفاوتی ندارد، ولی در مثل (سیف بن عمیرة) که شیخ طوسی و نجاشی صریحاً او را توثیق کرده اند، تکافئی نیست که میان توثیق و تضعیف تعارض شده و هر دو تساقط کنند و اصل عدم وثاقت باشد.

از آنجا که تضعیف شهید ثانی قطعاً از روی حدس است، حال آنکه به جهت قُرب عصر شیخ طوسی و نجاشی احتمال حسّی بودن توثیقشان از حدسی بودن آن بیشتر است، پس اگرچه حدس اهل خبره ثقه را نیز بپذیریم، ولی در مثل این موارد کلام همچون شیخ طوسی و نجاشی ـ که از متقدّمین هستند ـ و احتمال حسّی بودن آن می رود بر حدس شهید ثانی ـ که از متأخّرین است ـ مقدّم می باشد.

بنابر این، سند روایت علی الأصح معتبر است و از این جهت خدشه ای بر آن نیست؛ به اضافه اینکه: روایات معتبر دیگری نیز در مقام وجود دارد.

صحیحه معاویه بن عمّار

2ـ صحیحة معاویة بن عمار، قال: قال أبو عبد الله علیه السلام: «إذا فرغت من طوافک فائت مقام إبراهیم فصل رکعتین» ـ إلی أن قال: ـ «وهاتان الرکعتان هما الفریضة، لیس یکره لک أن تصلیهما فی أی الساعات شئت: عند طلوع الشمس وعند غروبها، ولا تؤخرها ساعة تطوف وتفرغ، فصلهما» (أبواب الطواف: باب 76، ح3).

معاویه بن عمّار از امام صادق علیه الصلاة والسلام روایت می کند: «هنگامی که از طوافت فارغ شدی به مقام ابراهیم رفته و دو رکعت نماز بخوان» ـ تا آنجا که می فرماید: ـ «که این دو رکعت فریضه هستند، در هر ساعتی که خواستی ـ حتّی هنگام طلوع و غروب آفتاب ـ خواندن آن برایت مکروه نیست؛ نماز طوافت را بعد از آنکه طواف کردی و از طوافت فارغ شدی حتّی یک ساعت هم تأخیر نیانداز و همان موقع آن دو رکعت [نماز طواف] را بخوان».

بررسی دلالت روایت

فراز اوّل فرمایش حضرت امام صادق علیه الصلاة والسلام که فرمودند: (إذا فرغت من طوافک فائت مقام إبراهیم فصل رکعتین) دلالتی بر لزوم فور ندارد، بلکه ظرف ادای آن را بیان می کند که نماز طواف قبل از طواف و یا در اثنای صحیح نیست، بلکه باید آن را بعد از نماز طواف خواند.

و اینکه حضرت علیه الصلاة والسلام فرمودند: (وهاتان الرکعتان هما الفریضة)، بحث آن گذشت که: نماز طواف فریضه، واجب است، و قول به استحباب آن صحیح نیست.

شاهد بر لزوم فوریّت این فراز از روایت است: (ولا تؤخرها ساعة تطوف وتفرغ، فصلهما)، که نهی از تأخیر است و ظهور در حرمت تأخیر نماز طواف دارد؛ پس همان زمانی که طواف تمام شد باید نماز طواف خوانده شود و حتّی یک مدّت زمان کوتاه به تأخیر نیافتد.

اگر ما بودیم و این روایت ـ بدون ملاحظه دیگر ادلّه ـ قول به وجوب فوریت را می پذیرفتیم.

البتّه همچون موارد دیگر فور را عرفی می دانستیم نه دِقّی عقلی، پس اگر شخص لحظاتی را استراحت کند تا رفع خستگی از او شود و یا در صورت تشنگی آبی بیاشامد سپس نماز طواف را بخواند که عرفاً متّصل به طواف می باشد خلاف نهی در این روایت عمل نکرده است.

مقتضای بحث علمی در مسئله

همانگونه که گفته شد: برخی گفته اند: بحث لزوم فور یا تراخی نماز طواف نزد متقدّمین مطرح نشده است.

برای این مسئله روایاتی وجود دارد که بیان می دارد: همان وقتی که از طواف فارغ شدی نماز طواف را به جا آور و آن را حتّی یک ساعت تأخیر نیانداز.

ولی در مقام قرائن متعدّدی هست که این اوامر عند توهّم الحظر بلکه امر عقیب الحظر است.

حَظر مورد نظر در اینجا: حَظر لا اقتضائی و کراهت بوده است، زیرا: در برخی از روایات بیان شده: نماز خواندن در هنگام طلوع و غروب خورشید مکروه است، که ـ گرچه برخی از آنها در ادامه می آید ـ بحث آن موکول به کتاب الصلاة است.

به بیان واضح تر اینکه: در این روایات، حضرت علیه الصلاة والسلام در مقام بیان این مطلب هستند که: اگر در وقت طلوع و غروب خورشید از طواف فارغ شدی، همان وقت نماز طوافت را بخوان و آن را به جهت آنکه نماز خواندن در این دو زمان مکروه است به تأخیر نیانداز.

پس می فرماید: بعد از فراغ از طواف به حَظر لا اقتضائی و کراهت نماز خواندن در وقت طلوع و غروب آفتاب نباید اعتنا کرد و همان وقت اگرچه هنگام طلوع یا غروب آفتاب باشد نماز طواف را می توان به جا آورد.

به عبارت دیگر: دلیلی که نماز خواندن در وقت طلوع و غروب آفتاب را مکروه می داند قرینه می شود بر اینکه: مراد حضرت علیه الصلاة والسلام از اینکه: بعد از فارغ شدن از طواف، نماز طواف را همان ساعت به جا بیاور و یک ساعت هم آن را تأخیر نیانداز؛ این امر ظهور در وجوب ندارد بلکه در مقام رفع حظر است، به این معنا که: آن کراهی که هنگام طلوع و غروب شمس برای نوافل مبتدئه بیان شده، در اینجا نیست و مرتفع است.

صاحب وسائل در باب 76 از ابواب الطواف سیزده روایت نقل می کند که اکثر آن ظاهر در رفع حَظر کراهتی است؛ همانگونه که گذشت: صاحب وسائل در عنوان باب فتوا به استحباب فور داده، که اگر ما بودیم و فقط روایات، کلام ایشان مطابق با قاعده است.

با توجّه به این بیان، اگر ما بودیم و همین مقدار از ادلّه فوریّت را واجب و حتّی نمی دانستیم، البتّه به جهت استحباب تقدیم هر عمل خیر و تعجیل در آن ـ از باب عموماتی همچون «عَجِّلِ الْخَیْرَ مَا اسْتَطَعْتَ ؛ تا می‌توانی کار خیر را جلو بیانداز» ـ فوریّت را مستحبّ می دانستیم؛ پس استحباب فور به جهت ظاهر روایات معتبرة السندی که می فرماید: (ولا تؤخرها ساعة تطوف وتفرغ، فصلهما؛ بعد از طواف، نمازش را حتّی یک ساعت هم تأخیر نیانداز) نیست زیرا این روایات در مقام رفع حظر است و بیش از آن دلالت ندارد، بلکه از آنجا که نماز طواف فضیلت و عبادت است، و به جهت عمومات ـ که به آن اشاره شد ـ هرچه زودتر انجام شود بهتر است، تعجیل در خواندن آن مستحبّ می شود.

ولی از آنجا که شاید در عصور متأخّرین هیچ یک از فقهاء قائل به عدم وجوب فور نباید بلکه مجموعه ای از محقّقین فقهاء فتوا به وجوب فور داده یا در آن احتیاط وجوبی کرده اند؛ همین مقدار فقیه را متوقّف می کند به اینکه وابسته به برداشتش: احتیاط وجوبی کند و یا لا اقلّ احتیاط مستحبّ مؤکّد در مسئله کند.

بررسی برخی از روایات باب 76 از ابواب الطواف وسائل الشیعة

صاحب وسائل در عنوان باب 76 اینگونه می نویسد: «باب جواز صلاة رکعتی الطواف فی کل وقت وکذا الطواف، واستحباب المبادرة بهما [أی: برکعتی الطواف] بعده [أی: بعد الطواف]...؛ باب جواز انجام طواف و خواندن دو رکعت نماز طواف در هر زمانی، و استبحاب مبادرت به خواندن دو رکعت نماز طواف بعد از طواف»

صحیحه محمّد بن مسلم

1ـ صحیحة محمد بن مسلم، قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عن رجل طاف طواف الفریضة وفرغ من طوافه حین غربت الشمس؟ قال: «وجبت علیه تلک الساعة الرکعتان، فلیصلهما قبل المغرب» .

محمّد بن مسلم می گوید: از امام باقر علیه الصلاة والسلام در مورد شخصی که هنگام غروب آفتاب از طواف فریضه اش فارغ شده است پرسیدم؟ آن حضرت علیه الصلاة والسلام فرمودند: «همان وقت دو رکعت نماز [طواف] بر او واجب شده اند، پس آن دو رکعت [نماز طواف] را قبل از مغرب بخواند».

بررسی دلالت روایت

علّت اینکه محمّد بن مسلم ـ که از علمای اصحاب است ـ می پرسد: (وفرغ من طوافه حین غربت الشمس)، آگاهی او به روایاتی است که: نهی لا اقتضائی از خواندن نافله هنگام غروب آفتاب می کند، در اینجا سائل می خواهد حکم نماز طواف در آن هنگام را بپرسد، که آیا روایاتی که می فرماید: هنگام غروب آفتاب خواندن نافله مکروه است ، شامل نماز طواف هم می شود یا خیر؟

حضرت نیز در پاسخ به او می فرمایند: (وجبت علیه تلک الساعة الرکعتان)، و در مقام بیان این مسئله هستند که: آن اشکالی که بر انجام نافله در هنگام غروب آفتاب است، در نماز طواف نیست، پس نماز طوافش را همان وقت که از طواف فارغ شد ـ هر زمانی که بود، اگرچه هنگام غروب آفتاب باشد ـ فوراً بخواند.

صحّت سند روایت

سند روایت تامّ است و هیچ اشکالی بر آن نیست، و اینکه برخی همچون صاحب جواهر به جهت ابراهیم بن هاشم در مثل این سند تعبیر به: (صحیحٌ أو حسنٌ) می کنند، تردیدشان جائی ندارد بلکه باید حدیث ابراهیم بن هاشم را صحیح به شمار آورد.

آیا غروب همان مغرب شرعی است؟

به مناسبت نقل این روایت، ملاحظه ای اینجا بیان می شود: در اینکه مغرب شرعی همان غروب است ـ که عامّه می گویند ـ و یا غیر غروب است؟

برخی از روایات: مغرب شرعی را هنگام غروب دانسته است.

و برخی دیگر از روایات: مغرب شرعی را بعد از غروب دانسته است.

اگر ما بودیم و فقط این روایات، بدون توجّه به ادلّه دیگر، این دو دسته از روایات را جمع دلالی می کردیم، و همچون بعض نادری از فقهاء: غروب را همان مغرب شرعی می دانستیم، و بعد از غروب را حمل بر افضلیّت می کردیم.

در این مسئله، بحثی میان فقهاء است، ولی مشهور ـ از هزار سال پیش، از زمان شیخ مفید و شیخ طوسی تا به امروز ـ این است که: مغرب شرعی غیر از غروب است.

بلکه مغرب بعد از غروب آفتاب، هنگام عبور حمره مشرقیّه از قمّة الرأس است.

البتّه برخی از فقهاء در این مسئله احتیاط وجوبی کرده اند، و برخی دیگر نیز احتیاط استحبابی نموده اند.

مرحوم شیخ انصاری در مسئله تعیین مغرب شرعی در کتاب الصلاة می فرمایند: اگرچه این روایات قابل حمل عرفی و جمع دلالی هستند و تعارضی میان آنها نیست، و هنگامی که روایات قابل جمع باشند نوبت به جمع جهتی نمی رسد که جهت صدور دسته اوّل ـ که مغرب شرعی را همان غروب آفتاب می دانند ـ را تقیّه بدانیم، زیرا جمع دلالی مقدّم بر جمع جهتی است؛ ولی از آنجا که در این مسئله که محلّ ابتلای عموم بوده و به جهت قرائنی که در میان هست، روایاتی که مغرب شرعی را همان غروب آفتاب می دانند حمل بر تقیّه می شوند .

در تائید نظر مشهور: از صحیحه محمّد بن مسلم نیز برداشت می شود که نزد اهل بیت علیهم الصلاة والسلام مغرب شرعی غیر از غروب آفتاب است و مغرب حدود ربع ساعت بعد از غروب است، زیرا محمّد بن مسلم به حضرت علیه الصلاة والسلام عرض می کنم: هنگام غروب آفتاب از طواف فارغ شده، ولی امام علیه الصلاة والسلام می فرماید: قبل از مغرب نماز طواف را بخوان.

اشکال در اینکه مراد امام نماز مغرب است و پاسخ از آن

اگر گفته شود: بنابر قرینه، روایت در مقام بیان نماز مغرب است، نه وقت مغرب شرعی.

پاسخ داده می شود: این سخن خلاف ظاهر روایت است، مگر اینکه بگوئید (صلاة) در روایت، در تقدیر است، که خلاف اصل است مگر قرینه ای در میان باشد، و در اینجا چنین قرینه ای نیست، اگرچه احتمال دارد مراد نماز مغرب باشد، ولی قرینه ای بر آن نیست بعد از آنکه تقدیر هم خلاف اصل است.

سائل می گوید: در هنگام غروب آفتاب از طواف فارغ شده، حضرت علیه الصلاة والسلام می فرماید: نماز طواف را قبل از آنکه هنگام مغرب شود بخواند.

صحیحه رفاعه

2ـ صحیحة رفاعة، قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام عن الرجل یطوف الطواف الواجب بعد العصر، أ یصلی الرکعتین حین یفرغ من طوافه؟ فقال: «نعم، أ ما بلغک قول رسول الله صلی الله علیه وآله: یا بنی عبد المطلب، لا تمنعوا الناس من الصلاة بعد العصر، فتمنعوهم من الطواف» .

رفاعه می گوید: از امام صادق علیه الصلاة والسلام در مورد شخصی که طواف واجب را بعد از [نماز] عصر انجام می دهد پرسیدم، آیا هنگامی که از طوافش فارغ شد دو رکعت [نماز طواف] را بخواند؟ حضرت علیه الصلاة والسلام فرمودند: «بله، آیا این سخن رسول خدا صلّی الله علیه وآله به تو نرسیده که فرمود: ای فرزندان عبد المطّلب، مردم را از نماز خواندن بعد از [نماز] عصر منع نکنید که به سبب آن مانع از طواف کردن ایشان می شوید».

بررسی دلالت روایت

اینکه سائل از نماز طواف واجب بعد از نماز عصر سؤال می کند، به جهت روایاتی است که از نافله خواندن بعد از فریضه عصر نهی می کند.

اینکه حضرت صلّی الله علیه وآله فرمودند: (لا تمنعوا الناس من الصلاة بعد العصر، فتمنعوهم من الطواف)، ناظر به روایاتی بودند که: نهی از نماز خواندن بعد از نماز عصر می کند، حضرت فرمودند: اگر شما مانع از نماز خواندن مردم بعد از فریضه عصر در مکه مکرّمه در مسجد الحرام بشوید، مردمان از طواف کردن محروم می شوند، زیرا بعد از طواف نمی تواند نماز طواف را به جا آورد؛ معلوم می شود جلوگیری از طواف کردن مردم در آن هنگام به جهت نهی از نماز خواندن در آن وقت بوده است.

رسول خدا صلّی الله علیه وآله در این فرمایش می فرمایند: نماز طواف خواندن بعد از فریضه عصر اشکالی ندارد، اگر شما جلوگیری از نماز خواندن بعد از فریضه عصر کنید مردم از طواف کردن محروم می شوند زیرا نمی توانند بعد از آن نمازش را به جا آورند.

صحیحه معاویه بن عمّار

3ـ صحیحة معاویة بن عمار، قال: قال أبو عبد الله علیه السلام: «إذا فرغت من طوافک فائت مقام إبراهیم فصل رکعتین» ـ إلی أن قال: ـ «وهاتان الرکعتان هما الفریضة، لیس یکره لک أن تصلیهما فی أی الساعات شئت: عند طلوع الشمس وعند غروبها، ولا تؤخرها ساعة تطوف وتفرغ، فصلهما» .

معاویه بن عمّار از امام صادق علیه الصلاة والسلام روایت می کند: «هنگامی که از طوافت فارغ شدی به مقام ابراهیم رفته و دو رکعت نماز بخوان» ـ تا آنجا که می فرماید: ـ «که این دو رکعت فریضه هستند، در هر ساعتی که خواستی ـ حتّی هنگام طلوع و غروب آفتاب ـ خواندن آن برایت مکروه نیست؛ نماز طوافت را بعد از آنکه طواف کردی و از طوافت فارغ شدی حتّی یک ساعت هم تأخیر نیانداز و همان موقع آن دو رکعت [نماز طواف] را بخوان».

بررسی دلالت روایت

گرچه مقداری از بحث دلالی در صحیحه معاویه بن عمّار گذشت، ولی این مطلب باقی ماند که: اینکه حضرت علیه الصلاة والسلام می فرمایند: (وهاتان الرکعتان هما الفریضة)، اشاره این نکته است که دو رکعت نماز طواف فریضه، مستحبّ نیست، پس اگرچه نماز نافله مبتدئه در هنگام غروب و طلوع آفتاب مکروه باشد، ولی از آنجا که نماز طواف فریضه، واجب است نهی از نافله مبتدئه شامل آن نمی شود، و همان وقت طلوع و غروب آفتاب می توان آن را به جا آورد.

پس اینکه حضرت علیه الصلاة والسلام می فرماید: (ولا تؤخرها ساعة تطوف وتفرغ، فصلهما)، در مقام بیان عدم کراهت خواندن نماز نافله در وقت های کراهت نوافل مبتدئه است.

صحیحه یا موثّقه اسحاق بن عمّار

4ـ صحیحة إسحاق بن عمار ـ أو موثّقته ـ ، عن أبی الحسن علیه السلام، قال: «ما رأیت الناس أخذوا عن الحسن والحسین علیهما الصلاة والسلام إلا الصلاة بعد العصر وبعد الغداة فی طواف الفریضة» .

اسحاق بن عمّار از حضرت امام کاظم علیه الصلاة والسلام روایت می کند: «ندیدم که عامّه به جُز صحّت نماز طواف فریضه بعد از نماز عصر و بعد از نماز صبح را از امام حسن و امام حسین علیهما الصلاة والسلام اخذ کرده باشند».

توضیح روایت

مقصود از (الناس) در روایت، عامّه است.

امام حسن و امام حسین علیهما الصلاة والسلام نماز طواف فریضه را بعد از نماز عصر و نماز صبح هم به جا می آوردند، از آنجا که دو سبط پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله آن حضرت را درک کرده و از اصحاب رسول خدا صلّی الله علیه وآله به شمار می رفتند، و دیده بودند که پیامبر صلّی الله علیه وآله نماز طواف واجب را چگونه می خوانند؛ عامّه از امام حسن و امام حسین علیهما الصلاة والسلام جواز خواندن نماز طواف بعد از نماز عصر و بعد از نماز صبح را فراگرفتند.

اشکال در تعبیر به صحیحه از روایت و پاسخ از آن

اگر گفته شود: در مثل این سند که صفوان از اسحاق بن عمّار روایت می کند باید تعبیر به صحیحه نمود نه موثّقه؛ البّته علّامه مجلسی در همچنین مواردی می گوید: صحیحٌ موثّقٌ.

پاسخ داده می شود: در سال های گذشته مفصّلاً راجع به اسحاق بن عمّار بحث شد.

غالباً روایات او را موثّقه حساب کرده اند، گرچه احتمال دارد که روایاتش صحیحه باشد؛ بحثی است که او در ابتدای امر، موثّق بوده نه در آخر عمرش.

اگر صفوان، بزنطی و ابن ابی عُمَیر از شخصی غیر مجهول یا مهمل روایت کنند، که دلیل خاصّ بر ضعف، موثّق بودن و یا ثقه بودن او داشته باشیم، روایت را به جهت آن شخص، ضعیفه، موثّقه و یا صحیحه تعبیر می کنیم، فقط اگر آن شخص مجهول یا مهمل بود و یا بعد از ایشان سند تا به معصوم علیه الصلاة والسلام برسد مرسل بود، آن را صحیح حساب می کنیم.

علّامه مجلسی و گاهی پدر ایشان، در مورد روایاتی که سندش تا صفوان صحیح باشد ولی شخص بعد از آن همچون اسحاق بن عمّار ـ بر فرض آنکه او را همچون مشهور موثّق بدانیم ـ باشد، تعبیر به صحیحٌ موثّقٌ می کنند، ولی از آنجا که نتیجه تابع اخسّ مقدّمات است، در مثل این موارد باید حدیث را موثّقه دانست.

البتّه همانگونه که در سال های گذشته مفصّلاً بحث شد: احتمال دارد حدیث اسحاق صحیح باشد.

اشکال در دلالت حدیث و پاسخ از آن

اگر گفته شود: امر عقیب الحظر یا عند توّهم الحظر ظهور در وجوب ندارد، ولی در اینجا (وجبت) آمده که ظهور در وجوب دارد.

پاسخ گفته می شود: لفظ وجوب و امر در این جهت فرقی با یکدیگر نداشته و مثل هم می باشند.

اشکال در نصّ بودن وجبت در وجوب و پاسخ از آن

اگر گفته شود: امر ظهور در وجوب دارد، بر خلاف (وجبت) که نصّ در وجوب است.

پاسخ داده می شود: این سخن بعید است، بکله تفاوتی میان این دو نیست؛ و از آنجا که ما نحن فیه مورد حظر بوده، وجوب نیز به معنای ثبوت است دلالتی بر وجوب ندارد؛ البتّه (وجبت) را اگر به معنای ثبتت ندانیم، در مواردی نصّ در وجوب است که مورد حَظر نباشد.

گذشته از سخنان قبل، (وجبت) در روایات مانند (وجبت) در کلام اصحاب نیست، بلکه در روایات به معنای ثبتت است، قرآن کریم می فرماید: ﴿فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها؛ و زمانی که [بی‌جان] به پهلو در افتاده‌اند ﴾، به این معنا که: بعد از ذبح حیوان، هنگامی که آرام گرفت و ثابت شد.

صحیحه منصور بن حازم

5ـ صحیحة منصور بن حازم ـ علی الأصح ـ ، عن أبی عبد الله علیه السلام، قال: سألته عن رکعتی طواف الفریضة؟ قال: «لا تؤخرها ساعة، إذا طفت فصل» .

منصور بن حازم می گوید: از حضرت امام صادق علیه الصلاة والسلام در مورد دو رکعت نماز طواف فریضه پرسیدم؟ آن حضرت فرمودند: «یک ساعت هم آن را تأخیر نیانداز، هنگامی که از طواف فارغ شدی نماز بخوان».

بحث های این حدیث در ابتدای جلسه مطرح شد.

موثّقه میسر

6ـ موثّقة میسر، عن أبی عبد الله علیه السلام، قال: «صل رکعتی طواف الفریضة بعد الفجر کان أو بعد العصر» .

میسر از حضرت امام صادق علیه الصلاة والسلام روایت می کند: «دو رکعت نماز طواف فریضه را بخوان، اگرچه بعد از فجر باشد و چه بعد از عصر»

بررسی دلالت روایت

معلوم می شود که: به جهت نهی لا اقتضائی از نماز خواندن بعد از فجر و عصر، حضرت فرمودند: نماز طواف را اگرچه در این دو زمان واقع شد بخوان، به این معنا که: این نهی لا اقتضائی در مثل نماز طواف فریضه نمی آید.

در خود روایت قرینه بر این کلام وجود دارد.

بررسی سند روایت

سند روایت ظاهراً به جهت ابن بُکَیر ـ که از اصحاب اجماع کشّی است ـ موثّقه است.

عبد الله بن بُکَیر بن اَعیَن برادرزاده زراره است، و گفته شده که: فطحی است.

صحیحه محمّد بن مسلم

7ـ صحیحة محمّد بن مسلم، قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عن رکعتی طواف الفریضة؟ فقال: «وقتهما [أی: وقت رکعتی طواف الفریضة]‌: إذا فرغت من طوافک، وأکرَهُهُ [أی: أکره الوقت] عند اصفرار الشمس [أی: غروبها] وعند طلوعها» .

محمّد بن مسلم از امام باقر علیه الصلاة والسلام راجع به دو رکعت نماز طواف فریضه می پرسد، آن حضرت علیه الصلاة والسلام می فرماید: «وقت دو رکعت نماز طواف فریضه همان هنگامی است که از طوافت فارغ شدی، البتّه هنگام زردی خورشید (= غروب آفتاب) و طلوع خورشید را مکروه می دانم».

بررسی روایت

این روایت، از روایات کراهت خواندن نماز طواف هنگام طلوع و غروب آفتاب است.

صحیحه محمّد بن مسلم

8ـ صحیحة محمد بن مسلم، قال: سئل أحدهما علیهما السلام عن الرجل یدخل مکة بعد الغداة أو بعد العصر؟ قال: «یطوف ویصلی الرکعتین، ما لم یکن عند طلوع الشمس أو عند احمرارها» .

محمّد بن مسلم نقل می کند: شخصی از حضرت امام صادق یا امام باقر صلوات الله علیهما راجع به شخصی که بعد از نماز صبح یا بعد از نماز عصر وارد مکّه می شود پرسید؟ آن حضرت فرمودند: «طواف می کند و دو رکعت نماز طواف به جا می آورد، البتّه هنگامی که وقت طلوع خورشید یا سرخی آن (= غروب خورشید) نباشد».

بررسی روایت

این روایت همان روایت قبل از روایات نهی لا اقتضائی از خواندن نماز طواف هنگام طلوع و غروب خورشید است.

حمل روایت بر تقیّه

شیخ طوسی این روایت و روایت ما قبل را ـ از آنجا که عامّه از نماز خواندن بعد از عصر و هنگام غروب خورشید نهی می کنند ـ بر تقیّه حمل کرده است.

دیگر فقهاء نیز در حمل روایت بر تقیّه از شیخ تبعیّت کرده اند، و غالباً حمل شیخ بر تقیّه را پذیرفته اند.

البتّه باید توجّه داشت که: تقیّه خلاف اصل است، و حمل بر تقیّه محتاج قرینه است.

خبر ابن ابی العلاء

9ـ خبر ابن أبی العلاء، عن أبی عبد الله علیه السلام، قال: سألته عن الطواف بعد العصر؟ فقال: «طف طوافا، وصل رکعتین قبل صلاة المغرب عند غروب الشمس، وإن طفت طوافا آخر فصل الرکعتین بعد المغرب»، وسألته عن الطواف بعد الفجر؟ فقال: «طف حتی إذا طلعت الشمس فارکع الرکعات» .

ابن ابی العلاء از امام صادق علیه الصلاة و السلام راجع به طواف کردن بعد از عصر می پرسد؟ آن حضرت می فرماید: «طواف به جا بیاور، و دو رکعت نمازش را قبل از نماز مغرب هنگام غروب آفتاب بخوان، و اگر طواف دیگری کردی دو رکعت [نماز طواف] را بعد از [نماز] مغرب بخوان». و سؤالی دیگر راجع به طواف بعد از فجر کردم؟ آن حضرت فرمودند: «تا زمانی که خورشید طلوع می کند طواف کند سپس نماز [طوافت را] بخوان».

بررسی دلالت روایت

اینکه در روایت می فرماید: (وصل رکعتین قبل صلاة المغرب عند غروب الشمس)، اشاره به روایاتی دارد که: از نماز خواندن هنگام غروب آفتاب نهی می کنند.

و اینکه فرموده است: (فصل الرکعتین بعد المغرب)، مراد از مغرب در اینجا به قرینه ما قبل آن که (صلاة المغرب) آمده بود، نماز مغرب است و (صلاة) در تقدیر است.

روایات دیگری نیز صاحب وسائل نقل فرموده که آن ها را ملاحظه بفرمائید.

نتیجه بحث: احتیاط در مراعات فوریّت است

در نتیجه: اینکه در روایاتی از تأخیر نماز طواف حتّی یک ساعت نهی شده است، اطلاق ندارد، بلکه ناظر به این است که: در هر وقتی می توان نماز طواف را خواند، و در اوقاتی که نافله مبتدئه مکروه است، نماز طواف کراهت ندارد.

مقتضای جمع عرفی عدم وجوب فور در نماز طواف بعد از طواف است، ولی با ملاحظه اینکه ـ به جز نادری از فقهاء که به عدم وجوب فور فتوا داده اند و یا در مسئله احتیاط نکرده اند ـ غالب فقهاء فتوا به وجوب فور داده اند و یا احتیاط وجوبی کرده اند؛ اگرچه از نظر علمی، مقتضای قاعده مطابق با فرمایش صاحب وسائل است که فور مستحبّ است و واجب نیست، ولی نظر به نادر بودن قائل به عدم وجوب فوریت، مسئله جای احتیاط وجوبی است و لا اقلّ احتیاط استحبابی موکّد در آن باید کرد.
 
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.