LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (جلسه هجدهم)
کد 36115
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 26 فروردین 1402 - 24 رمضان العظيم 1444

هجدهمین نشست علمی مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در شب های ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ با حضور جمعی از شخصیت های علمی، نمایندگان مراجع عظام تقلید، فعالان دینی و فرهنگی و طلاب علوم دینی، در شامگاه روز جمعه بیست و سوم رمضان العظیم ۱۴۴۴ در بیت مرجعیت شهر مقدس قم برگزار شد.

مشروح مباحث مطرح شده در این نشست به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

س: عامّه فقرۀ «حی علی خیر العمل» را از اذان به چه وجهی حذف کرده اند؟

ج: به مناسبت حکم و موضوع، مراد از «حیّ علی خیر العمل» در ظاهر نماز است، ولی تأویل آن بنابر روایات شریفه، ولایت امیرمؤمنان علیه السلام و نیکی به حضرت زهرا علیها السلام و ذریّۀ آن حضرت علیهم السلام است (بحار الانوار ج43 ص44 ح44 وج81 ص134 وص141 ح35).

در روایات و کتب فقهی همچون جواهر الکلام و مصباح الفقیه در این زمینه مطالبی بیان شده. یکی از وجوه آن استحسان است که عامّه برطبق آن فتوا می دهند و در شیعه باطل شمرده شده است. برخی از عامّه بنابر استحسان بیان کرده اند که اگر در اذان و اقامه «حی علی خیر العمل» گفته شود، مردم به گمان اینکه بهترین عمل نماز است از دیگر اعمال خیر دوری می کنند.

س: دلیل اینکه در بقای بر جنابت در ماه رمضان، ناسی حکم عالم عامد را دارد و ملحق به جاهل نیست چیست، با آنکه به ذهن می رسد به جهت حدیث رفع، ناسی نیز حکم جاهل را داشته باشد؟

ج: دلیل این فرمایش صاحب عروه که می فرماید: «الأقوى بطلان صوم شهر رمضان بنسيان غسل الجنابة ليلاً قبل الفجر حتّى مضى عليه يومٌ أو أيّام...» (العروة الوثقى مع تعليقاتٍ عليها ج3 ص30 م50) روایت خاصّ است، که حکم ناسی را متفاوت از جاهل دانسته، بلکه آن را ملحق به عالم عامد نموده است.

و نسبت دلیل خاصّ در مسأله با حدیث رفع ـ که از عمومات است ـ اخصّ مطلق می باشد.

و اینکه گفته شود آیۀ شریفه «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ» (البقرة/ 187) لیل تا قبل از طلوع فجر را شامل می شود، پاسخ داده می شود که اطلاق این آیۀ شریفه را روایات تقیید نموده اند که اصباح جنباً در ماه رمضان برای شخصی که روزه بر او واجب است، جایز نیست، اگرچه برخی این فقره از آیۀ شریفه را در مقام بیان اصل جواز دانسته اند.

همچنین روایات مسأله اگرچه دو دسته هستند، یک دسته ناسی را ملحق به جاهل دانسته و دسته دیگر ملحق به عالم کرده اند ولی مشهور شهرت عظیمه از دسته اوّل اعراض کرده اند و در مقابل یا قائلی نیست و یا قائل نادر است. پس تکافؤ میان دو دسته روایات نیست که بعد از تعارض تساقط کنند و به مقتضای حدیث رفع عمل شود، بلکه پس از اعراض مشهور، دسته اوّل اگرچه آن را صحیح السند والدلالة بدانیم، از حجیّت ساقط می شود و عمل به دسته دوّم از روایات متعیّن می شود، همانگونه که یک روایت غیرمعتبر همچون خبر غیرثقه، مخالف با روایتی معتبر همچون خبر ثقه، باشد، روایت غیرمعتبر کنار زده می شود و به روایت معتبر عمل می شود، زیرا تعارض فرع تکافؤ است و بعد از سقوط از حجّیت تکافؤ نیست.

 و اما اینکه این فقره از آیۀ شریفه که می فرماید: «حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ» را قید برای جماع و اکل و شرب دانسته اند در آیۀ شریفۀ «أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ» (البقرة/ 187)، اگرچه دلیل خاص دلالت دارد بر اینکه اصباح جنباً و بقاء بر جنابت در ماه رمضان جایز نیست، ولی لازم به ذکر است که در اصول در استثنای متعقّب به جمل، همچنین قیدی که بعد از چند جمله می آید، بحث شده است که آیا مرتبط به جملۀ اخیر است یا تمام جمله های ماقبل را شامل می شود. در مواردی که قرینه ای بر شمول آن بر جمله های سابق باشد، به قدر متیقّن اکتفا می شود، که همان جملۀ اخیر است. پس در ما نحن فیه هم، جواز ادامه دادن اکل و شرب تا پیش از طلوع فجر را بیان می کند نه جواز جماع و بقای بر جنابت تا قبل از طلوع فجر را. پس جواز اصباح جنباً از آیۀ شریفه اثبات نمی شود.

س: آیا اقامه گفتن برای نماز واجب است؟

ج: بنابر مشهور، اقامه واجب نیست بلکه از مستحبّات مؤکّد است. البته در مورد اقامه در برخی از روایات بیان شده که اگر شخص قصد اقامه گفتن داشته ولی فراموش کرده و مشغول نماز شده، سپس متذکّر شده، جایز است نمازش را بشکند و مشغول به اقامه گفتن شود» (وسائل الشيعة ج5 ص434/ باب 29). از این روایت وجوب اقامه برداشت نمی شود، والّا باید در صورت عمد هم این حکم جاری می شد که اینگونه نیست.

س: حکم شهادت ثالثه در اذان و اقامه و تشهّد چیست؟

ج: بنابر مشهور، به جهت روایاتی که شیخ طوسی به آن ها اشاره نموده و برخی دیگر از ادلّه، شهادت ثالثه در اذان و اقامه مستحبّ است، اگرچه شیخ طوسی خود نظری دیگر را اختیار می کند، که حسّ او (= اِخبار روایات توسّط ایشان) فقط برای دیگران حجّت است، ولی حدس او (= اجتهادش در مسأله) برای دیگر فقها حجّت نیست، و فقط برای مقلّدینش در زمان حیاتش حجّت بوده است.

البتّه به نظر می رسد، همانگونه که مرحوم اخوی (حضرت آیت الله العظمی سیّد محمّد حسینی شیرازی) رضوان الله علیه در الفقه بیان نموده اند، شهادت ثالثه جزء اذان و اقامه است. برخی دیگر از فقها نیز در کتب فقهی استدلالی و فتوایی خود همین نظر را اختیار نموده اند.

و امّا شهادت ثالثه در تشهّد نماز، به نظر می رسد روایتی را که شیخ طوسی در مصباح المتهجّد نقل نموده که در ضمن تشهّد بعد از شهادت به رسالت گفته می شود: «و أنّ علیاً نعم الولي» و مرحوم آیت الله بروجردی آن را در جامع أحادیث الشیعة ذکر نموده اند مستحبّ است.

س: صاحب جواهر در نیت قاطع روزه را باطل نمی داند برخلاف نیت قطع، فارق میان این دو چیست؟

ج: اگرچه برخی فرموده اند که فرقی میان نیت قطع و نیت قاطع نیست، و نیت قاطع را نیز نیت قطع دانسته اند، و حکم هردو صورت را بطلان گفته اند، و در نیت قاطع نیز کفاره را بر او واجب دانسته اند ولی به صورت مطلق اینگونه نیست که به نیت قطع رجوع کند، مثل اینکه ملتفت نباشد که نیت قاطع، قطع کنندۀ صوم است. ولی روزه، امساک از طلوع فجر تا مغرب شرعی است قربةً الی الله همراه با اخلاص. پس اگر در یک لحظه از این زمان از نیت روزه برگردد، که همان نیت قطع است، روزه اش باطل است، برخلاف نیت قاطع، به اینکه مثلاً نیّت آب نوشیدن کند، ولی به هرجهتی مرتکب آن نشود، گفته می شود که روزۀ او صحیح است، زیرا از نیّت روزۀ خود برنگشته است. بله؛ اگر نیت قاطع رجوع به نیّت قطع کند، روزه اش باطل است.

س: اگر مسافر در آخر وقت به وطنش رسید و نمازش از او فوت شد، نمازش را شکسته قضا می کند یا تمام؟

ج: بنابر مشهور، ملاک آخر وقت است. هنگامی که نمازش فوت شده اگر وظیفه اش نماز تمام بوده نمازش را تمام قضا می کند، و اگر وظیفه اش نماز شکسته بوده، نمازش را شکسته قضا می کند. البتّه ممکن است خلاف نادری در مسأله باشد به جهت اینکه وجوب در ابتدای وقت آمده، پس ملاک اوّل وقت است، ولی پاسخ گفته می شود وجوب تا آخر وقت مستمرّ است، پس اوّل وقت ترجیحی بر آخر وقت ندارد، بلکه ملاک هنگام فوت است که به چه گونه ای قضا شده است.

س: حکم وضوی شخصی که در حین وضو لحظه ای مرتدّ می شود و سپس توبه می کند و وضویش را تکمیل می کند، چیست؟

ج: اگر اعضای وضویش خشک نشده، می تواند وضویش را ادامه بدهد و وضویش صحیح است.

اگر گفته شود شخصی که مرتد می شود، نجس می شود، پس اعضای وضویش محتاج به آب کشیدن است، پاسخ داده می شود نجاست او مراعی است، پس به شرط آنکه رجوع از ارتداد نکند نجس می ماند و در صورت رجوع از ارتداد نجس نیست.

البتّه ارتداد در اثنای روزه مبطل روزه است و باید آن را قضا کند، زیرا همانگونه که گفته شد، روزه امساک در مجموعۀ لحظه های از طلوع فجر تا مغرب شرعی به قصد قربت به همراه اخلاص است، و شخصی که مرتد شده در این لحظه ها خلل ایجاد کرده است. پس حتّی در صورت توبه روزۀ او باطل است و باید آن را قضا کند و بعد از توبه نیز باید امساک کند ولی ارتداد در اثنای نماز و توبۀ در همان وقت، مخلّ به نماز نیست و فقط اگر در آن حین قرائت کرده است، باید آن قرائت را اعاده کند.

و فارق میان روزه، نماز و وضو دلیل است، در غیر از روزه فاقد دلیل بر بطلان هستم، پس حکم به بطلان آن ها نمی شود.

س: شخصی به حسب عادت و به اعتماد بر ساعتی که در خاطرش بوده، مشغول افطار یا سحری خوردن شده، سپس روشن شده که در روز چیزی تناول کرده، حکم روزۀ او چیست؟

ج: آن روز را امساک می کند، سپس آن را قضا نموده و کفاره هم بر او نیست. البتّه برخی در صورت تحقیق نکردن کفّاره را لازم دانسته اند که به نظر می رسد در آن صورت هم کفاره لازم نیست.

س: شخصی علم اجمالی به نجاست آب یا خاکی دارد که می خواهد با آن وضو بگیرد، تکلیف او چیست؟

ج: همانگونه که جماعتی آن را از موارد فاقد الطهورین دانسته اند، به نظر می رسد آن شخص نیز فاقد الطهورین است و به وظیفۀ آن عمل می کند.

س: شخصی بیماری اش چند سال طول کشیده و نتوانسته روزه بگیرد، وظیفۀ او چیست؟

ج: شارع مقدّس به نحو تعدّد مطلوب فرموده اگر شخصی ماه رمضان را قادر است روزه بگیرد، باید آن ماه را روزه بگیرد ولی هرگاه تمام آن یا برخی از ایام آن را نتوانست روزه بگیرد در یازده ماه دیگر سال آن را قضا می کند و اگر نتوانست قضا کند، روزه از او ساقط است و فقط فدیه می دهد و این فدیه به جهت روزۀ ماه رمضان نیست، بلکه به جهت ترک قضای آن است به هرجهتی، چه معذور باشد چه غیرمعذور.

برخی از فقها گفته اند اگر همان بیماری اش یک سال طول کشید و نتوانست روزه را اداءً یا قضاءً به جا آورد، برای هر روز یک فدیه می دهد. برخی دیگر از فقها فرموده اند چه آن بیماری چه بیماری دیگری سبب شود تا ماه رمضان سال آینده روزه اش را قضا نکند، برای هر روز فدیه می دهد، ولی به نظر می رسد، هردو شرطی که بیان فرموده اند لازم نیست، بلکه اگر شخصی معذور بود و به جهت عذر نتوانست تا سال آینده روزه را اداءً یا قضاءً بگیرد، روزۀ او قضا و کفاره ندارد، بلکه برای هر روز فدیه می دهد.

س: آیا به کارهای خدای متعال می توان عمل گفت یا فقط باید از آن ها به عنوان فعل تعبیر کرد؟

ج: اسمای الهی توقیفی هستند. همچنین تمام مواردی که به خدای متعال نسبت داده می شود توقیفی اند. در مورد کارهای بشر، فعل و عمل هردو به کار می رود و ایرادی هم ندارد ولی نسبت به کارهای خدای متعال تعبیر به فعل صحیح نیست، زیرا در لسان شارع مقدّس عمل به کار نرفته است، همانگونه که خدای متعال می فرماید: «أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (الواقعة/ 64) ولی زارع گفتن به پروردگار جایز نیست.

س: در زمان ما متداول شده که بر مبنای فیلم و عکس قضات حکم می کنند، حکم آن چیست؟ و به صورت کلّی حکم عمل قاضی به علم خودش چیست؟

ج: به نظر می رسد همانگونه که جماعتی از فقها فرمودند فقط قسم و بیّنه است که در قضاوت حجّت است و علم قاضی معتبر نیست.

البتّه برخی از فقها علم قاضی را در حقّ الله و حقّ الناس هردو معتبر دانسته اند، که به نظر ایشان ایرادی ندارد، ولی امیرمؤمنان علیه السلام می فرمایند: «كان رسول الله  صلّى الله عليه وآله يحكم بين الناس بالبيّنات والأيمان في الدعاوي، فكثرت المطالبات والمظالم فقال: أيّها الناس ! إنّما أنا بشر وأنتم تختصمون ولعلّ بعضكم ألحن بحجّته من بعض وإنّما أقضي على نحو ما أسمع منه، فمن قضيت له من حقِّ أخيه بشيء فلا يأخذنَّه، فإنّما اقطع له قطعة من النار» (وسائل الشیعة ج27 ص233 ح33665).

س: عامّه طواف نساء را ترک می کنند، حکم ازدواج ها و حلال زادگی فرزندان ایشان چیست؟

ج: به جهت دلیل خاصّ، از آنجا که عامّه در انتهای حجّ خود طواف وداع می کنند، ایرادی ندارد، امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند: «لولا ما من الله به على الناس من طواف الوداع لرجعوا إلى منازلهم ولا ينبغي لهم أن يسموا نسائهم ـ يعني لا تحل لهم النساء ـ حتى يرجع فيطوف بالبيت اسبوعا آخر بعدما يسعى بين الصفا والمروة ، وذلك على الرجال والنساء واجب» (وسائل الشیعة ج13 ص299 ح17792).

س: آیا اعمال عامّه نزد خدای متعال پذیرفته می شود؟

ج: اگرعامّی مستبصر نشود و تابع مذهب حقّ نگردد، اعمالش پذیرفته نمی شود. پس قبول اعمالشان مراعی است و وابسته به پذیرفتن مذهب حقّ است البتّه بعد از پذیرفتن ولایت اهل بیت طاهرین علیهم السلام و برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام اعمالشان به تفضّل خدای متعال، نیازی به اعاده ندارد.

س: شخصی که به ذی رحمش هبه ای کرده و شرط کرده بتواند در آن رجوع کند، آیا این شرط صحیح است؟

ج: یکی از پنج موردی را که مشهور فرموده اند در جایزه، هبه و هدیه نمی توان پس گرفت، هبۀ به ذی رحم است. از آنجا که این شرط خلاف مقتضای عقد هبه است، صحیح نیست، زیرا شرطی که خلاف اطلاق عقد باشد، ایرادی ندارد، و شرطی که خلاف مقتضای عقد است باطل است.

س: شخصی برای فرار از خمس اموال فراوانی را به فرزندش هبه کرده، حکم آن چیست؟

ج: اگر واقعاً آن اموال را به فرزندش بخشیده، فرزندش مالک آن اموال می شود ولی از آنجا که در عدم وجوب خمس شأنیت شرط است، اگر این هبه فراتر از شأن او بوده، خمس آن اموال بر پدر واجب است.

س: تکرار یک سوره در نماز چه حکمی دارد؟

ج: اینکه فقها فرموده اند قِران در نماز صحیح نیست، مراد ایشان، جمع بین دو سوره است، مثلاً بعد از حمد، سورۀ اخلاص و فلق را بخواند، ولی اگر یک سوره را دو مرتبه یا سه مرتبه بخواند ایرادی ندارد.

س: آیا تخلیل بعد از سحری خوردن واجب است؟

ج: اگر علم به پایین رفتن مقداری از باقیماندۀ غذا در دندانش در صورت خلال دندان نکردن را دارد، باید تخلیل کند. در غیر این صورت به جهت تمامیّت ارکان سه گانۀ لو کان لبان که عبارت است از: 1) عدم ورود دلیل خاص در مسأله، 2) یغفل عنه عامّة الناس، 3) مبتلا به عموم باشد، تخلیل لازم نیست.

س: آیا به خوردن باقیماندۀ غذایی که بین دندان است، خوردن صدق می کند؟

ج: اگرچه خوردن بر آن صدق نمی کند، ولی در این مسأله اجماع است که اگرچه یک دهم یک دانۀ گندم را بخورد که عرفاً صدق اکل بر آن نمی کند، روزه اش باطل است.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.