LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
شب هفتم ـ مبحث فقهي
کد 690
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 25 مهر 1384 - 13 رمضان العظيم 1426
در شب هاي ماه مبارک رمضان، طلاب، علما و فضلاي حوزه علميه، شخصيت هاي گوناگون و عموم مؤمنان در بيت مرجع عالي قدر در شهر مقدس قم حضور به هم مي رسانند و در خلال ديدار با ايشان، درباره مسائل علمي، فقهي، تاريخي و فرهنگي سخن به ميان مي آورند و آية الله العظمي سيد صادق شيرازي نيز ضمن شرکت در اين گفتگوها ديدگاه هاي ارزشمندشان را ابراز مي دارند.


بسم الله الرحمن الرحيم

در اين جلسه، مسائلي که شب هاي گذشته مطرح شده بود، همچنان مورد بحث قرار گرفت که مسأله «ذوالعطاش» (کسي که از تشنگي دچار مشقت مي شود) وتفاوت حکم چنين فردي با بيمار کليوي و نيز مسأله شستن در وضو وغسل واين که آيا روايت :«يکفيک مثل الدهن؛ همانند ماليدن روغن کفايت مي کند» شامل شستن خبث مي شود يا نه، از آن جمله بود.

آن گاه مسأله سفر وقصد اقامت ده روزه مطرح شد. در اين بحث گفته شد: بايد قصد ده روز به معناي کامل ودقيق آن لحاظ شود، به اين معنا که اگر مسافر، يک ساعت بعد از ظهر به محلي رسيد وقصد اقامت ده روز را کرد، براي تحقق اقامت، بايد تا ساعت يک بعد از ظهر روز يازدهم در آن جا بماند [تا ده روز 24 ساعته کامل شود] ودر اين صورت نماز او تمام است واگر بخواهد ده روز، منهاي يک ساعت در آن جا بماند نمازش شکسته است. از ديگرسو اگر قصد ده روز کند، ولي اين نيت را داشته باشد که در آن مدت، يک ساعت از شهر خارج شده، سپس به شهر بازگردد، بايد نماز خود را تمام بخواند. البته ملاک تفکيک اين دو حالت فقط عرف است.

در پايان جلسه حضرت آية الله شيرازي داستاني از مرحوم ميرزاي بزرگ شيرازي نقل کرده، فرمودند: «زماني که ميرزاي شيرازي در کهنسالي بيمار شد، شخصي به عيادت وي آمد. آن بزرگوار با ديدن ميهمان به احترام او برخاست وبه گرمي از او استقبال کرد. حاضران از چنين برخوردي شگفت زده شدند، چه اين که ظاهر ميهمان نشان نمي داد که از علما باشد. در فرصت مناسب علت برخاستن واستقبال گرم ميرزا را پرسيدند، ايشان فرمودند: حدود بيست سال قبل او همدرس من واز نظر هوش همانند من بود. روزي از روزها مشغول مباحثه درس بوديم که شخصي نزد ما آمد وبه او گفت: در روستاي مان در منطقه «دُجيل» نيازمند خطيب وگوينده مذهبي هستيم.

شيخ پس از شنيدن سخن تازه وارد به من گفت: اگر کسي براي تبليغ به منطقه آنان نرود، رفتن من به آن سامان واجب عيني است واز همان هنگام درس وبحث را رها کرده، براي تبليغ به روستاي يادشده رفت. او در آن منطقه افزون بر وظايف يک روحاني، تعليم خواندن ونوشتن کودکان را نيز بر عهده گرفت.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.