LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه شانزدهم)
کد 4249
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 07 تیر 1395 - 21 رمضان العظيم 1437
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
 جلسه شانزدهم
 
 بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین
 
«شروع عده وفات»

یکی از فضلا پرسید: اگر شخصی زوجه اش را طلاق دهد و زوج در عدّه ی رجعیه فوت شود، چه وقت عده ی وفات شروع می شود، آیا بعد از اتمام عده ی طلاق یا همزمان با عده ی طلاق؟

حضرت آیت الله العظمی شیرازی فرمودند: از همان وقتی که زوجه علم پیدا می کند به فوت زوج، عده ی وفات شروع می شود، خواه زوج در اوائل عده، فوت شده باشد یا در اواخر آن.

«آلات متعارف قمار»

یکی از فضلا سؤال کرد: در شبهای قبل نسبت به آلات قمار فرمودید: چیزی که عادة آلت قمار باشد بازی با آن جایز نیست، مقصود از (عادة) چیست؟ آیا به معنای (غالباً) می باشد؟

معظم له فرمودند: (عادة) یعنی (ما یصدق علیه عرفاً أنه آلة قمار)، و از روایات نیز همین معنی استظهار می شود. ولی (غالباً) دقیق نیست، زیرا ممکن است چیزی غیر غالب باشد اما عرفاً صدق کند آلت قمار است. لذا کلمه ی (عادة) از کلمه ی (غالباً) أوضح است از نظر سعه وضیق.

اگر وسیله ای، قمار با آن غالب باشد بلا اشکال یصدق علیه أنه آلة قمار، اما این معنایش نیست که اگر غیر غالب بود لا یصدق علیه مطلقاً، ملاک این است که قمار بازها معمولاً با این وسیله قمار بازی می کنند، و یکی از آلات قمار بازیشان باشد.

البته ممکن است در مصادیقی انسان شک کند، مانند موضوعات دیگری که گاهی در بعضی مصادیق آن شک می شود. مثلاً (ماء) که از اوضح مفاهیم است، گاهی شک می شود در برخی مصادیق آن مانند: میاه زاجیه و کبریتیه که آب هست یا نه.

و مانند آب مطلق، گاهی آب فرات در کربلای معلی بر اثر خاکی بودن زمین و دیگر عوامل، آنقدر رنگ می گرفت که شک می شد آیا مضاف است یا نه.

خلاصه در موارد شک به اصول عملیه رجوع می شود.

«مسافت شرعی تا کجاست»

یکی از فضلا پرسید: فردی می خواهد به سفر برود، مبدأ سفر و مسافت شرعی را فقها تعیین فرموده اند که از نقطه ی آخر شهر شروع می شود نه از خانه اش و نه از محل حرکتش، اما نسبت به مقصد، فقها نفرموده اند که آیا ملاک اول شهر مقصد است، یا نقطه ای که می خواهد در آن شهر برود و آنجا کار دارد، حکم چیست؟

معظم له فرمودند: وقتی به روایات معصومین (علیهم السلام) که در باب سفر وارد شده مراجعه می کنیم، می بینیم مکرّر نام شهرها آمده و ذکری از محل مقصود از شهر مقصد نیست. مثلاً گفته شده: بغداد، بصره، کوفه، مدینه.

با آنکه معمولا کسی که از شهرش به شهر دیگری سفر می کرده، چه بسا در ابتدای آن شهر کار نداشته، بلکه داخل شهر کار دارد، اما در هیچ روایتی غیر از اسم خود شهرها یا قریه ها نام دیگری نیامده، و عین و اثری از اسم محله یا مناطق شهرها نیست، با اینکه در زمان معصومین (علیهم السلام) بلاد کبیره مانند بصره نیز بوده، چنانچه بلاد صغیره مانند مکه و مدینه بوده است.

و از این که فقط نام شهرها ذکر شده برداشت می شود که شروع سفر از آخر شهری است که از آنجا خارج می شود، و باید مسافت شرعی را از آخر شهر حساب کند بنا بر مشهور، همچنین نسبت به آخر سفر ملاک اول شهر مقصد است نه نقطه ای که در داخل آن شهر کار دارد.

مورخین و دانشمندان نوشته اند: کوفه پنج فرسخ یعنی قریب به سی کیلومتر بوده، و سامراء هشت فرسخ یعنی قریب به چهل کیلومتر، و بغداد پنج فرسخ بوده است، و نسبت به شهر واسط نوشته اند: هشت هزار شارع یا کوچه داشته. اما با این وجود در روایات فقط اسم این شهرها ذکر شده و اثری از نام محله های آن نیست.

نسبت به بصره نوشته اند: یکصد و بیست هزار جوی آب در آن بوده که زوارق (قایقهای کوچک) در آن حرکت می کرده. حال چقدر شهر بزرگ بوده. اما در روایات سفر فقط نام بصره ذکر شده است.

پس معلوم می شود که ملاک: اول و آخر شهر است، و بنابراین ملاک، مسأله ی بلاد کبیره و صغیره نیز حل می شود، و فرقی بین بلاد کبیره و صغیره نخواهد بود، و معیار حکم اول و آخر شهر می باشد.

«معنای سفر، بین دو شهر است»

یکی از فضلا گفت: روایاتی که مسافت شرعی را تعیین فرموده، اطلاق دارد و نگفته هشت فرسخ تا کجا، تا اول شهر مقصد، یا داخل شهر؟

ایشان فرمودند: روایات هشت فرسخ، سفر را تحدید کرده است، و سفر از نظر عرف یعنی: حرکت از نقطه ی آخر یک شهر تا اول یک شهر دیگر. لذا متبادر از سفر حرکت بین دو شهر است، حرکت در صحراست، نه حرکت داخل شهر، آیه شریفه فرموده: «وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِی الأَرْضِ»(1) یعنی: اگر سفر کردید، و بر زمین حرکت نمودید، ظاهرش این است که بیرون شهر رفتید. وقتی در روایت مثلاً گفته شده: من المدینة الی الکوفة، ظاهرش این است که از آخر شهر مدینه تا اول شهر کوفه.

بله مرحوم شیخ صدوق فرموده: همین که از خانه اش خارج شود بر او مسافر صدق کرده و مسافت شرعی شروع می شود. اما ایشان موافقی ندارد، بله ممکن است از باب (مجاز بالمشارفه) گفته شود مسافر است.

پس ملاک سفر که موضوع قصر و افطار است، و تحدید آن به هشت فرسخ یا بیشتر توسط شارع مقدس انجام شده، از نقطه آخر شهر ابتدای سفر و شروع هشت فرسخ می باشد، و انتهای آن نیز بر حسب ظاهر روایات اول شهر مقصد می باشد.

«مزارع اطراف»

یکی از فضلا پرسید: آیا باغ و مزرعه های اطراف شهر جزء شهر به حساب می آید یا نه؟

ایشان فرمودند: مرحوم سید در عروه مطرح فرموده که باغها و مانند آن، خارج شهر می باشد، زیرا متبادر از شهر جایی است که مسکن مردم باشد.

بله ممکن است بین دو شهر صحرا باشد، ولی کم کم خانه ساخته شود و به هم متصل گردد، در این صورت حکم یک شهر پیدا می کند.

مثلاً بغداد و کاظمین قبلاً دو شهر منفصل بوده، و بنده بیاد دارم که بین آنها فاصله بود، بعد متصل شد وحکم یک شهر را پیدا کرد، از این رو مرحوم آقای حکیم ابتدا فرموده بودند: دو شهر جدا هستند، ولی بعداً فرمودند: الآن حکم یک شهر را دارد.

همچنین نسبت به تهران و شهر ری، قبلاً بین آنها صحرا بوده ولی اکنون یک شهر شده است، و اگر کسی از شمال تهران به زیارت حضرت عبد العظیم (علیه السلام) در ری برود و برگردد با آنکه بیش از هشت فرسخ رفته و برگشته، اما به او مسافر نمی گویند، زیرا متبادر از سفر، صحرا پیمودن است.

«وطن شرعی یا عرفی»

یکی از فضلا سؤال کرد: اگر شخصی ساکن شهریست و در شهر دیگری باغ یا زمینی یا ملکی دارد، آیا شهر دوم وطن او به شمار می رود؟

معظم له فرمودند: مشهور فقها می فرمایند: ملاک صدق وطن عرفی است، و داشتن ملک معیار نیست، از طرفی وطن شرعی نداریم. و اگر شخصی باغ یا زمینی در شهری داشته باشد و چند روزی در سال به آنجا برود، وطنش به شمار نمی رود، مگر اینکه مدت زیادی از سال را در آنجا بماند و زندگی کند در این صورت ذو وطنین می باشد، مثلاً شش ماه در یک جا و شش ماه دیگر در شهر دوم زندگی کند.

البته نسبت به وطن شرعی روایات صحیحة السند و ظاهرة الدلالة داریم، اما فقهاء از آن اعراض نموده، و بعضاً آن را حمل بر قضیه ی خارجیه کرده اند، و بعضی علم آن را به اهلش رد کرده اند، هرچند برخی از متقدمین و متأخرین طبق همین روایات فتوا داده و قائل به وطن شرعی شده اند، گرچه عرفاً بر شخص، مسافر صدق کند.

و چنانچه قبلاً بیان شد و کلام مرحوم حاج آقا رضا همدانی را نقل کردیم، ایشان می فرماید: احتیاج به صدق وطن یا عدم صدق وطن نداریم، بلکه ملاک صدق و عدم صدق مسافر است. هر کجا صدق کرد این شخص مسافر است احکام مسافر دارد، و اگر صدق مسافر نکرد احکام حاضر دارد.

«نمازهای مستحب و تعدد مطلوب»

در آخر جلسه یکی از فضلا پرسید: نمازهای مستحبی که کیفیت خاصی دارد، مثلاً فلان سوره خوانده شود، اگر شخصی آن سوره را بلد نیست، می تواند سوره دیگری به جایش بخواند، و آیا آن مستحب را انجام داده است؟

ایشان در جواب فرمودند: این بحث را فقها از جمله صاحب جواهر و مرحوم اخوی متعرّض شده اند، که از مجموع روایات استفاده می شود مستحبات به نحو تعدّد مطلوب است، خواه قدرت بر آن کیفیت خاص داشته باشد یا نه، مگر در جایی طبق ارتکاز متشرعه آن را تشریع بدانند که جایز نخواهد بود.

مثلاً نماز شب که هشت رکعتش به نیت نافله شب است، اگر کسی بخواهد فقط دو رکعت از آن را بخواند، اشکال ندارد، و مقداری از نماز شب محسوب می شود، و جهت آن همان تعدّد مطلوب است، البته برخی فرموده اند: جایز نیست که فقط دو رکعت به نیت نماز شب بخواند، یا هشت رکعت بخواند یا نخواند.

اما از مجموع ادله برداشت می شود که در مستحبات رخصت و تسامح است و بر اساس تعدّد مطلوب تشریع شده است.

«مثال دیگر»

جایز است نماز مستحبی را در حال حرکت بخواند، و استقرار و استقبال و استقلال که در نماز واجب شرط است، در نماز مستحب در حال حرکت شرط نیست، و در روایت دارد که حضرت استناد فرمودند به آیه شریفه: «فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ»(2).

اما اگر در حال توقف بخواهد نماز مستحبی بخواند، استقبال شرط است، هرچند در این مورد مرحوم حاج شیخ عبد الکریم فرموده اند: جایز است نماز مستحب را پشت به قبله بخواند، به جهت همان روایاتی که حضرت استناد به آیه شریفه فرمودند.

اما مشهور اشکال کرده می گویند: این روایت در موردی است که بخواهد در حال حرکت، نماز مستحب بخواند نه مطلقاً.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) سورة النساء: 101.
2) سورة البقرة: 115.
 
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.