LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ (جلسه ششم)
کد 43831
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 28 اسفند 1402 - 7 رمضان العظيم 1445

ششمین نشست علمی مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در شب های ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ با حضور جمعی از شخصیت های علمی، نمایندگان مراجع عظام تقلید، فعالان دینی و فرهنگی و طلاب علوم دینی، در شامگاه روز یکشنبه ششم رمضان العظیم ۱۴۴۵ در بیت مرجعیت شهر مقدس قم برگزار شد.

مشروح مباحث مطرح شده در این نشست به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

1ـ پیرو سؤالاتی که در جلسۀ گذشته پرسیده شد، شخصی که مریضی خفیفی دارد که روزه گرفتن بر او حرام نیست، می فرمایید که ترخیص در ترک روزه گرفتن دارد، نظر مبارکتان را بفرمایید.

ج: شخصی که روزه گرفتن بر او ضرری یا حرجی نیست به نحوی که تحمّل آن حرام باشد، روزه گرفتن یا افطار کردن بر او واجب تخییری است، پس اخذ به هر طرف کند، امتثال امر کرده است.

2ـ حکم پیوند عضو نجس العین به مسلمان چیست؟

ج: در صورتی که در آن عضو خون جریان پیدا کند، عضو بدن مسلمان حساب شده و پاک است.

3ـ خوف ضرری که مرخِّص افطار روزه است را تبیین بفرمایید.

ج: در زیارت نامه ها و دعاها امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را خائف و مانند آن معرّفی می کند.

در زبان فارسی برای ترس عاقلانه و غیر عاقلانه، کلمۀ ترس استعمال می شود، ولی در زبان عربی، به ترس عقلایی که از جنود عقل برشمرده شده، خوف، و به ترس غیر عقلایی که از جنود جهل برشمرده شده، جُبن می گویند.

و امّا احتمال و خوف ضرر، که اعمّ از ظنّ، شک و وهم ضرر است در صورتی که عقلایی باشد، مرخِّص افطار روزه است.

به همین جهت در زیارتنامه ها و روایات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خائف برشمرده شده است.

4ـ وظیفۀ کسی که در جلوی سر، مو کاشته است در وضو و غسل برای نماز چیست؟

ج: در صورتی که محلّ مسح، پانسمان باشد، و نمی تواند بر روی جلوی سر مسح کند، وضوی جبیره ای می گیرد، غسل هم جبیره ای انجام می دهد.

ولی اگر مسح کشیدن بر جلوی سر برای او ضرر دارد، و پانسمان هم نیست، تیمم می کند و نماز می خواند.

5ـ حکم دندان کشیدن در حال روزه که سبب ضعف روزه دار می شود چیست؟

ج: صاحب عروه در فصل ما یکره للصائم دندان کشیدن، بلکه خارج کردن خون از بدن را مطلقًا مکروه دانسته اند و محشّین عروه نیز با ایشان موافقت نموده اند (العروة الوثقی والتعلیقات علیها، ج10، ص173، العاشر).

همانطور که صاحب عروه و محشّین آن فرموده اند: هرعملی که سبب ضعف روزه دار شود مکروه است (العروة الوثقی والتعلیقات علیها، ج10، ص172، الرابع).

و اگر ضعف به حدّی رسید که شخص نمی تواند آن را تحمّل کند، چه قبل از ظهر و چه بعد از ظهر جایز است روزه را افطار کند، و در وقتی دیگر آن را قضا کند.

6ـ حکم روزۀ دختران نوبالغی بود که قدرت روزه گرفتن ندارند چیست؟

ج: افطار کردن دختران نوبالغی که توان روزه گرفتن ندارند، در روز ماه رمضان ایرادی ندارد، ولی بعد از آنکه توانایی روزه گرفتن را پیدا کنند آن روزها را قضا می کنند.

7ـ حکم روزۀ شخصی که مشکل معده دارد و بسیار اتفاق می افتد که در روز قیء می کند چیست؟

ج: اگر عمدًا استفراغ نمی کند، بلکه به جهت بیماری -مثلًا- ناخواسته بالا می آورد، روزۀ او از این جهت ایرادی ندارد، زیرا قیء کردن عمدی مبطل روزه است، و این شخص عمدًا قیء نکرده است.

8ـ وظیفۀ شخصی که وضوی جبیره ای می گیرد چیست؟ آیا لازم است تیمّم هم به آن منضمّ کند یا خیر؟

ج: انضمام تیمّم به وضو واجب نیست، اگرچه احتیاط مستحبّ انضمام تیمّم به وضو می باشد.

9ـ با توجّه به اینکه ذکر مدّت یکی از ارکان عقد موقّت است، اگر در مدّت در آن ذکر نشود، حکم عقدی که جاری شده چیست؟

ج: به سند صحیح از زراره از امام صادق علیه السلام روایت شده: «لَا تكُونُ مُتْعَةٌ إِلَّا بِأَمْرَيْنِ أَجَلٍ مُسَمّىً وَأَجْرٍ مُسَمّىً» (وسائل الشيعة، ج21، ص42، ح26483؛ ومستدرک الوسائل، ج14، ص460، ح17290).

برخی از فقها، همچون محقّق حلّی فرموده اند: «الإخلال بذكر المهر مع ذكر الأجل يبطل العقد . وذكر المهر من دون الأجل يقلبه دائما» (المختصر النافع: 182).

پس به نظر ایشان، اگر در عقد موقّت مدّت ذکر نشود، عقد تبدیل به دائم می شود.

ولی به نظر می رسد با مراجعه به روایات لزوم ذکر مدّت (نگا: وسائل الشیعة، ج21، ص42، الباب 17؛ ومستدرک الوسائل، ج14، ص460، الباب 13) به دست می آید که عقد موقّت بدون ذکر مدّت، تبدیل به عقد دائم نمی شود، بلکه باطل می شود.

10ـ آیا تقدیم قبول بر ایجاب در عقد ازدواج صحیح است؟

ج:  صاحب عروه می فرماید: «أنّ الأحوط تقديم الإيجاب على القبول، وإن كان الأقوى جواز العكس أيضًا» (العروة الوثقى مع التعليقات، ج4، ص339، فصل في العقد وأحكامه، م1).

به نظر می رسد سخن ایشان تامّ است.

11ـ اثبات سیادت به چیست؟

ج: بنابر فرمایش صاحب عروه 36 امر با شهرت ثابت می شود، یکی از آنها نسب است، و شجره نامه برای اثبات نسبت لازم و کافی نیست، بلکه شهرت ثابت کنندۀ نسب است.

12ـ مراد از کثیر السفر چیست؟ چه حکمی دارد؟

ج: در ادلّه دو عنوان وارد شده: 1) من عمله السفر، 2) من عمله في السفر، که به شرط اینکه ده روز در یک جا اقامت نداشته باشند نمازشان در همه جا کامل است، و روزه هم باید بگیرند، به نظر می رسد، این دو مورد از باب ذکر مورد هستند و خصوصیتی ندارند، بلکه هرکس به گونه ای باشد که 10 روز در یک جا سکنی نمی گزیند، بلکه به سفر می رود، کثیر السفر است، پس حتّی در مسیر باید نمازش را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.

13ـ صاحب عروه پیرامون شیخ و شیخه می فرماید که اگر روزه بر ایشان تعذّر داشته باشدی یا حرجی و موجب مشقّت باشد افطار بر ایشان جایز است، نظر مبارکتان را بفرمایید.

ج: ابتدا قابل توجّه است که، روزه همراه با مقداری مشقّت است که عادةً تحمّل می شود، پس اگر روزه در این حدّ مورد مشقّت باشد رخصت در ترک آن هست.

پس در صورتی که روزه مشقّتی فراتر از حدّ متداول و متعارف داشته باشد، واجب نیست.

آیۀ قرآن کریم می فرماید: «... وَعَلَى الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (البقرة: 184).

در صحیحۀ محمّد بن مسلم از امام باقر علیه السلام بیان شده: « فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ‏ قَالَ الشَّيْخُ الْكَبِيرُ وَالَّذِي يَأْخُذُهُ الْعُطَاشُ وَعَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَجَلَّ فَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَإِطْعامُ سِتِّينَ مِسْكِيناً قَالَ مِنْ مَرَضٍ أَوْ عُطَاشٍ» (وسائل الشیعة، ج10، ص210، ح13242).

همچنین از امام صادق علیه السلام وارد شده: «فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَ عَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكِينٍ‏ قَالَ الَّذِينَ كَانُوا يُطِيقُونَ الصَّوْمَ فَأَصَابَهُمْ كِبَرٌ أَوْ عُطَاشٌ أَوْ شِبْهُ ذَلِكَ فَعَلَيْهِمْ لِكُلِّ يَوْمٍ مُدٌّ» (وسائل الشیعة، ج10، ص211، ح13245).

و نیز در روایاتی دیگر این آیۀ شریفه تفسیر شده است، و در موردی که حدیث معتبر آیه ای را تفسیر می کند، کسی حق ندارد خلاف آن را بیان کند، در ما نحن فیه از ادلّه برداشت می شود که روزه خوردن برای شیخ وشیخه عزیمت است نه رخصت.

لام به ذکر است، که اگر شیخ و شیخه روزه گرفتن برای ایشان مشقّت نداشته باشد، روزه گرفتن برای ایشان ایرادی ندارد.

به نظر می رسد، نه تنها لا ضرر و لا حرج برای برطرف کردن وجوب روزه کافی است، بلکه عسری که شدید باشد هم به همانند آن دو قاعده رافع حکم است، چه آنکه خدای متعال می فرماید: «يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (البقرة: 186).

* دیگر مباحثی که در این مسئله مطرح شد، در جلسات گذشته نیز مطرح شده است.