بیست و دومین نشست علمی مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در شب های ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ با حضور جمعی از شخصیت های علمی، نمایندگان مراجع عظام تقلید، فعالان دینی و فرهنگی و طلاب علوم دینی، در شامگاه روز یکشنبه بیست و هفتم رمضان العظیم ۱۴۴۵ در بیت مرجعیت شهر مقدس قم برگزار شد.
مشروح مباحث مطرح شده در این نشست به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
1ـ آیا ولایت امریه همان ولایت تکوینی و تشریعی اهل بیت علیهم السلام است؟
ج: تعبیراتی که افراد غیر معصوم نموده اند پیرامون اهل بیت علیهم السلام برای ما اهمیت ندارد، بلکه تعبیراتی که به تواتر یا از طریق معتبر از معصومان علیهم السلام به ما رسیده و مسلم بالوجدان یا بالتعبد است که ایشان فرموده اند، و یا قرائنی دلالت بر اعتبار آن فرمایش می کند، آنها نزد ما ارزش دارند، و صحیح است، و بر آنها باید در اعتقادات تکیه نمود.
به نظر می رسد بنابر روایات متواتر، اجمالا معصومان علیهم السلام دارای ولایت تکوینی و تشریعی هستند، ولی اینکه دائرۀ این دو ولایت چه مقدار است بحثی است موکول به فرمایشات خدای عز وجل واهل بیت طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین، و نباید فراتر از کلام ایشان به ایشان نسبت داد.
در زیارت امام حسین صلوات الله علیه که به سند صحیح نقل شده، آمده است: «إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ وَ الصَّادِرُ عَمَّا فُصِّلَ مِنْ أَحْكَامِ الْعِبَادِ» (وسائل الشیعة ج14 ص492 ح19672)
از قسمت ابتدایی این فراز، بیانگر ولایت تکوینی، و از قسمت دوم این فراز، بیانگر ولایت تشریعی است.
مرحوم شیخ صدوق این زیارت را از لحاظ سندی صحیح ترین زیارات آن حضرت علیه السلام برشمرده، و فرموده: «وَ قَدْ أَخْرَجْتُ فِي كِتَابِ الزِّيَارَاتِ وَ فِي كِتَابِ مَقْتَلِ الْحُسَيْنِ علیه السلام أَنْوَاعاً مِنَ الزِّيَارَاتِ وَ اخْتَرْتُ هَذِهِ لِهَذَا الْكِتَابِ لِأَنَّهَا أَصَحُّ الزِّيَارَاتِ عِنْدِي مِنْ طَرِيقِ الرِّوَايَةِ وَ فِيهَا بَلَاغٌ وَ كِفَايَةٌ» (من لا يحضره الفقيه ج2 ص598).
ظاهر کلام ایشان که فرموده: «أَصَحُّ الزِّيَارَاتِ عِنْدِي مِنْ طَرِيقِ الرِّوَايَةِ»، ارادۀ صحیح ترین از جهت سند می باشد.
و به جهت همین فرمایش مرحوم شیخ صدوق برخی از اعاظم، قاسم بن یحیی را که ابن غضائری و به تبع او ابن داود و علّامه حلی تضعیف نموده اند، با ترجیح قول شیخ صدوق آن را توثیق نموده اند (مراجعه شود به: بیان الأصول ج6 ص144-146).
و در روایتی شیخ صدوق نقل کرده از ماجیلویه از علی بن ابراهیم از پدرش از یاسر خادم که گفت: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام مَا تَقُولُ فِي التَّفْوِيضِ فَقَالَ «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى نَبِيِّهِ صلی الله علیه السلام أَمْرَ دِينِهِ فَقَالَ (ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا) فَأَمَّا الْخَلْقَ وَ الرِّزْقَ فَلَا» ثُمَّ قَالَ علیه السلام «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُوَ يَقُولُ عَزَّ وَ جَلَّ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ» (بحار الأنوار ج17 ص7 ح9 وج25 ص328 ح1).
و در ضمن روایتی دیگر آمده: «وَ اللَّهُ أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأَحْسَنَ تَأْدِيبَهُ فَلَمَّا ائْتَدَبَ فَوَّضَ إِلَيْهِ» (بحار الأنوار ج17 ص8/ ح12 وج25 ص340/ ح23 وج76 ص158/ ح11).
2ـ مراد از قیام متصل به رکوع، قیام قبل از رکوع یا بعد از رکوع است؟
ج: قیام متصل به رکوع از ارکان نماز است (رسالۀ توضیح المسائل، ص258/ م1049).
همانگونه که صاحب عروه در اقسام قیام نماز می نویسد: «والقيام المتصل بالركوع، بمعنى أن يكون الركوع عن قيام» (العروة الوثقى مع التعليقات ج2 ص132/ فصل في القيام)؛ مراد از آن قیام قبل از رکوع است.
3ـ شخصی تمام مدت ماه مبارک رمضان را بیمار بوده و قادر به روزه گرفتن نبوده، و بعد از ده روز وفات کرده، آیا ولی او فدیۀ آن را باید بپردازند؟
ج: قرآن کریم می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ * أَيَّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَريضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (البقرة: 183-184).
در صورتی که تا قبل از عید فطر فوت کند، فدیه ندارد، زیرا فدیه به جهت تأخیر قضای روزه است، جز در شیخ و شیخه، من به داء العطش، حامل مقرب و مرضۀ قلیلة اللبن که دلیل خاص بیان می کند به جهت روزه نگرفتن باید فدیه بدهند، اما اگر چند روز بعد از ماه رمضان وفات کرده، از ادلّه استفاده می شود که فدیۀ آن را باید بپردازد.
صاحب عروه در دو مسئله نسبت به قضای روزۀ شخصی که به جهت بیماری روزه نمی گرفته و وفات نموده می فرماید: «إذا فاته شهر رمضان أو بعضه بمرض أو حيض أو نفاس و مات فيه لم يجب القضاء عنه و لكن يستحبّ النيابة عنه في أدائه و الأولى أن يكون بقصد إهداء الثواب» (العروة الوثقی مع التعلیقات ج3 ص73/ فصل في أحکام القضاء م12).
و نیز می فرماید: «يجب على وليّ الميّت قضاء ما فاته من الصوم لعذر؛ من مرض أو سفر أو نحوهما، لا ما تركه عمداً، أو أتى به و كان باطلًا من جهة التقصير في أخذ المسائل؛ و إن كان الأحوط قضاء جميع ما عليه و إن كان من جهة الترك عمداً، نعم يشترط في وجوب قضاء ما فات بالمرض أن يكون قد تمكّن في حال حياته من القضاء و أهمل، و إلّا فلا يجب لسقوط القضاء حينئذٍ كما عرفت سابقاً، و لا فرق في الميّت بين الأب و الامّ على الأقوى، و كذا لا فرق بين ما إذا ترك الميّت ما يمكن التصدّق به عنه و عدمه؛ و إن كان الأحوط في الأوّل الصدقة عنه برضا الوارث مع القضاء، و المراد بالوليّ هو الولد الأكبر و إن كان طفلًا أو مجنوناً حين الموت، بل و إن كان حملًا» (العروة الوثقی مع التعلیقات ج3 ص75/ فصل في أحکام القضاء م19).
اینکه صاحب عروه فرموده: «و إن كان من جهة الترك عمداً»، به نظر می رسد مبنی بر احتیاط اولوی است.
و اینکه فرموده: «و لا فرق في الميّت بين الأب و الامّ على الأقوى»، نیز در مورد مادر مبنی بر احتیاط اولوی است.
4ـ آیا دعاهای مختصر روزهای ماه مبارک رمضان معتبر هستند؟
ج: مرحوم کفعمی دعاهای روزهای ماه رمضان را مرسلا از ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل نموده (البلد الأمین ص219-222. ومصباح الکفعمي ص612-616)، و سید ابن طاوس در اقبال الأعمال (إقبال الأعمال ج1 ص229-448) و فرزندش در زوائد الفوائد بدون ذکر سند، در اعمال هر روز از ماه رمضان آن را حکایت نموده است.
لازم به ذکر است که اگرچه این دعاها سند معتبری ندارد و شخص ابن عباس هم محل اختلاف است، ولی بنابر قاعدۀ تسامح در ادلۀ سنن که مشهور فقها آن را قبول دارند، خواندن این دعاها مستحب است و مترتب ثواب های آن نیز می باشد.
سید ابن طاوس در ضمن دعای روز بیست هفتم و مرحوم کفعمی در ضمن دعای روز بیست و نهم آورده: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ فَضْلَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ» (إقبال الأعمال ج1 ص404. والبلد الأمین ص222. ومصباح الکفعمي ص616).
قطب راوندی نیز مرسلا از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل نموده: «الْتَمِسُوهَا فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ فِي الثَّالِثَةِ وَ الْخَامِسَةِ وَ السَّابِعَةِ وَ التَّاسِعَةِ»، و نیز مرسلا روایت کرده: «الْتَمِسُوهَا فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنْ غُلِبْتُمْ فَلَا تُغْلَبُوا عَلَى التِّسْعِ» (مستدرک الوسائل ج7 ص467 ح8669).
همچنین ابن ابی جمهور احسائی در درر اللئالي مرسلًا از عبادة بن صامت از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت کرده: «وَ عَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: لَيْلَةُ الْقَدْرِ هِيَ فِي رَمَضَانَ فَالْتَمِسُوهَا فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ فَإِنَّهَا وَتْرٌ فِي إِحْدَى وَ عِشْرِينَ أَوْ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ أَوْ خَمْسٍ وَ عِشْرِينَ أَوْ سَبْعٍ وَ عِشْرِينَ أَوْ تِسْعٍ وَ عِشْرِينَ أَوْ فِي آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ مَنْ قَامَ فِيهَا احْتِسَاباً غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ» (مستدرک الوسائل ج7 ص476 ح8968).
برخی به همین جهت احتمال داده اند شب بیست و هفتم و بیست و نهم نیز از شب های قدر باشد، ولی مشهور این قول را نپذیرفته اند.
5ـ چگونه احراز وقف بودن یک ملک می شود؟
ج: یکی از راه های احراز وقف بودن یک ملک شهرت است، همانگونه که صاحب عروه در ملحقات عروه در ضمن اموری که با شهرت ثابت می شود، بیان نموده است.
6ـ پاسخ شبهۀ مطلاق بودن امام حسن علیه السلام چیست؟
ج: همانگونه که در جلسات گذشته بیان شد، اگرچه برخی از سندهای روایت نسبت مطلاق بودن به امام حسن علیه السلام معتبر است (الكافي ج6 ص56 ح4 وح5)، ولی به قرائن مختلف قطعی، این کلام را قطعًا امیرمؤمنان علیه السلام نسبت به امام حسن علیه السلام نفرموده اند، و حضرت امام صادق علیه السلام از روی تقیه آن را بیان نموده اند.
7ـ شخصی سال ها کفاره بر عهدۀ او بوده، و پرداخت ننموده، اگر مقدار آنها را نداند چه مقدار کفاره باید بدهد؟
ج: اگر در فراموشی مقدار آن، قاصر بوده، مقدار اقل را می پردازد، ولی اگر مقصر بوده، باید مقدار اکثر را بپردازد، به طور مثال: اگر شک دارد بین 50 روز و 70 روز، اگر مقصر است کفارۀ 70 روز را باید بپردازد، و اگر قاصر است کفارۀ 50 روز را بپردازد کافی است.
8ـ آیا اتحاد آفاق را معتبر می دانید یا اختلاف آفاق نزد حضرت عالی معتبر است؟
ج: در تمام ابواب فقه فقها اجماع دارند بر اینکه ملاک اختلاف آفاق است نه اتحاد آفاق، ولی در باب هلال ماه رمضان و شوال، به جهت برخی از روایات، تعداد کمی از فقها قول به اتحاد آفاق را پذیرفته اند که خلاف مشهور فقهاست.
صاحب عروه می فرماید: «إذا ثبت رؤيته في بلد آخر ولم يثبت في بلده: فإن كانا متقاربين كفى، وإلا فلا إلا إذا علم توافق أفقهما وإن كانا متباعدين» (العروة الوثقی مع التعلیقات ج3 ص67/ فصل في طرق ثبوت هلال رمضان وشوال م4).
اینکه صاحب عروه فرموده: «إذا علم توافق أفقهما»، به نظر می رسد همانگونه که در حاشیۀ عروه نیز بیان کرده ام: القمر- كما عن الشيخ البهائي وعلماء الفلك- له حركات مختلفة، أنهاها بعضهم إلى اثني عشر نوعاً: يميناً وشمالًا، وهبوطاً وصعوداً، وسرعة وبطؤاً وغير ذلك، وتبعاً لذلك كلّه يتمّ تحقّق الرؤية المتعارفة بالعين المجرّدة وعدمها، وإمكان الرؤية كذلك وعدمه. ولذلك يُقيّد إطلاق حجيّة البلاد الشرقية للغربية في الرؤية: بالقريبة المجتمعة في النصف من الكرة الأرضية دون مثل استراليا والشرق الأوسط في خصوص الخريف والشتاء، فانه ربما يرى الهلال في سوني- مثلًا- وهو شرق بالنسبة للشرق الأوسط، ولا يُرى في الشرق الأوسط في الخريف والشتاء، فكما أن نور الشمس ووهجه- في الرؤية- يضعفان في الخريف والشتاء لبعد الشمس عن شمالي خطّ الاستواء، فكذلك القمر يضعف نوره لشمالي خطّ الاستواء- مثل إيران والعراق والخليج ونحوها- في الخريف والشتاء، فيرى الهلال في سوني بدرجة واحد ة من النور ولا يرى بدرجتين وثلاث في إيران والخليج والعراق. والحاصل: ان الروايات الشريفة حيث أكّدت على الرؤية، وهي ظاهرة- مثل كلّ ألفاظ موضوعات الأحكام- في الفعلية المتعارفة، فالفعلية المتعارفة للبلاد الشرقية ملازمة يقيناً للفعلية المتعارفة في البلاد الغربية إذا كانا في أحد النصفين من الكرة، أو كان الفصل صيفاً وربيعاً، دون غيرهما.
9ـ آیا قول اهل خبرۀ ثقه در موضوعات حجت است؟
ج: بله، همانگونه که صاحب عروه نیز بیان فرموده و فقها نیز تصریح نموده اند، در حجیت قول اهل خبره، وثاقت کافی است و اسلام و ایمان نیز شرط نیست.
10ـ در برخی از روایات بیان شده که ولایت امیرمؤمنان علیه السلام بر نباتات و جمادات عرضه شد، و برخی از ایشان قبول کردند پس آثار وضعی بر آن مترتب شد، چگونه بر ایشان عرضۀ ولایت شده حال آنکه عاقل نیستند؟
ج: احتمال دارد از این روایات -که فراوان هستند و علامۀ مجلسی رحمه الله در بحار الأنوار آنها را نقل نموده- برداشت شود که خدای متعال به مقداری درک و شعور به آنها عطا نموده که قابلیت فهم فضل ولایت اهل بیت علیهم السلام و پذیرش آنها را داشته اند.
11ـ شخصی ثلث اموالش را وصیت کرده در راه خیر مصرف کنند، اگر به آن عمل کنند نمی توانند حجّ مستقر بر او را به جا آورند، وظیفه چیست؟
ج: قرآن کریم می فرماید: «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي بِها أَوْ دَيْنٍ» (النساء: 11-12)؛ اگر حجّ بر میّت مستقر شده، بر وصایای مستحبّ او مقدّم است.
و امّا اگر میان امور واجب دیگر همچون نذری که بر عهدۀ میت بوده و حجّ انجام دادن برای او باشد، به نظر می رسد به جهت اهمیّت حج که از ارکان اسلام برشمرده شده، حجّ مقدّم است.
در مثل این مسئله، صاحب عروه می فرماید: «إذا نذر قبل حصول الاستطاعة أن يزور الحسين عليه السّلام في كلّ عرفة ثمّ حصلت لم يجب عليه الحجّ» (العروة الوثقی مع التعلیقات ج3 ص326/ فصل في شرائط وجوب حجة الإسلام م32).
البته اینکه ایشان فرموده: «لم يجب عليه الحجّ»، به نظر می رسد حق این است که مستطیع می شود و نذر او، شامل سال استطاعش نمی شود، پس حج بر او واجب است.
12ـ برخی از اموری که در حدیث معراج بیان شده در آسمان واقع نشده، چگونه در حدیث معراج این قضای بیان شده؟
ج: قرآن کریم می فرماید: «سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذي بارَكْنا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آياتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ» (الإسراء: 1).
حرکت رسول خدا صلی الله علیه وآله در معراج، از مکۀ مکرمه -بنابر برخی از روایات از منزل ام هانی خواهر امیرمؤمنان علیه السلام (بحار الأنوار ج18 ص283 وص380)- آغاز شده، و در این سیر صعودی بنابر برخی از روایات، رسول خدا صلی الله علیه وآله به مسجد کوفه نیز تشریف فرما شده اند، پس روایات معراج بیانگر برخی مکان هایی که در زمین هم رسول خدا صلی الله علیه وآله به آنجا برده شده اند بیان شده است (مراجعه شود به: بحار الأنوار ج18 ص282/ الباب 3).