LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه بیست و یکم)
کد 5335
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 06 تیر 1396 - 2 شوال المكرّم 1438
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه بیست و یکم
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین

جنایت در ماه حرام

در ابتدای جلسه این سؤال مطرح شد: اگر در ماه حرام کسی مرتکب قتل شود حکم قصاص و دیه آن چگونه است؟

حضرت آیت الله العظمی شیرازی (دام ظله) فرمودند: با توفر شرائط می توان او را قصاص کرد، و نسبت به دیه یک ثلث اضافه می شود، این حکم نص خاص دارد و فقهاء به آن عمل کرده اند.

نقد یا نسیه

سؤال شد: اگر شخصی جنسی خریده و به منزل آورده است. سپس بایع و مشتری هر دو فوت کردند. و ورثه ی مشتری نمی دانند آیا جنس را نقد خریده یا نسیه، تکلیف چیست؟

معظم له فرمودند: چنانچه در نظائر این مورد، اصل صحت جاری می شود در اینجا هم چه اشکالی دارد اصل صحت را جاری کنیم. اگرچه استصحاب می گوید پول آن را نداده، اما اصل صحت برای کنار زدن استصحاب است، و غالباً اصل صحت در مورد استصحاب است. کسی که از دنیا رفته است تمام کارهای او حمل بر صحت می شود الا موردی که علم بر خلاف داشته باشیم، حال چه علم وجدانی و چه علم تعبّدی.

یکی از حضّار گفت: اصل صحت می گوید: معامله ای که این شخص انجام داده صحیح بوده، اما ممکن است این معامله ی صحیح در قالب نسیه باشد؟

معظم له فرمودند: این مطلب را فقهاء متعرّض هستند که هر جایی که موجب تکلیفی بر ورثه بشود و شک شد، اصل عدم آن است، و این از فروع مبتنی بر اصل صحت است. اصل این است که این شخص مدیون نبوده است.

فحص در موضوعات

بله در اینجا بحث هست که آیا فحص لازم است یا نه؟

آیا در موضوعات، اصول ترخیصیه بدون فحص جاری می شود یا نه؟

مرحوم شیخ انصاری در رسائل علی دقّته و احتیاطه، ادعای اجماع می کنند بر اینکه در موضوعات فحص لازم نیست، اما در فقه از یک اصل موضوعی بدون فحص رد نمی شوند.

تعلیق در تدبیر

سؤال شد: چگونه در تدبیر با اینکه انشاء است تعلیق وجود دارد؟

معظم له فرمودند: تدبیر موضوعش تعلیق است. مانند وصیّت که معلّق بر موت است. و تنجیز در عقود در غیر مواردی است که موضوع آن تعلیق باشد.

دلیل حرمت وسوسه

سؤال شد نسبت به حرمت وسوسه که شب گذشته مطرح شده بود، دلیلش چیست؟

معظم له فرمودند: تعبیر روایت صحیحه، عرفاً دلالت دارد بر قبح شرعی شدید وسوسه، زیرا حضرت فرمودند: (أیُ عقلٍ له) و سپس فرمودند: (وهو یطیع الشیطان). این تعبیر عرفاً دلالت بر حرمت می کند.

عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: ذَکَرْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): رَجُلًا مُبْتَلًی بِالْوُضُوءِ وَ الصَّلَاةِ، وَقُلْتُ: هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ، فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام): (وَأَیُّ عَقْلٍ لَهُ وَهُوَ یُطِیعُ الشَّیْطَانَ)، فَقُلْتُ لَهُ: وَکَیْفَ یُطِیعُ الشَّیْطَانَ، فَقَالَ: (سَلْهُ هَذَا الَّذِی یَأْتِیهِ مِنْ أَیِّ شَیْ‌ءٍ هُوَ فَإِنَّهُ یَقُولُ لَکَ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ).

و از طرفی استظهار می شود که ارتکاز متشرعه نیز بر قبح وسوسه است، بلکه قبح شدید آن، گرچه آقایان ارتکاز را در این مورد نفرموده اند.

و دلیل این استظهار: فتوای مثل صاحب جواهر و صاحب عروه و اعاظمی از محشین عروه که مقدمه وسوسه و منشأ وسوسه را نیز حرام دانسته اند، با اینکه مبانی مختلفی دارند و برخی از آنان معروف به شدّت احتیاط هستند مانند مرحوم آقای بروجردی و مرحوم والد. و با اینکه مبنای اصولیشان عدم حرمت شرعی مقدمه حرام است. اما در مقدمه وسوسه قائل به حرمت شدند، و بُعدی ندارد، زیرا گاهی از جمع شدن چند امر من حیث المجموع برای انسان اطمینان حاصل می شود. اگرچه هر کدام به تنهایی قابل اشکال باشد.

مرحوم نائینی در بحث صلاة (که تقریر مرحوم شیخ محمد تقی آملی است) به مناسبتی می فرماید: گاهی نه تنها از اجماع یا شهرت بلکه با کمتر از آن، فقیه مطمئن می شود.

سپس می فرماید: اگر در یک مسأله ای سه نفر از بزرگان: (شیخ انصاری، مجدد شیرازی و میرزا محمد تقی شیرازی) یک فتوا دادند، برای من حجت تمام است، لدقة نظرهم وشدّة ورعهم.

اجرت نماز جماعت

سؤال شد: آیا اخذ وجه و اجرت برای نماز جماعت جایز است؟

معظم له فرمودند: در روایات از آن نهی شده، اما مشهور این نهی را حمل بر کراهت فرموده اند.

نهی از زواج برخی ملت ها

سؤال دیگری که یکی از حضّار جلسه مطرح کرد: با توجه به اینکه آیات قرآن، ملاک اکرمیت را تقوا می داند، چرا در برخی روایات از اینکه به فلان طائفه و قوم دختر داده شود یا از آنها دختر بگیرند نهی شده است؟

معظم له در پاسخ فرمودند: مسلّم و قطعی است که ملاک تقواست: (إن أکرمکم عند الله أتقاکم)، و به قول آقایان این عامی است که تخصیص نخورده. اما با آنچه که در بعضی روایات ذکر شده منافات ندارد. زیرا خدای متعال بشر را مختلف خلق فرموده (وقد خلقکم أطواراً) برای اینکه او را امتحان کند. چنانچه خلق کردن نفس اماره و شیطان از یک سو و قرار دادن عقل و ارسال رُسُل و انزال کتب از سوی دیگر به جهت امتحان و آزمایش انسان است. برداشت می شود که ائمه معصومین (علیهم السلام) به جهت اینکه نه تنها امام در دین بودند، بلکه امام دنیا نیز بودند. برای دنیای مردم نیز واقعیت هایی را بیان می فرمودند، مثل اینکه: از فلان طائفه دختر نگیرید، یا به آنها دختر ندهید. زیرا ائمه می دانستند که بعضی از این طوائف و اقوام اسلوب و روش و فرهنگ خاصی دارند که با غیر خودشان سازگاری ندارند، و غالباً افراد ملتزم به عمل به حکمت نیستند، از این رو برای اینکه گرفتاری اتفاق نیفتند گاهی این ارشادات را می فرمودند. وگرنه مسلم است که ملاک تقواست، نه اینکه از فلان طائفه باشد یا نباشد.

قدرت مطلقه الهی و انجام محال

سؤال شد: اگر قدرت خدا مطلق است پس باید بتواند محال را نیز انجام دهد؟

ایشان فرمودند: قدرت خدا مطلق است اما شامل هر مقدوری می شود، یعنی: آنچه ممکن و مقدور است، قدرت به او تعلق می گیرد. اما چیزهایی را که خدای متعال تکویناً آن را محال قرار داده، معقول نیست که قدرت به آن تعلق بگیرد.

در روایات دارد: شخصی به حضرت عرض کرد: آیا خدا می تواند دنیا را در تخم مرغی جا دهد بدون اینکه دنیا کوچک و تخم مرغ بزرگ شود؟

حضرت فرمودند: نسبت عجز به خدا داده نمی شود، ولی این امر ممکن نیست.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: (قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: هَلْ یَقْدِرُ رَبُّکَ أَنْ یُدْخِلَ الدُّنْیَا فِی بَیْضَةٍ مِنْ غَیْرِ أَنْ تَصْغُرَ الدُّنْیَا أَوْ تَکْبُرَ الْبَیْضَةُ؟ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَی لَا یُنْسَبُ إِلَی الْعَجْزِ، وَالَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُونُ).

بعضی از اشیاء قابلیت ندارد. و الا در قدرت خدا محدودیت نیست. مثل اینکه پهلوانی که قادر است سنگ صد کیلویی یا بیشتر را بردارد و صد متر آن طرف پرتاب کند، اما نمی تواند یک پرِ کاه را دو متر آن طرف پرت کند. حال اگر گفته شود این پهلوان عاجز است غلط است.

زیرا پرِ کاه قابلیت پرتاب ندارد، نه اینکه آن پهلوان ناتوان است.

خدای متعال نیز قدرتش به همه چیز تعلق می گیرد اگر قابل و ممکن باشد، اما چیزی که خود خدا آن را محال قرار داده، اصلاً تعبیر قدرت نسبت به آن صحیح نیست.

تشبه به سائر فرق

سؤال شد: آیا تشبه به فرق اسلامی غیر شیعی جایز است؟

معظم له فرمودند: اصل تشبهی که مستلزم حرامی نباشد، دلیلی بر حرمتش نداریم، کما اینکه حرمت اصل تشبّه به فسّاق بما هو هو دلیل بر آن نیست، و اگر شک شد اصل براءت جاری است.

آنچه که برخی از فقها فرمودند حرام است تشبّه به کفار است، و مرحوم شیخ انصاری این بحث را مطرح فرموده، اما خود تشبه به کفار تا به امروز محل خلاف است که آیا حرام است یا مکروه:

بعضی حرام دانسته، و بعضی مکروه، و برخی نیز احتیاط وجوبی کردند.

البته بحث در تشبه به کفار و تشبه به سائر فرق، بما هو هو است، نه اگر مستلزم عنوان محرّم دیگری شود.

چشم زدن و صدق قتل

سؤال شد: اگر شخصی، دیگری را چشم بزند و او بمیرد، آیا کسی که چشم زخم زده قاتل بوده و دیه بر او هست؟

معظم له فرمودند: در شبهای گذشته اشاره ای به این مسأله شد.

اولاً: گرچه چشم، حقیقتی است که در روایات نیز ذکر شده:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله): (إِنَّ الْعَیْنَ لَتُدْخِلُ الرَّجُلَ الْقَبْرَ وَتُدْخِلُ الْجَمَلَ الْقِدْرَ).

این در مقام ثبوت است، اما در مقام اثبات، شاید نتوان حتی یک مورد ثابت کرد که شخصی بر اثر چشم زدن، مرده باشد، بدون وجود هیچ علت دیگری.

شاید مرگش بر اثر رسیدن اجلش بوده، یا چشم زدن جزء علت بوده، یا اصلاً امر دیگری علت فوت بوده است.

ثانیاً: بر فرضی که ثابت شود که علت، چشم بوده است، اما ممکن است گفته شود: ادله ضمان منصرف از چنین موردی است. یعنی: معلوم نیست ادله ضمان، اینگونه تسبیب ها را شامل شود.

مفهوم و مصداق عیال

مسأله دیگری که مطرح شد: در باب زکات فطره، عیال به چه کسی گفته می شود، آیا خصوص نان خور است. یا حتی اگر تنها لباس او را می دهد، یا مقداری از خرجش را می پردازد، و خود طرف ما بقی مصارفش را می دهد، آیا این عیال محسوب می شود، و زکات فطره اش بر چه کسی واجب است؟

همچنین نسبت به میهمان شب عید فطر چطور؟ آیا زکات فطره اش بر میزبان است؟

معظم له فرمودند: شاید برداشت مشهور فقهاء این باشد که عیال کسی است که تحت عیلولت و تکفل انسان است، نه خصوص نان خور بودن، زیرا باید بالحمل الشایع صدق کند که از عائله اوست حتی اگر بعضی از چیزهایش را خودش از پول خودش می خرد.

و هر کجا شک شد که عیال او محسوب می شود یا نه، اصل عدم است. و نسبت به حکم، اصل این است که زکات فطره ی هر کسی بر خود اوست مگر در عیلولت شخص دیگری باشد.

اما نسبت به میهمان شب عید، که قبل از مغرب شب عید فطر بر انسان وارد می شود، دلیل خاص دارد که فطره ی او بر میزبان است. اما بعضی ادعای انصراف نموده اند که دلیل شامل میهمانی است که وارد شود و بخواهد یک یا چند روز نزد صاحبخانه بماند؟

در روایات: (ضیف) آمده، و گرچه ضیف حتی به کسی که آمده و یک ساعت می نشیند و میوه ای می خورد و می رود نیز گفته می شود، اما در این مسأله انصراف دارد به کسی که وارد شده و می خواهد بماند. نه اینکه همان شب افطار کند و برود، ظاهراً روایات منصرف از آن است. چنانچه بعضی فرمودند.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.