LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه پایانی)
کد 8679
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 01 تیر 1398 - 18 شوال المكرّم 1440
 
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه پایانی
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین.
 
رؤیت هلال و تعدد آفاق

در ابتدای جلسه یکی از فضلا سؤال کرد: اگر در شهری هلال ماه دیده شد چه اول رمضان و چه اول شوال و چه ماه های دیگر، آیا برای شهرهای دیگر که ماه در آنها رؤیت نشده اعتبار و حجیّت دارد یا نه؟

حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله فرمودند: این مسأله معروفی است که در عروه مطرح فرموده و صاحب جواهر نیز متعرض آن شده است و محل خلاف است، اما مشهور شهرة عظیمة از شیخ مفید و شیخ طوسی تا به امروز بر آنند که در جمیع احکام، از جمله روزه و افطار، برای هر کسی افق شهر خودش ملاک است. «انّما علیک مشرقک ومغربک» (وسائل الشیعه: ج10، ص294).

گرچه در مورد روزه سه روایت است که کمی از فقها قدیماً و حدیثاً قائل شدند که ملاک رؤیت هلال در هر افقی، یا در آفاقی که مشترک در لیل هستند می باشد. و این تابع استفاده اطلاق از آن روایات و عدم استفاده اطلاق می باشد.

بله اگر در شرق مثلاً در مشهد، ماه دیده شد برای شهرهایی که در غرب مشهد هستند، یعنی شهرهایی که طلوع و غروبشان بعد از مشهد باشد، حجّت است نه شهرهایی که طلوع و غروبشان قبل از مشهد باشد.

البته حجیّت بلاد شرقیه برای غربیه در رؤیت، مقیّد است به اینکه در یک نیمکره واقع شده باشند و این مطلب را در حاشیه عروه تا حدودی به تفصیل بیان نموده ایم. (حاشیه مسأله 4 از فصل: فی طرق ثبوت الهلال).

مضاجعه حق است یا حکم

مسأله دیگری که مطرح شد: آیا مضاجعه حق است برای زوجه یا حکم؟

معظم له فرمودند: شکی نیست که حق است، از این رو زوجه می تواند آن را به زوجه دیگر ببخشد، و از مؤیّدات حق بودن آن: این است که زوجات حضرت رسول صلی الله علیه وآله گاهی این حق را به همدیگر واگذار می کردند.

از طرفی اصل حق مضاجعه هر چهار شب برای زوجه، در مورد کسی که تنها یک زوجه دارد نه زوجات متعدد، محل خلاف است و تابع استظهار از روایات می باشد، آنچه مسلّم است این حق در صورت تعدد زوجات می باشد.

مرارة الدنیا حلاوة الآخرة

سپس معظم له در دنباله بحثی که شب گذشته مطرح شده بود، در مورد روایت حضرت امیرمؤمنان سلام الله علیه که فرموده اند: «مرارة الدنیا حلاوة الآخرة وحلاوة الدنیا مرارة الآخرة» مطالبی را بیان فرمودند که: خدای عزوجل بندگانش را در دنیا خلق فرموده نه برای دنیا: (خُلِقتم للبقاء لا للفناء)، یعنی: دنیا تنها یک محل عبور است نه هدف و غایت. و این مطلب از مسلّمات بوده و در متواتر روایات بیان شده است: «انما الدنیا دارُ مجاز والآخرة دار قرار». مجاز یعنی: محل عبور. و در روایت دیگر: «الدنیا قنطرة فاعبروها ولا تعمروها» انسان روی پل خانه نمی سازد و تنها به اندازه عبور کردن معطّل می شود نه بیشتر.

و در مقابل، آخرت دار قرار و استقرار و حیات ابدی است. «وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ». تنها یک روز از آخرت که قیامت است پنجاه هزار سال می باشد، چنانچه قرآن کریم فرموده است: «فی یوم کان مقداره خمسین ألف سنة».

در آیات کریمه قرآن و روایات شریفه متواتره آمده است که دنیا فقط برای امتحان خلق شده و خدای متعال در وجود انسان از یک طرف شهوات و نفس اماره به سوء را قرار داده که همواره انسان را به بدی تشویق و ترغیب می کند، و مؤید و تقویت کننده این نفس و شهوات آن، در خارج: شیطان است، شهوات مختلفی که در وجود انسان است از غضب و حبّ ظهور و حبّ مال و حبّ جاه و شهوت جنسی و غیره.

از طرف دیگر، خدای متعال نور عقل را در انسان قرار داده که همواره انسان را به خوبی تشویق و ترغیب و هدایت می کند، و مؤیّد آن در خارج: انبیاء و ائمه معصومین علیهم السلام و کتب آسمانی می باشند، که انسان بین این دو، باید امتحان و اختبار شود. خوبی ها یا بدی های عقلی که مسلّمات عقلیه است، یا عقلائی در حدّ موضوعات احکام، و شرعی که نسبت به احکام است و از شرع استفاده می شود برای او بیان شده است، و باید هر شخصی آزموده می شود.

حال آنچه که یک مطلب عقلی و عقلائی و شرعی به نظر می رسد این است که انسان هر چقدر در دنیا کمتر خوشی ببیند و در مقابل تلخی و رنج های فراوانی را تحمل کند، خدای متعال در آخرت برایش جبران می کند و در مقابل، هر چقدر در دنیا دنبال لذّت و خوشی باشد، در آخرت تلخی برایش خواهد بود و مورد حساب قرار می گیرد.

آنچه که در سیره معصومین و سادات آنها که حضرات ائمه علیهم السلام مشاهده می شود این است که دنبال گذراندن دنیا به خوشی و لذت نبودند، بلکه رنج و تلخی را تحمل می کردند.

در فقه نیز، از ابتدا تا انتهای آن موارد بسیاری است که شاهد و دلیل بر این است که درجات و مقامات، ثواب ها و اجرها برای سختی ها و تلخی ها است، از جمله ثواب عبادات، ثواب خمس و زکات و حج و جهاد و غیر آن، در روایت دارد: «من توضّأ ولم یتمندل کتب له ثلاثون حسنة ومن توضأ وتمندل کتبت له حسنة واحدة». خشک نکردن آب وضو بخصوص در زمستان و سرما، نوعی سختی و رنج است و بدون پاداش نیست.

در تاریخ حضرت رسول و حضرت امیر صلوات الله علیهما وآلهما آمده: که هیچ گاه از نان گندم نخوردند و از نان جو نیز سیر نشدند.

سیر نشدن یک تلخی و رنج است آن هم یک رنج اختیاری، نتیجه آن حلاوت و پاداش آخرت است.

اما اگر (مرارت) در روایت را حمل بر مرارت هایِ غیر اختیاری کنیم وجهی ندارد. یا اینکه حلاوت در کلام حضرت را مقیّد به حلاوت حرام نماییم، دلیلی ندارد. بلکه کلام حضرت، اطلاق داشته و شامل حلاوت های حلال نیز می گردد.

به همین جهت فرمودند: (فی حلالها حساب).

البته روشن است که تلخی و رنجی که خوب است انسان تحمّل کند، نباید بر خلاف مأمور به شرعی باشد، مثلاً ازدواج نکند. روایت دارد که زمین از کسی که عزب است به سوی خدا ضجّه می زند، و (سیّدا و حصورا) که درباره حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام است استثناء است.

و در غیر موارد مذکور، به مقتضای فرمایش حضرت: «مرارة الدنیا حلاوة الآخرة»، انسان هرگونه تلخی را در دنیا تحمل کند، حتی اگر نسبت به همسر یا فرزندان یا والدین یا غیر آنان باشد، در مقابل در آخرت شیرینی و پاداش می گیرد.

خدای عزوجل بشر را خلق فرموده تا او را مورد رحمت خویش قرار دهد، همانگونه که صریح قرآن کریم است: «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَلِذَلِکَ خَلَقَهُمْ» (هود/119).

حال بشری که در این دنیا بیشتر رنج و تلخی را دیده است حتی اگر آن رنج و تلخی اختیاری بوده باشد، مقتضای رحمت خدا این است که در آخرت او را بیشتر مورد ترحّم و پاداش قرار دهد و برای او جبران کند، و این یک مطلب عقلی و عقلائی نیز می باشد. مثلاً پدری که دو فرزند دارد یکی در خوشی و نعمتِ بیشتری است و دیگری در رنج و سختی، معمولاً به آنکه در رنج و سختی است بیشتر عنایت می کند.

یکی از آقایان گفت: پس آیه شریفه «لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ» که خدا به پیامبرش می فرماید چیست؟

معظم له فرمودند: این (قضیة فی واقعه) بوده و در مورد خاصی است. گذشته از اینکه در روایات آمده: (نزل القرآن علی ایاکِ أعنی واسمعی یا جارة)، و در فارسی می گویند: (به در می گوید تا دیوار بشنود). و الا خدای متعال نسبت به اشرف اولین و آخرین، که مَثَل اعلای مخلوقات است و احتمال انجام حتی مکروه در مورد او داده نمی شود، یعنی حضرت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله می فرماید: «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ * فَمَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ» (الحاقة/44-47).

این اهانت به پیامبر نیست بلکه برای این است که دیگران حواس خود را جمع کنند و به خدا از پیش خود چیزی را نسبت ندهند، و این اهمیتِ احکام الهی را نزد خدای متعال نشان می دهد.

خلاصه سیره معصومین علیهم السلام بر این بوده است که در عبادتشان، در غذا و لباسشان، در برخوردشان با دیگران، اختیاراً مرارت و تلخی را تحمل می کردند و آنها اسوه هستند.

و اصل عام این است که در آن بزرگواران در هر چیزی اسوه باشند مگر چیز خاصی که با دلیل استثنا شده باشد.

و ظاهر فرمایش حضرت امیر علیه السلام: «وانکم لا تقدرون علی ذلک» این است که اگر شما می توانستید مانند من زندگی کنید، انجام دهید اما به جهت ناتوانی مردم فرمودند: «اعینونی بوَرَع واجتهاد وعفّة وسداد».

در روایت دارد که انسان، وقتی در آخرت می بیند که خدای عزوجل در مقابل سختی ها و رنج های دنیا و خواسته هایی که برایش برآورده نشده بود چه درجات و مقاماتی قرار می دهد، تمنّا و آرزو می کند که ای کاش هیچ حاجتی از او در دنیا برآورده نمی شد. «لو لم تقض له حاجة» و (حاجه) نکره در سیاق نفی و مفید عموم است.

بله خدای متعال این را واجب و فرض قرار نداده که انسان، اختیاراً رنج و تلخی را تحمل کند، مثلاً غذاهای لذیذ نخورد، یا لباس ارزان تر بپوشد، اما از طرفی دنیا را دار امتحان قرار داده: «لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ».

مگر نسبت به شخصی که رئیس المسلمین یا والی مردم است که بر او لازم است خود را در حدّ ضعیف ترین مردم قرار دهد: (ان الله أخذ علی وُلاة العدل) یا ائمة العدل (أن یساووا أنفسهم بضعفة الناس).

صعب و مستصعب

سؤال دیگری که یکی از آقایان مطرح کرد راجع به این روایت بود: «ان حدیثنا صعبٌ مستصعب لا یحتمله الا ملک مقرّب أو نبی مرسل أو مؤمن امتحن الله قلبه للایمان»، که مراد چیست؟

معظم له فرمودند: مرحوم علامه مجلسی این روایت را در چند جای بحار نقل کرده و در یکجا می فرمایند: مراد ولایت است. زیرا ولایت ائمه علیهم السلام است که هر کسی نمی پذیرد، و تنها سه گروه مذکور در روایت می پذیرند و قبول می کنند. و ظاهراً مناسبت حکم و موضوع نیز همین معنی را اقتضا می کند که حضرت فرمودند.

مهمان شب عید

سؤال دیگری که مطرح شد: در مورد میهمان شب عید فطر بود که آیا زکات فطره او بر میزبان است یا بر خود مهمان؟

معظم له فرمودند: اگر چنانچه میهمان، بعد از مغرب شب عید فطر وارد شد، زکات فطره اش بر خودش می باشد حتی اگر به دعوت آمده و این دعوت قبل از مغرب بوده باشد.

اما نسبت به ضیفی که قبل از مغرب شب عید فطر وارد شود، در روایت دارد که فطره او بر مضیِّف (میزبان) است.

اما مقصود از ضیف کیست، محل خلاف است و مسأله در عروه (کتاب الزکاة، فصل فی زکاة الفطرة، فصل 2: فیمن تجب علیه) بیان شده و حواشی مختلفی دارد. برخی گفتند: میهمانی که ده روز آخر ماه رمضان نزد انسان بوده فطره او بر انسان است. برخی گفتند: لازم است کل ماه رمضان در نزد انسان مانده باشد. اما آنچه که جماعتی از فقها فرمودند و برداشت بنده نیز همین است: میهمانی است که قبل از مغرب شب عید فطر وارد شد و مثلاً چمدان خود را در خانه میزبان قرار دهد و اقلاً یک یا دو روز نزد او بماند، این ضیف، فطریه اش بر میزبان است. اما اینکه صِرفاً یک وعده افطار شب عید فطر در خانه انسان باشد هرچند به دعوت او آمده باشد، اطلاق روایت منصرف از این میهمان است.

ملاک فقر شرعی

در آخر جلسه سؤال شد: ملاک فقر چیست و فقیر شرعی کیست؟

معظم له فرمودند: فقیر شرعاً کسی است که خرج سالش را در حدّ شأنش ندارد، نه دفعةً یعنی یکجا، و نه تدریجاً، بنابراین اگر کسی حمّال باشد ولی در حدّ شأنش هر روز کار می کند و هزینه خویش را به دست می آورد و خرجی سالش را تأمین می کند، فقیر نیست، اما اگر تاجری مغازه دار باشد اما در حدّ شأنش نمی تواند هزینه زندگی را کسب کند، شرعاً فقیر است.

یکی از مراجع تقلید معروف از او نقل شده که فرموده بود: من فقیر شرعی هستم، زیرا اگرچه پول زیادی به دستم می رسد اما ملک من نبوده و باید به مصارف شرعیه اش برسانم.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.