LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"مشروح بیانات حضرت آیت الله العظمی شیرازی در گردهمایی سالیانه بانوان؛"
«عمر گران»
کد 8687
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 02 تیر 1398 - 19 شوال المكرّم 1440
در روز یکشنبه سیزدهم ماه مبارک رمضان 1440ق (1398/2/29) گردهمایی سالیانه بانوان، با بیانات ارزشمند بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شهر علم و فقاهت قم و در بیت معظم له برگزار شد.

در این گردهمایی که جمع کثیری از بانوان ولائی و فعالان فرهنگی، در بیت مرجعیت جلیل القدر شیعه حضور بهم رساندند، مرجع عالیقدر بیانات ارزشمند و راهگشایی ایراد فرمودند که مشروح بیانات حکیمانه معظم‌له به شرح زیر می‌باشد:
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمد وآله الطیبین الطاهرین
 
آغاز

در آغاز، میلادِ فرخنده سبط اکبر، حضرت امام حسن‌بن علی علیهما السلام را به مقام رفیع و منیع امامت کبری و عصمت عظمای الهی، حضرت بقیة الله الأعظم مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف تبریک و تهنیت می‌گویم و سپس مؤمنین و مؤمنات را در سراسر جهان به این مناسبت سعید تهنیت می‌دهم. امید آنکه خدای عزوجل از درِ فضل و رحمت بی‌کرانش نگاهی به همگی ما بیفکند و در ظهور مولایمان تعجیل بفرماید تا همه مؤمنین و مؤمنات را از مشکلات خانمان‌سوز عصر حاضر نجات دهد.

میراث معنوی ابوذر از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله سفارش‌های بسیاری به ابوذر، صحابی و یار باوفایش داشته است که البته اختصاص به ایشان ندارد و برای همگان نافع است. هرکس جویای سعادت دنیا و آخرت است باید از این وصایای گهربار غفلت نکند و در التزام به آن‌ها اهتمام ورزد. در این فرصت همه را به خواندن وصایای پیامبر خدا صلی الله علیه وآله به ابوذر غفاری توصیه می‌کنم. حتماً آن‌ها را تهیه کنید و بخوانید. به‌ویژه جوانان و نوجوانان عزیز و نیز خانم‌های جوان و نوجوان اهمیتی دوچندان به این میراث گرانبهای نبوی بدهند. خاصه در این ماه مبارک رمضان که اگر انسان تصمیمی جدی بگیرد، می‌تواند سعادت یک سال از عمرش را در کسب توفیقات دنیا و آخرتش تضمین کند.

وصایای پیامبر خدا صلی الله علیه وآله به ابوذر دوره بلند و پر فایده‌ای از تعلیمات است که سعادت هر دو سرای انسان را برای او به ارمغان می‌آورد. آقایان و خانم‌های بزرگسال نیز از این خوانِ گسترده نبوی بی‌نصیب نمانند. حیف است ماه مبارک رمضان سپری شود و انسان استفاده کمتری از آن ببرد، حال آنکه می‌توانسته بهره بهتر و بیشتری بگیرد. این وصیت‌نامه گنجی است از مطالب سعادت‌زا برای دنیا و آخرت. در ادامه یک‌بند یا جمله از این وصیت‌نامه بلند را می‌خوانیم و بررسی می‌کنیم.

«یا اباذر کن علی عمرک اشحّ منک علی درهمک ودینارک؛‌ ای اباذر، بر عمر خود خسیس‌تر از درهم و دینارت باش» (بحارالأنوار، ج74، ص76).

و به بیانی دیگر: همان‌گونه که تلاش می‌کنی پول و درهم و دینارت را بی‌جا مصرف نکنی و آن را خرج چیزهای کم‌ارزش نمی‌کنی، در استفاده از عمرت بخیل‌تر و تنگ‌نظرتر باش.

توضیحی درباره درهم و دینار

درهم و دینار واحد پولی زمان‌های قدیم بوده است. تا حدود یکصد و پنجاه سال پیش نیز هنوز این واحدهای پولی رواج داشت. به این شکل که دینار سکه‌ای از جنس طلا بود و درهم سکه‌ای از جنس نقره. البته دینار شرعی سه ربع مثقال طلای خالص بوده است؛ یعنی طلای با عیار 24.

سکه‌های رایج در این روزگار از استحکام خوبی برخوردارند و به‌راحتی نمی‌شکنند. طلا و نقره تُرد و شکننده است. از این‌رو برای استحکام بخشیدن به آن، آن را با مس مخلوط می‌کنند. حال هرچه میزان مس آن بیشتر باشد از عیار طلا کاسته می‌شود؛ به این شکل طلاهایی با عیارهای 21، 20، 19 و 18 و عیارهای دیگر پدید آمده است که هریک از این شماره‌ها گویای خلوص طلا و میزان طلای مصرف شده در آن است.

در گذشته طلا و نقره، نقد بوده و با آن خرید و فروش می‌شده است. از این‌رو چیزی به آن اضافه نمی‌کردند و از سکه‌هایی مثلاً با عیار 24 استفاده می‌کردند که تُرد بوده است. در خرید اجناس گران‌قیمت مثل زمین و خانه و باغ به قیمت و ارزش آن، سکه می‌شمردند و می‌دادند و در خرید چیزهای کم‌ارزش مثل خوراک و نان و گوشت و غیره که ارزش آن کمتر از یک سکه بوده است، تکه‌ای از آن سکه را با دست می‌شکستند و با آن معامله می‌کردند. از این‌رو سکه‌ها با توجه به شکننده بودن آن‌ها، قابلیت شکستن و تجزیه شدن به مقدارهای پایین‌تر را داشتند. در کل وسیله خرید و فروش و جنس واسط که حکم پول نقد را داشته است، طلا و نقره بوده که در قالب سکه‌های دینار و درهم در میان مردم آن زمان رایج بوده است.

یک دینار طلای شرعی هم‌وزن هجده نخود، و هر مثقال بیست و چهار نخود است. پس سه ربع یک مثقال معادل یک دینار است. ناگفته نماند که نخستین بار در تاریخ اسلام سکه در روزگار حکومت امیرمؤمنان حضرت علی صلوات الله علیه ضرب شد. پیش از آن داد و ستد مسلمانان با درهم و دینار کفار بوده است. در روایتی آمده است که پس از حضرت امیرمؤمنان علیه السلام در زمان حضرت باقر علیه السلام سکه درهم و دینار اسلامی زدند.

درهم نیز دوازده نخود نقره خالص است و شش‌دهم نخود. این نوع معادلسازی تحت قاعده همسانی یک مثقال و بیست و چهار نخود انجام می‌پذیرد. این هم از قصه درهم. همه چیز با درهم و دینار قابل خرید و فروش بوده است. از فرش و لوازم زندگی و زمین و ضیاع گرفته تا مهریه ازدواج، همه با درهم و دینار خریدنی است.

عمر گران

با این دقتی که در حساب و کتاب درهم و دینار از قدیم الایام تا امروزه بوده است، جای هیچ‌گونه اشتباه و خلطی در ارزش‌گذاری اجناس نبوده است. پس هیچ عاقلی دو درهمی را سه درهم نمی‌خرید، یا جنس پنج دیناری را چهار دینار نمی‌فروخت. در حالت عادی انسان نه چیزی را ارزان می‌فروشد و نه گران می‌خرد، مگر کسی‌که کلاه سرش برود و مغبون باشد. بشر از آنجا که با دینار و درهم همبستگی داشته و داد و ستدهای خود را با آن انجام می‌داده است و نسبت به ارزش دینار و درهم حساس بوده است، لذا حاضر نبود گران‌تر بخرد یا اندکی ارزان‌تر بفروشد.

پیامبر خدا صلی الله علیه وآله با جمله‌ای که ذکر شد دنیایی از سعادت را برای ما به ارمغان آورده است. هر انسانی که در حیات خود، به همین یک جمله عمل کند، از سعادتی وافر بهره‌مند خواهد گشت. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله عمرِ آدمی را با اجناس و اشیای دنیایی که با دینار و درهم خرید و فروش می‌شود همانند می‌کند. طبعاً هرچه با درهم و دینار خریده یا فروخته می‌شود؛ یعنی به ازای آن پول شمرده می‌شود و رد و بدل می‌گردد، با دقت و وسواس مصرف می‌شود. مقصود حضرت این است که این عمر را چند فروختی؟ مبادا ارزان بفروشی، در صَرف آن از مصرف درهم و دینارت، دقیق‌تر و سخت‌گیرتر باش. شاید یک دلیل عمده آن، برعکس مال و منال و سکه و دینار و درهم، بازگشت‌ناپذیر بودن این سرمایه خدادادی است.

انسان باید همواره در برابر گذر ساعات و روز و شب خود، این سؤال را از خود بپرسد که در عوض آن چه به دست آورده است و همواره مراقب باشد که عمر خود را ارزان نفروشد و آن را صرف کاری بی‌ارزش و تا حتی الامکان کم‌ارزش نکند. «یا اباذر، کن علی عمرک أشح منک علی درهمک ودینارک»؛ همان سان که در مصرف دینار و درهم دقیق و محتاطی، و مواظبی که چیزی را گران‌تر از قیمتش نخری، در صرف عمر خود دقت و احتیاط بیشتری داشته باش. کسی‌که قصد فروش خانه یا زمینی را دارد، نهایت احتیاط را می‌کند که مبادا آن را کمتر از قیمت و ارزشش بفروشد، و یا در خرید جنسی پول بیشتری نپردازد، همانند این روحیه و بلکه بیشتر، نسبت به گذران عمر خود داشته باشیم.

بخل پسندیده

حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله در اهمیت عمر و دقت در مصرف آن، واژه «اشح» را به کار گرفته است که علاوه بر بلاغت خاصی که به کلام حضرت بخشیده نوعی تضاد عامدانه در آن است. «شحّ» در لغت عرب به معنای بخل است و بخل از صفات مذموم است که حتی قرآن کریم آن را نکوهیده است. «وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و هر کس از خسّت نفس خود مصون ماند، ایشانند که رستگارانند» (حشر/9).

بخل بر زبان ائمه علیهم السلام نیز نکوهش شده است و بدی آن امری مسلم است. اما اینکه رسول گرامی خدا صلی الله علیه وآله درباره عمر از آن بهره گرفته است، برای تقریب واقعیتی به اذهان ماست. همان‌گونه که درهم و دینار انسان ارزشمند است و صاحبش در مصرف آن امساک و بخل می‌ورزد، در گذر ساعات و ایام عمرش بیشتر باید بخل بورزد. بخل در اینجا بر عکس جاهای دیگر فضیلت است، وگرنه در کار و زندگی باید از بخل پرهیز کرد.

انسان محتاجی که برای خرید جنسی تقاضای تخفیف دارد، چه اشکالی دارد اگر کاسب آن جنس را با قیمتی کمتر به او بفروشد. در این قبیل موارد بخل بد است.

در نگاه حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله عمر تا آن‌پایه ارزشمند است که بخل در آن شایسته است. این نگرش اشرف اولین و آخرین است که هیچ چشم‌داشتی به دنیا ندارد. نه اینکه توجهش به دنیا کم باشد، تمام همت و نظرش مصروف آخرت بود.

این ویژگی، یعنی بخل ورزیدن در مصرف عمر از فضیلت‌هایی است که منزلت انسان را بالا می‌کشد و نعمت‌های بسیاری چه دنیایی و چه آخرتی برای او به ارمغان می‌آورد. پس همه، زن و مرد، و از آن‌ها مهم‌تر، جوانان و نوجوانان عزیز، خاصه خانم‌های جوان و نوجوان محترم، که جایگاه و اهمیتی ویژه در جامعه دارند و وظیفه‌ای مهم به دوش می‌کشند، نباید نسبت به این موضوع بی‌توجه باشند. آینده از آنِ اینان است. پس برای موفقیت خود باید تلاش بیشتری بکنند تا آینده دنیا و آخرتشان آبادتر و درخشان‌تر گردد.

دو گرگ

تکرار از وسایل تحصیل هدف است. امر روحی و معنوی مستلزم دوام و تکرار است. «با یک گل بهار نمی‌شود». همانند غذا خوردن که دوام و قوام بدن بسته به غذاست، تمرین و ممارست بر فضیلت‌ها و امور معنوی موجب رسوخ و استقرار آن‌ها در نفس و جان آدمی می‌شود. آدمی هر روز و بلکه همه عمر خود غذا می‌خورد، در غیر این صورت بدن او تحلیل می‌رود و از ادامه زندگی‌اش باز می‌ماند. روح انسان نیز همانند جسم نیازمند غذاست و آن هم به صورت مداوم و مکرر، تا بتواند شاداب و سرزنده به حیاتش ادامه دهد.

دو دشمن عظیم همچون دو گرگ همواره در کمین آدم است: یکی شیطان و دیگری نفس او که در درون اوست. در روایت در خصوص خطر دومی آمده است: «أَعْدَی عَدُوِّکَ نَفْسَکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ؛ بدترین دشمن تو نفس توست که در میان دو پهلویت جای دارد» (بحارالانوار، ج71، ص271).

مع‌ذلک اگر روح انسان مریض نباشد و تندرست باشد، این دو گرگ به جان او نیفتاده‌اند. با این حال خطر آن‌ها همیشه او را تهدید می‌کند. موعظه غذای روح انسان است. راز تکرار نماز هر روز و چند دفعه در روز، در همین نیاز روحی انسان نهفته است. نماز مجموعه‌ای است از اذکار موعظه‌بخش که جان و روح آدمی را سیراب می‌کند. پس انسان همانند غذا ناگزیر از تکرار آن است وگرنه روحیه‌اش رفته رفته تحلیل می‌رود.

پس دو گرگ انسان را تهدید می‌کنند؛ یکی از بیرون که شیطان است، و دیگری در درون که نفس اماره نام دارد. خطر این‌دو به مراتب بدتر از خطر گرگ است. نفس اماره در درون هر انسانی هست و او را به بدی‌ها تشویق می‌کند. مشوق انسان به ظلم و بخل و تکبر و حسد و دیگر خصال مذموم، نفس اماره اوست. مصدر همه اینها نیرویی است در وجود آدمی که از آن در قرآن کریم و روایات ائمه معصومین علیهم السلام به نفس اماره تشبیه می‌شود «النفس الامّارة بالسوء».

دومین دشمن انسان و دشمن بیرونی او شیطان است. در پاره‌ای از روایات انسان به خانه‌ای تشبیه شده است و شیطان دزد خانه. معصوم سفارش به بستن درب خانه می‌کند؛ زیرا با این کار مانع دستبرد دزدان به خانه می‌شود. شیطان نیز از جمله دزدانی است که در بیرون است. اگر در خانه دلت را قفل کنی شیطان نمی‌تواند به مغز و روح تو راه یابد. در روایتی از معصوم علیه السلام در خصوص بستن درها سؤال می‌شود، حضرت می‌فرماید: «اغلق بابک فإنّ الشیطان لا یفتح باباً؛ در [خانه‌ات] را ببند؛ زیرا شیطان نمی‌تواند دری را بگشاید» (مکارم الأخلاق، ج1، ص128).

اگر پنجره دل و جان ما به روی شیطان بسته باشد شیطان توان گشودن راهی به آن ندارد، مگر آنکه خود آن را باز بگذاریم و راهی برای سرک کشیدنِ او بگشاییم. شیطان نیز از آن راه پیوسته انسان را وسوسه می‌کند و او را به انجام گناه تشویق می‌کند. در آن صورت روح انسان همانند جسم مرتب نیازمند تغذیه خواهد بود و اگر به موقع غذا به او نرسد، زار و نحیف می‌گردد و طعمه شیطان می‌شود.

تأملی در مصرف عمر

غذای روح انسان چیزی پیچیده یا دست‌نیافتنی نیست. سفارش‌های پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ائمه معصومین علیهم السلام و کلام الله مجید غذای روح و جان انسان است. سفارش‌های پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به ابوذر بهترین قوت روح انسان است. اگر انسان روزانه زمانی هرچند اندک صرف مطالعه و حفظ این سفارش‌های گرانبها کند، البته که در به کار بستن و مداومت بر آن‌ها موفقیت بیشتری تحصیل خواهد کرد و اثر آن بر جان و روحش ماندگارتر خواهد بود.

ماه مبارک رمضان فرصت پرورش روح و رسیدگی به نیازهای احیاناً فراموش شده آن است. این ماه بهار دل‌هاست. فرصتِ آن است که قدری به تغذیه و نیازهای روح توجه بیشتری کنیم. پس همگان به ویژه جوانان و نوجوانان و بالخصوص دختران جوان و نوجوان را به مطالعه وصایای پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به ابوذر غفاری در این ماه مبارک سفارش می‌کنم. طبیعی است اگر در جریانِ مطالعه فهم پاره‌ای از الفاظ آن برای ایشان دشوار باشد که با پرس‌وجو از دیگران این دشواری‌ها برطرف می‌گردد. با این‌کار به روشنی معنای آن را درخواهند یافت و امید آنکه ذره ذره آن را در زندگی خود به کار بندند.

عمر انسان می‌گذرد ولی چه بهتر که بجا و در امور ارزشمند صرف شود. واقعاً چقدر اهمیت دارد که افطار چه بخوریم یا در سحری حتماً فلان غذا را بخوریم. گاهی دیده می‌شود برخی عنایتی فوق‌العاده در تهیه غذایی خاص در این ماه مبارک دارند و خود را ملزم می‌کنند که حتماً در وعده افطاری یا سحری فلان غذا را بخورند. حتی گاهی برای تهیه آن خود را به زحمت می‌اندازند و چه بسا وقت زیادی را هم صرف تهیه آن می‌کنند. آیا حیف نیست که عمر ارزشمند انسان و ساعات با برکت این ماه شریف یکسره صرف چنین اموری شود؟

انسان باید خود را از بند این تقیدها برهاند و بیش از حد اعصاب خود را در این قبیل امور ناراحت نکند. مهم آن است که انسان با چیزی رفع گرسنگی و تشنگی کند و تا افطار روز دیگر از پا نیفتد. ساعات و اوقات این ماه مختص به دعا و نماز و زیارت است. صله رحم، برّ والدین و امور خیر دیگر، از کارهایی است که باید در این ماه توجه بیشتری به آن‌ها شود؛ البته این به معنای مختل کردن امور معاش و زندگی نیست.

از حدیثی که در ابتدای بحث ذکر شد، قاعده‌ای کلی به دست می‌آید که انسان در زندگی خود همواره باید ذهنی حسابگر و اصطلاحاً اقتصادی داشته باشد. همواره باید کارهای زندگی خود را سبک سنگین کند و آن را که بهتر و مهم‌تر است بر امور کم‌اهمیت‌تر یا غیر ضروری ترجیح دهد.

«کن علی عمرک أشح منک علی درهمک ودینارک» در مصرف عمر باید از مصرف درهم و دینار بخیل‌تر و تنگ‌نظرتر بود. برای خانه‌ای که هزار دینار می‌ارزد، دو هزار دینار نمی‌پردازیم، همان‌گونه که قاعدتاً خانه دو هزار دیناری را کسی به قیمت هزار دینار نمی‌فروشد. بر این شیوه در امور زندگی کاسبکارانه و با حسابگری باید تأمل ورزید، کارهای خوب فراوان است ولی همواره عمر خود را در بهترین و مهم‌ترین امور صرف باید کرد.

اهمیت فوق العاده ورع و پرهیز از گناه در ماه مبارک رمضان

دو موضوع پر اهمیت است که هرچه از اهمیت آن گفته شود باز هم کم است. این دو حکم «مقویات روح» را دارند. مقویات روح و مقویات قلب و حتی مقویات ذهن در کنار مقویات جسم قابل طرح‌اند و نباید از آن‌ها غفلت کرد. انسانی که ضعف بنیه دارد، ناگزیر به خوردن غذاهایی روی می‌آورد که دوباره جسم او را قوت بخشد و ضعف را از بنیه‌اش زایل کند.

اولی از آن دو چیز مهم اینکه هرقدر خوب هستید بکوشید بهتر شوید. در خوبی نباید به حدّی قناعت کرد. هرقدر خوش اخلاق هستید سعی کنید خوش‌اخلاق‌تر باشید. هرقدر ورع و تقوا داشته باشید، تلاش کنید با ورع‌تر و باتقواتر باشید. سخن به ورع کشید و جای آن دارد از روایت مشهوری یاد کنیم که با این ایام ارتباط و مناسبت دارد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله هرساله پیش از حلول ماه مبارک رمضان خطبه‌ای می‌خواندند که چندتای آن در کتب روایات ثبت شده است. از میان آن‌ها مشهورتر و مهم‌تر، خطبه‌ای است که حضرت در آن به موضوعات مختلفی در خصوص این ماه مبارک و اعمالی را که شایسته است به آن‌ها توجه بیشتری شود، بیان فرمودند. در این خطبه حضرت قریب به ده ـ پانزده مورد را از قبیل صله‌رحم، تلاوت قرآن مجید، برّ والدین و بسیاری دیگر را نام می‌برد که در این ماه باید اهتمام بیشتری به آن‌ها داشت.

سخنان حضرت که تمام شد، حضرت امیرمؤمنان علیه السلام برخاست و از حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله سؤال کرد: یا رسول الله، افضل اعمال در این ماه چیست؟

حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله برخلاف تصور از هیچ‌کدام از آن اعمال نام نبرد و فرمود: «أفضل الأعمال فی هذا الشهر الورع عن محارم الله؛ برترین کار در این ماه ورع (پرهیز) از محارم الهی است» (مقتل الحسین علیه السلام، ج1، ص477).

ورع پرهیز از گناه است. حضرت، ورع را مهم‌ترین کار در ماه مبارک رمضان می‌داند و شاید مهم‌ترین دستاورد این ماه مبارک را نیز ورع از محارم و گناهان می‌توان دانست. انسان در این ماه باید تلاش کند هرچه بیشتر از گناهان و مناهی فاصله بگیرد و در مقابل در انجام واجبات کمر همت بسته، یک به یک آن‌ها را بجا آورد. واجبات به نمازهای یومیه و روزه و چند عمل عبادی خلاصه نمی‌شود. روزه یکی از واجبات الهی است که بر انسان سالم و غیر مسافر که عذری ندارد واجب است. اما دامنه واجبات بسیار گسترده‌تر و پرشمار‌تر از این است. محرمات نیز بسیارند. قطع رحم، عقوق والدین، اهمال در تربیت فرزندان که منجر می‌شود به ارتکاب حرام بیفتند، دروغ، غیبت، تهمت و حتی رعایت نکردن حقوق همسایه و همنشین در حضر و سفر یا حقوق خریدار و فروشنده نسبت به یکدیگر و بسیار بسیار موارد دیگر، از واجبات و محرماتی است که باید انسان با ورع در زندگی خود آن‌ها را رعایت کند.

در کل، ورع در این ماه یعنی اینکه انسان تلاش کند در ماه مبارک رمضان واجبی از او ترک نشود، و اگر ـ خدای ناکرده ـ نفس اماره از درون بر او فشار آورد و شیطان از خارج، که مرتکب کار حرامی شود یا واجبی را ترک کند، فوراً استغفار کند تا خود را از آن گناه یا ترک واجب، پاک گرداند.

همان‌گونه که قرآن کریم فرموده است: «وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَی مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ؛ و آنان که چون کار زشتی کنند یا بر خود ستم روا دارند خدا را به یاد می‌‌آورند و برای گناهانشان آمرزش می‌خواهند و چه کسی جز خدا گناهان را می‌‌آمرزد و بر آنچه مرتکب شده‌اند با آنکه می‌‌دانند [که گناه است] پافشاری نمی‌کنند» (آل عمران/135).

اطعام و حدّ و حدود آن

اطعام در ماه مبارک رمضان فضیلت بسیاری دارد. اگر کسی توان دارد در خانه‌اش مهمانی بگیرد، وگرنه پولی بدهد. اطعام در حدّ وسیع است. پیامبر صلی الله علیه وآله فرموده‌اند که اگر کسی ندارد، اگر شده به قدر یک تکه خرما و نصف آن اطعام کند.

«اتقوا النار ولو بشقّ تمرة؛ از آتش جهنم دوری کنید، حتی اگر با [اطعام] تکه‌ای خرما باشد» (من لایحضره الفقیه، ج4، ص380).

کسی ندارد، یک لیوان آب دست کسی بدهد. آب که معمولاً همه‌جا موفور است. این کار که دیگر از دست همه برمی‌آید. مهم انفاق است، حال هر کسی به حدّ توان خود.

تأثیرپذیری یا تأثیرناپذیری ارشاد

همه آنچه رفت فضیلت است، اما از هر کاری پرفضیلت‌تر در ماه مبارک رمضان پرهیز از گناه و محافظت بر واجبات است. در این میان اگر برای مثال، زن یا شوهر ورع نداشته باشند، دلیل نمی‌شود همسرش نیز جانب ورع را ترک کند. در اینجا باید از در موعظه درآید و او را نصیحت کند، یک‌بار، دوبار این کار را انجام دهد. اگر مؤثر نبود وظیفه از دوش او برداشته شده است. اگر نصیحت اثر کرد و هدایت یافت، به اندازه ثواب‌های او اجر می‌برد و در نامه اعمال همسرش ثبت می‌گردد. این دومین امر مهمی است که باید وجه همت همه ما قرار بگیرد.

انبیا نیز حال مشابهی داشته‌اند. همه نصیحت‌های آن‌ها را نمی‌پذیرفتند. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله اصحاب زیادی داشت، اما همه آن‌ها به حرف‌های او عمل نمی‌کردند و در میان آن‌ها کم نبودند کسانی‌که افراد خوبی نبودند. تا جایی‌که خدای متعال در قرآن سوره‌ای به نام المنافقون دارد که در آن و نیز در جاهای متعددی از قرآن وصف منافقان از یاران آن حضرت آمده است. منافقان کسانی بوده‌اند که در گذشته بت‌پرستانی بوده‌اند که بعدها به ظاهر اسلام آورده‌اند، ولی در باطن چندان پایبند به اسلام نبوده‌اند. اینان در شمار اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وآله بودند، اما اوامر پیامبر صلی الله علیه وآله را گردن نمی‌نهادند و حتی با کارشکنی‌های خود مشکلات بسیاری برای حضرت پدید آوردند.

رفتار پیامبر در برابر منافقان آموزنده و کارگشاست. حضرت با آنکه از باطن منافقان آگاه بودند، ایشان را موعظه می‌کردند و دست از نصیحت آنان برنمی‌داشتند. هرچند نصایح حضرت در منافقان اثر نمی‌گذاشت، باز پیامبر به وظیفه خود عمل می‌کردند. مؤمنان نصایح پیامبر صلی الله علیه وآله را به جان و دل می‌خریدند و بدان عمل می‌کردند، اما منافقانی که گویی آن‌ها را نمی‌شنیدند همچنان به رفتارهای دوگانه و منافق‌گرایانه خود ادامه می‌دادند.

حاصل سخن اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله در برابر تلاشی که در اجرای وظیفه خود می‌کرد، حتی اگر از او پیروی نمی‌کردند اجر و پاداش می‌برد. نیز هم‌اندازه ثواب کسانی‌که با سخنان پیامبر صلی الله علیه وآله هدایت یافتند، به پای پیامبر صلی الله علیه وآله نیز ثواب می‌نویسند؛ زیرا پیامبر صلی الله علیه وآله مسبّب هدایت آن‌ها شده بود. هرچند هدایت از سوی خداست اما سبب و وسیله آن شخص پیامبر صلی الله علیه وآله بوده است. در روایت آمده است که به اندازه ثواب نماز همه نمازگزاران تا آخر دنیا به رسول خدا صلی الله علیه وآله ثواب می‌دهند. این قاعده به دیگران نیز تعمیم می‌یابد. هرکس تا روز قیامت سبب شود که کسانی کار خیر کنند، همچندِ ثواب آن‌ها به او نیز پاداش می‌دهند.

تصمیم و تلقین، ابزارهای تزکیه نفس

دنیا فرصتی تجدیدناپذیر است، حیف است سپری شود و از آن کمتر استفاده کند. روزها و شب‌های ماه مبارک رمضان از با ارزش‌ترین اوقات عمر انسان است. این‌کار تعبیر دیگری از تزکیه نفس است. خدای متعال مکرر بر تزکیه نفس در قرآن کریم توصیه فرموده و آن را یگانه راه رستگاری می‌داند. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا؛ که هر کس آن را پاک گردانید قطعاً رستگار شد» (شمس/9).

اما تزکیه نفس چگونه انجام می‌پذیرد و نیازمند چه اموری است؟ به طور عمده تزکیه نفس مستلزم دو چیز است: یکی تصمیم و دیگری تلقین.

تصمیم انسان برای بهتر شدن مقدمه تزکیه نفس است. همه چیز با تصمیم آغاز می‌شود. کاسبی که هر روز صبح تا شب زحمت می‌کشد و پول در می‌آورد، چرا این همه به خودش زحمت می‌دهد؟ آیا جز این است که برای حفظ آبروی خودش و تأمین نیازهای خانواده‌اش تلاش می‌کند؟ این کار به فرموده معصوم علیه السلام عبادت است. او هر اندازه که درآمد داشته باشد، باز هم بیشتر و بیشتر می‌کوشد و طبعاً بر اموال و دارایی‌اش حقوق و واجباتی از قبیل خمس و زکات، زکات فطریه و فدیه و کفارات مترتب است. با آنکه کاسبی امری بسیار پسندیده است و منافع فراوانی برای خود و خانواده و دیگران دربر دارد بر انسان واجب نیست الزاماً کاسبی کند. آنچه در درجه اول وجوب دارد که تصمیم بگیرد و به خودش تلقین کند که همواره با ورع‌تر باشد. باید تقوایش بیشتر و اخلاقش بهتر شود. این واجبی عینی بر همه است. تزکیه نفس به معنای ورع و تقوا و خوش اخلاقی واجب عینی است.

سنت‌های جاودانه

دیگر مسئولیتی که اهمیت فراوانی دارد و در ماه مبارک رمضان باید به آن توجه بسیار شود، راهنمایی دیگران است. باز تکرار می‌کنم که در این زمینه جوانان و نوجوانان پسر و دختر بیش از همه مورد توجه‌اند، ولی مختص قشر خاص یا افراد خاصی نیست و وظیفه‌ای است همگانی. برادر، خواهر، شوهر، پدر و مادر، دایی و عمه و خاله، همکلاس و همدرس و همکار، همه باید در ارشاد و راهنمایی یکدیگر اهمال نورزند، هرکس یکی از آشنایان و دوستانش واجبی را ترک کند یا معصیتی مرتکب شود، بر او واجب کفایی است که او را راهنمایی کند، خواه به نصایح او عمل کند یا نکند. مهم این است که به وظیفه‌اش عمل کند و دیگر مسئولیتی در قبال او ندارد که چرا عمل نکرد. مسئولیت عمل نکردن بر عهده خود اوست.

روی دیگر قضیه را نباید نادیده گرفت. اگر کسی را راهنمایی کنید، حتی اگر ده‌بار و صدبار تکرار کنید و مؤثر شود و طرف بدان عمل کند، هم‌اندازه ثواب او در نامه اعمال شما ثبت می‌گردد؛ چراکه به فرموده حضرت پیامبر صلی الله علیه وآله: «الدال علی الخیر کفاعله؛ راهنمایی کننده به کار خیر همانند انجام‌دهنده آن است» (من لایحضره الفقیه، ج4، ص380).

نیز در حدیث دیگری از پیامبر صلی الله علیه وآله آمده است: «من سنّ سنّة حسنة کان له اجرها وأجر من عمل بها إلی یوم القیامة؛ هرکس سنتی نیکو بنا نهد، پاداش آن و پاداش کسانی‌که تا روز قیامت بدان عمل می‌کنند برای او [محفوظ] است» (الفصول المختارة من العیون والمحاسن، ج1، ص136).

بورس آخرت

همه روزها و ماه‌های سال فرصت انجام امور خیر، عمل به واجبات و ترک محرمات است. ماه شعبان و ماه شوال برای ختم قرآن، صله‌رحم و برّ والدین و در رأس همه آن‌ها، راهنمایی و نصیحت دیگران مناسب است. اما بهار آن ماه مبارک رمضان است. در دیگر ماه‌های سال ثواب یک ختم قرآن همان است، اما در ماه مبارک رمضان ثواب یک «بسم الله الرحمن الرحیم» گفتن معادل ثواب یک بار ختم قرآن است.

هر آیه‌ای ثوابی به اندازه قرائت همه قرآن دارد. آیا این بورس نیست؟ این بورس آخرت و بورس فضیلت است. پس حیف است که انسان این فرصت خاص و کمیاب را از دست بدهد.

در خصوص راهنمایی دیگران نیز همین قصه هست و در همه ماه‌های سال باید به این واجب پرداخت ولی در ماه مبارک رمضان بیشتر باید تلاش کرد؛ چراکه اجر آن در این ماه چندین برابر است.

خدای حاضر و ناظر

پس این ماه فرصتی خاص است برای تزکیه و رشد ورع و تقوا و خصوصاً موضوع راهنمایی دیگران. اینها همه بسته به تصمیم و تلقین است. کار آسانی نیست ولی چندان هم دشوار نیست. اگر انسان تصمیم بگیرد، حتماً موفق می‌شود. «جوینده یابنده است». کسانی‌که در امور دنیایی تنبل هستند، نعوذ بالله، به گدایی می‌افتند. گاهی ممکن است کسی از سر ناچاری دستش را جلوی دیگران دراز کند اما اگر تنبلی کرده است، قطعاً کار او نادرست است. در کسب فضیلت‌ها نیز این مسأله هست. نباید در امور معنوی تنبلی و کاهلی کرد.

عقاید و اصول دین هسته و درون‌مایه‌های اعتقادات ما را تشکیل می‌دهد. انسان باید در همه‌حال خدا را ناظر اعمال خود ببیند. بی‌تشبیه اگر در اتاقی دوربین مخفی نصب شده باشد، انسان در کارهای خود احتیاط می‌کند؛ زیرا کسی را ناظر کارهایش می‌بیند. هرچند این تشبیه مناسب نیست اما خدا را نیز باید مانند دوربین مخفی حاضر و ناظر اعمال خود بدانیم. با این نگرش از ارتکاب خیلی گناهان خودداری می‌کنیم و واجبات خود را جدی‌تر و دقیق‌تر انجام می‌دهیم.

اما فرق فارقی میان عملکرد دوربین مخفی و رفتار کریمانه خدای متعال هست. دوربین مخفی ضبط کننده و پخش کننده همه اعمال خوب یا بد ماست. اما خدای متعال که البته هیچ عملی در نظر او پوشیده نیست، اعمال ما را برای دیگران فاش نمی‌کند. حتی ملائکه خدا نیز که موکل بر اعمال ما هستند، موظف‌اند آن‌ها را در نامه ما ثبت کنند و نمی‌توانند چیزی را کتمان کنند. اما پروردگار مهربان ما که ناظر و شاهد هر کار و حتی هر نیتی است که در دل و ذهن ما خطور می‌کند، ستار العیوب است. از طرفی خدای متعال برعکس ما که ممکن است فراموش کنیم یا دستگاهی که ممکن است اطلاعات ضبط شده در آن محو و نابود شود، نستجیر بالله، نه فراموشی به او دست می‌دهد و نه از محاسبه چیزی از اعمال ما فروگذار است.

در روایات بسیار آمده است که اگر انسان فریفته نفس اماره‌اش شد و فریب شیطان را خورد و به گناهی تن داد، اگر از کرده خود پشیمان گردد و به درگاه پروردگارش توبه کند، خدای مهربان از سر رحمت و مغفرت واسعه‌اش، بر گناهش قلم عفو می‌کشد و آن را محو می‌کند. این ویژگی خدای خطاپوش ماست که هیچ انسان و ملک و دستگاهی حائز این فضیلت منحصر به فرد نیست.

نقش مهم اصول دین در دینداری

اکنون که چنین خدای مهربان و خطاپوشی داریم که هیچ موجودی را در مهربانی و عطوفت یارای رسیدن به او نیست، چه اندازه ما او را قبول داریم؟ خداباوری ریشه دینداری است و فراتر از آن همه فضیلت‌های اخلاقی و کرامت‌های انسانی ریشه در خداباوری دارد. بدون باورداشتن این اصل مهم بسیاری از مفاهیم بنیادی زندگی انسان درهم فرو می‌ریزد. از این‌رو انسان باید بنیاد اعتقادات خود را محکم و خدشه‌ناپذیر بنا کند.

اصل نخست اعتقادی همان توحید یا خداباوری است که تا اینجا شمه‌ای از آن بیان شد. اصل مهم دیگر عدالت خدای رحمان است. «إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ؛ در حقیقت ‌خدا هم‌وزن ذره‌ای ستم نمی‌کند» (نساء/40).

البته دلیلی وجود ندارد که خدای متعال به کسی ظلم کند. کسی ظلم می‌کند که نیاز دارد و خدای سبحان بی‌نیاز است. کسی که پول ندارد یا نیازمند است برای رفع نیازش دست به دزدی می‌زند، ظلم می‌کند و حتی آدم می‌کشد تا به خواسته خودش برسد. حال آنکه خدای متعال هیچ نیازی ندارد و از هر ظلم و ستمی منزّه است. عدالت خدا را باید این چنین در وجود خود باور داشته باشیم.

اصل سوم نبوت است و تصدیق رسالت حضرت محمد صلی الله علیه وآله و در پی آن اصل مهم امامت است که مبتنی بر تولی از ائمه معصومین علیهم السلام و تبری از دشمنان ایشان است. این دو، تبری و تولی یکی بدون دیگری به کار نمی‌آید و ناقص است. هر دو باید توأمان باشند وگرنه فایده‌ای ندارند. نباید این دو را مانند نماز و روزه از فروع دانست. اینها جزو اصول مسلم دین هستند.

دست آخر اعتقاد به این اصول عقیده معاد را در وجود ما می‌دواند. کسی‌که دادگاهی دارد و روزی باید خود را به دادگاهی عرضه کند تا به کارهای او رسیدگی شود ممکن است محکوم شود و شاید هم تبرئه گردد. این فکر تمام ذهن و ضمیرش را به خود مشغول می‌کند. حتی ممکن است خواب و خوراکش را هم مختل کند. نیز طبیعی است که برای حضور در آن دادگاه و دفاع از خود مستندات و ادله کافی جمع کند.

همگی ما دادگاهی مفصل در حضور داوری دادگر در پیش داریم که هیچ‌کار کوچک یا بزرگی از نظر او مخفی نبوده است. پس چه بهتر خود را آماده سازیم که بتوانیم جوابگوی اعمالمان باشیم و دست به کارهایی نزنیم که دلیلی برای دفاع از خود در آن محکمه الهی نیابیم.

با این توصیف هرکس هرچه خداباوری و معادباوری در او قوت بیشتری داشته باشد، از سعادت بیشتری برخوردار است و بر توفیقاتش نیز افزوده خواهد شد.

ماه مبارک رمضان گلستان یا ربیع این کارها و توفیقات است. سعی و تلاش آن هم با تصمیم جزمی و تلقین مستمر ما را در رسیدن به اهداف معنوی‌مان موفق‌تر می‌کند. مطالعه و تأمل در احادیث معصومان علیهم السلام راهنما و کارگشای ما در این راه است. و هرگز نباید به حدّی بسنده کنیم و دست آخر راهنمایی دیگران را وظیفه‌ای ناگزیر برای خود بدانیم.

امیدوارم خدای عزوجل این توفیقات را به همگی ما مرحمت بفرماید، وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.