LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
تقریر درس خارج فقه حضرت آیت الله العظمی شیرازی ـ جلسه نهم
کد 11403
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 12 آبان 1399 - 15 ربيع الأول 1442
تقریر درس خارج فقه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظلّه
کتاب الحج (مبحث طواف/ احکام نماز طواف) سال تحصیلی 1442
جلسه نهم – 5 صفر الأحزان 1442 هـ


أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
﴿بسم الله الرحمن الرحیم﴾
 
مستفاد از مباحث گذشته

از مباحث گذشته به دست آمد که: واجب است نماز طواف واجب را پشت مقام ابراهیم خواند، و از آنجا که مراعات الأقرب فالأقرب واجب است، اگر پشت متصل به مقام یا متصل به جماعتی که مشغول نماز طواف هستند ـ که متصل به متصل می باشد ـ ممکن بود باید آنجا نماز بخواند، در غیر این صورت، اگر تا آخر وقت نماز خواندن پشت متصل به مقام ممکن نبود پشت مقام ابراهیم با فاصله نماز طواف واجب را می خواند با رعایت الأقرب فالأقرب، و نوبت به جانبَین مقام و دیگر مکان های مسجد نمی رسد.

بیان طواف واجب و مستحب

باید دانست که: مقصود از طواف واجب، طواف حج ـ واجب یا مستحب ـ و طواف عمره ـ واجبه یا مستحبه ـ می باشد، در مقابل طواف مستحب که به آن طواف منفرد می گویند، و آن همان طوافی است که جزء عمره حج نیست.

مسئله چهارم از مسائل چهارگانه

چهارمین مسئله از مسائل چهارگانه، که احتیاج به بحث دارد، این است که: آیا در حال اختیار و عدم ضرورت ـ همچون اوقاتی که مسجد الحرام خلوت است ـ واجب است که نماز طواف واجب را پشت مقام ابراهیم خواند یا خیر؟

نظر مشهور در مسئله

بنابر مشهور قدیماً و حدیثاً در صورت امکان واجب است نماز طواف را پشت مقام ابراهیم نزدیک به آن خواند، و نمی توان نماز طواف واجب را در دو طرف مقام یا جلوی آن و دیگر مکان های مسجد به جا آورد.

صاحب جواهر رضوان الله علیه اگرچه در مواردی نقل اجماع می کند، ولی در این مسئله ادّعای اجماع ننموده و آن را به مشهور نسبت می دهد، و همینگونه نیز می باشد، زیرا برخی از بزرگان فقهای متقدّم و متأخّر در این مسئله اقوال دیگری دارند که در آینده بیان می شود إن شاء الله تعالی.

استدلال صاحب جواهر برای نظر مشهور

صاحب جواهر برای نظر مشهور سه دلیل بر می شمرد، و می نویسد: «المشهور أنه یجب أن یصلی رکعتی الطواف الواجب فی المقام، للتأسی، والآیة، والمستفیض من النصوص أو المتواتر أو المقطوع بمضمونه؛ بنابر مشهور واجب است دو رکعت نماز طواف واجب نزد مقام ابراهیم به جا آورده شود، به دلیل: تأسّی، و آیه شریفه، و روایات مستفیضه یا متواتره و یا روایاتی که به ثبوت مضمون آنها قطع داریم ».

دلیل اوّل: تأسّی

صاحب جواهر (تأسّی) را به عنوان دلیل اوّل بیان فرموده.

توضیح استدلال

به این بیان که: معصومین علیهم الصلاة والسلام تمام نماز طواف های واجب حج و عمره خود را پشت مقام ابراهیم نزدیک به آن انجام داده اند.

اصل در تأسّی وجوب است

در سال های گذشته به صورت مفصّل به بحث و بررسی اصل در تأسّی پرداختیم، و گفتیم که: اگر معصوم علیه السلام عملی را انجام داد و ما نمی دانستیم که آن را به عنوان وجوب، استحباب و یا اباحه انجام داده اند، اصل و قاعده در تأسّی وجوب است .

اصل در تأسی بنابر آیه شریفه

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: ﴿لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‌ رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است ﴾.

مقصود از ﴿أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ همان تأسّی است، به این معنا که: هر عملی را پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله انجام دادند واجب است که ما هم آن را انجام بدهیم، مگر آنکه ثابت شود آن حضرت صلّی الله علیه وآله آن عمل را به نحو استحباب و یا اباحه انجام داده اند.

در نتیجه: مادامی که دلیلی بر وجوب، استحباب و یا اباحه نیست، اصل اوّلی وجوب تأسّی است.

اصل در تأسّی نسبت به عمل چهارده معصوم علیهم السلام وجوب است

و در این قاعده چهارده معصوم علیهم السلام ـ یعنی: رسول خدا صلّی الله علیه وآله، حضرت زهراء علیها الصلاة والسلام و دوازده امام علیهم الصلاة والسلام ـ همچون یکدیگر هستند، پس همانگونه که اصل در تأسّی نسبت به عمل پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله وجوب است، اصل در تأسّی نسبت به عمل دیگر معصومین علیهم الصلاة والسلام نیز وجوب است؛ پس اگر ثابت شد معصوم علیه الصلاة والسلام عملی را انجام داده ولی عنوان آن عمل را ندانستیم که وجوب، استحباب و یا اباحه بوده، قاعده این است که بگوئیم آن عمل واجب است.

میرزای قمّی و بحث تأسّی در قوانین الأصول

مرحوم میرزای قمّی در آخر جلد اوّل قوانین الأصول (چاپ قدیم) بحث تأسّی را به صورت تفصیلی بیان کرده، و پنج قول در آن ذکر نموده، و مختار ایشان استحباب است، ولی به نظر می رسد: اصل اولی این در تأسّی وجوب است.

کبرا و صغرای تأسّی در ما نحن فیه

در مسئله مورد بحث ما، معصومین علیهم الصلاة والسلام در صورت امکان همیشه نماز طواف واجب ـ همان طوافی که ضمن حج واجب یا مستحب و عمره واجبه یا مستحبه است ـ را پشت مقام ابراهیم و نزدیک آن خوانده اند، و در صورت عدم امکان پشت مقام ابراهیم ولی با فاصله از آن به جا آورده اند، همچون حکایت حسین بن عثمان از عمل حضرت امام موسی کاظم علیه الصلاة والسلام که با فاصله از مقام، پشت آن، نزدیک به سایبان های مسجد الحرام نماز طواف را به جا آوردند .

در نتیجه: بعد از تامّ بودن کبرای تأسّی ـ که به نظر می رسد تامّ است ـ ، ما نحن فیه یکی از صغریات آن است، پس به جهت تأسّی واجب است که نماز طواف واجب پشت مقام ابراهیم و در صورت امکان نزدیک آن خوانده شود، زیرا از هیچ یک از معصومین علیهم الصلاة و السلام نقل نشده است که نماز طواف واجب را در دو طرف مقام یا دیگر مکان های مسجد خوانده باشند.

دلیل دوّم: آیه مبارکه

صاحب جواهر (آیه مبارکه) را به عنوان دوّمین دلیل مشهور ذکر کرده است.

مراد ایشان، آیه مبارکه: ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّی؛ و [فرمان دادیم:‌] از مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز انتخاب کنید ﴾ می باشد، که در جلسات گذشته مباحثی پیرامون آن بیان شد.

دلیل سوّم: روایات شریفه

جواهر سوّمین دلیل مشهور را روایات شریفه مستفیضه یا متواتره یا روایاتی که به ثبوت آن قطع داریم قرار داده است.

و عمده از میان این سه وجهی که صاحب جواهر بیان کرده، این وجه ـ یعنی: نصوص و روایات متعدده ـ است.

مستفیض چه روایتی است؟

در درایة الحدیث به حدیثی که هر طبقه آن سه نفر و یا بیشتر باشند مستفیض می گویند .

ملاک در حصول تواتر

ملاک در حصول تواتر ایمنی از اجتماع آنها بر دروغگوئی است، پس گاهی با روایت سه، چهار نفر به جهت عظمت آن اشخاص حصول علم می شود وبه آن حدیث متواتر گفته می شود.

تعبیر از تواتر اجمالی در کلام صاحب جواهر

مراد از (أو المقطوع بمضمونه) در کلام صاحب جواهر، همان تواتر اجمالی است، که به این معناست که: ثبوت مضمون آن روایات قطعی است.

روایات مسئله

همانطور که گفته شد: عمده دلیل این مسئله، روایات است، که علی الأقلّ مسلّماً مستفیض است.

صاحب وسائل در باب 71 و 72 از ابواب الطواف وسائل الشیعة و همچنین محدِّث نوری در باب 46 از ابواب الطواف مستدرک الوسائل روایاتی را نقل کرده اند که برخی از آنها بیان می شود .

صحیحه ابراهیم بن ابی محمود

1ـ محمد بن یعقوب، عن محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد، عن إبراهیم بن أبی محمود، قال: قلت للرضا علیه السلام: أصلی رکعتی طواف الفریضة خلف المقام حیث هو الساعة أو حیث کان علی عهد رسول الله صلی الله علیه وآله؟ قال علیه السلام: «حیث هو الساعة» .

ابراهیم بن ابی محمود می گوید: محضر امام رضا علیه السلام عرض کردم: دو رکعت نماز طواف واجب را پشت مقام در مکانی که الآن در آنجا قرار دارد بخوانم یا در مکانی که در زمان رسول خدا صلّی الله علیه وآله بوده است؟ آن حضرت فرمودند: «[دو رکعت نماز طواف را] در مکانی که الآن در آنجا قرار دارد [بخوان]».

صحّت سند حدیث

سند این حدیث بدون اشکال صحیح است.

جایگاه مقام ابراهیم

در جلسات گذشته بیان شد: مقام حضرت ابراهیم در زمان آن حضرت و پیامبر خدا صلّی الله علیه وآله چسبیده به کعبه بود، ولی برخی آن را جابجا کردند و در جایگاه فعلی که چندین ذراع از کعبه دور است قرار دادند.

اشکال بر ظهور روایت و پاسخ از آن

اگر گفته شود: ظاهراً روایت ناظر به تعیین خلف المقام به عنوان موضع اتیان نماز طواف واجب نیست، بلکه از روایت برداشت می شود که: سائل در جواز خواندن نماز طواف واجب در موضع مقام ابراهیم در عهد رسول خدا صلّی الله علیه وآله شکّ داشته و از آن سؤال نموده است.

پاسخ گفته می شود: (خلف المقام) در سؤال سائل آمده، و به نظر می رسد لزوم اتیان نماز طواف پشت مقام برای او مسلّم بوده، ولی برای او سؤالی پیش آمده که نماز طواف را در خلف المقام مکان فعلی یا مکان اصلی سابق آن باید به جا آورد، پاسخ امام علیه الصلاة والسلام تقریر نسبت به (خلف المقام) است، و مکان فعلی را نیز تعیین فرموده است.

صحیحه معاویة بن عمار

2ـ وعنه [أی: عن علی بن إبراهیم]، عن أبیه، عن ابن أبی عمیر؛ وعن محمد بن إسماعیل، عن الفضل بن شاذان، عن صفوان بن یحیی وعن ابن أبی عمیر، عن معاویة بن عمار، قال: قال أبو عبد الله علیه السلام: «إذا فرغت من طوافک فائت مقام إبراهیم علیه السلام، فصل رکعتین، واجعله إماما، واقرأ فی الأولی منهما: سورة التوحید ﴿قل هو الله أحد﴾، وفی الثانیة: ﴿قل یا أیها الکافرون﴾، ثم تشهد، واحمد الله وأثن علیه، وصل علی النبی صلی الله علیه وآله، واسأله أن یتقبل منک» الحدیث .

معاویة بن عمّار می گوید: حضرت امام صادق علیه الصلاة والسلام فرمودند: «هنگامی که از طواف کردن فارغ شدی به نزد مقام ابراهیم علیه السلام برو، در حالی که مقام ابراهیم جلوی تو قرار دارد دو رکعت نماز بخوان، [به این کیفیت که] در رکعت اوّل سوره توحید و در رکعت دوّم سوره کافرون را بخوان، سپس تشهّد بگو و حمد و ثنای الهی را به جا آور، و بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله صلوات بفرست، و از او بخواه که از تو بپذیرد» تا آخر حدیث.

در این روایت پشت مقام ایستادن در سؤال سائل نیامده، بلکه فرمایش امام علیه السلام است.

سندهای سه گانه حدیث و صحّت آن

این حدیث را شیخ کلینی و شیخ طوسی روایت کرده اند، که سند شیخ طوسی نیز به شیخ کلینی می رسد، و این روایت سه سند دارد که در زیر بیان می شود:

سند اوّل: شیخ کلینی، از علی بن ابراهیم، از پدرش، از ابن ابی عُمَیر، از معاویة بن عمّار.

سند دوّم: شیخ کلینی، از محمّد بن اسماعیل، از فضل بن شاذان، از صفوان بن یحیی، از معاویة بن عمّار.

سند سوّم: شیخ کلینی، از محمّد بن اسماعیل، از فضل بن شاذان، از ابن ابی عُمَیر، از معاویة بن عمّار.

سند این حدیث بدون اشکال صحیح است.

(اجعله إماماً) یا (اجعله أماماً)؟

ممکن است در نسخه کافی شریف احتمال داده شود (اجعله إماماً) و نیز (اجعله أماما) و یا بنابر نسخه تهذیب الأحکام (اجعله إمامک) و نیز (اجعله أمامک)، ولی به نظر می رسد به جهت تعبیر از آن در صلات و نیز همانگونه که در برخی از کتب تصریح شده، امام علیه السلام: (اجعله إماماً) یا (اجعله إمامک) فرموده باشند، به این معنا که: مقام را اِمام خودت قرار بده، و به بیان دیگر: پشت مقام بایست.

مرسل جمیل بن درّاج

3ـ مرسل جمیل، عن بعض أصحابنا، عن أبی عبد الله علیه السلام، قال: «یصلی رکعتی طواف الفریضة خلف المقام...» .

جمیل بن درّاج مرسلاً از امام صادق علیه الصلاة والسلام روایت می کند که: «[کسی که طواف واجب به جا می آورد،] دو رکعت نماز طواف واجب را پشت مقام می خواند».

وجه ارسال برخی از روایات

جمیل بن درّاج این روایت را از برخی از اصحاب ما روایت می کند ولی اسم او را ذکر نمی کند، ـ در حاشیه بحث علمی ـ باید گفت: گاهی ثقات اصحاب اسم شیخ خود را در سند روایت نمی آورند و فقط اشاره می کنند که از یکی از اصحاب یا از شخصی آن را روایت کرده اند، شاید ارسال روایت یکی از دو جهت زیر را داشته باشد:

1) گاهی اوقات راوی اسم شیخی که روایت را برای او نقل کرده فراموش می کرده است؛ البته در میان روایات مرسل فراوان اصحاب، این جهت کم اتّفاق می افتاده است، ،و بعید است که بگوئیم: همه آن رُوات اسامی شیوخشان را فراموش کرده اند، زیرا در بسیاری از موارد در همان مجلس روایت را کتابت می کرده اند.

2) شیعیان همیشه گرفتار بوده اند، پس گاهی آن شخصی که راوی حدیث بوده ولی تصریح به اسم او نشده دچار مشکلات سیاسی در زمان بنی امیّه و یا بنی عبّاس بوده است پس شاگردان او از تصریح به اسم او خوف داشته اند، به نظر می رسد در موارد بسیاری از مرسلات به این جهت است که تصریح به نام راوی نشده است.

اعتبار سند تا جمیل بن درّاج

سند این روایت تا جمیل بن درّاج معتبر است، ولی جمیل بن درّاج آن را مرسلاً روایت کرده است.

اشاره به اصحاب اجماع به نقل از کشّی

مُرسِل ـ که جمیل است ـ از اصحاب اجماع هجده، نوزده یا بیست و یک نفره ای است که کشّی در ضمن سه گروه شش تائی همراه با برخی اختلافات نقل کرده است .

اگر فقیهی همچون شیخ انصاری و صاحب جواهر ـ که گاهی اصحاب اجماع را پذیرفته اند ـ اصحاب اجماع کشّی را بپذیرد، روایت مرسل جمیل هم معتبر است و احتیاجی به معلوم بودن واسطه میان جمیل و معصوم علیه السلام نیست، ولی مکرّراً گفته شد که: چنین اجماعی روشن نیست، چه آنکه دهها نفر از مشایخ این افراد غیر معتبر هستند و استثنا فراوان دارد، پس نمی توان گفت که: مراد کشّی از اجماع، این باشد که این اشخاص از غیر ثقات نقل روایت نمی کنند.

در نتیجه: اعتبار سند این حدیث مبنائی است، اگر کسی اصحاب اجماع کشّی را بپذیرد سند این حدیث صحیح است در غیر این صورت مرسل است و به عنوان مؤیّد به آن استشهاد می شود.

صحیح صفوان بن یحیی

4ـ صحیح صفوان بن یحیی، عمن حدثه، عن أبی عبد الله علیه السلام ـ فی حدیث ـ ، قال: «لیس لأحد أن یصلی رکعتی طواف الفریضة إلا خلف المقام، لقول الله عز وجل: ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّی﴾، فإن صلیتها فی غیره فعلیک إعادة الصلاة» .

صفوان بن یحیی مرسلاً از حضرت امام صادق علیه الصلاة والسلام ـ در ضمن حدیثی ـ روایت می کند: «هیچکس حقّ ندارد دو رکعت نماز طواف فریضه را به جُز پشت مقام ابراهیم [در مکانی دیگر] به جا آورد، زیرا خدای عزیز و بلند مرتبه می فرماید: ﴿و [فرمان دادیم:‌] از مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز انتخاب کنید﴾، پس اگر نماز طواف را در غیر از پشت مقام ابراهیم خواندی باید آن نماز را اعاده کنی».

مقصود از (غیر خلف المقام)

(غیر خلف المقام) در فرمایش امام علیه السلام: «فإن صلّیتها فی غیره»، شامل جانبَین، بین مقام و بیت و دیگر مکان های مسجد که خلف مقام نیست می شود.

تفسیر آیه توسّط امام علیه السلام

این فرمایش امام علیه السلام ظاهراً تفسیر آیه قرآن است نه تأویل آن، زیرا:

تفسیر: آن چیزی است که از لفظ ظاهر نیست ولی معصوم علیه السلام فرموده مراد خدا این است.

و تأویل: آن چیزی است که خلافش ظاهر است و به ذهن نمی رسد.

در نتیجه: از آنجا که سخن معصوم علیه الصلاة والسلام همچون قرآن کریم حجّت است ـ همانگونه که پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله در حدیث ثقلَین فرمودند: «کتاب الله وعترتی أهل بیتی» ـ ، این ایه اگرچه مجمل است ولی مراد از آن در روایت شریفه بیان شده است.

صحّت سند حدیث

سند حدیث تا صفوان معتبر است ولی صفوان آن را مرسلاً نقل کرده، ولی همانگونه که در گذشته مکرّراً بیان شد: اگر واسطه میان صفوان، ابن ابی عُمَیر و بزنطی و معصوم علیه السلام معلوم نباشد که چه کسی است به اعتبار روایت لطمه ای وارد نشده و حدیث معتبر است.

صفوان بن یحیی مورد دو اجماع

دو اجماع در اعتبار حدیث صفوان و بزنطی وجود دارد، یک اجماع را کشّی در ضمن هجده نفر بیان کرده و دیگری را شیخ طوسی در ضمن سه نفر بیان داشته است.

شیخ طوسی و نقل اجماع بر روایات صفوان

شخصی مدّعی بود که شیخ طوسی چنین اجماعی را مدّعی نشده است.

در پاسخ به او گفته می شود: شیخ طوسی در عُدَّة الأصول خود بر اعتبار مرسلات سه نفر نقل اجماع نموده است.

شیخ طوسی می فرماید: «سوت الطائفة بین ما یرویه: محمد بن أبی عمیر، وصفوان بن یحیی، وأحمد بن محمد بن أبی نصر، وغیرُهم من الثقات الذین عرفوا بأنهم لا یَروون ولا یُرسِلون إلا عمن یُوثَق به، وبین ما أسنده غیرُهم، ولذلک عملوا بمراسیلهم...؛ فقها وعلمای طائفه شیعه بر یکسان بودن روایات: محمّد بن ابی عُمَیر، صفوان بن یحیی، بزنطی و غیر ایشان از ثقاتی که شناخته شده اند به اینکه: از غیر ثقه روایت مسند و مرسل نقل نمی کنند، با مسندات دیگران اجماع کرده اند، و به همین جهت به روایات مرسله آنها عمل نمودند» .

بررسی فرمایش شیخ طوسی

دو قسمت از فرمایش شیخ طوسی نقل اجماع بر عمل به روایات صفوان، ابن ابی عُمَیر و بزنطی است:

1) سوت الطائفة...

2) عملوا...

اعتبار مراسیل صفوان

پس اگر این سه نفر روایتی را مرسلاً نقل کنند اینگونه که ایشان معصوم علیه السلام را ندیده اند ولی از کسی نقل می کنند که او معصوم علیه السلام را دیده و یا مطلبی را از آن حضرت شنیده است، ولی تصریح به اسم آن شخص نکنند، بنابر اجماعی که شیخ طوسی آن را نقل فرموده ـ و مکرّراً بیان شد که اجماع شیخ طوسی در مورد سه این شخص تامّ است ـ حدیث معتبر است.

نتیجه بررسی شیوخ اصحاب اجماع

بعد از بررسی شیوخ اصحاب اجماع سه نفره به نقل از شیخ طوسی، برخلاف هجده نفر اصحاب اجماع کشّی، افراد نادری در میان شیوخ این سه نفر یافت می شوند که مسلّما ضعیف باشند و البتّه نسبت ضعف به برخی از شیوخ ایشان نیز تام نیست، پس می شود از آن عام این موارد کم را استثناء کرد، ولی در اصحاب اجماع هجده نفره که حدود هفتصد شیخ دارند ده ها نفر از ایشان ضعیف هستند که نمی شود به مرسلات ایشان اطمینان کرد و گفت ایشان از غیر ثقات روایت نمی کنند، اگرچه شیخ انصاری، صاحب جواهر و صاحب مستند گاهی مطمئن شده اند و حکم اعتبار بر آن بار کرده اند، البتّه صاحب جواهر، شیخ انصاری و دیگران به اعتبار مرسلات ابن ابی عُمَیر، صفوان و بزنطی پایبند شده اند گرچه برخی ـ خصوصاً برخی از متأخّرین ـ این اعتبار مراسیل این سه نفر را نیز نپذیرفته اند.

تفصیل این بحث موکول به درایه است، و همین مقدار در اینجا کافی است.

اشکال بر شیوخ صفوان و پاسخ از آن

اگر اشکال شود که: با چند مورد شیخ ضعیف ـ اگرچه نادر و کم ـ اصل قاعده: (عدم روایت و ارسال صفوان از غیر ثقات) نقض می شود.

پاسخ داده می شود: خیر، همانگونه که به عام بعد از تخصیص و استثناء کم می توان تمسّک نمود، در اینجا نیز می توان به این قاعده تمسّک نمود، البتّه اگر استثناء زیاد بود شک در ظهور عام در عموم می کردیم.

مراد از (وغیرهم) در کلام کشّی و پاسخ از آن

اگر ادّعا شود: ظاهر کلام شیخ در آنجا که می فرماید (وغیرهم من الثقات)، اشاره به اجماع کشّی است، به قرینه اینکه کتاب رجال کشّی را شیخ طوسی خلاصه نموده است.

پاسخ گفته می شود: شیخ طوسی در کتاب العُدّة تصریح به اجماع در سه نفر (ابن ابی عُمَیر، صفوان و بزنطی) می کند که همین سه نفر قدر متیقّن از اجماع است، ولی احتمال دارد مراد شیخ طوسی غیر از آن هجده نفر باشد، و غیر از این سه نفر را که فقط کشّی ادّعای اجماع در مورد روایات ایشان کرده بعد از عدم اعتبار ده ها نفر از شیوخ ایشان شک در ظهور کلام کشّی می کنیم که واسطه های میان این افراد تا معصوم ثقات هستند یا خیر! که بر فرض ظهور به جهت استثنای زیاد شک در صحّت تمسّک به عموم آن می شود.

البتّه در مورد صفوان، ابن ابی عُمَیر و بزنطی اگرچه برخی متأخّرین اعتبار مرسلاتشان را نپذیرفته اند، ولی ظاهراً ایرادی بر آنها نیست همانگونه که برخی از معاصرین مکرّراً به آن استناد کرده اند.

نتیجه بحث در اعتبار مراسیل صفوان

در نتیجه: اگرچه واسطه میان صفوان و امام علیه السلام معلوم نیست و گفته شده (عمَّن حدَّثه) ولی سند روایت صحیحه است.

خبر ابی عبد الله الابزاری

5ـ خبر أبی عبد الله الأبزاری، قال: سألت أبا عبد الله علیه السلام عن رجل نسی فصلی رکعتی طواف الفریضة فی الحِجر؟ قال علیه السلام: «یعیدهما خلف المقام، لأن الله تعالی یقول: ﴿وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّی﴾، عنی بذلک: رکعتی طواف الفریضة» .

ابی عبد الله اَبزاری می گوید: از امام صادق علیه الصلاة والسلام در مورد شخصی که از روی فراموشی نماز طواف واجب را در حِجر اسماعیل خوانده پرسیدم؟ آن حضرت فرمودند: «دو رکعت [نماز طواف فریضه] را پشت مقام ابراهیم اعاده می کند، زیرا خدای متعال می فرماید: ﴿و [فرمان دادیم:‌] از مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز انتخاب کنید﴾، و مقصود از آن: دو رکعت نماز طواف فریضه است».

نماز طواف نافله را کجا باید خواند؟

در نتیجه: نماز طواف نافله را واجب نیست پش مقام ابراهیم به جا آورد.

ضعف سند روایت

سند این روایت تا عبد الله بن مُسکان معتبر است، البتّه محمّد بن سِنان مورد خِلاف شدید است که به نظر می رسد ثقه باشد؛ ولی از آنجا که ابی عبد الله اَبزاری مجهول است، و نتیجه تابع اخسّ مقدّمات است سند این روایت ضعیف است؛ و این خبر می تواند مؤیّد باشد.

خبر فقه الرضا صلوات الله علیه

6ـ فقه الرضا: «... ولا یجوز أن تصلی رکعتی طواف الحج و العمرة إلا خلف المقام حیث هو الساعة» .

در فقه الرضا ـ که انتساب آن به امام رضا صلوات الله علیه معلوم نیست ـ بیان شده: «دو رکعت نماز طواف حج و عمره را به جُز پشت مکان فعلی مقام ابراهیم خواندن جایز نیست».

/ زیرا اگرچه حج یا عمره مستحب باشد طواف آن واجب است

بررسی نسبت فقه الرضا به امام رضا علیه السلام

این کتاب به حضرت امام رضا صلوات الله علیه نسبت داده شده ولی این نسبت روشن نیست، ولی می توان با آن حکم خبر مرسل نمود.

بسیاری از فقها ـ همچون: حاجی نوری در خاتمه مستدرک الوسائل ـ به طور مفصّل پیرامون فقه الرضا بحث کرده اند.

برخلاف صاحب وسائل که حتّی خبر هم از فقه الرضا نقل نکرده است، مرحوم نراقی در کتاب المستند در استناد به فقه الرضا محکم ایستاده و گاهی آن را معارض با احادیث صحیحه قرار می دهد، و صاحب جواهر نیز گاهی به نقل از آن می پردازد.

مرسل الدعائم

7ـ مرسل الدعائم: عن جعفر بن محمد علیهما السلام، أنه قال: «والطواف سبعة أشواط حول البیت» ـ إلی أن قال: ـ «فإذا طاف کذلک سبعة أشواط صلی رکعتین خلف مقام إبراهیم...» .

در دعائم الإسلام مرسلاً از امام صادق علیه السلام روایت شده است: «طواف: هفت دور گِرد کعبه چرخیدن است ... پس اگر هفت شوط اینگونه طواف کردی دو رکعت پشت مقام ابراهیم بخوان».

سند روایت

کتاب دعائم الإسلام تمام روایاتش مرسله است.

آنچه که از این روایات برداشت می شود

اگر ما باشیم و این روایات: هر طوافی که واجب باشد ـ ضمن حجّ واجب یا مستحب، عمره مستحبه یا واجبه، عمره مفرده یا تمتّع و طواف حج و عمره یا طواف نساء ـ باید نمازش پشت مقام ابراهیم خوانده شود، و مع الإمکان و عدم الضرورة جایز نیست نماز طواف واجب در مکانی غیر از خلف المقام خوانده شود، زیرا مکان آن تعیین شده و اگر در جائی دیگر خوانده شود باید پشت مقام ابراهیم اعاده شود و الّا کفایت نمی کند.

بیان نظر مشهور در مسئله

این روایاتی که مورد بحث و بررسی قرار گرفت عمده دلیل بر قول مشهور متقدّمین و متأخّرین است که: نماز طواف واجب را مع الاختیار واجب است پشت مقام ابراهیم به جا آورد؛ البتّه بحث ضرورت گذشت.

بنابراین اگر نماز خواندن پشت مقام ابراهیم ممکن باشد، اتیان نماز در آن مکان افضل نیست، بلکه واجب است، و اگر ـ حتّی از روی فراموشی ـ در مکانی دیگر نماز طواف را بخواند باید آن را پشت مقام ابراهیم اعاده کند.

ملاک و معیار در (خلف المقام) بودن صِدق عرفی است

البتّه محدوده (عند المقام) و (خلف المقام) وابسته به صِدق عرفی است، پس اگر مسجد الحرام و یا اطراف مقام خلوت است باید پشت متصل مقام یا با فاصله ای یک متری از مقام نماز طواف واجب را بخواند، و اگر چندین صف مشغول نماز طواف پشت مقام ابراهیم هستند ایشان پشت سر ایشان ـ که متّصل به متّصل باشد ـ کفایت می کند؛ ولی اگر اطراف مقام خلوت است و شخص قادر است که پشت مقام و نزدیک آن مشغول نماز طواف شود اگر از مقام ده متر فاصله بگیرد خلف المقام بالحمل الشائع بر آن صِدق نمی کند.

اشاره به اقوال غیر مشهور

برخی از فقهاء ـ در مقابل قول مشهور ـ اقوال دیگری را پذیرفته اند.

برخی از ایشان: میان نماز طواف نساء و غیر آن تفصیل قائل شده اند.

برخی دیگر: مطلقاً خواندن نماز طواف واجب پشت مقام را واجب ندانسته بلکه مستحب می دانند.

برخی دیگر: در مقام بحث علمی آن را با قوّت، مستحبّ دانسته ولی در مقام فتوا در مناسک حجّ استحباب را نپذیرفته است.

جهت روشن شدن نظر صحیح، باید ادلّه اقوال غیر مشهور را نیز بررسی کرد که اگر یکی از آنها تامّ بود روایات فوق را می توان بر افضلیّت حمل نمود، زیرا این روایات ظهور است و نصّ نیست، و ظاهر حمل بر نصّ می شود، وی اگر بعد از بررسی دلیل آن اقوال روشن شد که هیچ کدام تام نیستند ـ که ظاهراً هیچ کدام از آنها تامّ نیست ـ قول مشهور متعیّن است، و همانگونه که در روایات فوق بیان شده است: نماز طواف واجب را باید پشت مقام ابراهیم خواند.
 
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.