LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه دوازدهم)
کد 12406
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 12 اردیبهشت 1400 - 19 رمضان العظيم 1442
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
«جلسه دوازدهم»
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین
 
نجاست اهل کتاب

در ابتدای جلسه سؤالی پیرامون کفار اهل کتاب مطرح شد: آیا نجاست ظاهری دارند یا نجاست‌شان باطنی است؟ در حالی که آیه شریفه می‌فرماید: «إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ». پس چرا علما گفته‌اند نجاست ظاهری است، نظر حضرتعالی چیست؟

مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی مدظله العالی فرمودند: الفاظ وقتی گفته می‌شود در معنای حقیقی ظهور دارد نه معنای مجازی، مگر قرینه اقوی باشد. در لغت عرب، فرق است بین (نَجَس) و (نَجِس)، گفته‌اند: نَجَس یعنی عین نجاست. از این‌رو کفار و مشرکان پاک نیستند.

و بنابر مشهور بین فقهای شیعه شهرة عظیمة، اهل کتاب از مشرکین هستند و پاک نیستند. و عمده دلیل مشرک بودن آنان آیه شریفه‌ای است که می‌فرماید: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَی الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ.... تَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ» و انتهای آیه ظهور دارد در اینکه اهل کتاب مشرک هستند.

هر چند مشرک به ظاهر یعنی: عابد وثن، اما این آیه شریفه توسعه می‌دهد معنای شرک را و لذا حکومت دارد، زیرا دلیل حاکم، گاهی توسعه می‌دهد و گاهی تضییق می‌کند.

نسبت به نجاست اهل کتاب، مشهور قائل به نجاست ظاهری آنها هستند. بله بعضی نادر هم گفتند که اهل کتاب نجس نیستند، و گفتند از روایات اینطور برداشت می‌شود که طهارت ذاتی دارند و نجاستشان عارضی است.

اما برداشت بنده، همان نظر مشهور است، فقط با یک تبصره، و آن اینکه کسانی که محشور با اهل کتاب هستند و در حرج واقع می‌شوند، حکم نجاست برای آنان برداشته می‌شود، مثل کسی که زوجه‌اش از اهل کتاب است، بنابر اینکه ازدواج با اهل کتاب جائز باشد، حال یا منقطعاً یا مطلقاً، بنابر خلافی که در این مسأله هست، چنانچه اجتناب برایش عسر و حرج باشد، به خاطر عموم (لا حرج) می‌گوییم اجتناب واجب نیست، یعنی (لا حرج) حکم را برمی‌دارد نه موضوع را.

سؤال شد: آیا نجس دانستن اهل کتاب با آیه «لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» منافات ندارد؟

معظم‌له فرمودند: اگر منافات داشت، نسبت به مشرکین و کفار هم، چنین بود، زیرا آنها نیز بنی‌آدم هستند.

باید ببینیم «کَرَّمْنا» یعنی چه، و مراد از آن چیست؟

مراد از تکریم این است که به بشر عقل دادیم و انبیاء را برای هدایتشان فرستادیم و کتب آسمانی را نازل کردیم، این تکریم است، و برای حیوانات چنین نیست. خلاصه «‌کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ» قضیه مسوره نیست، بلکه مهمله است.

خمس

سؤال شد: از مرحوم مقدس اردبیلی عبارتی نقل شده در مورد آیه خمس، ایشان می‌فرماید: غنیمت هر فائده‌ای است و روایاتی را نیز نقل می‌کند، اما اضافه می‌کند: فقها نفرمودند که خمس در مطلق فائده است؟

معظم‌له فرمودند: ایشان بدون شک فقیهی محقق، در عین حال بسیار مقدس بوده است، اما معصوم نبوده. از شیخ مفید و شیخ طوسی تا به امروز، معظم فقها قائل هستند که در هر فائده‌ای خمس واجب است، و روایات معتبری در این زمینه وارد شده از جمله «هِیَ وَاللَّهِ الْإِفَادَةُ یَوْماً بِیَوْمٍ» (الکافی: ج1، ص544).

و «عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنِ الْخُمُسِ، فَقَالَ: فِی کُلِّ مَا أَفَادَ النَّاسُ مِنْ قَلِیلٍ أَوْ کَثِیرٍ» (الکافی: ج1، ص545).

خلاصه اگر ایشان چنین فرموده باشد که نقل کردید، تمام نیست و باید مراجعه دقیق‌تری به فرمایش ایشان بشود.

چنانچه مرحوم شیخ انصاری ـ علی جلالته ـ در مورد فحص در شبهات موضوعیه در رسائل، ادعای اجماع بر عدم وجوب فحص می‌فرماید، اما خود ایشان در فقه مکرراً و در موارد متعدد فرمودند فحص واجب است.

و جماعتی از اساتید شیخ و اساتید اساتید ایشان نیز فحص را لازم دانسته‌اند و عجیب این است که چطور شیخ ادعای اجماع بر عدم وجوب می‌کند، بله اینها دلیل است که فقها معصوم نیستند.

مراد از عهد

سؤال شد: از حضرت حجت (علیه السلام) درباره علت تأخیر ظهورشان نقل شده که فرمودند: «لَوْ أَنَّ أَشْیاعَنَا وَفَّقَهُمْ اللَّهُ لِطَاعَتِهِ عَلَی اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیمْنُ». سؤال شد مراد از این عهد چیست؟

معظم‌له فرمودند: عهد، همان (قرآن و عترت) و پایبندی به آن دو است. همه کسانی که ولاء اهل بیت (علیهم السلام) را داشته و دارند کاملاً پایبند به این دو نبوده و نیستند.

اذان رادیو و تلویزیون

سؤال دیگری که مطرح شد نسبت به وقت نماز‌های یومیه بود، آیا می‌توان به اذان اعلامی از رادیو و تلویزیون اعتماد کرد یا احتیاط لازم است؟

مرجع عالیقدر در پاسخ فرمودند: نسبت به نماز ظهر، ظاهراً شبهه‌ای نیست و وقت آن واضح است، نصف حقیقی فاصله بین طلوع و غروب آفتاب زوال می‌باشد و وقت نماز ظهر است.

نسبت به نماز مغرب نیز غالباً دیرتر از وقت واقعی، اذان گفته می‌شود، در روایت معتبره دارد که امام صادق (علیه السلام) ابو الخطاب را لعن فرمودند به جهت اینکه به مردم گفته بود نماز مغرب را تأخیر بیندازند حتی تشتبک النجوم.

قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام: مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْمَغْرِبَ طَلَباً لِفَضْلِهَا، وَقِیلَ لَهُ: إِنَّ أَهْلَ الْعِرَاقِ یُؤَخِّرُونَ الْمَغْرِبَ حَتَّی تَشْتَبِکُ النُّجُومُ، فَقَالَ: هَذَا مِنْ عَمَلِ عَدُوِّ اللَّهِ أَبِی الْخَطَّابِ‌.

وعَنْ ذَرِیحٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: إِنَّ أُنَاساً مِنْ أَصْحَابِ أَبِی الْخَطَّابِ یُمَسُّونَ بِالْمَغْرِبِ حَتَّی تَشْتَبِکَ النُّجُومُ، قَالَ: أَبْرَأُ إِلَی اللَّهِ مِمَّنْ فَعَلَ ذَلِکَ مُتَعَمِّداً‌.

به همین جهت، نسبت به نماز ظهر و مغرب، ظاهراً مشکلی نیست.

اما نسبت به نماز صبح باید احراز طلوع فجر صادق شود، و الا استصحاب عدم فجر جاری است، و اگر شک کرد در مورد امساک ماه رمضان باید فحص کند، زیرا فحص در شبهات موضوعیه واجب است إلا ما خرج بالدلیل، و اگر نمی‌خواهد فحص کند، لازم است احتیاط نماید و نمی‌تواند استصحاب جاری کند، و چنانچه فحص نکرد و چیزی خورد یا آشامید بعد معلوم شد صبح بوده قضا بر اوست.

اما شاید بتوان گفت: در بعضی موارد اماره عرفیه بر دخول وقت هست، و همین مقدار کافی است.

مثلاً در شهرهای مذهبی مانند قم و مشهد، که بسیاری از فقها و علما و متدینین حضور دارند، و از مأذنه‌های حرم‌های شریف در وقت معینی اذان‌ اعلام می‌شود، عرفاً اطمینان عقلائی حاصل می‌شود به صحت آن، زیرا بر درستی وقت، توفر دواعی بوده و متدینین و علما در این شهرها اگر ببینند اذان در غیر وقت گفته می‌شود عادتاً اعتراض می‌کنند، زیرا اذان مسأله مهمی است.

سکوت بزرگان و مؤمنین در مثل این موارد چه‌بسا می‌تواند یک اماره عقلائیه باشد.

البته این را به عنوان بحث علمی عرض می‌کنم وگرنه خود بنده در مقام عمل، احتیاط می‌نمایم.

تنها قضای یک نماز

سؤال شد: اگر شخصی به خیال اینکه وقت نماز داخل شده، چهل سال به اعتماد اذان، نماز می‌خوانده و بعد معلوم شد که نمازش را قبل از وقت خوانده است، حکم نماز‌هایی که خوانده چیست؟

معظم‌له فرمودند: مرحوم علامه حلی در این مسأله، فرمایش خوبی دارند که این شخص باید تنها یک نمازش را قضا کند، زیرا نمازهای قبل را نمی‌توان به عنوان ادا حساب کرد قبل از وقت بوده، اما اشکالی ندارد که به عنوان قضای روز قبل حساب شود، زیرا نیت ادا و نیت وجه لازم نیست و تقیید به همان روز هم نبوده است و از مصادیق خطا در تطبیق می‌باشد.

مرحوم صاحب عروه می‌فرماید اگر شخصی نذر کرد که به حج برود و بعد از انجام حج معلوم شد مستطیع بوده اما نمی‌دانسته، حجة الاسلام برایش حساب می‌شود، و غالب فقها نیز قبول کردند.

لیالی مقمره و غیر آن

سؤال شد: آیا بین لیالی مقمره و غیر مقمره فرقی هست؟

معظم‌له فرمودند: ظاهراً فرقی نیست، ظاهر آیه شریفه که می‌فرماید: «حَتَّی یَتَبَیَّنَ» مقام ثبوت است، یعنی (تبین) خصوصیت ندارد.

اذان در اثنای غسل

سؤال شد: اگر در اثنای غسل جنابت، اذان بگویند، حکم روزه‌اش چیست؟

معظم‌له فرمودند: ظاهراً روزه‌اش صحیح است، و دلیل (اصباح جنباً) شامل او نمی‌شود، زیرا بقاء عمدی نبوده و دلیل (اصباح جنباً) ظهور در متعمد دارد و از شمول این مورد قاصر است، باید بداند جنب است و بتواند در وقت غسل کند، اگر یکی از این دو نبود، متعمد به او نمی‌گویند.

خدا مکان ندارد

سؤال دیگری که یکی از آقایان مطرح کرد: پیرامون این روایت بود: «ارْحَمُوا مَنْ فِی الأَرْضِ یَرْحَمْکُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ» که مگر خدای متعال فقط در آسمان است که اینگونه تعبیر شده است؟

مرجع عالیقدر فرمودند: در آیه شریفه می‌فرماید: «وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِی الْأَرْضِ إِلَهٌ» (سوره زخرف: 84) خدای متعال در همه جا هست یعنی به همه جا محیط است، و مکان دون مکان ندارد.

برای تقریب ذهن و مثال بسیار ضعیف و دورش این است که ذهن انسان می‌تواند در یک لحظه به همه جا احاطه کند.

چشم انسان فقط تا محدوده خاصی را می‌بیند، اگر اینجا نشسته نمی‌تواند کربلا و مشهد و غیر آن را ببیند، اما می‌تواند با فکر و ذهن خود همه جا را تصور کند.

سؤال شد در بعضی روایات آمده: «انا عند المنکسرة قلوبهم».

معظم له فرمودند: خدای متعال همه جا هست و به همه چیز احاطه دارد، اما به جهت اینکه انسان دل‌شکسته و گرفتار، توجهش به خدا بیشتر است، این‌گونه تعبیر شده است، یعنی رحمت خدا به او نزدیک‌تر می‌باشد، همانطوری که در قرآن می‌فرماید: «فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» (سوره عنکبوت: 65).

نفقه والدین

سؤال شد: در صورت فقر والدین، نفقه آنها بر اولادشان چنانچه دارا باشند واجب است. حال اگر اولاد متعدد بودند، کیفیت وجوب بر آنان چگونه است، آیا دختر و پسر فرق دارند؟

معظم‌له فرمودند: دلیلی که می‌گوید عمودین وإن صعدا، اگر فقیر باشند نفقه‌شان بر اولاد واجب است از این جهت اهمال دارد، و قاعده‌اش این است که مصداق اولاد، چه پسر و چه دختر، کوچکتر یا بزرگتر، فرقی نمی‌کند همه مکلف هستند چنانچه غنی باشند نفقه والدین را بدهند، یعنی: غذا و لباس و مسکن، و ظاهر این است که علی نحو الوجوب الکفایی است، یعنی شارع خواسته والدین بی‌نفقه نمانند، حال اولاد بالشرکة نفقه آنها را بدهند یا یکی از آنها پرداخت کند، فرزند ذکور باشد یا إناث، فرقی نمی‌کند، بله اگر چنانچه هیچ یک نفقه نداد همه معصیت کردند.

عکس روی قبر

سؤال شد: بعضی عکس صورت زن را بر روی سنگ قبر رسم یا حک می‌کنند آیا جایز است؟

معظم‌له فرمودند: بنابر اینکه در حال حیات اظهار وجه و کفین بدون زینت، جایز است که مشهور چنین فرمودند، عکس او نیز همین حکم را دارد، هر چند برخی از فقها از جمله مرحوم والد در اظهار صورت اشکال می‌کردند.

نماز فرادی در کنار جماعت

مسأله‌ای دیگر که توسط یکی از فضلای جلسه مطرح شد: در مورد خواندن نماز فرادی در جایی که نماز جماعت برپاست، حکم نماز فرادی چیست؟

معظم‌له فرمودند: چنانچه این شخص، امام جماعت را عادل نمی‌داند چه اشکالی دارد فرادی بخواند.

سؤال شد: آیا این کار عرفاً، اهانت به آن امام جماعت نیست؟

معظم‌له فرمودند: اگر این شخص، او را عادل نمی‌داند ظاهراً اشکال ندارد، زیرا اگر قولاً اظهار می‌کرد که من این آقا را عادل نمی‌دانم جایز بود، حال اگر بایستد و فرادی نماز بخواند عملاً بیان این است که او را عادل نمی‌داند.

بله بهتر است که چنین نکند و نماز فرادی نخواند، بنابراین حکم مذکور، حکمی اخلاقی است نه یک حکم شرعی الزامی.

گفته شد: اگر این کار اهانت بود آیا نمازش باطل خواهد بود یا فقط گناه کرده است؟

معظم‌له فرمودند: اگر نماز و اهانت مرکب اتحادی باشد طبق قاعده نماز باطل می‌شود، وگرنه معصیت جدایی است و نماز صحیح است.

تقدم مکان زن در نماز بر مرد

آخرین سؤالی که مطرح شد در تقدم زن و مرد در نماز بود، که چنانچه نماز فرادی باشد، آیا لازم است مرد جلوتر از زن بایستد؟

معظم‌له فرمودند: شاید مشهور این باشد که تقدم لازم نیست، و نماز اشکالی ندارد، و روایاتی که در این مورد وارد شده که زن یک وجب عقب‌تر بایستد یا ده ذراع (تقریباً 5 متر) حمل بر فضیلت می‌شود. و نسبت به نماز جماعت، اگر پرده‌ای بین مرد و زن نباشد، بسیاری فرمودند اشکالی ندارد، بله تساوی یا تقدم زن در نماز فرادی مکروه است.
 
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.