طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
«جلسه هجدهم»
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین
کتب عامه و نسبتها
در ابتدای جلسه یکی از آقایان سؤال کرد: آیا مواردی از قبیل رضاع کبیر که در کتب مخالفین نسبت به برخی زنان پیامبر (صلی الله علیه وآله) داده شده است اما در کتابهای ما موجود نیست، آیا میتوان آن را به آنها نسبت داد، آیا قاعده الزام شامل این موارد میشود؟
مرجع عالیقدر فرمودند: قاعده الزام نسبت به احکامی است که واقعاً صحیح نیست ولی مخالفین آن را صحیح میدانند، که برای ما تشریع شده با آنان، طبق فتوای خودشان عمل کنیم، و آن را در حق خود صحیح بدانیم، مانند طلاق و عده و ارث و امثال آن.
اما نسبت دادن چیزی که خود آنها به خودشان نسبت دادهاند و دلیلی بر بطلانش نیست مشکلی ندارد، بله اگر نسبت ناروایی به پیامبر (صلی الله علیه وآله) یا معصومین (علیهم السلام) دادند نمیتوان آن را نسبت داد.
تبدل درجات استحاضه
سؤال شد: خانمی مستحاضه متوسطه بوده و غسل انجام داده و قبل از دخول در نماز، استحاضه کثیره میشود آیا باید دوباره غسل کند؟
معظم له فرمودند: این مسأله در عروه بیان شده که اگر مستحاضه قلیله بود و قبل از نماز متوسطه شد، باید اعمال متوسطه را انجام دهد، و همچنین اگر متوسطه بود و کثیره شد باید اعمال کثیره را انجام دهد. زیرا وقتی گفته میشود: (قلیله، متوسطه، کثیره) ظاهرش فعلیت است و ظواهر نیز حجت است. و اگر این امر در اثنای نماز اتفاق افتاد به جهت اینکه حدث است، بنابر قاعده مانند حدثهای دیگر بوده و نماز باطل میشود.
سؤال شد: اگر برای نماز صبح، به نیت استحاضه متوسطه غسل کرد به خیال آنکه متوسطه است، بعد از غسل متوجه شد کثیره بوده، آیا اعاده غسل لازم است؟
معظم له فرمودند: خیر، زیرا خطای در تطبیق است. مگر اینکه نیت او مقید بوده باشد که عادةً اینگونه نیست.
اجرت بر مستحبات
مسأله دیگری که سؤال شد: آیا اجرت گرفتن در مقابل کارهای مستحب جایز است؟ آیا با قصد قربت منافات ندارد؟
معظم له فرمودند: اشکالی ندارد، و با قصد قربت منافاتی ندارد زیرا از باب داعی و داعی بر داعی است. مثلاً پول میگیرد که نماز مستحب بخواند برای شخصی، یا برای خودش و ثوابش را به شخص هدیه کند، که هر دو جایز میباشد. و گرفتن پول داعی است بر اینکه قربةً إلی الله عمل را انجام دهد، نیابةً یا ثواباً که هر دو مشکل ندارد.
غُلات
سؤال شد: غُلات چه کسانی هستند و حکمشان چیست؟
معظم له فرمودند: حکم تابع موضوع است. حکم نسبت به موضوع به منزله معلول است نسبت به علت، در اینکه غلو چیست و غالی کیست، بین فقها بحث و اختلاف است.
قدر مسلّم غلو این است که ادعای خدایی برای مخلوقی بکنند.
و غلو بحث بسیار مفصل دارد در عروه اشاره کرده و شروح عروه از جمله مرحوم اخوی مفصل بحث کردند، در روایت دارد: «هَلَکَ فِیَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَمُبْغِضٌ قَالٍ».
سؤال شد: در روایات دارد: (نزلونا یا نزهونا عن الربوبیة وقولوا فینا ما شئتم)، آیا این ملاک در غلو است؟
معظم له فرمودند: ولایت تشریعی و تکوینی، علم و قدرت و دیگر فضائل برای معصومین علیهم السلام با اذن خدای متعال اشکالی ندارد، بله استقلالاً صحیح نیست و غلو میباشد.
خدای متعال میراندن را به عزرائیل نسبت داده، این فضیلت برای عزرائیل غلو نیست، همچنین اگر به معصومین (علیهم السلام) نسبت داده شود غلو نیست، زیرا همه اینها به اذن الله است. در دعای ماه رجب دارد: «لاَ فَرْقَ بَیْنَکَ وَبَیْنَهَم إِلاَّ أَنَّهُمْ عِبَادُکَ». معصومین (علیهم السلام) بنده خدا هستند و مخلوقند.
ازلی فقط خداست
سؤال شد: آیا صحیح است گفته شود: عالم ازلی است اما بالعرض نه بالذات، یا معصومین علیهم السلام ازلی هستند بالعرض؟
معظم له فرمودند: قدیم و ازلی بودن مخصوص خداست، و ازلی بودن عالم باطل است. همین که گفته شود بالعرض یعنی مخلوق است، و مخلوق نمیتواند ازلی باشد، مخلوق بودن و ازلی بودن تضاد یا تناقض است، در روایات آمده: «کان الله ولم یکن معه شیء». خدا بود و هیچ چیز نبود، حتی زمان و مکان مخلوق خداست.
سؤال شد: اگر خدا علت مخلوقات است چگونه معلول از علت منفک میشود؟
معظم له فرمودند: در علت مجبوره معلول از علت، انفکاک پیدا نمیکند. اما در علت مختار، لازم نیست معلول همیشه همراه علت باشد، خدای عزوجل مختار است بنابراین نمیشود گفت به جهتی که خدا علت عالم است و خدا ازلی است پس عالَم هم ازلی است. بلکه خدا بوده و عالَم نبوده، هیچ چیز نبوده است. همه چیز را خدای متعال از عدم آفریده.
یکی از آقایان گفت: ملاصدرا میگوید: اگر قدمت و ازلی بودن عالم را گفتیم، قدرت باری تعالی بیشتر ظهور پیدا میکند.
معظم له فرمودند: این حرفی مفت است و بر خلاف ادله شرعیه میباشد. قائل این حرف همان کسی است که زنان را نوعی حیوان مانند چهارپایان دیگر میداند.
صفات خدا
یکی از آقایان سؤال کرد: آیا صفات خدا نیز ازلی است؟
معظم له فرمودند: صفات ذات مانند علم و قدرت و حیات بله، اما صفات فعل مانند خالقیت بالفعل خیر. البته اقتضای خلق کردن و اقتضای فیاضیت ازلی است اما فعلیت آن ازلی نیست.
تزیین مشاهد مشرفه به طلا
سؤال شد: تزیین مسجد به طلا و نقره جایز نیست، اما چرا مشاهد مشرفه که در حکم مساجد است را به طلا و نقره تزیین میکنند.
در جواب فرمودند: تزیین مساجد که آیا حرام است یا مکروه، به جهت اختلاف روایات، محل خلاف است. اما همان فقهایی که تزیین به ذهب و فضه را در مساجد حرام میدانند در مشاهد ائمه (علیهم السلام) نه تنها حرام نمیدانند بلکه راجح میدانند، زیرا از شعائر است، بنابر این قاعده (المشاهد کالمساجد) صحیح است الا ما خرج بالدلیل و این مورد خارج بالدلیل میباشد.
اسقاط جمیع خیارات
مسأله دیگری که طرح شد: اگر شخصی در ضمن عقد لازم چنین شرط کند که تمام خیارات را اسقاط میکنیم، حتی خیار غبن فاحش بود. آیا این شرط صحیح است، با آنکه خیار یک حکم شرعی است، چگونه میتوان آن را ساقط کرد؟
معظم له فرمودند: اشکالی ندارد، زیرا اگر شرط بر خلاف مقتضای عقد بود باطل است، اما اگر بر خلاف اطلاق عقد باشد، ایرادی ندارد.
از طرفی اصل خیار، حکم شرعی است، اما اخذ به آن یا اسقاط آن، حق شخص است و خود شارع در مواردی که خلاف مقتضای عقد نباشد، اجازه داده است.
نماز و اکراه خاطر
سؤال شد: شخصی سالها نماز میخوانده و روزه میگرفته اما با حالت اکراه، یعنی با بیمیلی و عدم رغبت، آیا عبادات او صحیح است یا اعاده میخواهد؟
مرجع عالیقدر فرمودند: در صورتی که نیت قربت داشته، اشکالی ندارد، البته در فقه یک اضطرار داریم و یک اکراه. فقها میفرمایند: اگر کاری از روی اضطرار باشد صحیح است. مثل اینکه از روی اضطرار، نماز و روزه استیجاری میگیرد یا بیع انجام میدهد. اما اگر از روی اکراه باشد باطل است، اگر چه اضطرار و اکراه در یک دلیل آمدهاند ولی اقتضای هر کدام فرق میکند.
در مسأله یاد شده اگر قربت و اخلاص، خلل پیدا کند عباداتش باطل است و در روزه باید بابت تأخیر فدیه نیز بدهد.
اما اگر قصد قربت و اخلاص داشته، که معمولاً چنین است، گرچه نماز و روزههایش را با ناراحتی و عدم رضایت قلبی انجام داده، صحیح میباشد، و اعاده و قضا نیاز ندارد.
سؤال شد: فارق بین اضطرار و اکراه چیست، با اینکه هر دو در یک سیاق و در یک دلیل وارد شده: «رُفِعَ ما اضطُرُّوا إلَیهِ، وما استُکرِهُوا علَیهِ». چرا در یکی میفرمایند: رفع حکم تکلیفی است و در دیگری رفع حکم وضعی؟
معظم له فرمودند: در باب اکراه دلیل خاص داریم که عقد مکرَه باطل است بر خلاف اضطرار. غیر از اینکه ظاهر حدیث رفع این است که رفع، برای منت بوده. و در مضطر، اگر عقد باطل باشد خلاف منت است، بر خلاف اکراه که اگر عقد مکرَه باطل نباشد، خلاف امتنان است. این مطلب را مرحوم شیخ انصاری نیز متعرض شدند.
بریدن گوش حیوانات
سؤال شد: در سوره نساء آیه 119 میفرماید: «فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ»، آیا بریدن گوش حیوان به جهت گم نشدن جایز است یا مشمول این آیه بوده و جایز نیست؟
معظم له فرمودند: در تفسیر آیه و در روایات دارد که این کار را برای بتها میکردند. اما بریدن گوش به جهت اینکه گم نشود، اشکال ندارد زیرا این مقدار ایذاء و آزار حیوان که به جهت مقاصد عقلائی است مورد تقریر معصومین (علیهم السلام) است. اگر به غرض عقلانی باشد عرفاً ظلم نیست.
ایذاء انسان حرام است، اما ایذاء حیوان اگر ظلم باشد جایز نیست. در زمان معصومین (علیهم السلام) متعارف بوده که شتر را داغ میکردند برای اینکه نشانی بر آن قرار دهند، این مقدار ایذاء که وجه عقلائی دارد مورد تقریر بوده، و اگر حرام بود معصومین (علیهم السلام) بیان میکردند، به جهت (لو کان لبان) میگوییم حرام نیست و عرف از عمومات، حرمت اینگونه تصرفات را استفاده نمیکند.
گفته شد: در روایت آمده: «دخلت امرأة النار لهرة حبستها حتی ماتت».
معظم له فرمودند: این مورد مصداق ظلم است، اگر روایت هم نبود میگفتیم این کار حرام است.
بله اگر حیوانی آزار برساند، مثل مار و عقرب، کشتن آن جایز است و تقریر معصومین (علیهم السلام) بر آن میباشد.
سؤال شد: سوزاندن حیوانات چه حکمی دارد؟
معظم له فرمودند: اگر مصداق ظلم باشد حرام است. مگر ضرورت باشد، بله نسبت به حشرات، معلوم نیست حرام باشد، اما کار خوبی نیست.
جبر کودکان بر عبادات
در پی سؤال از اکراه در عبادت، این سؤال مطرح شد: اگر پدر و مادر بچه را مجبور به نماز و روزه کنند آیا اکراه به حساب میآید؟
معظم له فرمودند: نسبت به کودک غیر مکلف در روایت دارد از هفت سالگی آنها را امر به نماز کنید. و باید الاخف فالأخوف مراعات شود، و با روش صحیح آنها را به عبادات تشویق کنند.
طاعت والدین
سؤال شد: آیا اطاعت زن از شوهر و فرزند از والدین مطلقاً واجب است؟
معظم له فرمودند: غیر از اطاعت خدا و اطاعت رسول و ائمه علیهم السلام، اطاعت شخص دیگری واجب نیست، اما نسبت به والدین، برداشت بنده، تبعاً یا وفاقاً لمجموعة من الفقهاء آن است که ایذاءشان حرام است، نه اینکه طاعتشان واجب است، البته ایذاء غیر والدین نیز حرام است اما ایذاء والدین اشد است.
از طرفی ایذاء با تأذی فرق دارد، و اگر عدم طاعت والدین موجب تأذی آنها شود، محل خلاف است. به نظر میرسد تأذی حرام نیست اگرچه آثار وضعی در دنیا و آخرت دارد.
نسبت به اطاعت زن از شوهر در سه مورد است:
1ـ خروج از منزل، که این مورد محل بحث است.
2ـ مقدار واجب از تمکین، در صورتی که شوهر نفقه میدهد. آیه شریفه میفرماید: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ». حق زن و شوهر متقابل است.
3ـ اگر از مال خودش میخواهد انفاق کند، روایاتی دارد که از شوهرش اذن بگیرد، و جماعتی نیز طبق این روایات فتوا دادند، اما به نظر میرسد واجب نباشد، و زن میتواند در اموال خود حتی با نهی شوهر تصرف کند.
سؤال شد آیا آیه «وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاکَ لِتُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (سوره عنکبوت: 8). دلالت بر وجوب اطاعت از والدین در غیر مورد شرک به خدا، ندارد؟
معظم له فرمودند: احدی نگفته که (وصینا) معنایش وجوب طاعت است. این آیه و آیات دیگر مانند: «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا، أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ»، دلالت بر وجوب اطاعت ندارد بلکه دلالت دارد که از مستحبات مؤکده احسان به والدین است. همه اوامر قرآن واجبات نیست، بسیاری از آن مستحبات است.
سؤال شد: اگر بگوییم وجوب اطاعت والدین در طول اطاعت الله است چطور؟
معظم له فرمودند: هر کجا اطاعت هر کسی، مصداق اطاعت خدا باشد، میگوییم واجب است، زیرا در واقع اطاعت از خداست. مثل اینکه به بایع و مشتری خدا فرموده: «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ». وفاء به عقد واجب است، این به آن معنی نیست که طاعت از بائع واجب است.
سؤال شد: آیه «فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ» چطور؟ دلالت ندارد بر وجوب طاعت والدین؟
فرمودند: اُف گفتن یک نوع ایذاء عرفی است و حرام میباشد. اما لازمه حرمت ایذاء وجوب اطاعت نیست.
سؤال شد: پدر و مادرها متفاوت هستند، بعضی زود رنج هستند و زود ناراحت میشوند و برخی نه.
معظم له فرمودند: عرض شد تأذی حرمت ندارد، إیذاء حرام است، مثلاً پسری میخواهد با دختری ازدواج کند اما پدر و مادر، از آن دختر خوششان نمیآید و میگویند با او ازدواج نکن. حال اگر پسر ازدواج کرد و قصد اذیت کردن پدر و مادر را نداشت، بلکه به آن دختر علاقه دارد و او را مناسب میبیند، آیا در این ازدواج، حرام مرتکب شده؟ خیر، این کار ایذاء نیست تأذی است.
ایذاء یکی از دو چیز است: 1ـ کاری را به قصد اذیت پدر و مادر انجام دهد. 2ـ عرفاً آن عمل ایذاء والدین باشد ولو به قصد ایذاء انجام ندهد.
خلاصه دلیلی بر مطلق حرمت تأذی و مطلق وجوب طاعت والدین نداریم، بله عرض کردم عصیان آنان و تأذی آنان آثار وضعی بدی در دنیا و آخرت دارد.
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین