LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعيت"
جلسه سيزدهم
کد 2115
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 16 شهریور 1388 - 17 رمضان العظيم 1430

 
شب هاي ماه مبارک رمضان ـ ماه رحمت وامان وماه نزول قرآن ـ فرصت مناسبي براي مذاکرات علمي وخوشه چيني از محضر عالمان بزرگوار است. از اين رو بيت مرجع عالي قدر حضرت آيت الله العظمي حاج سيد صادق حسيني شيرازي دام ظله طبق سنوات گذشته ميزبان علما، فضلا، طلاب علوم ديني، شخصيت هاي گوناگون و عامّه مؤمناني است که با معظم له ديدار مي کنند. در اين ديدارها مباحث علمي و مسائل فقهي، تاريخي و فرهنگي مطرح مي شود و افزون بر طرح اين قبيل مسائل، مرجع عالي قدر سفارش ها و رهنمودهايي ارائه مي دهند.

در اين جلسه، مرجع عالي قدر، حضرت آيت الله العظمي سيد صادق حسيني شيرازي دام ظله طبق معمول، در چارچوب مناقشاتِ علمي فقهي، استفتايي را مطرح نموده و فرمودند: چندي قبل، شخصي، در نامه اي استفتا کرده، نوشته بود: «من پيرو آيين هندو بودم و مسلمان شدم، اما به جهت ترس از پدر و مادر و خويشاوندان و به منظور ايمن ماندنِ از گزند و آزارِ آنان، مسلمان شدنِ خود را پنهان مي کردم. اخيراً پدرم به من گفت: بايد خود را براي ازدواج با دختر عمويت آماده کني.

با توجه به اين که دختر عمويم، هنوز يک هندو مذهب است، در چنين شرايطي و با پيشنهاد پدرم چه بايد بکنم؟».

آن گاه معظم له ادامه دادند: اين شخص که نمي تواند مسلمان شدنِ خود را آشکار کند. از نظر شرعي نيز نمي تواند دختر عموي خود را که هندو و کافر است به ازدواج خود در آورد. با اين احوال تکليف او چيست؟ آيا مي توان اين حالت را عُسر و حرجِ شديد دانست که بر اساس آن، مرد مسلمان بتواند دختر عمويِ هندوي خود را به همسري گيرد؟

آن گاه فرمودند: خير، زيرا اکيداً ازدواج مرد مسلمان با زن غير مسلمان جايز نيست، لذا او بايد از اين ازدواج دوري کند تا وقتي که زن شهادتين را بر زبان جاري کند.

ايشان افزودند: يکي از علمايِ شيعي پاکستان، به نام «شيخ محمد اسماعيلي» کاروان سالار حاجيان بود و دختران و پسران جوان را از طريق کويت براي حج به عربستان مي برد و آنان را از همان مسير به پاکستان باز مي گرداند. در زماني که در کويت بوديم، با او ديدار کرده ام. او مي گفت: «برنامه اي سالانه دارم، بدين معنا که همه ساله از زنان شيعي و مردانِ عامي مذهبِ آماده ازدواج ثبت نام مي کنم و پس از آگاه ساختن خانواده هاي آنان از ماجرا و هماهنگي با آنها، زن و مرد شيعه و عامي مذهب را به ازدواج يکديگر در مي آورم، سپس آنان را به حج مي برم و در حالي آن ها را از سفر حج باز مي گردانم که تمام مردان عامي مذهب همراه کاروان، به مذهب اهل بيت عليهم السلام درآمده، به سوي نور آن خاندان پاک راه يافته اند.

شيوه کار به اين صورت است که در موسم حج و با ياري و همکاري همسران شيعه آنان، با شوهران شان وارد بحث و گفتگو مي شوم و با دليل و برهان، حقانيت مذهب شيعه را براي آنان ثابت مي کنم. به لطف خداي منّان در اين امر موفق بوده ام و بدون استثنا در تمام سفرهاي حج، همه مردان کاروان به مذهب تشيع درآمدند و در شمار راهيافتگان قرار گرفتند».

مرجع عالي قدر فرمودند: با کمال تأسف اين شخصِ فاضل و پرتلاش، بيست سال قبل در پاکستان ترور شد و به شهادت رسيد.

ايشان در ادامه بحث فرمودند: ازدواج زن شيعي با مرد عامي مذهب اشکالي ندارد، مشروط به اين که از عقايد خود حفاظت کرده، بدان پايبند باشد و تحت تأثير اعتقادات مرد قرار نگيرد، البته خوب است سعي کند شوهر را به سوي نور اهل بيت عليهم السلام هدايت کند.

ايشان افزودند: در اين زمينه روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است: «تزوجوا في الشُکّاک، ولا تزوجوهم، لأن المرأة تأخذ من دين زوجها و يقهرها علي دينه؛(1) از شکّاکان [در ولايت اميرالمومنين و اهل بيت عليهم السلام] زن بگيريد، ولي به آنان زن ندهيد، زيرا زن از دينِ همسر خود مي گيرد (به آيين او مي گرود) و همسرش او را به پذيرش دين خود مجبور مي کند».

آيت الله العظمي شيرازي افزودند: اگر اين تعليل در موردي صدق نکند و زن تحت تأثير اعتقادات همسر قرار نگيرد، چنين ازدواجي اشکال ندارد، البته برخي فقها در اين موضوع سخني مفصل دارند.

يکي از حاضران گفت: برخي برآنند که رسول خدا صلي الله عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام بنابه مصالحي که خود بر آن واقف بودند، اجراي پاره اي از احکام قرآن را ترک کردند. نظر حضرت عالي در اين باره چيست؟

مرجع عالي قدر فرمودند: پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام نخستين کساني بودند که دستورات قرآن را اجرا کردند، اما در شرايط خاصّي، در مورد پاره اي از احکام قرآن کريم، بر اساس قاعده «رفع يد» عمل کردند که از جمله آن موارد، تطبيق حکم فرار از جنگ بود. فرار از جنگ چندين بار در روزگار پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله رخ داد، اما در روايات و متون تاريخي مطلبي نقل نشده است که آن حضرت، فراريان از جنگ را کيفر کرده باشند.

ايشان افزودند: آنچه از ادلّه استنباط مي شود اين است که خودداري پيامبر صلي الله عليه وآله از کيفر کردن فراريان از جنگ، به جهت تزاحمِ اهم و مهم بوده است، بدين معنا که اگر کسي در شرايطي خاصّ در کاري با تزاحم رو به رو شود، بايد اهم را بر مهم مقدم بدارد.

 

 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 
1. الاستبصار، ج3، ص184، باب119، حديث7، مبحث تحريم ازدواج با زن ناصبي.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.