LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
شب اول ماه مبارک رمضان
کد 2656
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 11 مرداد 1390 - 1 رمضان العظيم 1432
 
طبق رسم دیرینه بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و طلاب و فضلای حوزه در بیت ایشان برگزار شد. در این محفل علمی ازمحضر مبارک حضرت آیت الله العظمی شیرازی مدظله العالی سؤال شد که روزه گرفتن درشهرهایی که روزهای طولانی دارند به گونه ای که شاید روزهای آنها در این فصل به 21ساعت و یا بیشتر از آن برسد چگونه است؟

معظم له در پاسخ فرمودند: شهرهایی که طول روز در آنها غیر متعارف است یعنی طول نهار در آن ها بیش از 18 ساعت باشد باید بر طبق یکی از شهرهای متعارف به مثل یکی از شهرهای ایران و یا عراق روزه بگیرند و اما اینکه بیش از 18 ساعت نباشد به این جهت است که گاهی ساعات روز بلاد متعارف به حدود هیجده ساعت می رسد.

سؤال: که چه خصوصیتی دارد 18 ساعت؟

فرمودند: منشأ خلاف این است که آیا موضوعات احکام اطلاق دارد و شامل متعارف و غیر متعارف می شود و یا فقط خاص به متعارف است؟ مثلا در «أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلَی الَّلیْلِ»(بقره،187) آیا مقصود از اینکه روزه را تا به لیل ادامه دهید، هر نهار و روزی است متعارف باشد و یا غیر متعارف و یا اینکه فقط شامل روز متعارف می باشد؟

در کره زمین در بعضی از مناطق شش ماه روز است وشش ماه شب؛ در آنجا چه باید کرد؟

و یا به عکس آن در مناطقی که در فصل زمستان روزشان دو ساعت است؛ آیا باید فقط دو ساعت روزه گرفت؟ ظاهراً خنده آور است که فقط دو ساعت باید روزه بگیرند در حالی که در بعضی از روایات آمده است که «جعل الصیام لیتحسّس الغنی بجوع الفقیر وعطشه؛ خدای متعال روزه را برای این قرارداده است که ثروتمندان تشنگی وگرسنگی فقیران و مسکینان را احساس نمایند».

در ابواب دیگر فقهاء متفقاً می گویند الفاظ منصرف به متعارف است الفاظی مانند: دلو، شبر و مانند آن.

اصل عام؛ متعارف است لذا اگر روز 21 و یا بیشتر شد غالب مردم در حرج افتاده و نمی توانند روزه بگیرند و حتی مردم آن مناطق هم می دانند که این طولانی بودن غیر متعارف است چرا که در بعضی از فصول سال روزشان در همان مناطق سه چهار ساعت است و بعضی از اوقات 10 ساعت روزشان طول می کشد.

ولی در خاورمیانه و بعضی از مناطق اروپا، روز گاهی به حدود 18 ساعت می رسد.

سوال شد: چرا ابتدای روزه را باید در آن مناطق از فجر خودشان حساب نمود؟

در جواب متذکر شدند: آیه کریمه می فرماید: «کُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ؛ (بقره،187) بخورید و بیاشامید تا رشته سپید صبح از رشته سیاه (شب) برای شما آشکار گردد» در ابتدای روز و اول فجر اشکالی نیست، زیرا «فجر» یعنی نوری که اقتراب خورشید به افق منتشر می گردد و این عنوان همانند «غروب» غیرمتعارف نیست و آنچه که غیر متعارف شده است «یوم» و یا «لیل» می باشد؛

معظم له در توضیح این معنی فرمودند:

ادله ای همانند آیه کریمه «أَتِمُّواْ الصِّیَامَ إِلَی الَّلیْلِ» که می گویند از فجر تا مغرب (یعنی یک روز و نهار کامل) را روزه شوید منصرف به روز و نهار کامل متعارف است لذا اگر روزی 19 ساعت و یا 20ساعت طول کشید این غیر متعارف شده است و در غیر متعارف باید به مقدار متعارف روزه گرفت.

و خلاصه: در اینجا دو مسأله مطرح است:

مسأله اول: اینکه چه زمانی باید در روزه به روز و نهار متعارف مراجعه کرد؟

ج: در وقتی که روز و نهارشان غیرمتعارف باشد مثلا آنجایی که روز سه چهار ساعت می باشد و یا برعکس روزشان 21ساعت و یا بیشتر باشد؛ یعنی آنجایی که الان 21 ساعت روز است در فصل زمستان 3 ساعت روز دارند به گونه ای که خورشید تا وسط آسمان بالا نمی آید و از گوشه ای که طلوع می کند و هنوز اوج نگرفته در نزدیکی آن در گوشه ای دیگر غروب می کند.

و مسأله دوم: اینکه در این صورت که نهار و روزشان غیرمتعارف است، در یک روز چه مدت زمانی باید روزه بگیرند؟

ج: از فجر بلاد خودشان روزه را شروع کنند و به مقدار ساعات روز و نهار یکی از شهرهای ایران یا عراق و یا حجاز روزه بگیرند؛ فرض کنید در هر روز از ماه مبارک رمضان در بلادی که روزشان متعارف است چند ساعت روزه می گیرند مثلا 15 یا 16 و یا 17 ساعت؛ روزهای مبارک رمضان بلاد خود را طبق ساعات روزهای بلد متعارف را از فجر خودشان حساب کرده و به همان مقدار روزه شوند و مخیر هستند بین شهرهای این بلاد مثلا به وقت مکه ویا کربلای معلی و یا غیر این ها.

از معظم له پرسیدند: در بعضی از بلاد که مثلا اندام مردم آن کوچک تر است از اندام کسانی که در ایران ویا عراق هستند بالطبع در مسأله کر؛ وَجَب و یا شبر متعارف آنها کوچک تر است از وَجَب و یا شبر کسانی که در مناطق ما هستند در نتیجه آیا نباید متعارف خود آن بلاد را در نظرگرفت؟

ایشان در جواب فرمودند: فقهاء ملاک آنها را هم اشبار متعارفه مردمان بلاد متعارف می دانند یعنی مثلا از هفت میلیارد بشر شاید بیش از یک میلیارد آنها انسان های کوتاه قد باشند و شبرشان کوتاه تر از متعارف باشد مثلا تمام مردم چین ولی باید به طبق اشبار متعارف مردمان بلاد متعارف کر را حساب کنند.

از ایشان سوال شد که همینطور که ما خود را متعارف می دانیم آنها هم خود را متعارف می دانند، لذا چرا نباید به متعارف آنها عمل کرد؟

در جواب فرمودند: ما نمی گوییم نهار و روز ما متعارف است بلکه می گوییم: روز و نهار سه قسم است: طولانی، کوتاه و متوسط. روز و نهار متوسط همان روز و نهار متعارف است و همچنین است در (دلو بئر) دلو هم بر سه قسم است دلو بزرگ: مثلا دلوی که از پوست گاو درست شده باشد. و دلوکوچک: مثلا دلوی که از پوست بچه بز درست شده. ودلو متعارف.

شبر و وَجَب هم بر سه قسم است:

1. شبر 30 سانتی متری

2. شبر 20 سانتی متری

3. شبر 25 سانتی متری

شبر 25 سانتی متری و یکی دو تا کمتر و یا بیشتر شبر متعارفند لذا فقهاء در دلو و مانند آن را هم همین گونه می گویند در حالی که دلیل خاصی ندارد و در جاهای دیگر دقت می کنند ولی در این موارد می گویند باید به عرف رجوع کرد و عرف در این موارد افراط و تفریط را نمی فهمد و حد وسط را می پذیرد و لهذا می گویند: اگر کسی شبرش کوچک است به گونه ای که اگر 27 شبر را اندازه گیری کند؛ مقدارش کمتر از مقدار 27 شبر متعارف شود این برای او کر به حساب نمی آید؛ اگرچه شبر او کوچک تر از متعارف است و همچنین اگر شخصی شبرش 30 سانتی متر باشد لازم نیست که به اندازه شبر خودش اندازه گیری کند بلکه او هم باید به شبر متعارف کر را اندازه گیری کند؛ در حالی که در ادله فقط یک کلمه (شبر) داریم نه چیز دیگری.

اما به این دلیل که این مسأله در سابق نبوده استغراب می شود.

خدا رحمت کند یکی از مراجع فوت شده را قبل از ایام مرجعیتشان صحبتی شد و من به ایشان گفتم که زمانی که روزها سه چهار ساعت می شود چه باید کرد؟ گفتند: باید همان سه چهار ساعت روزه بگیرند؛ من به ایشان گفتم شما خودتان به این مطلب نمی خندید که بگویند شما سه چهار ساعت از مفطرات عشره امساک کنید که همین خنده دار بودن این مطلب به معنای غیر متعارف بودن آن می باشد.

اشکال شد که کلمه وسط هم مفهومی است اضافی و در هر منطقه ای ممکن است وسطی داشته باشد؟

در جواب فرمودند: گفته اند دلو بر سه قسم است نگفته اند که دلو اهل عراق بر سه قسم است و یا دلو ایران؛ بله اگر گفته بودند دلو اندونزی مثلا؛ تحقیق می کردیم دلو وسط آنها چه دلوی است.

سؤال: چرا با اینکه اسلام دینی است جهانی و شامل تمام ازمنه تا روز قیامت می شود روایتی در این زمینه نیامده است و فقها در این زمینه اختلاف دارند؟

معظم له در جواب فرمودند:

اولا محل ابتلا نبوده؛ ثانیاً: اهل بیت علیهم السلام فرموده اند: «علینا القاء الاصول وعلیکم التفریع» اصول را ذکر کرده اند و اختلاف فتاوای فقها به برداشت ها برمی گردد؛ و این مساله ای است کاملا طبیعی همانگونه که پزشکان در بعضی از مسایل واضح اختلاف دارند.

و فقها در هر موردی که اختلاف نسبت به موضوع در خارج بوده به متعارف ارجاع می دادند.

از باب مثال در کتاب جواهرکلمه: «عرفاً» أو «المتعارف» بسیار دیده می شود در حالی که یکی از این کلمات را در روایات نمی بینید.

سؤال شد: آیا از باب اینکه ناچاریم و عسر و حرج است اینگونه می گوییم: که مناطقی که روزشان بیش از 18 ساعت باشد باید به یکی از بلاد متعارف در مسأله روزه عمل کنند؟

در جواب فرمودند: نه؛ از باب عسر و حرج و ناچاری نیست؛ چراکه در موارد شبیه این مورد مانند: (شبر) باز می گوییم ملاک متعارف است در حالی که در این مسأله مجبور نیستیم.

(شاهدی دیگر)

در ادله آمده است که انسان باید صورتش را بشوید از: قصاص الشعر الی الذقن وما دارت علیه الابهام والوسطی. حالا اگر کسی «اَغَم» است یعنی: موهای سرش به ابروهایش چسبیده و یا کسی که «اصلع» است یعنی: قسمت جلوی سرش مو ندارد ومحل روییدن موی او نزدیک به فرق سر می باشد؛ با اینکه این موارد در ادله نیست ولی فقها می گویند باید به متعارف عمل کنند؛ با اینکه دلیل می گوید: «قصاص شعر» ولی اطلاق شاملش نمی شود و باید به مقدار متعارف صورتش را بشوید چون به عرف گفته شده است و قصاص الشعر عرفی، ملاک است چرا که در هزار نفر نزدیک به هشتصد و یا نهصد نفر روییدن مویشان نه بسیار چسبیده به ابرو و نه بسیار نزدیک به فرق سر است و همین ملاک برای همه می باشد.

و همچنین فاصله متعارف بین دو انگشت ابهام و وسطی برای غَسل وجه (شستن صورت) معلوم است حالا اگر شخصی فاصله بین این دو انگشتش بسیار بود به گونه ای که از دو گوشش فراتر باشد؛ لازم نمی باشد برای وضو به این مقدار غیر متعارف صورتش را بشوید با اینکه در روایت اینگونه آمده است که «ما دارت علیه الابهام والوسطی» ولی به این اطلاق ها عمل نمی کنیم و می گوییم باید به متعارف عمل کند.

ایشان در ادامه فرمودند: یکی از آقایان علما اشکال کردند که این فتوا خلاف ارتکاز است در جواب او گفتم: خلاف ارتکاز نیست بلکه مأنوس نمی باشد و آن هم به این دلیل است که قبلاً این مساله مطرح نبوده و یا مصادیق نداشته لذا مأنوس نمی باشد نه اینکه خلاف ارتکاز است چون ارتکاز در جایی است که ارتکاز بر خلاف این داشته باشیم.

سپس از معظم له پرسیدند: در شهرهایی که روزشان سه چهار ساعت است اگر اینگونه گفته شود که باید فقط آن سه چهارساعت را روزه شد ما ممکن است استغراب کنیم در این مورد تعجب ما به این دلیل است که ما مأنوس نبوده ایم و الا شاید اگر در زمان شارع سؤال می شد اینگونه متعارف می شد؟

ایشان در جواب فرمودند: صوم واجب است در نهار و نهار بر اساس ساعات طبق آنچه بیان شد بر سه قسم می باشد و شامل شدن اطلاق همه این اقسام سه گانه را بر خلاف متعارف است.

س: ملاک متعارف بودن زمان ماست و یا آنچه متعارف در زمان پیامبر صلی الله علیه وآله می باشد؟

ج: ملاک متعارف نهار است، نه نهار زمان پیامبر صلی الله علیه وآله.

س: اگر زمانی آمد که شبر همه انسانها بزرگ شد به گونه که متعارف شبر همه مردم بزرگتر از حد فعلی شد آنجا وظیفه چیست؟

ج: اگر متعارف بزرگ شد باید به متعارف عمل کرد، زیرا متعارف ملاک است.

س: در آن مناطقی که شش ماه روز و شش ماه شب است؛ متعارف آنها در یک سال یک شبانه روز نماز می باشد؟

ج: این مسأله در عروة هم آمده که قبل از صاحب عروة مطرح نبوده؛ ایشان همین این را ذکر کرده و علما غالبا کلام صاحب عروه راپذیرفته اند مگر دو نفر از علما که خلاف کردند.

س: در مورد نماز چنین اشخاصی سؤال کردند؟

ج: نمازهایشان را باید طبق روزهای بلاد متعارف در 24 ساعت پنج نوبت نماز کنند و بین اوقات خود تقسیم کنند و لذا افق آنها اصلا ملاک نیست و اطلاق شامل آن نمی شود، لذا عده ای از فقها مثل مرحوم شیخ در مساله «حَتَّی یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الأَسْوَدِ» ذکر کرده اند که اگر شخصی چشمش غیرمتعارف است و بسیار قوی است مانند (زرقاء الیمامه) که او زنی بوده که با چشمانش چهار فرسخ را می دیده؛ چنین شخصی فجر را شاید نیم ساعت قبل از همه ببیند؛ چنین شخصی باید قبل از همه امساک کند؟ و یا اینکه باید طبق متعارف روزه شود؟ وهمینگونه است شخصی که چشمش ضعیف است به گونه ای که نیم ساعت بعد از همه فجر رامی بیند؛ هیچ کس نمی گوید که تو بعد از همه باید امساک کنی؛ با اینکه در آیه مبارکه آمده است: «حتی یتبین لکم» ولکم به مسلمانان گفته شده و این هم یکی از مسلمانان است و لم یتبین له؛ اما هیچ یک از فقها در مورد او اینگونه نگفته؛ لذا این ملاکی است که تمامی فقها به این ملاک عمل کرده اند.

در ادامه فرمودند: دلوک الشمس یعنی وصول الشمس قمة الراس؛ لذا در مناطقی که روزشان سه چهار ساعت است خورشید اصلاً بالا نمی آید از همانجایی که طلوع می کند در حالی که هنوز بالا نیامده و به وسط آسمان نرسیده از جای دیگر غروب می کند و در بعضی از مناطق دیگر خورشید طلوع می کند ولی یک مقدار کمی که بالا آمد در بین افق ها در همان زاویه به حرکت دیده می شود درحالی که ظاهرا خورشید بالاتر نمی آید و به وسط آسمان نمی رسد و یک روزشان به مقدار شش ماه روزهای متعارف است و همچنین شبشان یعنی اصلا دلوک ندارند با اینکه ساعت ها خورشید در آسمان است چون خورشید به قمة الراس نمی رسد اما با این وجود فقها نمی گویند که چون دلوک ندارند لذا نباید نماز بخوانند.

س: در مناطقی که روزشان مثلاً 20 ساعت است آیا باید مثلا نماز مغرب و عشا را بر اساس محاسبه مقدار متعارف شهرهای دیگر در شهر خود در روز بخوانند در حالی که خورشید در آسمان است؟

ج: بحث علمی آن همین است اما در مقام فتوا در بعضی از موارد چاره و راهی دارد و در بعضی از موارد چاره ای ندارد لهذا در مورد نماز باید بلدی که شروق و غروب دارد طبق همان نماز را بجا آورند، منتهی چون می توانند نماز مغرب وعشا را به تأخیر بیندازند تا مطابق شود باید نمازشان را تا شب خودشان به تأخیر بیندازند.

بنابراین از باب اینکه این الفاظ به متعارف منصرف است باید طبق متعارف عمل کرد.

و چون ملاک متعارف شد لذا در صورتی که شخصی توانایی 20 ساعت روزه را داشته باشد الاحوط استحبابا جایز می باشدکه تمام روز را تا آخر روزه شود.

و اگر این رای را قائل نشویم باید یکی از دو نظریه ذیل را قبول کنیم:

1. واجب است که از این مناطق هجرت کنند و ماندن در آنجا جایز نیست.

2. اصلا روزه نگیرند و بعد از آن در زمانی که روزها کوتاه شد قضا کنند، ولی هر دو نظریه مورد اشکال است.