LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت "
شب هفتم ماه مبارک رمضان
کد 2667
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 22 مرداد 1390 - 12 رمضان العظيم 1432
 
در شب هفتم ماه مبارک رمضان که عده ای از اهل علم و فضلا به محضر مبارک بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی نائل شده بودند مباحث مختلف فقهی در محضر مرجعیت مورد بحث و تبادل نظر انجامید که به شرح ذیل می باشد.
 
از محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در ادامه مباحث شب گذشته در مورد خمس سوال شد:
 
معظم له بیان داشتند: قاعده اولیه این است که انسان، هر چیزی را به دست آورد، فورا باید خمسش را بدهد، «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ...»(1) «هی والله الافادة یوما بیوم»(2)، «والفائدة یفیدها»(3)، «الخیاط لیخیط الثوب بخمسة دوانیق فلنا منه دانق»(4) ولی این قانون الهی ـ تسهیلاً و ارفاقاً از اهل بیت علیهم السلام ـ دو تا تبصره دارد:
 
1- این واجب با گذشت یک سال برای افرادی که سر سال خمسی دارند ـ نه أنان که سر سال ندارند ـ موسع است یعنی آنان که سر سال ندارند هر چه به دست می آورند باید اول خمس آن را بدهند، ولی برای افرادی که سر سال دارند جایز است این خمس را تا سر سال تاخیر بیندازد، مانند نماز ظهر وعصر که از اول اذان ظهر واجب می شود، اما جایز است تا مغرب شرعی آنرا به تاخیر انداخت وتاخیر آن حرام نیست، تقدیم نماز در اول وقت (مستحب) است، اما در اول وقت نیت (مستحب) نمیکنند، وهر زمان که اراده کنند که نماز بخوانند باید به عنوان (واجب) بخوانند، خمس دقیقا همینگونه است، شخصی که سر سال خمسی دارد، وخمس را میپردازد اگر فردای آن روز که سر سال او بوده فائده یا هدیه و یا سودی نصیبش شود، می تواند همان زمان، خمس آن را به نیت وجوب بپردازد، و می تواند به جهت اینکه واجب موسع است و تا سر سال خمسی آینده مهلت دارد، تا آن زمان تاخیرش بیندازد اما هر زمان که بخواهد بپردازد باید به عنوان وجوب باشد.
 
2- بنابر ارفاقی که عنایت شده اگر پرداخت خمس فائده یا هدیه و یا سودی که بعد از سر سال خمسی به دست آمده تا سر سال خمسی بعد به تاخیر انداخت مبالغی که در این بین یعنی از ابتدای سر سال خمسی تا آخر سال خمسی در مؤونه زندگی هزینه شده و به مصرف رسیده است از خمس معاف می شود به این معنا که مؤونه شدن موجب سقوط خمس است، یعنی خمس بر آن از اول سال واجب بوده ولی حال که مؤونه شد، خمس از آن ساقط گشت نه اینکه خمس بر آن واجب نبوده و وقتی که سال خمسی به پایان رسید آن وقت خمس واجب شده است، و این درست برعکس زکات است زیرا زکات در پایان سال واجب میشود وقبل از آن واجب نبوده است، مثلا اگر شخصی 40 عدد گوسفند داشت، نمی تواند به عنوان زکات، قبل از پایان سال، یکی از گوسفند ها را به عنوان زکات بدهد، زیرا هنوز زکات به او تعلق نگرفته است، اما خمس از همان لحظه اولی که فایده یا هدیه و یا سود به دستمان می رسد واجب میشود ولی جایز است تا پایان سال خمسی گذشته و فرا رسیدن سال خمسی جدید پرداختش را تاخیر بیندازیم، بله اگر در مؤونه صرف شد، خمس آن مصروفات ساقط میشود.
 
سپس ایشان افزودند موونه سه شرط دارد تا مشمول سقوط ارفاقی خمس گردد:
 
1- موونه حرام نباشد، مثلا مسلمانی که پای بند به احکام دین نبوده و شراب، یا آلات موسیقی و مانند آن را برای خود تهیه و خریداری می کند، این مؤونه حرام است و از خمس معاف نیست، لذا آن مقدار از منافع به دست آمده را که صرف آن حرام کرده است باید خمسش را بپردازد، زیرا فقط موونه حلال استثناء شده است.
 
2- موونه باید بیش از شأن نباشد، اگر بیش از شأن شد، خمس آن ساقط نمی شود، وشأن یعنی این که هر شخص نسبت به شرائط اجتماعی خود، خوراک، پوشاک، مسکن، وسفرش باید به مقدار عرفی باشد، یعنی بعضی ها در شأنشان این است که برای سفر به شهر های نزدیک با هواپیما سفر کنند، اما بعضی ها در شأنشان نیست به این شهرهای نزدیک با هواپیما سفر بروند ووقتی بروند، مورد تعجب دیگران قرار می گیرد و کاشف خلاف شأن آنان می شود، خلاصه: شأن مساله ای عرفی است.
 
در این جا یکی از آقایان حاضر پرسیدند: این شأن از کجا آمده است با اینکه ظاهرا در روایات نیست؟
 
ایشان در جواب فرمودند: شأن برداشت فقهاء از روایات است چون در روایت آمده «الخمس بعد الموونة»(5) وظاهر از موونه یعنی موونه شأنیه، ودر صورت شک، قدر متیقن از آن همان مؤونه در حد شأن است، نه هر چیزی که آنرا مصرف کند گرچه از شأن بیشتر باشد.
 
3- مؤونه باید فعلی بوده، یعنی مصرف وهزینه شود وشأن به تنهایی کافی نیست، مثلا اگر شخصی که به تکلیف رسیده و در شأنش این باشد که ازدواج کند و منزل داشته باشد ولی هنوز، اقدام به آن ـ به هر علتی که باشد ـ نکرده است، باید خمس پول پس انداز آن را بدهد. و همچنین اگر در شأنش این باشد که چلو مرغ بخورد، ولی نان وپنیر بخورد وپول آنرا جمع کند، باید خمسش را بدهد، بنابراین: مؤونه معاف از خمس هم باید حلال باشد و هم باید در حد شأن بوده و هم هزینه شود و به مصرف برسد، والا از خمس معاف نخواهد بود.
 
ایشان در ادامه فرمودند: شأن سه قسم است:
 
1- مصادیقی که قطعاً از شأن می باشند.
 
2- مصادیقی که قطعاً از شأن به حساب نمی آیند.
 
3- مصادیقی که شک میکنیم آیا در شأن هست یا نه؟ یعنی: مصادیق مشکوکه، در این مورد مساله مبنایی می گردد و در ما نحن فیه دو مبنا وجود دارد:
 
1- مبنای اصالة عدم الخمس که فقهایی مانند صاحب عروة و غیره می گویند، بر این مبنا موارد شک خمس ندارد.
 
2- مبنای اصالة الخمس که به نظر می رسد طبق آیه کریمه «وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ» و نیز طبق مجموعه ای از روایات شریفه آنگونه باشد، بر این مبنا باید در موارد شک خمس بدهد، وموارد شک بسیار است: مانند فقهایی که شک کرده اند که آیا هدیه خمس دارد یا ندارد؟
 
حالا یا شبهه مفهومیه دارند ویا شبهه مصداقیه دارند.
 
یکی از فاضلان حاضر پرسیدند: روایات تحلیل خمس را چه می فرمایید؟
 
معظم له فرمودند: روایات تحلیل قطعاً قضیه خارجیه و وقتی بوده است، از باب مثال در بعضی روایات آمده است که حضرت به بعضی فرمودند: «فی عامی هذا»(6) یا مثلاً روایتی که از امام صادق علیه السلام آمده و تحلیل عام کردند الی یوم القیامه (7)، ولی امامان بعد از ایشان خمس را مطالبه کرده اند مانند امام جواد علیه السلام ویا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، اگر واقعا تحلیل به عنوان قضیه حقیقیه بود، مطالبه بقیه ائمه معنا نداشت واین کشف میکند که قضیه خارجیه بوده است. همانگونه که در قران مجید و روایات شریفه موارد بسیار زیادی است که قضایای خارجیه است ولی بلحاظ عام گفته شده است.
 
یکی از آقایان حاضر در جلسه پرسیدند: آیا جهیزیه خمس دارد؟
 
معظم له فرمودند: اولاً: این یک مسأله جدیدی است، زیرا مقداری که در این زمینه بررسی کردم دیدم اولین فقیهی که این مساله را مطرح نمودند مرحوم آقای بروجردی بودند وقبل از ایشان در فتاوای دیگران ندیدم، علمائی که همزمان با آقای بروجردی در نجف بودند، همانند: آقای حکیم، سید عبد الهادی شیرازی، آقای حمامی، ، میرزای اصطهباناتی و غیرهم اینها جهیزیه را استثناء نمی کردند.
 
سپس ایشان اضافه فرمودند: بنابراین ما نحن فیه یک مسأله جدید است و چنانچه مؤونه فعلی حساب شود خمس ندارد ولی مؤونه فعلی باید صدق عرفی کند، از باب مثال شخصی که مقدمات می خواند اگر یک دوره جواهر با قیمت مناسب برای خودش تهیه کند که الان مورد استفاده او نیست، بلکه چند سال بعد مورد استفاده او قرار می گیرد این، خمس دارد چون طبق قاعده آنچه استثنا شده در روایات وعلماء آنرا قبول دارند موونه فعلی همان سال است نه مؤونه شأنی سالهای بعد، لذا استثناء بودن جهیزیه خیلی روشن و معلوم نیست.
 
ثانیا: یکی از آقایان فقها میگفت برای من معلوم نیست مستثنا بودن جهیزیه ولی من اجازه میدهم که شبهه نداشته باشد،
 
آنگاه یکی از فضلای حاضر مسأله خمس پول پس انداز برای خانه خریدن را مطرح نموده و پرسیدند: آیا بر افرادی که نمیتوانند از منافع وسط سال خانه بخرند بلکه باید کم کم پس انداز کنند تا بتوانند خانه ای تهیه کنند بر این پول پس انداز خمس تعلق می گیرد یا خیر؟
 
معظم له در جواب فرمودند: مساله خانه خوشبختانه در رساله های قدیم ذکر شده، ومعلوم میشود در قدیم عده ای زیاد بودنند که به راحتی نمی توانستند از منافع وسط سال منزل تهیه کنند، علمائی همانند صاحب جواهر در رساله خود، شیخ انصاری، میرزای شیرازی، آخوند، سید محمد کاظم طباطبائی، اینگونه فرموده اند: آن مقداری که صرف خانه میشود در سالی که درآن خانه مینشیند، آن مقدار خمس ندارد ولی سالهای قبلش خمس دارد، زیرا در موونه فعلیت شرط است و خانه شأنی هنوز فعلیت پیدا نکرده و لذا قاعده این است که خمس دارد.
 
سپس معظم له اضافه نموده و فرمودند: در رساله شیخ انصاری آمده است که کفن خمس دارد، صاحب جواهر هم نیز همین مطلب را میفرمایند، و این طبق قاعده است با اینکه آماده کردن کفن مستحب است و علی الخصوص امروزه که میلیون ها برای خرید قبر پول داده می شود طبق قاعده خمس دارد، واگر قیمت آن بالا رود آن هم خمس دارد، و معنای آن این است که بدون خمس شرعا استفاده کردن از چنین کفن ویا قبری جایز نیست؛ چون در روایت آمده«أکل ما لیس له»
 
ـ یکی دیگر از آقایان حاضر پرسیدند: اگر شخصی بیش از شأنش در اثناء سال مصرف کند ولی آن امر از مستحبات باشد، آیا باید خمس آنرا بدهد یا نه؟ آیا در مستحبات، شأن ملاک است؟
 
ایشان در جواب فرمودند: بعضی گفته اند: باید خمسش را بدهد، وبعضی دیگر فرموده اند: چون مستحب است ومأمور به می باشد اگر چه بیش از شأن باشد خمس ندارد، و به نظر می رسد که اقرب همین قول دوم است، بله اگر مستحب نباشد خمس دارد.
 
سپس یکی دیگر از فضلای حاضر پرسیدند: هر چیزی را ممکن است به یک مستحبی برگشت بدهیم، مثلا شخصی که در شأنش خانه صد میلیونی است اگر در خانه چهار صد میلیونی سکونت گزیند، از باب «صاحب النعمة یجب أن یوسع علی عیاله»(8) به مستحب ارجاعش دهیم؟
 
ایشان در جواب بر این سؤال فرمودند: توسعه در خانه به مقدار شأن است وبیشتر از آن معلوم نیست مستحب بوده باشد بلکه این یک نوع اسراف می باشد، بله به مقداری که عنوان مستحب برآن صدق کند، اشکالی ندارد، مثلا اگر خانواده ای پنج نفره باشند واز ناحیه اقتصادی متوسط باشند نه بسیار غنی ونه فقیر، در شأن چنین شخصی است که در خانه ای 100، 120 ویا 150 متری داشته باشد، 120 متری ویا 150 متری برای او از باب توسعه، مستحب است، اما نه اینکه خانه ده هزار متری بخرد، لذا توسعه حد عقلائی دارد.
 
بله اگر آن چیزی که بیش از شأن است مستحب باشد مانند: این که یکی از اهل علم معمولی در شأنش این است که در ماه مبارک رمضان مثلا: 10 الی 15 نفر از بستگان ویا دوستانش را دعوت کند، حالا اگر شخصی به او صد میلیون داد، واو یک مهمانی هزار نفره به راه انداخت، در حالی که بیش از شأنش بود خمس آنر نباید بپردازد، چون مهمانی کردن بالغا مابلغ مستحب است، اما توسعه خانه معلوم نیست مطلقا مستحب باشد، اگر چه از باب تسامح باشد البته برای آنان که این قاعده را قبول دارند.
 
آن گاه یکی از علمای حاضر پرسیدند: تسامح در جایی است که با یک امر الزامی مزاحمت نداشته باشد وخمس یک امر الزامی است؟
 
معظم له در جواب فرمودند: در اینجا دیگر موضوع خمس نمیباشد، نه حکم آن.
 
ـ یکی دیگر از آقایان حاضر سؤال کردند: عده ای از کارمندان دولت هستند که درآمد آنها ماهانه است در اواسط ماه سال خمسی آنها میرسد چه حکمی دارند آیا باید خمس این حقوق را بدهد با اینکه برای مصرف این ماه کم خواهد آورد؟
 
ایشان در جواب فرمودند: اگر بنا شد که سال ملاک باشد وابتدای سال مثلا اول ماه محرم است فردای آن روز جزء سال آینده است چون شارع مقدس حد گذاری کرده است لذا باید خمس آن را اگر اضافه بر مخمس سال قبل است بدهد، بله بنابر قولی که میگوید «لکل ربح سنة» اشکالی ندارد ولی ما چنین نظری نداریم.
 
ـ سپس یکی از علمای حاضر یک مسأله جدید درباره سلام نماز مطرح کردند و پرسیدند: در وسائل الشیعه تقریبا 17 روایت در کیفیت سلام دادن در نماز آمده است، که مستحب است مثلا با میل گوشه چشم به طرف راست ویا چپ سلام داد، نظرتان در این زمینه چیست؟
 
معظم له فرمودند: صاحب عروه در عروه آورده است وقائل به استحباب التفات به گوشه چشم شده واغلب علما با صاحب عروه هم رای هستند ولی به نظر می رسد که این مطلب مخالف احتیاط استحبابی است، زیرا روایات در این زمینه متعارض است ودر باب تعارض آمده است که «خذ بما خالف القوم»(9) وقوم ملتزم به التفات هستند پس مخالفت با آنها یعنی اینکه التفات نکنید وبه طرف قبله سلام دهید، واین ترجیح دارد و نشان می دهد روایاتی که در این زمینه آمده از باب تقیه صادر شده است، در این صورت حمل آن بر استحباب خالی از اشکال نیست، واینگونه نمی باشد که دو مستحب تزاحم داشته باشند، بلکه یکی از این دو تا مستحب نیست، ودر بعضی از روایات آمده است که ائمه علیهم السلام رو به قبله سلام میدادند وبه گوشه چشم به سمت راست و یا چپ التفات نمی کردند، مثلاً در این روایت شریفه می گوید: «صلی بنا أبو عبد الله علیه السلام ... وسلم واحدة مما یلی القبلة»(10)
 
ـ سپس یکی از آقایان حاضر یک مسأله اعتقادی را مطرح کرده و پرسیدند: ارتباط فتح مکه با آمرزش گناهان پیامبر چیست که خدا در قرآن می فرماید: «انا فتحنا لک فتحا مبینا لیغفر لک الله ماتقدم من ذنبک وما تاخر»؟
 
فرمودند: «ذنب» در لغت عرب در معانی متعددی به کار رفته و در این جا کنایه از این است که زمانی که انسان پیروز و غالب می شود همانگونه که در روایت آمده «اذا اقبلت الدنیا علی عبد اعارته محاسن غیره واذا ادبرت عنه سلبته محاسنه»(11) دیگر از او خورده نمیگیرند اما اگر شکست بخورد «فلأُم المخطئ الهبل»(12) و تناسب این دو این است که ما پیروزت کردیم تا به تو خورده نگیرند والا عصمت و گناه نکردن پیامبر از مسائل یقینی است، سپس ایشان افزودند التفات از «انا فتحنا» به «لیغفر لک» یعنی: از خطاب به ماضی، خود یک نوع بلاغتی است که قرآن مجید معجزه بلاغت می باشد، مانند: «الحمد لله رب العالمین» و«ایاک نعبد وایاک نستعین». 
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. انفال: 41.
2. تهذیب الاحکام، ج/4، ص/121، ح/344.
3. الاستبصار، ج/2، ص/61، باب کیفیة قسمة الخمس، ح/12.
4. الوسائل ج/6 ص/351 الباب 8 من ابواب ما یجب فیه الخمس، الحدیث 8 وفیه: «قمیصا» بدل «الثوب».
5. اصول کافی، ج/1، ص/547 باب الفیء والانفال وتفسیر الخمس وحدوده ومایجب فیه، ح/24.
6. الاستبصار، ج/2 ص/61، باب ما أباحوه لشیعتهم علیهم السلام من الخمس فی حال الغیبة، ح12.
7. الاستبصار، ج/2 ص/58، باب ما أباحوه لشیعتهم علیهم السلام من الخمس فی حال الغیبة، ح3.
8. تحف العقول عن الامام الرضا علیه السلام ص/442.
9. وسائل الشیعة، ج/27، ص/118، باب وجوه الجمع بین الأحادیث المختلفة، ح31.
10. وسائل الشیعة، ج6، ص/57، باب أن البسملة آیة من الفاتحة ومن کل سورة ... ح/4.
11. کلمات قصار نهج البلاغه ح/9.
12. نتزیل الایات علی الشواهد من الابیات، ص478، الهبل: الثکل.
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.