LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ (جلسه بیستم)
کد 36179
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 28 فروردین 1402 - 26 رمضان العظيم 1444

بیستمین نشست علمی مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در شب های ماه مبارک رمضان ۱۴۴۴ با حضور جمعی از شخصیت های علمی، نمایندگان مراجع عظام تقلید، فعالان دینی و فرهنگی و طلاب علوم دینی، در شامگاه روز یکشنبه بیست و پنجم رمضان العظیم ۱۴۴۴ در بیت مرجعیت شهر مقدس قم برگزار شد.

مشروح مباحث مطرح شده در این نشست به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

س: شخصی مشغول اذان گفتن است، متوجّه می شود که اذان را سابقاً گفته، می تواند اذان را به نیّت اقامه ادامه دهد و تکمیل کند؟

ج: نیّت، مقوِّم عبادت است، و بنابر قاعدۀ اوّلی، الشیء لا ینقلب عمّا وقع علیه، مگر آنکه دلیل خاصّ در میان باشد. پس می تواند اذان را کامل کند به جهت توسعه ای که در مستحبّات هست و سپس اقامه بگوید و یا اذان را رها کند و مشغول اقامه شود.

و امّا در عدول از نمازی به نماز دیگر، صاحب عروه مواردی را ذکر می کند، من جمله می فرماید: «لا يجوز العدول من صلاة إلى أخرى إلا في موارد خاصة : أحدها : في الصلاتين المرتبتين كالظهرين والعشائين إذا دخل في الثانية قبل الأُولى عدل إليها بعد التذكر في الأثناء إذا لم يتجاوز محل العدول...» (العروة الوثقی مع تعلیقاتٍ علیها ج3 ص122 م20). پس در نماز ظهر و عصر مثلاً تا قبل از گذشتن از محلّ عدول می تواند از لاحق به سابق عدول کند، برخلاف عدول از نماز سابق به لاحق، البتّه اگر بعد از نماز متذکّر شود، محلّ خلاف است ولی در روایتی می فرماید: «إذا نسيت الظهر حتّى صلّيت العصر فذكرتها وأنت في الصلاة أو بعد فراغك فانوها الأولى ثمّ صلّ العصر ، فإنما هي أربع مكان أربع» (وسائل الشیعة ج4 ص291 ح5187).

س: ملاک در لباس شهرت تعییر(انگشت نمای به بدی) متشرّعه است اعمّ از متشرّعه و غیرمتشرّعه؟

ج: صاحب جواهر رضوان الله علیه تعییر در صدق لباس شهرت را اعمّ از تعییر متشرّعه و غیرمتشرّعه دانسته اند ولی باید توجّه داشت که مواردی همچون مسخره کردن یا استهزاء کردن کفّار نسبت به واجبات و امثال آن را شامل نمی شود، خدای متعال می فرماید: «زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا» (البقرة/ 212)، و نیز می فرماید: «الَّذِينَ يَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فِي الصَّدَقَاتِ وَالَّذِينَ لَا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ فَيَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (التوبة/ 79)، و نیز می فرماید: «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ، وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ، اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» (البقرة/ 13-15)، و نیز می فرماید: «يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» (یس/ 30)، و نیز می فرماید: «وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» (الأنبیاء/ 41).

البتّه در حکم لباس شهرت فقها اختلاف دارند (مراجعه شود به: العروة الوثقی مع تعلیقاتٍ علیها ج3 ص63 / کتاب الصلاة، شرائط لباس المصلّی، م42) ولی به نظر می رسد، لباس شهرت به عنوان اوّلی حرام نیست بلکه مکروه است، مگر آنکه عنوان ثانوی محرّمی همچون اهانت مؤمن بر آن صدق کند، که از آن جهت حرام می شود.

س: نظر شیعه دربارۀ تحریف قرآن چیست و آیا نسبت قول به تحریف قرآن به علامه مجلسی صحیح است؟

ج: علّامه مجلسی رضوان الله علیه در چند موضع از بحارالأنوار تصریح به عدم تحریف قرآن دارند. پس اگر کلامی از ایشان ظاهر در قول خلاف آن باشد، این موارد نصّ در عدم قبول تحریف قرآن از طرف ایشان است.

و این نظریّه همان نظر مورد قبول شیعه از متقدّمین و متأخّرین تا به زمان ما است، که قرآنی که بر پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله نازل شده است همین است که الآن در دسترس همگان بوده و هست، و هیچ گونه تحریفی در کلمه، حرف و یا نقطه ای از آن صورت نگرفته است.

البتّه لازم به ذکر است که جبرئیل امین علیه السلام آیات قرآن کریم را همراه با تفسیر و تأویل بر پیامبر اسلام صلّی الله علیه وآله نازل می نمود، و امیرمؤمنان علیه السلام قرآنی را که بعد از شهادت رسول خدا صلّی الله علیه وآله عرضه کردند و به آن پشت شد و آن را نپذیرفتند، قرآنی مشتمل بر تمام این تفسیرها و تأویل هایی بود که جبرئیل بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله نازل کرده بود. این قرآن در نزد امامان علیهم السلام بود و الآن در نزد امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف است.

علّامه مجلسی و دیگر علما بیان کرده اند روایاتی که بیانگر تحریف قرآن است و معتبر است، اشاره به تحریف در تفسیر (که همان کشف غامضات است) و تأویل قرآن کریم است نه آیات شریفۀ قرآن کریم.

برخی از اصحاب همچون ابن مسعود هم در قرآن های خود برخی از این تفسیرها و تأویلات را ثبت کرده بودند که تا به امروز در روایات شیعه و عامّه برخی از آن ها به روایت اهل بیت علیهم السلام و همچنین به نقل برخی از صحابه موجود است.

س: با آنکه ماه رمضان از ایّام حجّ نیست ولی صاحب عروه سفر برای حجّ را از کراهت سفر در ماه رمضان استثنا نموده، و می فرماید: «الظاهر كراهة السفر في شهر رمضان قبل أن يمضي ثلاثة وعشرون يوماً إلا في حج أو عمرة أو مال يخاف تلفه أو أخ يخاف هلاكه» (العروة الوثقی مع تعلیقاتٍ علیها ج3 ص63 م5)، وجه آن چیست؟

ج: اینکه سفر برای حجّ را صاحب عروه از مستثنیات کراهت سفر قبل از 23 ماه مبارک رمضان دانسته است، به جهت کسی بوده که سابقاً سفر می کرده یا امروزه با وسیله ای سفر می کند که چند ماه در مسیر است، و البتّه ذکر حجّ و عمره همانگونه که در حاشیۀ عروه بیان کرده ام از باب مثال بوده بلکه باید گفت: «أو غير ذلك من المزاحمات المرجّحة شرعاً كالعلم طلباً وتعليماً ونحوهما، والأمر بالمعروف والنهي عن المنكر، وبرّ الوالدين، وصلة الرحم ونحو ذلك». از این بیان روشن می شود که زیارت امام حسین علیه السلام و دیگر معصومان علیهم السلام که از بزرگ ترین عبادات است، پیش از 23 ماه رمضان مکروه نیست.

لازم به ذکر است که از روایات فراوانی اهمیّت بالای زیارت اباعبد الله الحسین صلوات الله علیه برداشت می شود، تا آنجا که القاء نفس در تهلکه در راه زیارت آن حضرت علیه السلام را نیز معصومان صلوات الله علیهم تقریر نموده اند و بلکه در آن شرایط تشویق و امر به زیارت حضرت هم نموده اند با آنکه بنابر مشهور میان فقها اصل زیارت مستحب است. گذشته از آنکه زیارت امام حسین علیه السلام در دهۀ آخر ماه رمضان روایت خاصّ دارد، پس زیارت امام حسین علیه السلام همچون مشکی پوشیدن بر آن حضرت علیه السلام می شود که اصل مشکی پوشیدن در نماز را فقها مکروه دانسته اند ولی مشهور فقها به جهت عزای اباعبد الله علیه السلام آن را حتّی در حال نماز مکروه نمی دانند.

سید ابن طاوس می فرماید: «ذكر ما نختار روايته من فضل المهاجرة إِلى الحسين صلوات اللَّه عليه في العشر الأواخر من شهر رمضان: روينا ذلك بإسنادنا إِلى أَبي المفضّل، قال: أَخبرنا عليُّ ابن محمّد بن بندار القمّي إِجازة، قال: حدّثني يحيى بن عمران الأشعريّ، عن أَبيه، عن أَحمد بن محمّد بن أَبي نصر، قال: سمعت الرّضا عليّ بن موسى عليهما السلام يقول: عمرة في شهر رمضان تعدل حجّة، و اعتكاف ليلة في شهر رمضان يعدل حجة، و اعتكاف ليلة في مسجد رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و عند قبره يعدل حجّة و عمرة، و من زار الحسين عليه السلام يعتكف عنده العشر الغوابر (الأواخر/ خ) من شهر رمضان فكأنّما اعتكف عند قبر النبيّ صلّى اللَّه عليه و آله، و من اعتكف عند قبر رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله كان ذلك أَفضل له من حجّة و عمرة بعد حجّة الإسلام. قال الرّضا عليه السلام: و ليحرص من زار الحسين عليه السلام في شهر رمضان أَلّا يفوته ليلة الجهنيّ عنده، و هي ليلة ثلاث و عشرين، فإنّها اللّيلة المرجوّة، قال: و أَدنى الاعتكاف ساعة بين العشاءين، فمن اعتكفها فقد أَدرك حظّه- أَو قال: نصيبه- من ليلة القدر» (الإقبال ج1 ص358). البته مراد از اعتکاف در این روایت، اعتکاف اصطلاحی نیست، بلکه معنای لغوی اعتکاف مراد است، زیرا اعتکاف اصطلاحی جز در مسجد محقّق نمی شود.

در تاریخ نقل شده و برخی از روایات نیز به این مطلب اشاره کرده اند که از بعد از شهادت امام حسین علیه السلام هرگاه شیعیان فرصت را مناسب می دیدند عده ای به سمت کربلای معلا مهاجرت می کردند و در جوار قبر مطهر امام حسین علیه السلام منازل، کاروانسرا و بازارهایی می ساختند. بنی امیّه و بنی عبّاس هم مدام ایشان را تهدید به کشتن می کردند ولی اعتنایی نمی کردند و یک عدّه هم در این راه کشته می شوند. با این وجود اهل بیت علیهم السلام نه تنها نهی از رفتن به زیارت نمی کردند، بلکه تشویق به زیارت می کردند و عمل مؤمنان را نیز تقریر می کردند.

در برخی از نقل های تاریخی آمده است فرستادۀ متوکّل لعنه الله ساکنین اطراف حرم مطهر امام حسین علیه السلام را تهدید به مُطبِق کرد، که زندانی مخوف و حبسی معروف بوده است که گرفتار شدن در آن حبس بسیار دردناک بوده، بعد از تهدید فرستادۀ متوکّل لعنه الله، شیعیانی که از تهدید به کشتن نمی ترسیدند ولی از ترس گرفتار شدن به حبس مطبق گریختند.

همانگونه که نسبت به زیارت امام حسین علیه السلام کراهتی نیست، نسبت به دیگر معصومان صلوات الله علیهم هم حکم همین است، اگرچه تأکیدات بر زیارت اباعبد الله علیه السلام از زیارت دیگر معصومان علیهم السلام بیشتر است.

س: کراهت سفر که صاحب عروه بیان نموده، برای کسی است که در اثنای ماه رمضان به سفر برود، یا شخصی که از پیش از ماه رمضان در سفر بوده نیز استدامۀ سفر برای او کراهت دارد؟

ج: آیۀ شریفه می فرماید: «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» (البقرة/ 185)، که در مقام بیان اصل وجوب روزه بر حاضر و قضا بر مسافر است، و اگرچه ظاهر دلیل تبادر بَدوی بر کراهت سفر پیش از 23 ماه رمضان دارد، ولی بعید نیست به جهت فهم عدم خصوصیت گفته شود که فرقی میان ابتداء به سفر و استدامۀ آن نیست.

س: اگر سفر زیارتی رفتن یا صلۀ ارحام متوقّف بر فعل حرامی همچون مالیات دادن به گمرکچی شد، حکم آن چیست؟

ج: اگر این مقدّمه را حرام بدانیم، تنها مقدّمه حرام می شود و سرایت به ذی المقدّمه نمی کند. البتّه در رابطه با آنچه که در فرض سؤال مطرح شده اگر شخص مُکرَه باشد، پول دادن برای او حرام نیست ولی پول گرفتن برای شخصی که می گیرد حرام است، بلکه فقها از مستثنیات کذب، باتوجّه به روایتی فرموده اند دروغ گفتن به گمرکچی و جمع کنندۀ مالیات ایرادی ندارد.

س: کسی که در منطقه ای بوده که هلال شوال رؤیت شده پس نماز عید خوانده و فطریه اش را نیز پرداخت کرده، سپس به منطقه ای دیگر سفر می کند که اکمال عدّۀ ماه رمضان است، آیا روزۀ آن روز و فطریۀ روز عید دوباره بر او واجب است؟

ج: همانگونه که در جلسۀ گذشته بیان شد مرحوم اخوی (حضرت آیت الله العظمی سیّد محمّد شیرازی) رضوان الله علیه در بحث علمی می فرمودند چون مسلّم است که شخص یک مرتبه در سال سی روز روزه بر او واجب است، نباید بر او روزه گرفتن آن روز واجب باشد ولی در مقام فتوا احتیاط می نمودند به اینکه روزه بگیرد.

زکات فطره هم همین گونه است. پس از جهت بحث علمی نباید بر او واجب باشد ولی در مقام عمل و فتوا، بنابر احتیاط دوباره پرداخت کند.

س: حکم بیمۀ شخص ثالث چیست؟

ج: بیمه از معاملات و عقود جدید است که در زمان حضور معصومان علیهم السلام نبوده است و به آن اصطلاحاً عقد تأمین می گویند و به نظر می رسد تمام عقود جدیده من جمله انواع بیمه تا زمانی که عنوان محرّمی بر آن مترتّب نشود، باید به آن پایبند بود، به جهت آیۀ شریفۀ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» (المائدة/ 1). و این عقد اگر مکرهاً انجام شود، باطل است ولی اگر در حال اضطرار انجام شود، صحیح است.

س: اینکه در روایت مؤمن موصول به پروردگار برشمرده شده، و دربارۀ اهل بیت علیهم السلام نیز در زیارت جامعۀ کبیره فرموده شده: «الرحمة الموصولة»، معنای اتصال و انفصال در این بیانات چیست؟

ج: مقصود از موصول، مستمرّ است. خدای متعال نسبت به مؤمنان رحمت خاصّ دارد. وقتی مؤمن مرتکب گناه یا کار ناشایستی می شود، سبب می شود آن رحمت مستمرّ نباشد و قطع شود، برخلاف اهل بیت طاهرین علیهم السلام که رحمت الهی بر ایشان مستمرّ است و هیچ گاه مفصول نمی شود، زیرا مواردی که سبب قطع رحمت شود نسبت به اهل بیت علیهم السلام موضوع ندارد.

س: استعمالات قرآنی برخی واژگان آنگونه که مفسّرین تفسیر کرده اند، خلاف استعمال رایج است، وجه آن چیست؟

ج: همانگونه که مکرّراً بیان کردم اسلوب بلاغت قرآن کریم خاصّ به آن است و این امر سبب شد که فصحا و بلغای عرب را حیرت زده کرده و انگشت به دهان بگذارد، مثل آنکه خدای متعال می فرماید: «مَنْ يُضْلِلِ اللهُ فَلَا هَادِيَ لَهُ وَيَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» (الأعراف/ 186)، و نیز می فرماید: «مَنْ يَهْدِ اللهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَنْ يُضْلِلْ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (الأعراف/ 178) با آنکه قطعاً خدای متعال کسی را گمراه نمی کند، از این قبیل استعمالات بلاغی قرآنی خاصّ، در کتب بلاغت و تفاسیری که به جنبۀ بلاغت قرآن اهتمام ورزیده اند مطرح شده و توضیحاتی داده شده است.

س: شخصی خمس مالش را کنار گذشته، قبل از پرداخت خمس، آن مال تلف می شود. آیا پرداخت خمس آن واجب است؟

ج: اگر در طول سال آن مبلغ را کنار گذشته و سررسید سال خمسی او نشده، حق دارد تا قبل از آنکه سال خمسی او فرارسد در آن مال به عنوان مؤونه تصرّف کند ولی بعد از آنکه سال خمسی او فرارسید، حقّ تصرّف در خمس را ندارد اگرچه اصل مال او تلف شود.

س: ملاک در شکسته یا تمام خواندن نماز و روزه گرفتن یا نگرفتن در چیست؟

اگرچه برخی بحث وطن را مطرح نموده اند ولی مرحوم حاج آقا رضا همدانی رضوان الله علیه در مصباح الفقیه بیاناتی استدلالی در این مطلب دارند که ملاک صدق مسافر و عدم صدق مسافر بر شخص است. پس هرگاه شخص را مسافر دانستند، نمازش شکسته است و هرگاه صدق مسافر بر شخص نشد، نمازش تمام است. و اینکه شخصی مثلاً در محلّی متولّد شده ولی آن جا زندگی نکرده یا یک سال آن جا بوده سپس به منطقه ای دیگر نقل مکان کرده، نمازش در مسقط الرأسش تمام نیست.

در رساله های عملیّۀ فقهای گذشته مطرح بود که اگر طلبه ای برای درس خواندن چند سالی را در نجف اشرف اقامت می کند و شب های جمعه را نیز برای زیارت به کربلای معلا مشرّف می شود، نمازش با این وجود در نجف اشرف تمام است، اگرچه صدق وطن بر آن نمی کند و غالب فقها من جمله صاحب عروه و محشّین آن نیز نیّت دوام را بر او لازم ندانسته اند.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.