de
بسم الله الرحمن الرحیم
درآمد
خدای تبارک و تعالی در حدیثی قدسی می فرماید: «وأخلص العمل فإن الناقد بصیر؛[1] و اعمالت را خالص گردان، چراکه ارزیاب [آن ها] بسیار بیناست».
«بصیر» صیغۀ مبالغه است از «اِبصار» به معنی دیدن. خدای متعال در کارهای ما ژرف می نگرد و ارزش خلوص آن را با دقت می سنجد. نیت کنندگان اعمال به سه گونه اند. دسته اول کسانی هستند که گاهی کاری را فقط برای غیرخدا انجام می دهند، مانند کسی که کار خوبی را به امید چشم داشتی یا به این منظور که بعداً همانند آن کار را دیگری برای او انجام دهد، انجام می دهد. این قبیل کارها برای رضای خدا نیست. دستۀ دوم کسانی هستند که کاری را صرفاً برای کسب رضایت خدا انجام می دهند، هرچند خدمت آنان به دیگران بی پاسخ نماند و جبران شود. دسته سوم کسانی هستند که کار را با دو هدف انجام می دهند، یعنی کاری هم برای رضای پروردگار است و هم جلب رضایت دیگران. چنین کاری شرک به خدا به حساب می آید. کننده این کار به دو منظور کارش را انجام می دهد، هم برای اینکه روزی گرهی از کارش گشوده شود خدمتی به کسی می کند و هم ازسوی دیگر در کار خود جویای رضایت پروردگارش است. چنین کاری خالص نیست. خالص کاری است که صرفاً برای رضای خدا انجام شود.
در روایتی از معصوم علیه السلام نقل شده است کسانی در روز قیامت آورده می شوند و اعمال آن ها «کالجبال البیضاء» به بزرگی کوهی سفید رنگ است. اعمال آنان از نظر کثرت و حجم، به بزرگی کوه و از نظر درستی و صحت اعمال سفید و روشن است، یعنی اگر روزه گرفته و نماز خوانده، درست و صحیح بوده و اگر خدمتی به کسی کرده است، قضای حاجت مؤمن و دارای اجر بوده و یا اگر کتاب نوشته یا درس خوانده یا تدریس کرده است، همه را با نیتی درست انجام داده وهیچ کدام نقصانی نداشته است. با این حال خدای متعال دستور می فرماید آنان را در آتش بیفکنید: «فیأمر به إلی النار». ملائکه از کار خدا در شگفت می مانند. اینان عمری کارهای پسندیده انجام داده اند، نماز خواندند، روزه گرفته اند ـ آن هم روزه صحیح و نه باطل ـ، حاجت مؤمنان را برآورده اند و بسیاری کارهای شایسته دیگر. با این همه خدا فرمان می دهد که آنان را به آتش بیفکنید. ملائکه خدا ـ که امربران و مجریان بی چون و چرای فرمان های خدا هستند ـ شگفتی خود را با سؤالی به بارگاه ربوبی مطرح می کنند که سبب چیست که اینها با چنین حجمی از کارهای نیک جهنمی شده اند؟ خدای تبارک وتعالی پاسخ می دهد: «ما أرادونی بها؛ با این کارها خواهان [رضایت] من نبودند». اینان کارها را برای خدا انجام نداده اند، سپس امروز چه توقعی از خدا می توانند داشته باشند. اگر کسی کاری را برای شخص دیگری انجام دهد، طبعاً باید مزد آن را نیز از آن شخص دریافت کند، مثل آنکه کسی خانه اش را به شخصی بفروشد اما مزد آن را از کسی دیگر طلب کند، در حالی که منزل را به او نفروخته است.
اخلاص، شرط عبادت
شرط درستی عبادات اخلاص است. انسان باید همه کارهایش، از عبادات و غیر آن، خالص برای خدا باشد. در عبادت چنین شرطی موجب صحت آن می شود. اما شرط امور غیرعبادی علیرغم مستحسن بودن آن، اخلاص شرط درست بودن آن نیست. جزا و نتیجۀ اعمال در قیامت مرهون اخلاص است.
اخلاص باوجود دشواری رسیدن به آن، دسترسی ناپذیر نیست. از گذشته تا به امروز انسان های بسیاری بوده اند که توانسته اند اعمال خود را برای خدا خالص کنند اما غالباً اینان در دنیا بر دیگران پوشیده اند و انسان های اطرافشان از ماهیت اعمال آن ها و اخلاصشان بی خبرند. از آن سو در جهان آخرت ـ که پرده از اعمال انسان ها برکشیده می شود ـ انسان های بااخلاص نمایان می گردند. در آن هنگام چه بسا انسان، پدر، مادر یا دوستان و اطرافیان خود را می بیند که اعمال بااخلاص دارند و به مقام های بزرگی دست یافته اند و او تنها حسرت آنان را می خورد.
یکی از موارد ضرورت اخلاص در عبادات، در بحث نماز و قبولی آن است که در ابواب کتب فقهی بدان اشاره شده است. در روایتی آمده است که چه اندازه از نماز نمازگزار در نامه اعمالش ثبت می گردد؛ گاهی نیم، گاهی ربع و گاهی یک دهم یا کمتر از آن که بستگی به میزان توجه و حضور قلب نمازگزار دارد. لحظاتی را که نمازگزار حواسش به نمازش جمع نیست و در مشکلات و نیازهایش سیر می کند و به آینده می اندیشد یا به کاستی ها و افزونی های زندگی اش، جزو نماز به حساب نخواهد آمد.
راه شناخت عمل خالص
در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل است که در آن عمل خالص را چنین تعریف کرده است: «العمل الخالص الذي لا ترید أن یعمدک علیه أحد إلّا الله؛[2] عمل خالص عملی است که جز از خدا از کسی توقع آن نداشته باشی که تو را به آن بستاید».
هنگامی که کسی کار خوبی می کند و در مقابل از دیگران چشم داشت احسنت دارد، کارش خالص نیست. تنها باید از خدای متعال انتظار تأیید و تعریف داشت. در غیر آن صورت حتی اگر گمان آن در ذهن پرورده شود که دیگران برای کاری او را بستایند، کارش بی اخلاص خواهد شد. طبیعی است رسیدن به چنین مرحله ای کار چندان ساده ای نیست و مستلزم عزم و اراده و پشتکار بسیار است.
در احوالات یکی از مراجع گذشته نقل کرده اند که ایشان کتابی نوشته و زحمت و زمان زیادی صرف آن کرده بود. در یک مجمع علمی صحبت از این کتاب به میان آورد و مطلبی از آن نقل کرد. از قضا کسی آن کتاب را از او درخواست کرد تا به امانت ببرد و مطالعه کند. آن عالم نیز کتاب را به او داد. مدت ها گذشت اما آن شخص کتاب را به او پس نداد. عالم چندین بار سراغ کتابش را گرفت و در هربار چنین پاسخ شنید که ان شاء الله آن را می آورم. عاقبت هم اظهار کرد که کتاب گم شده و از مکان آن بی خبر است. مؤلف از اینکه برای تهیه آن بسیار زحمت کشیده بود به این امید که مورد استفاده مردم قرار گیرد و اکنون دستمایه رنج و زحمتش تباه شده بود، بسیار رنجیده خاطر شد. چندین سال گذشت. روزی دید کتابش با نام همان شخص که از او کتاب را قرض گرفته، چاپ شده است. آن عالم از دیدن کتابش بسیار خوشحال شد و خود می گفت: از اینکه مطالبی که نوشته ام به استفاده مردم می رسد، خرسند بودم. نیز نقل کرده اند که هرگز بیان نکرد که چه کسی کتاب را از او قرض کرد و به نام خود چاپ نمود.
اگر کاری صرفاً برای جلب رضایت خدا باشد، چنین است که حتی اگر سود دنیوی برای شخص نداشته باشد، موجب کدورت خاطر انجام دهنده آن نمی شود. البته، در مواردی مقتضی است که انسان نام خود را بیان کند تا سبب آن شود که دیگران نیز از او یاد بگیرند. این حالت نیز در راستای کسب رضایت پروردگار است نه شهرت جویی و ارضای خواهش های نفسانی. نخ نامرئی این موضوع در گفته خدای تبارک وتعالی نهفته است که فرمود: «انّ الناقد بصیر». خدای متعال کارها و نیت های پدیدآورنده آن ها را تمییز می دهد و به روشنی می داند کدام کار مایه هدایت دیگران است و کدام یک برای حب ظهور و شخصیت آفرینی است.
خدمتی که برای جامعه مفید است و باعث هدایت دیگران می شود، قطعاً با نیتی خالص برای خدا انجام شده است. از این رو خلوص نیت باید وجه تلاش و عزم کننده کار باشد. انجام دهنده کار نیک باید صرفاً کار را برای خدا و نه خدا و کسی دیگر انجام دهد و جز از خدای متعال تمنای مدح و تحسین نداشته باشد. چنین عملی است که موجب پرباری نامه اعمالِ آدمی می شود.
هر انسانی باید در این جهت که تنها برای خدا کار کند، تصمیم بگیرد و در این راه سعی و تلاش از خود نشان دهد. اینگونه خدای متعال نیز او را یاری می کند. سختی های این راه را نیز باید بر خود هموار ساخت تا بتوان آهسته آهسته به اخلاص در راه خدا دست یافت.
امیدوارم به برکت اهل بیت علیهم السلام خدای متعال این توفیق را به همگان عنایت فرماید.
وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
[1]. الجواهر السنیة في الأحادیث القدسیة، ص 162 (چ: تهران: انتشارات دهقان).
[2]. الکافی، ج2، ص16(چ: الاسلامیة).