LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"عدل در تکوين و تشريع"
سلسله بیانات اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله (کلام معرفت ۱۵)
کد 42337
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 19 دی 1402 - 26 جمادى الثانية 1445

بسم الله الرحمن الرحیم

دامنه گسترده عدل

خدای متعال در قرآن کريم می فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ؛[1] در حقيقت ‏خدا به دادگرى و نيكوكارى و بخشش به خويشاوندان فرمان مى‏ دهد و از كار زشت و ناپسند و ستم باز مى دارد و به شما اندرز مى‏ دهد، باشد كه پند گيريد».

آيه فوق سه امر از خدای متعال و سه نهی از ايشان را برای ما بيان می کند، امر به عدل، امر به احسان و امر به بخشش به خويشاوندان و دستگيری از آنان و از آن سو نهی از فحشا و منکر و ظلم. و در آخر آيه هم يادآور می شود که اين موعظه ای کارساز از پروردگار متعال برای بندگانش است، باشد که بدين وسيله به خود آيند و به حقيقت متذکر گردند. لذا اين موعظه پروردگار را بايد به ديده اعتبار و با جديّت در آن نگريست، قطعاً نفع و خير فراوانی برای ما در خود جای داده است.

موضوع اين نوشتار منحصراً يکی از رهنمودهای شش گانه آيه فوق، يعنی امر به عدل است. عدل چنان گستره وسيعی در فرهنگ اسلامی و قرآنی دارد که اين نوشته کوتاه توان رسیدگی به همه جوانب آن را ندارد، اما به قدر استطاعت و مجال کوتاه اين مکتوب، به جوانبی از اين مفهوم بلند دينی می پردازيم.

عدل در مفهوم لغوی خود به معنای این است که هر چيزی را در حجم مناسب و جای درخورش قرار دهند و نيز به شيوه مطلوب بر آن جامه تحقق بخشند. با در نظر داشتن اين تعريف کلی در گام نخست می بايد مفهوم عدل را از آموزه مهم ديگری در دين اسلام و نيز ديگر اديان وحيانی جدا کرد و آن هم مساوات است. عدل مساوات نيست، بلکه مفهومی بسيار وسيع تر و شامل تر از مساوات است. رفتار به مساوات ـ در جای درخورش ـ البته اقتضای عدل است، اما عدل اقتضا نمی کند که همواره مساوات و برابری رعايت شود. گاهی هم عدل، ايثار کردن و از خودگذشتگی است. کوتاه سخن اينکه عدل چنان گسترده دامن است که در موارد و مناسبت های مختلف به اشکال متفاوتی رخ می نمايد. اما بنا به تعريفی که از عدل به دست داريم، می توان عدل را قرار دادن هرچيز يا انجام دادن هر کاری در جای شايسته و در شرايط بايسته آن دانست. در ادامه مرور کوتاهی بر مفهوم عدل و اثرگذاری آن بر مقوله های مختلف مطرح شده در دين خواهيم داشت.

عدل در تکوين خلقت

عدل در يک تقسيم بندی کلی هم در تکوين مطرح است و هم در تشريع. هنگامی که سخن از تکوين به ميان می آيد، منظور نظام آفرينش الهی است که در همه مکوّنات و موجودات جهان جاری و ساری است. خدای متعال همه اين جهان را براساس نظمی در نهايت دقت آفريده است. نظم هم چيزی جز اجرای عدل در آن نظام و مجموعه نظام مند نيست. به عبارتی، نظم وجهی از اجزای عدالت است. نظام آفرينش الهی به قدری بر نظم چيده شده است که کم و زياد شدن هرچيزی در آن مايه نابودی و فروپاشی آن چيز و حتی بخش های ديگری از خلقت الهی می گردد که با آن چيز در ارتباط اند.

برای مثال اندام انسان با همه ساختار پيچيده و دستگاه های متفاوت، در ارتباط با هم کار می کنند تا آدمی بتواند نيازهای حياتی اش را خوب و کامل برآورده کند. دستگاه گردش خون، عملکرد دقيق و منظم قلب، ساختار پيچيده و بسيار شگفت انگيز مغز و دستگاه عصبی، رگ های فراوان منتشر شده در سراسر بدن انسان، تا اندام هايی چون کليه ها و شش ها و دستگاه گوارش و اندام های حرکتی مثل دست و پا و خيلی خيلی اندام ها و دستگاه های منظم و دقيق ديگری که خدای متعال در بدن انسان آفريده است، در نهايت دقت و نظم، آن هم در ارتباط و هماهنگی کامل با اندام های ديگر در تمام طول عمر به ایفای نقش خود مشغول هستند، بی آنکه لحظه ای از حرکت و فعاليت باز ايستند، چراکه توقف و اختلال در هريک از اين اندام ها به بيماری و کسالت شخص می انجامد. حتی در برخی موارد اختلال در اعضايی همچون قلب، مغز يا حتی کليه ها و شش ها و نيز ديگر اندام ها و دستگاه ها ممکن است به مرگ شخص منجر شود. اين نمود کامل عدالت خدای متعال در آفرينش بدن آدمی است.

چشم انسان با يک پلک گشودن جهانی را فراروی خود می بيند. اگر اين چشم درست کار نکند و عدالت آن به هم بخورد، توانايی ديدن از آن سلب می شود. گوش های انسان هم بر نظم و عدالتی تنظيم شده اند، مثلاً اندک اختلالی در تارهای ظريف تعبيه شده در آن و اعصاب و قوسی که توازن فوق العاده دقيقی دارند و توانايی شنيدن را در حدّ معتدل و قابل تحمل برای انسان فراهم ساخته اند، شنوايی انسان را دچار اختلال می کند. در آن صورت يا امکان شنيدن ضعيف می شود و چه بسا از بين برود، يا برعکس، به اندازه ای بيش از توان انسان اصوات به گوش او می رسد که امکان استراحت را از او سلب می کند.

در کل همه تکوين انسان در نهايت دقت و عدالت قرار دارد و کمترين کم و کاستی در آن، مشکلات زيادی برای انسان به وجود می آورد. اگر افزايش يا کاهشی در کميت یا عملکرد ميليون ها و بلکه ده ها يا صدها ميليون موجودات زنده ای ـ مثل سلول ها ـ که در بدن انسان قرار دارند، اتفاق افتد، چه بسا احتمال دارد که به حيات خاتمه دهد. اگر تکوين، ويژگی عدالت را از دست بدهد، از بين می رود. اگر يک قطره خون از حرکت باز ايستد و در رگ های خونی انسداد به وجود آورد، این کافی است که به پاره شدن آن رگ يا سکته قلبی منجر شود، يا اگر قطره خونی در رگ های مغز انسان رسوب کند و عمل خون رسانی به مغز را دچار مشکل کند، به احتمال زياد موجب مرگ آن شخص می شود. به همين قياس، ديگر اندام های بدن، مثل کليه ها و دستگاه گوارش و حتی دست و پا، هريک اگر اندک در تکوين خود عدالت را از دست دهد، بدن انسان تا حدّ مرگ هم ممکن است آسيب ببيند. همه آنچه رفت به اهميت وجود عدالت در تکوين بدن انسان اشاره می کند. اگر در بدن انسان هرچيزی بر سر جای خود و در حدّ و مقدار مقرر شده خود نباشد، در آن صورت عدالت در خلقت انسان به هم می خورد و با مشکل مواجه می شود.

عدالت در همراهی آب و آتش

کوره های ذوب آهن دمای خيلی بالايی دارند تا بتوانند آهن و فولاد را ذوب کنند. کسانی که در آن کوره ها کار می کنند از نزديک ديده اند که اگر ذره ای آب به داخل کوره پاشيده شود، چون حرارت فوق العاده زياد است در کسر بسيار کوچکی از ثانيه ذرات آب از هم می پاشد و بخار می شود. اين عمل آن قدر دفعی و سريع انجام می شود که براثر آن، شعله های آتش تا چندين متر پخش می شوند، به گونه ای که اگر کسی در نزديکی آن کوره باشد، احتمال سوختن او بسيار است. آن کوره به نحوی تنظيم شده است که دمای چند هزار درجه ای را ايجاد کند. آن گاه هر رطوبتی هرچند اندک، برخلاف عدالت آن است و نظم حاکم بر آن را مختل می سازد. اگر فولاد يا آهنی که مختصر رطوبتی دارد، در آن کوره انداخته شود، چنان از هم پاشيده می شود و شعله های گداخته يکباره از درون کوره زبانه می کشند که کارگران آن کوره را ممکن است بسوزاند.

مانند همين قضيه درباره آتشفشان هم رخ می دهد اما در ابعاد و مقياسی خيلی بزرگ تر و گسترده تر. درباره آتشفشان مشهور است که هنگامی که به فعاليت در می آيد و گدازه های آتش از درون آن فوران می کند، اگر در آن هنگام باران ببارد، گدازه های آتش به ده ها کيلومتر آن سوتر زبانه می کشد و هرچه در آن منطقه باشد، در گدازه های برافروخته آتشفشان می سوزد. دليل اين امر هم در عدالتی است که در سازوکار آن آتشفشان وجود دارد. رطوبت، اين عدل را به هم می زند و موجب می شود حرارت و آتش بيشتری برافروخته شود.

نظام تکوين الهی بر اين شيوه قرار گرفته است و به هم زدن آن، مساوی با پديدآوردن چيزی مثل قيامت است در ابعادی کوچک تر. هنگامی که خدای تبارک وتعالی با قدرت نامحدود خود قيامت را برپا می سازد، نظم و عدل موجود در خلقت را به هم می زند و قيامت برپا می گردد. همان گونه که آيات ناظر به فرارسيدن قيامت از به هم ريختن نظم و عدل حاکم بر آفرينش خدا حکايت می کند، مانند این آیه: «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ؛ آنگاه که خورشيد از نورتابی باز می ايستد و تيره و تاريک می گردد».

خورشيدی که ميليون ها سال پرتوافشانی کرده است و حرارت و نورش به ما رسيده، عدل آن را خدا در آستانه روز قيامت به هم می ريزد. به همين ترتیب طلوع و غروب خورشيد و گردش روزها و شب ها و ماه ها و فصل های سال که ميليون ها سال منظم و دقيق انجام می شده است، به هنگام فرارسيدن امر خدای متعال، یعنی بر برپايی قيامت، همه از بين می روند. ميليون ها سال، اول نوروز يا روز دوم بهار و يا روز نخست از پاييز به يک شکل بوده است، اما به هنگام فرارسيدن قيامت همه اين عدل يکباره از بين می رود. عدالت حاکم بر نظام تکوين الهی در همه آفريده های خدا، نه فقط بدن انسان و زمين و خورشيد و کرات و ستاره های آسمان، بلکه در هر ذره ريگ بيابان هم برپايه عدل الهی بقا يافته است. همگی اين ها بر منهج عدل است.

عدالت تشريعی

عدل الهی در خلقت بالتبع اقتضائات و ملزوماتی را برای بشر در پی دارد. خدای تبارک وتعالی در وجود انسان ها نيروهای متضادی همچون شهوات و عقل را قرار داده است. شهوات اگر بر اقتضای عدل الهی به کار نروند، اسباب تباهی انسان می شوند. در مقابل، عقل قوه تمييز خوب از بد و راهنمای درونی انسان است. در کنار انبيا و کتاب های آسمانی که در بيرون از جسم انسان هدايتگر او هستند، عقل و شهوت برای امتحان بشر در وجود او قرار داده شده اند. گرايش انسان به هريک از اين دو سو، يعنی عقل يا شهوت، سرنوشت او را رقم خواهد زد. قرآن کريم هم انسان را به اندازه ای که در توان اوست به عدالت امر می کند: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ». پس از عدالت در تکوين، عدالت در تشريع نيز جنبه مهم و مطرحی است. آدمی همه افعال و اعمال خود را بايد بر مبنای عدالت پيش ببرد. تنها در آن صورت است که خدای متعال را فرمانبرداری کرده است. اطاعت امر خدای متعال همان رعايت اصل عدالت در کارها و اعمال ماست.

اگر نگاهی می کنيم، بايد به سويی بنگريم که خدای متعال اجازه آن را به ما داده است. نگاه کردن به نامحرم نگاه عادلانه ای نيست و از نظر خدای متعال مردود است و همچنين نگاه تند و غضبناک در جايی که بايد از روی شفقت و مهربانی نگاه کرد، و برعکس، نگاه رحيمانه به کسی که بايد با تندی به او نگريست. اين دومی مربوط به کسی می تواند باشد که جرم يا جنايتی مرتکب شده است و نگاه شفقت آميز و از سر مهربانی، به نوعی تأييد کار نادرست اوست. در اينجا نگاه تند سزامند اوست، اما اگر چنين نباشد، نگاه تند و از سر خشم، خلاف عدالت است و به ياد داشته باشيم که خدای متعال می فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ».

برای بیان مثالی ديگر درخصوص عدالت ورزيدن در امور تشريعی، می توان به دو نفر اشاره کرد که آهسته و سرّی با هم صحبتی می کنند. آنان طبعاً مايل نيستند ديگران از صحبت های آن ها سر درآورند. گوش دادن به اين گفتگوهای محرمانه کاری خلاف عدالت است.

کسب درآمد و نحوه مصرف آن هم بايد عادلانه باشد. درآمد انسان بايد از راه حلال و از مسيری که خدای متعال اجازه فرموده است انجام شود. درآمدهای حرام، تخطّی از عدالت است. مصرف اموال هم در آيين اسلام، قواعد و هنجارهايی دارد. سزاوار نيست انسان اموال خود را در اموری که نفعی برای آن شخص يا ديگران ندارد و به عبارتی اتلاف مال به شمار می آيد، مصرف کند، چه اینکه در غير اين صورت عدالت را به هم زده و در تشريع الهی نافرمانی کرده است. خدای متعال که اموالی به انسان بخشيده است، البته به او امر کرده که آن ها را با عدالت مصرف کند.

هماهنگی و ارتباط ميان عدالت تشريعی و تکوينی

سيل هايی که گاهی پس از بارندگی شديد به راه می افتد و هزاران خانه و مزرعه را ويران می کند، حاصل اندکی تغيير در عدالت مورد انتظاری است که خدای تبارک وتعالی در اندازه و شدت باران های خود معين فرموده است؛ منظور همان باران های معمولی است که فايده بخش است و ضرر و خسارتی به بار نمی آورد. تغيير در اين مقدار مورد انتظار، به عبارتی بر هم خوردن عدل تکوينی است که خدای متعال مقرر فرموده اند، البته در نگاهی تشريعی همان سيلاب ها ممکن است ناشی از گناهانی باشد که بندگان خدا مرتکب شده اند و اينک باران رحمت الهی برای آن ها به غضب و مايه هلاکت مبدل گشته است، البته ممکن است دليل ديگری در کار باشد.

با همين توصيف، زلزله هايی که خانه و کاشانه مردم را ويران می سازد، از حيث تکوين، ناشی از تسرّی گازهايی است که در زير زمين انباشته شده اند. در زير لايه های زمين مخازنی از گاز وجود دارد که معمولاً به آن ها نقبی می زنند و آن را برای مصارف مختلف استخراج و بهره برداری می کنند. اما همان گازها اگر منفذی به جايی بگشايند و يکباره در زير زمين تغييراتی اين چنينی روی دهد، باعث جابه جايی صفحات زمين می شود، يعنی همان چيزی که ما از آن به زلزله تعبير می کنيم. اين توصيفی عمومی بود از زلزله که ناظر به بعد تکوينی آن است اما همان گونه که معصومان عليهم السلام در احاديث خود بارها برای ما توضيح داده اند، زلزله ناشی از معاصی مردمان است. پس در اينجا نيز شاهد هماهنگی و ارتباطی ميان برهم خوردن عدالت تکوينی و عدالت تشريعی هستيم. عدالت تشريعی، آن بُعد از عدالت است که خدای متعال برای انسان به سان چارچوب و دستورالعملی معيّن فرموده اند که گذر کردن از آن ها و بی توجهی به آن ها همانند برهم خوردن نظم و عدالت تکوينی، خسارت ها و ويرانی هايی در زندگی دنيايی و اخروی انسان ها به بار می آورد.

اميرمؤمنان علی عليه السلام اسوه عدالت

اميرمؤمنان حضرت علی صلوات وسلامه عليه در طول حکومت قريب به پنج ساله خود که بر بخش عظيمی از دنيای آن روز گسترده بود و پرقدرت ترين حکومت آن روزگار به شمار می آمد، با آنکه همه اموال بيت المال در نزدشان جمع آوری می شد، چيزی از آن ها برخلاف عدالت مصرف نمی کرد و به هرکس، مسلمان و غيرمسلمان، باتوجه به نيازش از بيت المال مسلمين می داد. اگر کسی می خواست ازدواج کند و توان مالی نداشت يا کسی مزرعه ای برای کشت و کار می خواست يا خانه ای برای زندگی خود می خواست بنا کند و استطاعت انجام اين کارها را نداشت، حضرت از بيت المال به آن ها کمک می کرد. به همين شکل اگر مريضی برای هزينه های دوا و درمان خود نيازمند مساعدت بود و خيلی موارد ديگر که نياز بود از آن ها دستگيری شود، حضرت به قدر نيازشان از بيت المال به آنان می داد و دست آخر اگر چيزی در بيت المال باقی می ماند، آن را به طور مساوی ميان همه تقسيم می کرد.

مثلاً در يک مورد آن حضرت عليه السلام به هر نفر سه دينار از بيت المال عطا کرد. خودش نيز سه دينار برداشت؛ دقيقاً به اندازه غلامش قنبر. اين موضوع اعتراض طلحه و زبير را برانگيخت و معترضانه به حضرت عليه السلام گفتند: آيا ما را با آدم های عادی مساوی قرار می دهی؟! حضرت هم در پاسخ آن ها فرمود که من سه دينار برداشتم و به غلامم هم سه دينار دادم. از اين روست که در زيارت نامه های آن حضرت، در میان القاب ايشان به «القاسم بالسوية» برمی خوريم، يعنی کسی که مساوات را ميان همه اجرا کرد. آنچه حضرت از بيت المال، بالسوية ميان همه تقسيم کرد، عطا بود و هيچ ربطی به منزلت و جايگاه اجتماعی اشخاص نداشت. اينکه شخصی حاکم جامعه باشد يا کسی سوابق درخشانی در اسلام داشته است و يا شخصی بزرگ خاندان و قبيله خودش باشد يا حتی در نزد خدای متعال ارج و منزلت والايی داشته باشد، هيچ کدام ملاکی برای دريافت عطايی بيشتر از بيت المال نيست. حضرت در اينجا به مساوات که اقتضای عدالت است عمل نمود.

ناگفته نماند که اجرای مساوات هميشه بيانگر عدالت نيست، مثلاً حضرت برخی را به دليل نيازهای بيشترشان نسبت به ديگران که از آن دست مخارج و نيازها نداشتند، مبالغ افزون تری از بيت المال می داد، مثلاً اگر شخصی از آن رو که رئيس قبيله ای است، مهمان زياد داشت يا اگر شخصی مخارج زندگی اش زياد بود و به دلايلی از عهده آن ها برنمی آمد و خيلی مسائل ديگر که ضرورتی برای مساعدت او احساس می شد، حضرت مبلغ بيشتری نسبت به افراد عادی به آن ها می داد. عدم رعايت مساوات در اين گونه موارد البته شرط عدالت است. پس گاهی مساوات، عدالت است و گاهی خير و اجرای مساوات ترک عدالت به شمار می آيد.

بهترين مجريان عدالت

«بالعدل قامت السماوات والأرض؛[2] زمين و آسمان ها برپايه عدل است که برپا مانده اند». آسمان ها، با دقت غريبی که در اجرام و آفرينش آن ها وجود دارد، همان گونه که آيه مذکور بيان می کند همه بر عدل و نظم استوار است. اين موضوعی است که حتی دانشمندانی که به کاوش فضا می پردازند را هم به تصديق و تأييد واداشته است. فضانوردان و کاوشگران فضا با مطالعه اجرام آسمانی و دقت فراوان مدارها و محاسبات موجود در آن نمی توانند وجود آن همه نظم را بدون آفرينش گری عادل و توانا بپذيرند. از همين رو بسياری از اين قبيل علما که اعتقادی به وجود خالق نداشته اند، پس از آشنايی با اين دانش، به وجود خدای يکتا معتقد شدند. فقط فاصله خورشيد با زمين به تنهايی خود موضوعی است که اعجاب و شگفتی دانشمندان را برانگيخته است. اين فاصله اگر قدری کم و زياد شود، يکسره ساکنان زمين را نابود می کند. آن گونه که خود اين علما با مطالعات علمی خود بدان رسيده اند، اگر اين فاصله قدری کمتر گردد، چنان دمای کره زمين افرايش می يابد که هرچيزی روی آن می سوزد، اگر هم کمی زمين از خورشيد دورتر شود، زمين و هرچه بر آن است از شدت سرما يخ می بندد و در آن امکان ادامه حيات برای انسان غيرممکن خواهد شد. پس راست گفت خدای عزوجل که فرمود: «بالعدل قامت السماوات والأرض».

از آن سو، همان گونه که رفت، عمل به عدالت از مطالبی است که خدای متعال بر بندگانش فرض کرده است. در ميان همه انسان ها هيچ کس عدالت را همچون حضرت رسول اکرم صلی الله عليه وآله و اميرمؤمنان علی عليه السلام در ميان مردم اجرا نکرد. در اين خصوص داستان ها و حقايق بسياری را تاريخ برای ما روايت کرده است که بيان و بررسی تک تک آن ها مستلزم نگارش ها و پژوهش های مستقلی است. مهم آنکه موفق ترين نمونه از اجرای عدالت را به اذعان حتی غيرمسلمانان در حکومت آن بزرگواران بايد جست.

ضرورت عدالت در همه ابعاد زندگی

در کل، عدالت صفات جامعی است برای برقرار ماندن نظم هر مجموعه و استقرار اجزای آن. بدون عدالت نمی توان دوام و بقايی برای هيچ مجموعه نظام مندی تصور کرد، چه رسد به آفرينش کران ناپديد خدای متعال. همه پيچيدگی های بدن انسان ـ که به عنوان نمونه در اين نوشتار به بحث درباره عدالت موجود در تکوين آن اشاراتی رفت ـ بر عدالت استوار است. غذا خوردن انسان که از امور ناگزير و حياتی برای او به حساب می آيد، اگر از حدّ معقول و مطلوب آن بيشتر شود، مسبب امراض و ناراحتی های گوارشی و غيرذلک خواهد شد. حتی در روايت در مذمت پرخوری از معصوم عليه السلام نقل شده است که بسياری از مردم براثر «تُخَمَه»، يعنی پرخوری مردند. بماند بيماری های گوناگون و حتی صعب العلاجی چون سرطان که هرکدام به دليل ناپرهيزی و عدم رعايت عدالت در امور مربوط به بدن انسان پديد می آيند. همه اين آسيب ها به نوعی معلول عدم رعايت عدالت است، زيرا اساس آفرينش بدن انسان مانند همه آفريده های ديگر خدای متعال، بر عدالت استوار است. عدم رعايت اين اصل مهم و اصلی طبعاً انسان را حتی در امور سلامت و بهداشت با مشکل روبه رو می کند. کسی که در هر شرايطی عدالت را رعايت کند، ازجمله در امور مربوط به بدن خود، طبعاً سالم تر زندگی خواهد کرد و از طول عمر بيشتری برخوردار خواهد بود.

سخن درخصوص صفت جامع و شامل عدالت فراوان است. عدالت در همه جا مطرح است. از تعريف آن، يعنی قرار دادن هرچيز در جای مناسب خود و به طبع انجام هر کار در شرايط مقتضی، می توان به اهميت مندی آن در زندگی پی برد. از اين رو هرچه به اين ويژگی توجه شود، موفقيت بيشتری برای انسان در همه ابعاد زندگی، چه دنيوی و چه اخروی، به ارمغان خواهد آمد.

اميدوارم خدای تبارک و تعالی به همگی ما توفيق بيشتری در عمل کردن به این آموزه عنايت بفرمايد و ما را در عدالت ورزيدن در همه شئون زندگی و حياتی خود ياری کند، چراکه «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ» امر خدای متعال است و بايد به آن عمل کرد.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرين

 

[1]. سوره نحل، آيه90.

[2]. تفسير کنز الدقائق وبحر الغرائب، ج۱۲، ص۵۶۱.