LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ (جلسه دوم)
کد 43731
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 24 اسفند 1402 - 3 رمضان العظيم 1445

دومین نشست علمی مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در شب های ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ با حضور جمعی از شخصیت های علمی، نمایندگان مراجع عظام تقلید، فعالان دینی و فرهنگی و طلاب علوم دینی، در شامگاه روز چهارشنبه دوم رمضان العظیم ۱۴۴۵ در بیت مرجعیت شهر مقدس قم برگزار شد.
مشروح مباحث مطرح شده در این نشست به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

س1ـ حکم روزه خواری علنی شخص معذور در جمع افرادی که روزه نمی گیرند چیست؟

ج: شخصی که معذور است و روزه نمی گیرد، نباید علنًا روزه خواری کند، نه به عنوان اوّلی، بلکه به عنوان ثانوی.

لازم به ذکر است که موضوع روزه خواری یک موضوع خارجی است که دلیل شرعی حدود آن را تعیین ننموده، پس موکول به عرف است.

وجه حرمت روزه خواری علنی بر او، احترام ماه مبارک رمضان است، پس اگر عرفًا هتک حرمت ماه رمضان صدق کند، حرام است.

ولی در موردی که شخص معذور در جمعی است که ایشان روزه نمی گیرند -چه عصیانًا و چه از روی عذر-، اگر عرفًا هتک حرمت ماه رمضان بر آن صدق نکند، ایرادی ندارد.

س2ـ ایمان در عبادات، شرط صحّت اعمال است یا شرط قبول اعمال؟ و مراد از ایمان چیست؟

ج: مراد از ایمان، اعتقاد به اصول پنج گانه: توحید، عدل، نبوّت، امامت و معاد است.

اگرچه برخی از فقها -برخلاف مشهور- اعمال مخالفین را -بر فرض اتیان آن مطابق با شرائط صحّت- صحیح دانسته اند، ولی به نظر می رسد همانطور که مشهور فقها فرموده اند: صحّت منوط به ایمان است.

س3ـ آیا ممکن است نماز شخص مؤمن پذیرفته نشود، اگرچه صحیح باشد؟

ج: بله، همانطور که در روایت وارد شده: «إِنَّ الْعَبْدَ لَيُرْفَعُ لَهُ مِنْ صَلَاتِهِ نِصْفُهَا أَوْ ثُلُثُهَا أَوْ رُبُعُهَا أَوْ خُمُسُهَا فَمَا يُرْفَعُ لَهُ إِلَّا مَا أَقْبَلَ عَلَيْهِ بِقَلْبِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرْنَا بِالنَّافِلَةِ لِيَتِمَّ لَهُمْ بِهَا مَا نَقَصُوا مِنَ الْفَرِيضَةِ» (الکافي ج3 ص363/ ح2)؛ پس در صورتی که ذهن شخص در نماز به این طرف و آن طرف برود و اِقبال قلبی نداشته باشد، اگرچه در ظاهر نمازش دارای تمام شرائط صحّت بوده، ولی مورد پذیرش خدای متعال قرار نگرفته و در نامۀ اعمال او ثبت نمی شود.

س4ـ مراد از نزول قرآن و فرقان در آیۀ شریفۀ «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ» (البقرة 2: 185) چیست؟

ج: در تفاسیر و روایات وارد شده که قرآن کریم به دو صورت: نجومًا  (= تدریجی)، و دفعی نازل شده است؛ این آیۀ شریفه اشاره به نزول دفعی قرآن کریم در ماه مبارک رمضان بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله دارد.

و مراد از فرقان، قرآن کریم است که جداکنندۀ بین حق و باطل است، همانطور که در روایت شریف آمده: «وَ فِيهِ فَرَّقَ بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ» (عیون أخبار الرضا علیه السلام ج2 ص116).

س5ـ حکم اعمال سابق فردی که به ایمان هدایت شده و مستبصر می شود چیست؟

ج: همانگونه که در برخی روایات بیان شده: «الْإِسْلَامُ يَجُبُّ مَا قَبْلَهُ» (مستدرک الوسائل ج7 ص448 ح8625)، از روایات بسیار استفاده می شود که الإیمان یجبّ ما قبله (نگا: مرآة العقول ج24 ص215).

س6ـ در مواردی که زوجه باید از زوج در قصر و تمام تبعیت کند، اگر زوجه قصد عدم تبعیت همسرش را داشت حکم اعمال او چیست؟

ج: در موارد لزوم تبعیت و غیر لزوم آن، اگر زوجه قصد تبعیت از شوهر را داشته باشد، در قصر و تمام تابع شوهر است، در غیر این صورت، چه در موارد نافرمانی و چه در مواردی که تبعیت از زوج بر او واجب نباشد، در قصر و تمام باید ملاحظۀ نیت خودش را کند.

مثلًا ممکن است زوج قصد ده روز دارد، ولی زوجه قصد ده روز نمی کند به هر سببی، پس نماز زوج تمام است و نماز زوجه قصر است. و یا زوج قصد ده روز ندارد، ولی زوجه به هر سببی قصد ده روز می کند، در این صورت نماز زوجه تمام است ولی نماز زوج قصر است.

البتّه اگر سفر زوجه -به جهت قصد نافرمانی او در موردی که تبعیت او واجب است- مصداق سفر معصیت باشد نیز نمازش تمام و روزه اش را نیز باید بگیرد.

س7ـ حکم عزای صبح عاشورا چیست؟

ج: همانگونه که صدها فقیه فتوای مرحوم میرزای نائینی و مرحوم شیخ عبد الکریم حائری را تائید نموده اند، اشکالی بر استحباب عزای صبح عاشورا نیست.

مرحوم میرزای نائینی در ضمن فتوای مشهور خود فرموده اند: لا إشكال في جواز اللطم بالأيدي على الخدود والصدور حدّ الاحمرار والاسوداد، بل يقوي جواز الضرب بالسلاسل أيضاً على الأكتاف والظهور إلى الحد المذكور، بل وإن تأدى كل من اللطم والضرب إلى خروج دم يسير على الأقوى، وأما إخراج الدم من الناصية بالسيوف والقامات فالأقوى جواز ما كان ضرره مأموناً. وكان من مجرد إخراج الدم من الناصية بلا صدمة على عظمها ولا يتعقب عادة بخروج ما يضر خروجه من الدم، ونحو ذلك، كما يعرفه المتدربون العارفون بكيفية الضرب، ولو كان عند الضرب مأموناً ضرره بحسب العادة، ولكن اتفق خروج الدم قدر ما يضر خروجه لم يكون ذلك موجباً لحرمته ويكون كمن توضأ أو اغتسل أو صام آمناً من ضرره ثم تبين ضرره منه، لكن الأولى، بل الأحوط، أن لا يقتحمه غير العارفين المتدربين ولا سيما الشبان الذين لا يبالون بما يوردون على أنفسهم لعظم المصيبة وامتلاء قلوبهم من المحبة الحسينية، ثبّتهم الله تعالى بالقول الثابت في الحياة الدنيا وفي الآخرة.

ترجمۀ کلام ایشان: زدن به صورت و گونه ها و سینه ها اگر چه موجب سرخی و یا سیاهی پوست هم بشود جایز است و مانع شرعی ندارد و بلكه در مورد زنجیر زدن به شانه و پشت بدن جایز بودن تقویت می یابد اگر چه سینه زنی و یا زنجیر زنی موجب خراش و خون آلودگی پوست گردد. و در مورد شمشیر و قمه زدن كه موجب جاری شدن خون از سر و پیشانی می شود اگر كسی از ضرر و زیان غیر قابل جبرانش ایمن باشد، به این معنا كه هیچ صدمه ای به استخوان سر وارد نشود و بر طبق عادت موجود در میان مردم، این مقدار خونریزی مضر و زیانبار نباشد و... - همانند افراد خبره و متخصصی كه محل شمشیر و یا قمه زدن را به خوبی می شناسند - در این صورت اقوی جایز و مشروع بودن آن است.

همچنین از مرحوم شیخ عبد الکریم حائری پرسیده شده که: تیغ زدن شخص به سرش روز عاشورا جایز است یا نه؟

ایشان پاسخ فرمودند: در صورتی که مضر به نفس نباشد جایز است.

و در فتوایی دیگر بیان داشته اند: و اما قمه زدنها، پس اگر زیان به حال فاعل آن ندارد بأس و باكی بر آن نیست، و سزاوار نباشد کسی از آن جلوگیری و منع کند.

این دو فتوای دو عالم بزرگ شیعه است که صدها فقیه آن را تائید نموده اند.

و اینکه برخی ادّعا می کنند این شعیره، وهن مذهب است، بعد از فتوای صدها فقیه به استحباب و جواز آن، این ادّعا از ایشان پذیرفته نمی شود.

س8ـ وظیفۀ دانشجویان، رانندگان وسایل نقلیۀ بین شهری و کسانی که شغلشان در شهری غیر از محلّ سکونت ایشان است و هر روز، یا در ماه چند روز را به آنجا سفر می کنند چیست؟

ج: در روایات دو گروه نمازشان در سفر تمام دانسته شده و تکلیفشان روزه گرفتن است: 1) من شغله السفر: همچون رانندگان، 2) من شغله في السفر: همچون اشخاصی که محل کارشان در شهری دیگر است.

در برخی از روایات شرط تمام بودن نماز ایشان، هفت روز یک جا اقامت نکند بیان شده، و در برخی از روایات مقدار آن ده روز بیان شده.

مشهور فقها روایت هفت روز را حمل بر قضیۀ خارجیه کرده اند و به آن عمل ننموده اند، در مقابل، روایت ده روز مورد عمل مشهور فقهاست.

به نظر می رسد همانطور که مشهور فقها بیان نموده اند، حکم تمام افراد در این مسئله یکسان است، در اینکه هرکس ده روز را یک جا اقامت نکند، بلکه مشغول سفر باشد، نمازش را باید همه جا تمام بخواند و روزه اش را نیز بگیرد.

البتّه اگر اتّفاق افتاد که ده روز در مکانی اقامت گزید، در سفر اوّل نمازش شکسته است، و بعد از آن اگر دوباره کثیر السفر بر او صدق کرد، نمازش در سفر تمام است و روزه اش را نیز می گیرد.

س9ـ اگر شخصی در آخر شب به اندازۀ پنج رکعت یا چهار رکعت نماز خواندن وقت داشت، و نماز مغرب و عشا را نخوانده بود؛ تکلیفش چیست؟

ج: صاحب عروه این مسئله را مطرح نموده و فرموده: «وإذا بقي إلى نصف الليل خمس ركعات قدّم المغرب، وإذا بقي أربع أو أقل قدّم العشاء، وفي السفر إذا بقي أربع ركعات قدّم المغرب، وإذا بقي أقل قدّم العشاء ويجب المبادرة إلى المغرب بعد تقديم العشاء إذا بقي بعدها ركعة أو أزيد، والظاهر أنها حينئذ أداء وإن كان الأحوط عدم نية الأداء والقضاء» (العروة الوثقی مع التعلیقات ج2 ص16/ فصل في أوقات الیومیة ونوافلها، م4).

البتّه برخی از فقها به جهت قاعدۀ من أدرک رکعة من الصلاة فقد أدرک الوقت، ملتزم وقت اختصاصی نماز عشا نشده اند، و فرموده اند: این قاعده توسعه می دهد وقت را، و در صورتی که چهار رکعت به آخر وقت هم مانده باید هر دو نماز را بخواند.

لازم به ذکر است که قاعدۀ مزبور از برخی روایات همچون روایت: «مَنْ أَدْرَكَ رَكْعَةً مِنَ الْعَصْرِ قَبْلَ أَنْ يَغْرُبَ الشَّمْسُ فَقَدْ أَدْرَكَ الْعَصْرَ» (وسائل الشیعة ج4 ص218 ح4963) برداشت شده است.

س10ـ نظر مبارک حضرت عالی پیرامون مواسعه و مضایقه چیست؟

ج: همانگونه که مشهور قائل به مواسعه شده اند، به نظر می رسد قول به مضایقه صحیح نباشد.

س11ـ در جلسۀ قبل، پیرامون سفر زیارتی امام حسین علیه السلام در ماه مبارک رمضان فرمودید: در تزاحم میان کراهت سفر و استحباب زیارت، استحباب زیارت مقدّم است، آیا این حکم شامل زیارت دیگر معصومین علیهم السلام هم می شود؟

ج: نسبت به زیارت امام حسین علیه السلام همانطور که در جلسۀ گذشته بیان شد، بدون اشکال اهمّ است و در تزاحم مقدّم می شود، و امّا سفر برای زیارت دیگر معصومان علیهم السلام نیز به جهت قوّت روایات زیارت اهل بیت علیهم السلام بعید نیست که همین حکم را داشته باشد.

س12ـ شخصی چیزی را وقف بر ذریّۀ خود کرده، ولی بعد از گذشت چندین سال، قابلیت استفاده را ندارد، آیا می توان آن را فروخت و آن را تبدیل کرد؟

ج: شیخ اعظم انصاری از جواز بیع مال وقفی، موردی را دانسته که قابلیت استفاده نداشته باشد در صورت دوم از فرض های جواز بیع وقف می فرماید: «أن يخرب بحيث يسقط عن الانتفاع المعتدّ به ، بحيث يصدق عرفاً أنّه لا منفعة فيه ، كدارٍ انهدمت فصارت عَرَصَةً تؤجر للانتفاع بها بأُجرة لا تبلغ شيئاً معتدّاً به» (کتاب المکاسب ج4 ص71) و نیز می فرماید: «لو كان قليلاً في الغاية بحيث يلحق بالمعدوم أمكن الحكم بالجواز ، لانصراف قوله عليه‌السلام : «لا يجوز شراء الوقف» إلى غير هذه الحالة» (کتاب المکاسب ج4 ص73) وهمچنین در ضمن صورت هفتم از فرض های جواز بیع وقف می فرماید: «والخراب المعلوم أو المخوف، قد يكون على حدّ سقوطه من الانتفاع نفعاً معتدّاً به» (کتاب المکاسب ج4 ص88)، پس فروخته می شود و به موردی دیگر تبدیل می شود.

س13ـ مراد از جواز رجوع به طبیب جنس مخالف در صورت ارفقیّت (نگا: وسائل الشیعة ج20 ص233/ باب 130) چیست؟

ج: به مناسبت حکم و موضوع، مراد از ارفق در طبیب، حاذق تر و عالم تر است، پس در صورتی که طبیب جنس مخالف حاذق تر و عالم تر است در درمان، رجوع به او ایرادی ندارد.

س14ـ آیا در اعمال عبادی همچون غسل و وضو نیز می توان از جانب زندگان و اموات نایب شد؟

ج: نیابت خلاف اصل است، و به مواردی که دلیل دلالت بر آن دارد در صحّت نیابت اکتفا می شود، که همان نیابت در نماز، روزه، حج و مانند این اعمال است، ولی نیابت در مثل غسل و وضو صحیح نیست.

س15ـ ازدواج با اهل کتاب چه حکمی دارد؟

ج: به نظر می رسد ازدواج مرد مسلمان با خانم اهل کتاب مطلقًا ایرادی ندارد، چه ازدواج موقّت و چه ازدواج دائم.

س16ـ آیا می توان سهم سادات از خمس را بدون اذن فقیه به سادات فقیر داد؟

ج: در زمان حضور امام معصوم علیه السلام وظیفۀ مکلّفین این است که خمس اموال خود را تمامًا خدمت امام علیه السلام تقدیم کنند، در زمان غیبت و عدم دسترسی به امام معصوم علیه السلام به مقتضای اطلاق روایاتی همچون توقیع شریف: «فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ» (بحار الأنوار ج53 ص181) و دیگر ادلّه، باید خمس را یا تحویل فقیه جامع الشرائط داد یا با اجازۀ او در مواردش مصرف نمود.

البتّه سه مورد از ولایت فقها استثنا است: 1) ولایت بر دماء، 2) ولایت بر اموال مردم، 3) ولایت بر نفوس.

س17ـ آیا اهل تسنن پاک هستند؟

ج: از زندگی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله و اهل بیت طاهرین علیهم السلام آنچه به ما رسیده این است که آن انوار مقدّسه، با مخالفین معاشرت می کردند، و معاملۀ طهارت با ایشان می نمودند.

س18ـ معنای محبّت و ولایت اهل بیت علیهم السلام چیست؟

ج: مراد از محبّت دوست داشتن خاندان رسول خدا صلّی الله علیه وآله است، که ممکن است غیر مؤمنین هم دوستدار اهل بیت علیهم السلام باشند.

ولی مراد از ولایت، قبول امامت الهی اوصیای رسول خدا صلّی الله علیه وآله است، که فقط شیعیان امیرمؤمنان صلوات الله علیه هستند که ولایت اهل بیت علیهم السلام را دارند و از دشمنان ایشان برائت می جویند.

س19ـ اوضاع اهل کتاب و کفّار غیر اهل کتاب در روز قیامت چگونه است؟

ج: در صورتی که حجّت بر ایشان تمام نشده باشد، معذورند.

س20: در برخی از مجالس که به نام اهل بیت علیهم السلام برپا می شود اشعاری اغراق آمیز خوانده می شود، شرکت در این مجالس چه حکمی دارد؟

ج: اگرچه شرکت در این مجالس به خودی خود ایرادی ندارد، ولی بیان سخنان اغراق آمیز صحیح نیست، و اهل بیت علیهم السلام خودشان ما را دستور داده اند که در شأن ایشان غلو نکرده، و پا را فراتر از حقّ نگذاریم، و فرمودند : «لَا تَرْفَعُوا الْبِنَاءَ فَوْقَ طَاقَتِنَا فَيَنْهَدِمَ اجْعَلُونَا عَبِيداً مَخْلُوقِينَ وَ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ» (بصائر الدرجات ج1 ص241/ باب10، ح22). و نیز فرموده اند: «لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ، ثُمَّ قُولُوا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى، فَإِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنَ الْغَالِينَ» (تفسير الإمام العسكري عليه السلام ص50 ح24. والاحتجاج ج2 ص438).

س21ـ آیا اتمام نماز با روزه گرفتن ملازم یکدیگرند؟

ج: صاحب عروه می فرماید: بین اتمام نماز و روزه، و شکستن نماز و روزه نگرفتن تلازم است، مگر در سه مورد:

أحدها الأماكن الأربعة فإن المسافر يتخير فيها بين القصر و التمام في الصلاة و في الصوم يتعين الإفطار.

الثاني ما مر من الخارج إلى السفر بعد الزوال فإنه يتعين عليه البقاء على الصوم مع أنه يقصر في الصلاة.

الثالث ما مر من الراجع من سفره فإنه إن رجع بعد الزوال يجب عليه الإتمام مع أنه يتعين عليه الإفطار.

العروة الوثقی والتعلیقات علیها ج10 ص256/ شرائط وجوب الصوم، م2.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.