LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ (جلسه پنجم)
کد 43796
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 27 اسفند 1402 - 6 رمضان العظيم 1445

پنجمین نشست علمی مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در شب های ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ با حضور جمعی از شخصیت های علمی، نمایندگان مراجع عظام تقلید، فعالان دینی و فرهنگی و طلاب علوم دینی، در شامگاه روز شنبه پنجم رمضان العظیم ۱۴۴۵ در بیت مرجعیت شهر مقدس قم برگزار شد.

مشروح مباحث مطرح شده در این نشست به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

1ـ چرا گاها فقیه در تحقیقات خود به نظری دست می یابد، و در بحوث علمیه و نوشته جات استدلالی به آن تصریح می کند، ولی در مقام فتوا، احتیاط می کند؟

ج: بارها برای فقیه اتّفاق می افتد که در مقام بحث علمی به منجّز و معذِّر دست می یابد، ولی در مقام فتوا -به جهت ورع- احتیاط می کند.

به طور مثال، همانطور که در جلسۀ گذشته بیان شد، در مقام بحث علمی چه بسا اگر آب در غرغره کردن به مخرج خاء برسد ولی شخص از اینکه حتی یک قطره از آن به داخل حلق وارد شود جلوگیری کند، روزۀ او ایرادی نداشته باشد، ولی در مقام فتوا بعد از ملاحظۀ اینکه فقهای عظام از گذشته تا به امروز اگرچه مشرب های مختلف فقهی داشته و دارند، آن را مفطر دانسته اند چه به فتوا و چه به احتیاط وجوبی، فقیه جرأت نمی کند در برابر فهم این همه فقیه ایستاده و با ایشان مخالفت کند و فتوا به عدم مفطریّت آن کند، به همین جهت در مقام فتوا احتیاط وجوبی می کند.

2ـ شیخ و شیخه در روزه نگرفتن رخصت دارند یا حقّ ندارند که روزه بگیرند؟

ج: صاحب عروه می فرماید: «وردت الرخصة في إفطار شهر رمضان لأشخاص‏ بل قد يجب» (العروة الوثقی والتعلیقات علیها ج10 ص260).

سپس برای آن پنج مصداق تعیین می کند: 1) شیخ، 2) شیخه، 3) ذو العطاش، 4) حامل مقرب، 5) مرضعۀ قلیلة اللبن.

صاحب عروه فرموده: این پنج گروه، رخصت در افطار دارند، ولی گاها افطار بر ایشان عزیمت است نه رخصت.

به نظر می رسد، صورت رخصت، تا زمانی است که موجب ضرر یا حرجی که تحمّل آن حرام است نشود، در غیر این صورت، اگر 1) موجب خودکشی شود، 2) یا موجب قطع عضو یا از دست دادن قوّه ای از قوای شخص شود، 3) یا شخص متعرّض به مریضی های خطیر شود، افطار عزیمت است و نباید روزه بگیرد.

در دو مورد اوّل تسالم فقهاست، و سوّمی نیز به نظر می رسد سخن متینی باشد.

خدای متعال در قرآن کریم -پیرامون کسانی که توانایی روزه گرفتن را ندارند- می فرماید: «وَ عَلَى الَّذينَ يُطيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (البقرة: 184).

از اینکه آیۀ شریفه بیان کرده: «وَ أَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ» برداشت رخصت می شود، البته در صورتی که شخص متحمّل ضرر محرّم نشود.

و اینکه گفته شود: مقتضای قاعدۀ «الناس مسلّطون علی أموالهم وأنفسهم» که مستند آن به جهت عمل مشهور مجبور است.

همچنین خدای متعال می فرماید: «النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...» (الأحزاب: 6)، که مستفاد از آن این است که مؤمنان هم بر خود ولایت دارند، ولی با سه شرطی که بیان شده، حقّ تحمّل ضرر را ندارد.

3ـ وظیفۀ ذو العطاش در ماه رمضان چیست؟

ج: صاحب عروه فرموده: «من به داء العطش فإنه يفطر ... و الأحوط بل الأقوى وجوب القضاء عليه إذا تمكن بعد ذلك» (العروة الوثقی والتعلیقات علیها ج10 ص262/ الثالث).

ولی به نظر می رسد که ذو العطاش باید از همه چیز جز آب نوشیدن امساک کند، و همانطور که عدّه ای از فقها فرموده اند: روزه اش نیز قضا ندارد؛ اگرچه روایات در این مسئله مختلف است، و به همین جهت برداشت های فقها و فتاوای ایشان نیز مختلف است.

4ـ قول طبیب و فهم مریض کدامیک مقدّم است؟

ج: صاحب عروه این مسئله را اینگونه مطرح نموده: «و إذا حكم الطبيب بأن الصوم مضر و علم المكلف من نفسه عدم الضرر يصح صومه و إذا حكم بعدم ضرره و علم المكلف أو ظن كونه مضرا وجب عليه تركه و لا يصح منه» (العروة الوثقی ج10 ص242/ فصل فی شرائط صحة الصوم).

در صورت شکّ، کلام طبیب از باب حجّیت قول اهل خبره در موضوعات، حجّت است و برای مریض، معذّر و منجِّز می باشد، در غیر این صورت، اگر مریض شکّ ندارد به فهم خودش عمل می کند.

ولی در موردی که بیمار شکّ ندارد، در روایت شریف می فرماید: عن ابن أذينة قال كتبت إلى أبي عبد اللَّه علیه السلام أسأله ما حد المرض الذي يفطر صاحبه و المرض الذي يدع صاحبه الصلاة من قيام فقال بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ و قال ذاك إليه هو أعلم بنفسه (وسائل الشیعة ج10 ص220 ح13265).

و صاحب عروه فرموده: به فهم خودش عمل می کند، پس اگر دکتر بگوید روزه برایت ضرر دارد ولی بیمار از حال خودش مطّلع است و می داند که روزه برای او ضرری نیست، و یا دکتر بیان کرده که روزه گرفتن برای تو ضرری نیست، ولی بیمار خودش می داند و مطّلع است که روزه گرفتن برای او ضرری است، نباید روزه بگیرد.

و به تصریح همۀ فقها، ضرر فعلی یا استقبالی -در این جهت- متفاوت نیستند.

دیگر آنکه در ادلّه ضرر کثیر و قلیل وارد نشده، بلکه برداشت از ارتکاز متشرّعه مشقّت شدیده است نه کثرت؛ که البتّه مسئله تابع استظهارات فقیه است.

5ـ اهدای عضو بیماری که به کما رفته چه حکمی دارد؟

ج: بیماری که به کما رفته، و فقط قلب او کار می کند و مغز او از کار افتاده که به اصطلاح به آن، موت سریری می گویند، شخص زنده محسوب می شود اگرچه حیاتش منوط به وصل بودن دستگاه به او باشد.

پس حق ندارند که دستگاه را قطع کنند تا قلب او از کار بیافتد، و همچنین نمی توانند قلب و اعضای اصلی بدن او که سبب ضرر جبران ناپذیر در او می شوند -اگرچه از قبل اعلام رضایت کرده باشد- را بفروشند یا اهدا کنند.

در کلّ اهدا یا فروش اعضای بدن در صورتی که ضرری که تحمّل آن حرام است در پی نداشته باشد، و نیز مصداق مثله محسوب نشود -که در روایت شریف آمده: «إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ» (وسائل الشیعة ج29 ص128 ح35316)-، ایرادی ندارد.

6ـ بعد از استعمال اسپری تنفسی، شخص در دهانش مزه ای احساس می کند، حکم آن چیست؟

ج: همانطورکه در جلسۀ گذشته بیان شد: جماعتی از فقها تصریح کرده اند که اسپری تنّفسی (= بخّاخ الربو) مفطر نیست.

همچنین احساس مزّه کردن نیز ایرادی ندارد، چه آنکه در ادلّه اکل و شرب آمده، و مزّه کردن چیزی نه اکل و نه شرب.

7ـ حکم تدخین در ماه رمضان چیست؟

ج: همانطور که در جلسۀ گذشته بیان شد: غالبًا فقها در مفطریّت غبار غلیظ احتیاط وجوبی یا فتوا به مفطریّت داده اند.

 شیخ طوسی نیز به اسنادش از محمّد بن حسن صفّار، از محمّد بن عیسی، از سلیمان بن حفص (در الوافی ج11 ص276 ح10851: "بن جعفر" آمده) مروزی مضمرًا نقل می کند: «إِذَا تَمَضْمَضَ الصَّائِمُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ أَوِ اسْتَنْشَقَ مُتَعَمِّداً أَوْ شَمَّ رَائِحَةً غَلِيظَةً أَوْ كَنَسَ بَيْتاً فَدَخَلَ فِي أَنْفِهِ أَوْ حَلْقِهِ غُبَارٌ فَعَلَيْهِ صَوْمُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ فَإِنَّ ذَلِكَ لَهُ فِطْرٌ مِثْلُ الْأَكْلِ وَ الشُّرْبِ وَ النِّكَاحِ» (تهذیب الأحکام ج4 ص214/ ح621. والاستبصار ج2 ص94/ ح305).

فقها غالبًا از «أَوْ كَنَسَ بَيْتاً فَدَخَلَ فِي أَنْفِهِ أَوْ حَلْقِهِ غُبَارٌ» در این روایت، فهم عدم خصوصیت کرده اندز

ممكن است شخصی در سند این روایت خدشه کند.

پاسخ آن اینکه، در صورت ضعف سند نیز، به جهت عمل مشهور فقها، ضعف آن مجبور است.

 واینکه امروزه در کشورهای عربی به سیگار کشیدن شرب سیگار گویند، برای صدق شرب کافی نیست.

8ـ اهل خبره بیان می کنند که برخی ماهی ها که در بازار هستند فلس دارند، ولی آنقدر ریز هست که با میکروسکوپ دیده می شود، آیا تناول این نوع ماهی ها جایز است؟

ج: در میان فقها تسالم است که در موضوعات، مطلقات منصرف به مصادیق متعارفه هستند.

پس اگر فلس ماهی با چشم متعارف دیده نمی شود، حکم ماهی پولک دار را ندارد.

و نیز اگر شخصی چشمی بسیار قوی دارد، به نحوی که هلال ماه را به تنهایی همچون تلسکوب می بیند، در صورتی که دیگران هم هلال را نبینند، این رؤیت هلال برای خود آن شخص نیز حجّت نیست.

و یا گوش بسیار قوی دارد از فاصله بسیار دور صدای اذان را می شنود، برای صدق سفر، صرف شنیدن صدای اذان کافی نیست، بلکه با گوش متعارف باید آن را بشوند تا تکلیفی بر آن بار شود.

9ـ آیا معصیت صغیره هم داریم؟ یا تمام معاصی کبیره هستند؟

ج: در آیۀ شریفه می فرماید: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريماً» (النساء: 31)، از این آیۀ شریفه برداشت می شود که گناه صغیره نیز داریم، بلکه اصرار بر صغیره خودش گناه کبیره است و شخص را از عدالت ساقط می کند، همانطور که در برخی روایات نیز گناهان کبیره برشمرده شده اند.

10ـ دلیل جواز غسل دادن زن توسط شوهر، اگرچه علقۀ زوجیت قطع شده است، چیست؟

ج: فعل معصوم علیه السلام که به انضمام تأسّی جواز این کار را می رساند، همانطور که در روایتی آمده: «وَ سُئِلَ الصَّادِقُ علیه السلام عَنْ فَاطِمَةَ علیها السلام مَنْ غَسَلَهَا فَقَالَ غَسَلَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام لِأَنَّهَا كَانَتْ صِدِّيقَةً لَمْ يَكُنْ لِيَغْسِلَهَا إِلَّا صِدِّيقٌ» (من لا یحضره الفقیه 1 ص142 ح 399)، فعل معصوم هم بر همگان حجّت است و فعلشان اسوه است.

11ـ لطفا آیۀ شریفۀ قرآن کریم «وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ...» (الأنعام: 108) را توضیح بفرمائید.

ج: مراد از «الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ» که از دشنام دادن به ایشان در این آیۀ شریفه نهی شده، خدایان دروغین است که کفّار آنها را می پرستند، نه دشنام به خود کافران، موضوع در این جا از باب ضیّق فم الرکیّه است.

12ـ مراد از ذلت در حدیث امام رضا علیه السلام: «إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى يَوْمِ الِانْقِضَاءِ» (بحار الأنوار ج44 ص284).

ج: ذلّت بر دو نوع است: 1) حقیقی، 2) ظاهری.

 آنچه ظالمانه بر سر حضرت امام حسین علیه السلام آوردند، از کشتار، اسارت خانواده و... از همین قبیل است.

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (آل عمران: 123).

13ـ اگر شخصی به اعتقاد باطل قطع پیدا کرد، حکم او چیست؟

ج: اگر در مقدّمات آن تقصیر کرده باشد، معذور نیست، ولی اگر شخص در مقدّمات تحصیل قطع مقصّر نباشد، معذور است.

در این صورت، در روز قیامت کسانی که در رساندن حقانیت اسلام توانایی داشته اند و کوتاهی کرده اند، مورد بازخواست قرار می گیرند.

خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» (الأنعام: 149)، همچنین می فرماید: «لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ» (النساء: 165).

و در آیات متعدّد، خدای متعال بلاغ مبین را لازم دانسته است (المائدة: 92؛ والنحل: 35 و82؛ والنور: 54؛ والعنکبوت: 18؛ ویس: 17؛ والتغابن: 12).

رساندن واضح و قانع کنندۀ این حجّت ها، به همۀ مردمان، به گونه ای که برای شخص شبهه ای باقی نماند، واجب کفایی است، که در زمان ما من به الکفایة وجود ندارد، پس واجب عینی بر همگان است.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.