LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ (جلسه هفتم)
کد 43875
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 01 فروردین 1403 - 9 رمضان العظيم 1445

هفتمین نشست علمی مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در شب های ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ با حضور جمعی از شخصیت های علمی، نمایندگان مراجع عظام تقلید، فعالان دینی و فرهنگی و طلاب علوم دینی، در شامگاه روز دوشنبه هفتم رمضان العظیم ۱۴۴۵ در بیت مرجعیت شهر مقدس قم برگزار شد.

مشروح مباحث مطرح شده در این نشست به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

1ـ طریقۀ صحیح تعامل با افراد بی‌بندوبار و لاابالی چگونه است؟

ج: قرآن کریم می فرماید: «ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» (النحل: 125)، باید با کسانی که مقداری از معارف دینی و عمل به دستورات الهی دور هستند با حکمت و موعظۀ حسنه تعامل کرد، به امید اینکه از دوری آنها کاسته شده و به رضای پروردگار نزدیک شوند.

2ـ حکم تقدیم طعام به کسی که روزه نمی گیرد چیست؟

ج: این مسئله چند صورت دارد:

1) می دانیم شخص معذور است و روزه نمی گیرد.

2) می دانیم شخص بدون عذر روزه نمی گیرد.

3) نمی دانیم در روزه نگرفتن، معذور است یا خیر؟

در صورت اول و سوم تقدیم طعام ایرادی ندارد، ولی در صورت دوم جایز نیست.

3ـ از آنجا که نذر روزه گرفتن در سفر را صحیح می دانید، حکم نذر روزۀ ماه رمضان در سفر چیست؟

ج: اگر شخص نذر کند که روزۀ ماه رمضان را در سفر بگیرد، نذرش منعقد نمی شود.

از امام صادق علیه السلام از پدرانش علیهم السلام از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت شده: «إِنَّ اللَّهَ أَهْدَى إِلَيَّ وَ إِلَى أُمَّتِي هَدِيَّةً لَمْ يُهْدِهَا إِلَى أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ كَرَامَةً مِنَ اللَّهِ لَنَا، قَالُوا: وَ مَا ذَاكَ، يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: الْإِفْطَارُ فِي السَّفَرِ وَ التَّقْصِيرُ فِي الصَّلَاةِ؛ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ هَدِيَّتَهُ» (وسائل الشیعة ج8 ص520 ح11336 وج10 ص177 ح13152).

از این روایت شریف برداشت می شود، روزۀ نگرفتن در ماه رمضان برای مسافر عزیمت است نه رخصت، و نذر آن هم راجح نیست، پس منعقد نمی شود.

ولی در غیر ماه رمضان اگرچه بین فقها اختلافی است، ولی همانگونه که جماعتی از فقها گفته اند: جایز است.

صاحب عروه بعد از آنکه مسافر نبودن از شروط صحّت روزۀ واجب برمی شمرد، سه مورد را از آن استثناء می کند، در سوّمین مورد می فرماید: «صوم النذر المشترط فيه سفرا خاصّة أو سفرا وحضرا دون النذر المطلق، بل الأقوى عدم جواز الصوم المندوب في السفر أيضا إلا ثلاثة أيام للحاجة في المدينة» (العروة الوثقى والتعليقات عليها ج10 ص237/ الثالث).

البتّه به نظر می رسد روزۀ مستحب در سفر احتیاط اولوی در ترک آن است.

4ـ حضرت امیرمؤمنان علیه السلام در توصیف حضرت عیسی علی نبیّنا وآله وعلیه السلام می فرماید: «وَلَمْ تَكُنْ لَهُ زَوْجَةٌ تَفْتِنُهُ، وَلَا وَلَدٌ يَحْزُنُهُ» (نهج البلاغة ص227 خطبه 160. وبحار الأنوار ج14 ص238 ح16)، آیا تأسّی به حضرت عیسی در این دو مطلب نیکوست؟

ج: اگر ترک یک سنّت به پیامبری از پیامبران علیهم السلام یا یکی از معصومان علیهم السلام نسبت داده شد، به جهت مقام عصمت، و دلیل قطعی عصمت ایشان و عدم مخالفت با سنّت توسّط ایشان، باید گفت در مقام تزاحم آن سنّت را ترک کرده اند، به جهت مزاحم اهمّی که در بین بوده، زیرا شکّی نیست که یک شخص عادل هم بدون آنکه مزاحم اهمّی در بین باشد، ترک سنّت ازدواج و فرزندآوری نمی کند.

و احتمال اینکه ترک تزویج و فرزندآوری در شریعت ایشان ممدوح بوده، پذیرفته نیست، زیرا اگر از شریعت ایشان بود در روایات به آن اشاره می شد، به اضافۀ اینکه در قرآن کریم نسبت به رهبانیت در مقام ذمّ آن می فرماید: «وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها» (الحدید: 27).

امّا اینکه امیرمؤمنان علیه السلام حضرت عیسی را به این دو ویژگی توصیف نمودند، در مقام بیان این مطلب بودند که بر عهدۀ حضرت عیسی این دو مسئولیّت نبود، پس بار مسئولیّت شان کمتر بود.

و امّا تأسّی به این عمل حضرت عیسی، چون در مقام ترجیح مزاحم اهمّ بوده اند، نابجاست، مگر در شرایطی همچون آن حضرت که به جهت مزاحم اهمّ ترک این دو سنّت شود، و الّا آنچه که در شریعت اسلامی به آن تأکید شده است سنّت حسنه بودن نکاح است.

در روایتی وارد شده: «النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي» (بحار الأنوار ج100 ص220 ح23).

5ـ آیا صبی ممیّزی که اعمال عبادی را به درستی انجام می دهد، مستحقّ ثواب است؟

ج: بنابر آنچه از ادلّۀ شرعی استفاده می شود، بله، صبیّ ممیّز در اعمالی عبادی که انجام می دهد، مستحقّ ثواب است.

6ـ عبادات صبی ممیّز شرعی است یا تمرینی؟

ج: بنابر مشهور عبادات صبیّ ممیّز شرعی است نه تمرینی، همانگونه که صاحب عروه فرموده: «يصحّ الصوم وسائر العبادات من الصبيّ المميّز على الأقوى من شرعيّة عباداته، ويستحبّ تمرينه عليها» (العروة الوثقى والتعليقات عليها ج10 ص243/ فصل في شرائط صحّة الصوم: م2).

7ـ حکم اجیر کردن کودک در اعمال عبادی چیست؟

ج: به جز در حجّ، اجیر نمودن صبی ممیِّز در اعمال عبادی با اذن ولیّ او صحیح است، همانگونه که در غیر اعمال عبادی اجیر کردن صبیّ ممیّز باید با اذن ولی او باشد.

8ـ شهرهایی که بسیار بزرگ هستند، همچون تهران، و یا منطقه هایی که چندین شهر با فاصلۀ اندکی به هم نزدیک هستند، حکم مسافرت میان آنها و روزۀ مسافران چیست؟

ج: قرآن کریم می فرماید: «وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ» (النساء: 101)، ضرب در ارض، به معنای سفر در صحراست، همچنین در زمان امام رضا، امام جواد، امام هادی و امام عسکری علیهم السلام شهرهای بزرگ در عراق وجود داشته، ولی در لسان روایات اشاره ای به تفاوت میان بلاد کبیره و صغیره نشده است.

ملاک در دو شهر حساب شدن، نامگذاری متفاوت دو منطقه توسّط مردم یا شهرداری و جهات دولتی نیست، بلکه اگر عرفًا بر دو منطقه با فاصلۀ معتنا به صدق دو شهر بودن کند، آن دو منطقه یکی محسوب نمی شوند، ولی در مثل شهرری و تهران که در حدود 60 سال پیش به جهت عدم آبادانی وشهرسازی میان دو شهر، فاصلۀ میان آنها صحرا بود، دو شهر حساب می شدند، ولی الآن که تهران و شهرری هر دو گسترش پیدا کردند، دیگر شهرری جزئی از تهران محسوب می شود، اگرچه شهرداری مستقلّ داشته باشد، و یا کاظمین مقدّس و بغداد، در چندین سال پیش، همچون شهرری و تهران بودند، و دو شهر محسوب می شدند، ولی الآن کاظمین مقدّس به بغداد متّصل شده و هر دو، یک شهر محسوب می شود، و مانند کوفۀ معظّم و نجف اشرف که سابقًا دو شهر محسوب می شدند، کوفۀ معظّم و سهلۀ مقدّس که الآن سهله به کوفه متّصل شده و کوفه نیز به نجف اشرف متّصل شده و یک شهر محسوب می شوند، اینها در حکم، هرمقدار هم گسترش پیدا کنند، حکم یک شهر را دارند، وکسی که از بحر نجف اشرف به انتهای کوفه برود مثلًا مسافر محسوب نمی شود.

امّا در مثال هایی که در بالا بیان شد، نجف اشرف در حکم کوفۀ معظّم نیست که مسافر مخیّر باشد در اتمام یا قصر نمازش، بلکه چون عنوان کوفه تا به امروز غیر از نجف اشرف است، هرکدام در این حکم غیر از دیگری است، پس مسافر در کوفه حق دارد نمازش را کامل بخواند، ولی در نجف اشرف چنین حقّی ندارد، مگر آنکه زمانی برسد که نجف اشرف را قسمتی از کوفه به حساب بیاورند که آن زمان، حکم کوفه را دارد.

9ـ آیا نسخ در قرآن کریم و حدیث شریف شده است؟

ج: نسخ به معنای حقیقی آن که به معنای دست برداشتن از حکم اوّلی با حکمی جدید، بعد از اقرار به جهل در حکم اوّل باشد، در قرآن کریم و حدیث شریف راه ندارد، همانطور که بداء به معنای حقیقی آن در علم خدای متعال راه ندارد که -والعیاذ بالله- مستلزم جهل در خدای سبحان است.

در برخی زیارت نامه های معصومان علیهم السلام آمده: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بَدَا لِلَّهِ فِي شَأْنِهِ» (الکافي ج4 ص578 ح1) و نیز وارد شده: «السَّلَامُ عَلَيْكُمَا يَا مَنْ بَدَا لِلَّهِ فِي شَأْنِكُمَا» (کامل الزیارات ص314/ الباب 103، ح1)، که در اینجا و همۀ مواردی که به خدای متعال نسبت بداء داده شده، مطابق با اعتقادات صحیح، بداء به معنای ابداء و اظهار آن چیزی است که به مصالحی مخفی شده بود.

نسخ نیز، به معنای این است که خدای متعال از ابتدا حکم آیه ای را محدود به مدّتی معیّن قرار داده بود، ولی به جهت مصالحی مدّت را برای مردمان آشکار ننمود، و پس از پایان آن مدّت حکم اصلی را برای مردمان آشکار نماید که معنای مجازی نسخ است در حدیث شریف و قرآن کریم واقع شده و صحیح است.

لازم به ذکر است، در برخی موارد که در روایات شریفه یا آیات مبارکه اشاره به واقع شدن نسخ در آیات شده، برخی آن را به نسخ تکوینی معنا کرده اند، اگرچه نسخ مجازی به بیانی که گذشت نیز مخالفتی با اعتقادات شیعه ندارد.

10ـ جری و انطباق دروغین برخی از آیات مبارکه و روایات شریف توسّط روزه دار چه حکمی دارد؟

ج: از ادلّه استفاده شده کذب بر خدای متعال و رسول خدا صلّی الله علیه وآله مبطل روزه است، همانطور که در حواشی عروه ملاحظه می شود، در برخی از فروع این مسئله فقها اختلاف نظر دارند، اگر خودش ملتفت است که این کارش کذب بر خدای متعال یا رسول خدا صلّی الله علیه وآله است یا جاهل مقصّر است در عدم آگاهی، عملش قبح فعلی و فاعلی هر دو را دارد، ولی اگر جاهل قاصر باشد، عملش اگرچه قبح فعلی دارد ولی قبح فاعلی ندارد و این کار، مبطل روزۀ او نیست.

11ـ اگر شخص گمان می کرد یا یقین داشت فلان مطلب کذب بر خدا و رسول است، حال آنکه در واقع کذب نبود، و آن سخن را بر زبان جاری کرد، حکم روزۀ او چیست؟

ج: اگرچه شخص تجرّی نموده و به نظر می رسد، فقط نشان از خبث سریرت اوست و مرتکب حرامی نشده، گرچه مستحقّ ملامت می باشد، ولی صحّت یا بطلان روزۀ او بازگشتش به مسئلۀ نیّت قطع و قاطع در روزه است، که در میان فقها محلّ اختلاف است.

صاحب عروه می فرماید: «لو نوى القطع أو القاطع في الصوم الواجب المعين بطل صومه سواء نواهما من حينه أو فيما يأتي و كذا لو تردد نعم لو كان تردده من جهة الشك في بطلان صومه و عدمه لعروض عارض لم يبطل و إن استمر ذلك إلى أن يسأل و لا فرق في البطلان بنية القطع أو القاطع أو التردد بين أن يرجع إلى نية الصوم قبل الزوال أم لا و أما في غير الواجب المعين فيصح لو رجع قبل الزوال» (العروة الوثقی والتعلیقات علیها ج10 ص54/ م22)

البتّه اینکه صاحب عروه بیان کرده: «بطل صومه سواء نواهما من حينه أو فيما يأتي»، در این فرع و دیگر فروع این مسئله با التفات به مفطریّت آن، بنابر احتیاط واجب روزۀ او باطل است، ولی در صورت عدم التفات، بنابر احتیاط مستحبّ روزه اش باطل است (العروة الوثقی مع التعلیقات ج3 ص15/ حاشیۀ 6).

12ـ آیا شنیدن اذان شهر که با بلندگو پخش می شود یا دیوارهای ساختمان های بلند، ملاک در حدّ ترخص می تواند باشد؟

ج: خیر، اینگونه موارد چون غیر متعارف هستند و تمام مطلقات منصرف به مصادیق متعارفه هستند جز مواردی که استثنا شده، پس در حدّ ترخّص نمی توان به آنها اعتماد نبود؛ بلکه ساختمان های متعارف که یک یا دو طبقه هستند، و اذان بدون بلندگو بر پشت بام ساختمان یک یا دوطبقه، و عدم وزش باد به نحوی که صدا را باد برساند، ملاک در حدّ ترخّص است.

13ـ آیا غسل جمعه مجزی از وضو است؟

ج: خیر، فقط غسل جنابت از وضو کفایت می کند، و دیگر اغسال، چه واجب و چه مستحب، کفایت از وضو نمی کنند.

البته اگر  امام جماعتی به تقلید صحیح یا اجتهاد، غسل جمعه را مکفی از وضو بداند، اقتدا به او ایرادی ندارد، زیرا ملاک در آن، این است که نماز امام جماعت، نزد خودش صحیح باشد، مثل اینکه لباس امام جماعت بیش از حدّ معفوّ در نماز خونی است، اگر خودش علم به آن ندارد، چون شرط ذُکری است، اگرچه مأموم علم به آن داشته باشد، نماز امام جماعت، ومأموم هر دو صحیح است، ولی اگر بر امام جماعت غفوه و چرت عارض شد، به گونه ای که وضویش باطل باشد، ولی خودش متوجّه نشد پس با استصحاب نمازش را خواند، اگر معلوم اطلاع از بطلان وضوی امام جماعت داشته باشد، مأموم حقّ ندارد به او اقتدا کند.

14ـ ابلیس از جن بود یا از ملائکه به شمار می رفت؟

ج: بنابر آیۀ کریمۀ قرآن کریم: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ» (الکهف: 50)، ابلیس از جن بود، ولی همراه با ملائکه مشغول عبادت پروردگار بود به همین جهت همراه با ایشان نامبرده شده.

15ـ آیا نماز زیارت عاشورا جزء آن است؟ غیر از معصومین علیهم السلام زیارت امام زادگان آیا نماز زیارت دارد؟

ج: بله، زیارت عاشورا، بلکه اکثر زیارت های معصومان علیهم السلام نماز زیارت دارد، اگرچه برخی از زیارات -همچون زیارت امین الله- برای آن در روایات، نماز زیارت ذکر نشده است.

و برخی از زیارات امیرمؤمنان علیه السلام نیز مشتمل بر سه نماز دو رکعتی است که دو رکعت آن برای زیارت حضرت امیرمؤمنان علیه السلام و دو رکعت آن به جهت زیارت حضرت آدم و دو رکعت دیگر برای زیارت حضرت نوح علیهما السلام است که در جوار امیرمؤمنان علیه السلام هستند.

و از میان امام زادگان تنها زیارت حضرت اباالفضل عبّاس علیه السلام است که به جهت دلیل خاص، مشتمل بر نماز زیارت هم می باشد.