LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ (جلسه یازدهم)
کد 43953
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 04 فروردین 1403 - 12 رمضان العظيم 1445

یازدهمین نشست علمی مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در شب های ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ با حضور جمعی از شخصیت های علمی، نمایندگان مراجع عظام تقلید، فعالان دینی و فرهنگی و طلاب علوم دینی، در شامگاه روز جمعه یازدهم رمضان العظیم ۱۴۴۵ در بیت مرجعیت شهر مقدس قم برگزار شد.

مشروح مباحث مطرح شده در این نشست به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

1ـ مکان قبر مطهّر امیرمؤمنان علیه السلام در چه زمانی آشکار شد.

ج: با توجّه به روایاتی که در کتاب فرحة الغری نقل شده، قول صحیح این است که محلّ قبر مطهّر امیرمؤمنان علیه السلام در زمان امام صادق علیه السلام توسّط آن حضرت بیان شد، و در مثل این مطالب که لا اقتضائیات هستند، نیاز به سند معتبر نیست، بلکه صرفًا وجود حدیثی در کتابی معتبر همچون فرحة الغری کفایت می کند، و مقدّم بر قول موّرخین است.

2ـ اگر شخصی پس از افطار عمدی در ماه رمضان، عارض قهری برای او عارض شد مثلًا دیوانه، مریض یا حائض شد، تکلیف او چیست؟

ج: این مسئله را صاحب عروه مطرح نموده، به نظر می رسد همانگونه که ایشان فرموده بنابر احتیاط مستحبّ کفاره ساقط نیست.

صاحب عروه می فرماید: إذا أفطر متعمدا ثمَّ سافر بعد الزوال لم تسقط عنه الكفارة بلا إشكال و كذا إذا سافر قبل الزوال للفرار عنها بل و كذا لو بدا له السفر لا بقصد الفرار على الأقوى و كذا لو سافر فأفطر قبل الوصول إلى حد الترخص و أما لو أفطر متعمدا ثمَّ عرض له عارض قهري من حيض أو نفاس أو مرض أو جنون أو نحو ذلك من الأعذار ففي السقوط و عدمه وجهان بل قولان أحوطهما الثاني و أقواهما الأول (العروة الوثقی والتعلیقات علیها ج10 ص193/ فصل فی ما یوجب القضاء والکفارة م11).

وجه سقوط کفّاره این است که این شخص جاهل مرکّب بوده، و گمان می کرده که تکلیف او روزه گرفتن است، حال آنکه اصلًا مخاطب به وجوب روزه گرفتن نبوده است، و نهایتًا این شخص مرتکب تجرّی شده است، که قبح فعلی ندارد، بلکه قبح فاعلی دارد.

بنابر این اگر شخص نمی دانست که قبل از مغرب حیض می شود، وظیفه اش روزه گرفتن بود، اگر عمدًا مرتکب افطار شد، و قبل از مغرب حائض شد، کفّاره از او ساقط است، زیرا از ابتدا مخاطب به روزه گرفتن نبوده که کفّاره بر او واجب شود، و این سخن هیچگونه ارتباطی با نظریۀ تصویب که باطل است و مخالفین قائل هستند ندارد، بلکه چون شخص جهل مرکّب داشته گمان می کرده مکلّف به روزه داری است، و اینکه تجرّی نموده و به زعم خودش قصد افطار نموده، فقط نشان از قبح فاعلی است نه قبح فعلی؛ و در این مسئله علم به واقع یا جهل به آن احداث حکمی نکرده، تا مستلزم تصویب باشد.

به عبارت دیگر، در اینجا تقیید صحیح نیست، نتیجة التقیید است که صحیح است به جهت اطلاق ادلّه.

و امّا اگر شخص می داند که قبل از غروب حائض می شود، باید تا آن موقع امساک کند، و بعد از طروق حیض است که می تواند منافی روزه انجام دهد.

3ـ در دعاهای ماه رمضان درخواست حجّ از خدای متعال تکرار شده، وجه آن چیست؟

ج: در زمان های سابق، افرادی که قصد عزیمت به حجّ بیت الله الحرام را داشته اند از ماه مبارک رمضان آماده می شدند، و از همان موقع هم برای توفیق انجام این عبادت عظیم که یکی از ارکان اسلام است دعا می نمودند.

4ـ اگر زمانی برسد که بیت الله الحرام یا حرم اهل بیت طاهرین علیهم السلام زائرانش کم شوند، چه باید نمود؟

ج: در روایات به این مسئله اشاره شده و فقها نیز فتوا داده اند که بر امام المسلمین است که مردم را به حجّ رفتن وادار کند (الحدائق الناضرة ج14 ص19. وجواهر الكلام ج17 ص221 وج20 ص51. ومستمسك العروة الوثقى ج10 ص7).

در صحیح عبد الله بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت شده: «لَوْ عَطَّلَ النَّاسُ الْحَجَّ لَوَجَبَ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى الْحَجِّ إِنْ شَاءُوا وَ إِنْ أَبَوْا فَإِنَّ هَذَا الْبَيْتَ إِنَّمَا وُضِعَ لِلْحَجِّ» (وسائل الشیعة ج11 ص24 ح14148).

همچنین در صحیح معاویة بن حفص بن بختری و هشام بن سالم و معاویة بن عمّار و دیگران از امام صادق علیه السلام روایت شده: «لَوْ أَنَّ النَّاسَ تَرَكُوا الْحَجَّ لَكَانَ عَلَى الْوَالِي أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى ذَلِكَ وَ عَلَى الْمُقَامِ عِنْدَهُ وَ لَوْ تَرَكُوا زِيَارَةَ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله لَكَانَ عَلَى الْوَالِي أَنْ يُجْبِرَهُمْ عَلَى ذَلِكَ وَ عَلَى الْمُقَامِ عِنْدَهُ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ أَمْوَالٌ أَنْفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِينَ» (وسائل الشیعة ج11 ص24 ح14149).

همچنین روایات بسیاری در عدم جواز تعطیل حجّ خانۀ خدا و اینکه مستلزم عدم نظر رحمت الهی است را صاحب وسائل نقل نموده (وسائل الشیعة ج11 ص20/ الباب 4)، من جمله امیرمؤمنان صلوات الله علیه در وصیّتی به امام حسن و امام حسین علیهما السلام فرمودند: «اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخْلُوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا» (وسائل الشیعة ج11 ص23 ح14147).

5ـ در روایات اشاره به کتاب علی علیه السلام شده، مراد از آن چیست؟ و آیا این کتاب از بین رفته است؟ همچنین کتاب هایی که به عنوان مسند و صحیفۀ اهل بیت علیهم السلام به چاپ رسیده در چه درجه از اعتبار هستند؟

ج: کتاب علی علیه السلام که در روایات به آن اشاره شده و مطالبی از آن در ضمن برخی روایات آمده، در نزد امامان معصوم علیهم السلام بوده، و الآن در نزد امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف وأرواحنا له الفداء می باشد، امامان علیهم السلام مصلحت ندیدند که آن را در بین همگان منتشر نمایند.

و امّا کتاب هایی که در این اواخر به نام های صحیفۀ معصومان علیهم السلام و یا مسند معصومان علیهم السلام و یا موسوعۀ کلمات معصومان علیهم السلام جمع آوری شده، تک تک روایات آنها نیازمند بررسی است، مرحوم اخوی شهید (حضرت آیت الله سید حسن شیرازی قدّس سرّه) نیز در موسوعۀ کلمه، سخنان اهل بیت طاهرین علیهم السلام، هر کدام را در مجلّداتی مختصّ به ایشان جمع آوری و ترتیب داده است.

عامّه نیز حتّی برخی از متقدّمین ایشان، در ضمن مسانیدشان، برخی از اجزاء آن را به مسند امیرمؤمنان علیه السلام و دیگر اهل بیت طاهرین علیهم السلام اختصاص داده اند، و روایت هایی که سند آنها به امیرمؤمنان علیه السلام منتهی می شود را در آن گردآوری کرده اند.

همچنین از متقدّمین علمای ما، کتاب صحیفة الرضا علیه السلام که بخشی از روایات امام رضا علیه السلام است به روایت مرحوم امین الإسلام طبرسی به ما رسیده است که بیانگر گوشه ای از روایات آن امام همام است.

6ـ با توجّه به اینکه عقد نکاح از معاملات است اگرچه شبهۀ عبادی بودن دارد، آیا اگر شرطی ضمن عقد نکاح شود، و بعد از عقد روشن شود که یکی از طرفین فاقد این شرط است، طرف مقابل حقّ فسخ عقد را دارد؟

ج: در عقد نکاح، جز در مواردی که فقها به آن تصریح نموده اند فسخ صحیح نیست، بلکه حقّ طلاق برای شخص می باشد، بر خلاف عقد بیع که در مخالفت با شروط، طرف مقابل حقّ فسخ دارد.

7ـ تفسیر قرآن به قرآن چه حکمی دارد؟

ج: تفسیر به معنای کشف غامض است، و بنابر ادلّه، تفسیر قرآن جز به کلام معصومان علیهم السلام صحیح نیست، همچنین در روایاتی از تفسیر قرآن به قرآن بالخصوص جز از طریق اهل بیت علیهم السلام نهی شده است (البرهان في تفسير القرآن ج1 ص3 وص39/ الباب 6. وبحار الأنوار ج89 ص107/ الباب 10).

در برخی از روایات وارد شده: «قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ مَا آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ كَلَامِي» (بحار الأنوار ج89 ص107 ح1).

و امام صادق علیه السلام فرموده اند: «قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ مَا آمَنَ بِي مَنْ فَسَّرَ بِرَأْيِهِ كَلَامِي» (بحار الأنوار ج89 ص110 ح11).

همچنین از امام صادق علیه السلام روایت شده: «مَا ضَرَبَ رَجُلٌ الْقُرْآنَ بَعْضَهُ بِبَعْضٍ إِلَّا كَفَرَ» (بحار الأنوار ح89 ص39/ الباب 4، ح1).

آنچه برای غیر معصومان علیهم السلام جایز است، بیان ظواهر قرآن می باشد که امری غیر از تأویل و تفسیر قرآن است.

8ـ حدیث ثقلین در چه درجه از اعتبار است، و مراد از ثقل اکبر در آن چیست؟

ج: حدیث ثقلین: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ أَخْبَرَنِي وَ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ» به الفاظ مختلف و سندهای فراوان در کتاب های شیعه و مخالفین روایت شده در اعلا درجات تواتر است.

بنابر روایات فراوان، ثقل اکبر قرآن کریم است، که به چهار لفظ: اکبر، اطول، اعظم و افضل روایت شده است:

اکبر: «وَ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَكْبَرُ مِنَ الْآخَرِ» (صحیفة الإمام الرضا علیه السلام ص59 ح83).

اطول: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ أَحَدُهُمَا أَطْوَلُ مِنَ الْآخَرِ» (الخصال ج1 ص65 ح97).

اعظم: «وَ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الْآخَرِ» (کمال الدین وتمام النعمة ج1 ص238 ح56).

افضل: «وَ قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَفْضَلُ مِنَ الْآخَرِ» (کمال الدین وتمام النعمة ج1 ص236 ح49).

و اگرچه قرآن کریم ثقل اکبر است، ولی رسول خدا صلّی الله علیه وآله تصریح فرمودند که قرآن کریم و عترت طاهره علیهم السلام از هم جدایی ندارند، و قرین یکدیگر هستند: «كَهَاتَيْنِ وَ أَشَارَ بِإِصْبَعَيْهِ الْمُسَبِّحَتَيْنِ وَ لَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ أَشَارَ بِالْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى لِأَنَّ إِحْدَاهُمَا قُدَّامَ الْأُخْرَى».

9ـ آیا دعای عالیة المضامین از انشاءات سیّد ابن طاوس است؟

ج: سیّد ابن طاوس در کتاب های دعا و زیارتی که نگاشته، دعاهایی به انشاء خودش را نیز نقل می کند، و بیان می کند که تألیف وی است.

ولی از آنجا که این دعای شریف را در مصباح الزائر نقل نموده (بحار الأنوار ج99 ص169) و فرموده: «دُعَاءٌ يُدْعَى بِهِ عَقِيبَ الزِّيَارَةَ لِسَائِرِ الْأَئِمَّةِ علیهم السلام»، و اشاره ای ننموده که انشاء خودش باشد، ظهور دارد که تألیف خودش یا یکی از علما نیست، بلکه از ادعیۀ معصومان علیهم السلام می باشد.

10ـ اگر به مستحبات مابین نماز مغرب و عشاء عمل کنیم، از فیض نماز جماعت عشاء محروم می شویم، وظیفه چیست؟

ج: به دو وجه، شخص به نماز جماعت بپردازد، سپس مشغول آن اعمال بشود: 1) روایات فراوانی که اهمیّت و فضیلت بالای نماز جماعت را بیان می کند، 2) از مختلف ادلّه استفاده می شود که مطلقًا در مستحبّات توسعه است مگر در موردی که خلاف ارتکاز متشرّعه باشد یا دلیلی بر خلاف آن باشد، پس در غیر از این موارد، اطمینان برای شخص حاصل می شود که اگرچه در همه جا اصل موضوعیت است ولی در مستحبّات اصل توسعه است.

11ـ ادعیّه و زیاراتی که سیّد ابن طاوس نقل فرموده و آن را مستحبّ برشمرده در چه درجه ای از اعتبار است؟

ج: سیّد ابن طاوس از عالمان جلیل القدر است و در درجۀ بالای وثاقت می باشد، دعا و زیاراتی که ایشان نقل فرموده اند، و بیان نموده اند که خواندن آن مستحبّ است، را می توان به این عنوان قرائت کرد.

12ـ فرق میان خبر موثوق الصدور و خبر ثقه چیست؟

ج: خبر ثقه، روایتی است که به جهت اعتبار و وثاقت راوی آن معتبر دانسته می شود، ولی خبر موثوق الصدور روایتی است که فقیه با قرائن داخلیه یا خارجیّه به صدور آن از معصوم علیه السلام اطمینان حاصل می کند.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.