نوزدهمین نشست علمی مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در شب های ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵ با حضور جمعی از شخصیت های علمی، نمایندگان مراجع عظام تقلید، فعالان دینی و فرهنگی و طلاب علوم دینی، در شامگاه روز پنجشنبه بیست و چهارم رمضان العظیم ۱۴۴۵ در بیت مرجعیت شهر مقدس قم برگزار شد.
مشروح مباحث مطرح شده در این نشست به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
1ـ حکم نماز و روزۀ شخصی که دو وطن دارد چیست؟
ج: دو صورت دارد:
1) شخص دو وطن دارد و کثیر السفر نیست، پس در هر دو وطن نمازش را تمام می خواند و روزه هم باید بگیرد.
2) شخص دو وطن دارد و کثیر السفر است، پس در دو وطن و هم در بین راه نماز را باید تمام بخواند و روزه هم بگیرد.
اما نسبت به کثیر السفری که شغلش در سفر نیست و شغلش نیز سفر نیست، صاحب عروه می فرماید: «إذا لم يكن شغله و عمله السفر لكن عرض له عارض فسافر أسفارا عديدة لا يلحقه حكم وجوب التمام سواء كان كل سفرة بعد سابقها اتفاقيا أو كان من الأول قاصدا لأسفار عديدة» (العروة الوثقی مع التعلیقات ج2 ص437/ فصل في صلاة المسافر، م50).
اینکه صاحب عروه فرموده: «أو كان من الأول قاصدا»، به نظر می رسد: اگر از ابتدا قصد سفرهای متعددی -اگرچه برای یک ماه باشد- داشته که ده روز میان آن فاصله نشود، بعید نیست که از سفر دوم نمازش تمام باشد و روزه هم بر او واجب باشد، همچنین اگر قصد آن را نداشته ولی سفرهای او یک ماه طول کشید پس بعد از یک ماه نمازش را تمام می خواند و روزه هم باید بگیرد.
2ـ آیا با اعتماد بر اذان مؤذن می توان نماز صبح خواند؟
ج: اگر مؤذن مورد اعتماد باشد و به اوقات اذان آگاه باشد، به اذان او اعتماد می شود، و همان ابتدای اذان می توان نماز خواند، همچنین در شهرهای مذهبی مهمّ همچون نجف اشرف، کربلای معلا، مشهد مقدّس و قم مقدّس به جهت وجود عالمان دین و متدیّنین بر اذان آن شهرها می توان اعتماد نمود.
3ـ اگر لازمۀ درس خواندن، گوش دادن به موسیقی باشد، حکم آن چیست؟
ج: موسیقی مطرب مطلقا گوش دادن به آن حرام است، ولی موسیقی غیر مطرب بنابر احتیاط واجب حرام است؛ البتّه فرق است میان گوش دادن و به گوش خوردن آن، سماع و به گوش خوردن موسیقی ایرادی ندارد، ولی گوش دادن و استماع موسیقی حرام است.
4ـ وظیفۀ والدین در تربیت فرزندان و شیوۀ برخورد فرزند در نهی از منکر والدین چیست؟
ج: همگان وظیفه دارند تبلیغ، امر به معروف و نهی از منکر را به گونه ای که قرآن کریم فرموده: «ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» (النحل: 125) انجام دهند، پس با اخلاقی نیکو و به شیوۀ مناسب شخص مقابل، بدون تندی که سبب دور شدن از دین می شود افراد را دلسوزانه از غفلت، آگاه کنند.
5ـ قرآن کریم تحدّی به آوردن یک آیه مثل آن نکرده، پس آیا یک آیه مثل قرآن می توان آورد؟
ج: در قرآن کریم می فرماید: «فَلْيَأْتُوا بِحَديثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقينَ» (الطور: 34).
و نیز می فرماید: «قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى مِنْهُما أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (القصص: 49).
و نیز می فرماید: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيرًا» (الإسراء: 88).
و نیز می فرماید: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (هود: 13).
و نیز می فرماید: «وَ إِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (البقرة: 23).
و نیز می فرماید: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (یونس: 38).
اگرچه در آیات قرآن کریم تحدّی به آوردن یک آیه مانند قرآن نشده، ولی عملًا این تحدّی در نزول آیۀ شریفۀ «وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ» (البقرة 2: 179) که در برابر کلام عرب: القتل أنفى للقتل نازل شده، صورت پذیرفته، شیخ طوسی می فرماید: «ونظير هذه الآية قولهم: القتل أنفى للقتل. وبينهما من التفاوت في الفصاحة، والبلاغة ما بين السماء والأرض» (تفسير التبيان 2: 105).
در برخی از کتب بلاغی، وجوه مختلف و فراوانی در فرق میان این دو فراز بیان کرده، و فصاحت و بلاغت بالای آیۀ قرآن کریم در مقابل آن سخن عرب را واضح نموده اند.
6ـ آیا برف، تگرگ و آب کری که یخ زده مطهر هستند؟
ج: نسبت به آب کر که یخ زده، صاحب عروه می فرماید: «إذا جمد بعض ماء الحوض و الباقي لا يبلغ كرا ينجس بالملاقاة و لا يعصمه ما جمد بل إذا ذاب شيئا فشيئا ينجس أيضا و كذا إذا كان هناك ثلج كثير فذاب منه أقل من الكر فإنه ينجس بالملاقاة و لا يعتصم بما بقي من الثلج» (العروة الوثقی مع التعلیقات ج1 ص45/ فصل في ماء الراکد، م6).
اینکه صاحب عروه فرموده: «ينجس أيضا»، به نظر می رسد اگر مجموع آن به قدر کر باشد نجس نمی شود.
امّا نسبت به تگرگ و برف، اگر چنان منجمد است که جریان ندارد، و آب نمی شود، پاک کننده نیست، بلکه خودش نیز نجس می شود.
7ـ نظر مبارکتان پیرامون قاعدۀ تسامح در ادلۀ سنن چیست؟
ج: مشهور شهرت عظیمه در میان فقها -با مشارب مختلف- از دوران غیبت صغری و بعد از آن غیبت کبری تا به امروز پذیرفتن قاعدۀ تسامح در ادلۀ سنن است، و اینکه در لا اقتضائیات -مستحبات و مکروهات- به روایات ضعیف عمل می شود، پس آن عمل مستحب یا مکروه می باشد، اگرچه در مقابل برخی از فقها فرموده اند: شخص با عمل به مقتضای اخبار من بلغ (وسائل الشیعة ج1 ص80/ باب 18. وبحار الأنوار ج2 ص256/ باب 30) مستحق ثواب است، ولی آن عمل مستحب یا مکروه شرعی نمی باشد.
8ـ با توجه به اینکه سند قرائت حفص از عاصم صحیح نیست، پس چگونه قرآن معتبر است؟
ج: اعتبار قرآن کریم به سند قرائت حفص از عاصم نیست، زیرا هیچ اعتباری به قرائات مختلف نیست، البتّه قرآنی که در دست همگان است، متواترًا به ما رسیده، و به قاعدۀ لو کان لبان، همان قرآنی است که در زمان رسول خدا صلّی الله علیه وآله بوده است.
9ـ مراد از فراز «خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ» در زیارت حضرت زهراء سلام الله علیها چیست؟
ج: اشاره به دو نوع خلقت اهل بیت علیهم السلام دارد، در روایات متواتر نیز وارد شده که خدای متعال قبل از همۀ مخلوقات نور اهل بیت علیهم السلام را آفریده است (مراجعه شود به: بحار الأنوار ج15 ص2/ باب 1)، و در این زیارت نامه اشاره شده که خلقت نور حضرت صدیقۀ طاهره علیها السلام قبل از ولادت آن حضرت سلام الله علیها بوده است.
10ـ آیا کسی که کافر می شود در آخر عمل اعمالش حبط می شود؟
ج: بله، و مستبعد نیست، زیرا شخصی که همۀ عمرش را اعتقاد سالم داشته و در آخر عمر منکر خدای متعال می شود در حقیقت اعمال و اعتقاد صالح خود را نابود ساخته است، مانند کسی که سال ها خدمتی نیکو به شخصی کند، ولی بعد از سالیان دراز، فرزند مولایش را به ظلم بکشد، همگان می گویند اعمال سابق خود را که نیکو بودند را با همین یک عمل ناشایست نابود کرد.
11ـ خانمی که کودک نوزاد دارد و آن را شیر می دهد، حکم روزۀ او چیست؟
ج: خانم شیرده، اگر روزه گرفتن برای خودش یا فرزندش ضرر داشته باشد روزه نمی گیرد، و اگر تا ماه رمضان سال آینده توان روزه گرفتن را نداشته باشد، قضای آن نیز از او ساقط است و فقط دو فدیه می دهد، ولی اگر توانست روزه را قضا کند فقط برای هر روز یک فدیه می دهد.
12ـ اگر شخصی قصد ده روز در مکانی کرد، در چه صورت اگر به خارج از شهر برود قصد او به هم نمی خورد؟
ج: این مسئله چند صورت دارد، صاحب عروه می فرماید: «إذا تحقّقت الإقامة و تمّت العشرة أوّلًا و بدا للمقيم الخروج إلى ما دون المسافة و لو ملفّقة فللمسألة صور:
الاولى: أن يكون عازماً على العود إلى محلّ الإقامة و استئناف إقامة عشرة اخرى، و حكمه وجوب التمام في الذهاب و المقصد و الإياب و محلّ الإقامة الاولى، و كذا إذا كان عازماً على الإقامة في غير محلّ الإقامة الاولى مع عدم كون ما بينهما مسافة.
الثانية: أن يكون عازماً على عدم العود إلى محلّ الإقامة، و حكمه وجوب القصر؛ إذا كان ما بقي من محلّ إقامته إلى مقصده مسافة، أو كان مجموع ما بقي مع العود إلى بلده أو بلد آخر مسافة؛ و لو كان ما بقي أقلّ من أربعة على الأقوى من كفاية التلفيق؛ و لو كان الذهاب أقلّ من أربعة.
الثالثة: أن يكون عازماً على العود إلى محلّ الإقامة من دون قصد إقامة مستأنفة، لكن من حيث إنّه منزل من منازله في سفره الجديد، و حكمه وجوب القصر- أيضاً- في الذهاب و المقصد و محلّ الإقامة.
الرابعة: أن يكون عازماً على العود إليه من حيث إنّه محلّ إقامته؛ بأن لا يكون حين الخروج معرضاً عنه، بل أراد قضاء حاجة في خارجه و العود إليه ثمّ إنشاء السفر منه و لو بعد يومين أو يوم، بل أو أقلّ، و الأقوى في هذه الصورة البقاء على التمام في الذهاب و المقصد و الإياب و محلّ الإقامة ما لم ينشئ سفراً؛ و إن كان الأحوط الجمع في الجميع، خصوصاً في الإياب و محلّ الإقامة.
الخامسة: أن يكون عازماً على العود إلى محلّ الإقامة، لكن مع التردّد في الإقامة بعد العود و عدمها، و حكمه أيضاً وجوب التمام، و الأحوط الجمع كالصورة الرابعة.
السادسة: أن يكون عازماً على العود مع الذهول عن الإقامة و عدمها، و حكمه أيضاً وجوب التمام، و الأحوط الجمع كالسابقة.
السابعة: أن يكون متردّداً في العود و عدمه أو ذاهلًا عنه، و لا يترك الاحتياط بالجمع فيه في الذهاب و المقصد و الإياب و محلّ الإقامة إذا عاد إليه إلى أن يعزم على الإقامة أو ينشئ السفر، و لا فرق في الصور التي قلنا فيها بوجوب التمام بين أن يرجع إلى محلّ الإقامة في يومه أو ليلته أو بعد أيّام. هذا كلّه إذا بدا له الخروج إلى ما دون المسافة بعد العشرة، أو في أثنائها بعد تحقّق الإقامة، و أمّا إذا كان من عزمه الخروج في حال نيّة الإقامة فقد مرّ: أنّه إن كان من قصده الخروج و العود عمّا قريب و في ذلك اليوم من غير أن يبيت خارجاً عن محلّ الإقامة، فلا يضرّ بقصد إقامته و يتحقّق معه، فيكون حاله بعد ذلك حال من بدا له، و أمّا إن كان من قصده الخروج إلى ما دون المسافة في ابتداء نيّته مع البيتوتة هناك ليلة أو أزيد، فيشكل معه تحقّق الإقامة، و الأحوط الجمع من الأوّل إلى الآخر، إلّا إذا نوى الإقامة بدون القصد المذكور جديداً أو يخرج مسافراً» (العروة الوثقی مع التعلیقات ج2 ص454/ فصل في قواطع السفر، م24).
اینکه صاحب عروه در صورت هفتم فرموده: «و لا يترك الاحتياط بالجمع»، به نظر می رسد در هر چهار صورت تمام خواندن نماز بعید نیست.
و نیز اینکه فرموده: «و لا فرق في الصور»، به نظر می رسد در صورتی که یک شب یا بیشتر بماند در مقصد و مسیر بازگشت و محل اقامت نماز را شکسته می خواند، به شرط آنکه قصد اقامت جدید ده روز نکرده باشد.
و نیز اینکه فرموده: «و الأحوط الجمع من الأوّل إلى الآخر»، به نظر می رسد بنابر اقرب شکسته بخواند.