LOGIN
بیانات
shirazi.ir
"اخلاق سوء و پيامدهای اخروی آن"
سلسله بیانات اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله (کلام معرفت ۲۰)
کد 44692
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 03 اردیبهشت 1403 - 13 شوال المكرّم 1445

بسم الله الرحمن الرحیم

در حديث شريفی از پيامبر خدا صلی الله عليه وآله وارد شده است: «إنَّ حُسنَ الخُلُقِ ذُهَبَ بِخَيرِ الدُّنيا وَالآخِرَةِ؛[1] حسن خلق خير دنيا و آخرت را به ارمغان مى آورد».

حديث فوق بيانگر آن است که حسن خلق خير دنيا و آخرت را برای انسان به بار می آورد و انسان خوش اخلاق در دنيا مورد احترام مردم است و خانواده و خويشان و دوستان و همکاران و هرکسی که با او حشر و نشر دارند، و رفت و آمدی می کنند، همواره از او به نيکی ياد می کنند. تا همين اندازه پيداست که خير دنيا نصيب او شده است. اما در آخرت تأثير حسن خلق در آن جا به مراتب والاتر و دامنه دارتر است. طبق آنچه معصومان عليهم الصلوة والسلام، همانند روايت پيشين نقل کرده اند، حسن خلق از اموری است که در سنجش اعمال بسيار سنگين و پرفايده است.

حاضر شدن پيامبر صلی الله عليه وآله در تشييع جنازه سعد ابن معاذ

آيات شريفه قرآن کريم و احاديث امامان معصوم عليهم السلام در اين باره به اجمال و تفصيل فراوان سخن گفته اند. يکی از قصه های بسيار نافع و آموزنده در اين باره داستان وفات سعد بن معاذ، صحابی رسول گرامی خدا صلی الله عليه وآله، است که در زمان حضرت از دنيا رفت و پيامبر خدا صلی الله عليه وآله در تشييع جنازه او حاضر شدند و بر او نماز خوانده، با دستان مبارکش او را در داخل قبر گذاشتند و او را دفن کردند.

اين روايت با سندهای مختلف و در کتب متعدد نقل شده است. يکی از آن ها از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام نقل شده است، با اين مضمون که هنگامی که خبر وفات سعد به پيامبر صلی الله عليه وآله رسيد، حضرت بر جنازه او حاضر شدند و منتظر ماندند تا اصحاب سعد را غسل دادند و حنوط کردند و کفن نمودند. جنازه که برای تشييع و نماز و دفن آماده شد، حضرت در تشييع سعد حضور يافتند و با پای برهنه در عقب جنازه راه می رفتند.

درباره تشييع جنازه و تدفين سعد بن معاذ مطالبی از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام در آن روايت نقل شده است که در کل تاريخ پيامبر صلی الله عليه وآله از هنگام بعثت تا شهادت ايشان نظيری ندارد و درباره هيچ يک از اصحاب و حتی بستگان پيامبر صلی الله عليه وآله نقل نشده است که حضرت بدين سان در تشييع آن ها شرکت کند.

حضور جبرئيل در تشييع جنازه

اول اينکه در روايت آمده است پیامبر اکرم صلی الله عليه وآله در زير جنازه سعد می چرخيد و گاهی طرف راست جنازه را بر دوش می گرفتند و گاهی طرف چپ آن را. جنازه را روی شانه راست خود می گذاشتند و سپس مقداری که راه می رفتند، ديگران می آمدند و جنازه را از پيامبر صلی الله علیه وآله می گرفتند و حضرت دوباره به سمت چپ جنازه می رفتند و آن را بر دوش خود می کشيدند. به همين ترتيب جای خود را بارها در سمت راست و چپ جنازه عوض کردند.

مشخص است که رفتار آن حضرت با جنازه سعد مألوف نبوده است. ظاهراً تا آن هنگام ديده نشده است که حضرت صلی الله عليه وآله با جنازه شخص ديگری آن کارها را بکنند. دليل همه کارهايش البته بعداً از ایشان سؤال شد.

نقل روایات حاکی از آن است که با آنکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله شخص باهیبتی بودند، آنقدر همواره متبسم و گشاده رو بودند که هرشخصی در هر زمانی می توانست سؤال خود را از ایشان بپرسد. شايد اينکه در همان هنگام تشييع و تدفين سعد، علت رفتارهای غيرمسبوق پيامبر صلی الله عليه وآله از ايشان سؤال نشد، به دليل حزن و اندوهی بود که در آن هنگام بر چهره مبارکشان نقش بسته بود. از اين رو کسی از اصحاب به خود اجازه نمی داد که در آن حال مزاحم پيامبر صلی الله عليه وآله شود و هيچ يک جرأت پرسیدن سؤالات خود را نداشتند.

بعدها که از حضرت صلی الله عليه وآله دليل رفتار عجيبش را با جنازه سعد سؤال کردند، حضرت فرمودند: جبرئيل در تشييع جنازه سعد شرکت کرده بود و دست من در دست او بود. جبرئيل که گوشه ای از جنازه را بر دوش می گرفت، من گوشه ديگر آن را بر دوش خود می گذاشتم. ناگفته نماند که جبرئيل مقام والايی در ميان فرشتگان دارد؛ مقام قرب درگاه الهی. خدای متعال در قرآن کريم در وصف جبرئيل فرموده است. «ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ؛[2] فرشته ای با قوّت و قدرت است و نزد خدای مقتدر عرش با جاه و منزلت است».

اين آيه بر صيغه فعيل از اوزان مبالغه است و به مکنت و قدرت بسيار دلالت دارد. به تعبير ساده و عاميانه، جبرئيل در دستگاه پروردگار متعال همه کاره است. با اين همه اقتدار و تمکنی که خدای متعال به جبرئيل بخشيده است، شاید در کمتر روايتی بربخوريم ـ و شايد هم در هيچ روايتی ـ به اينکه جبرئيل در تشييع جنازه کسی شرکت کرده باشد.

به هيئت صاحب عزا

از همه اينها گذشته، حضرت پيامبر صلی الله عليه وآله بدون عبا و ردا و با پای برهنه به دنبال جنازه سعد به راه افتادند؛ اين هيئت کسی است که صاحب عزا است، يعنی خويشاوندان نزديک، مثل: پدر يا فرزند و برادر مُرده، که در تشييع جنازه شايسته است اینگونه حاضر شوند. این موارد را فقیهان نيز در کتاب های فقهی نوشته اند و از مستحبات تشييع از آن نام برده اند. اين عده که در کتب فقهی معزا ناميده می شوند، مستحب است در تشييع جنازه بی ردا و با پای برهنه باشند. در روايات توصيه بسياری شده است که در روز عاشورا به هيئت معزّا بايد بود که مراد بدون ردا بودن و با پای برهنه راه رفتن است. واضح است که مراد از روز عاشورا فقط عاشورای سال هجری نيست، بلکه عاشورايی است که همه ساله تکرار می شود؛ اين هم يکی ديگر از مستحباتی است که برای روز عاشورا ذکر شده و آن به هيئت معزّا بودن است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در تشييع جنازه سعد به هيئت معزّا (صاحب عزا) بودند؛ اين مسأله ای است که بيشتر در اين داستان توجه برانگيز است. مطلب درخور توجه ديگر در اين تشييع جنازه متفاوت، نحوه راه رفتن پيامبر صلی الله عليه وآله بود. کسانی که حضرت را در آن جا ديدند، شاهد بودند که آن حضرت صلی الله عليه وآله اغلب روی انگشتان پای خود گام برمی داشتند. اين مطلب هم در کنار ديگر نکته های غريب و بی سابقه ای که از پيامبر اکرم صلی الله عليه وآله ديده شد، سؤال و تعجب حاضران در آن مراسم را برانگيخت. حضرت صلی الله عليه وآله بعدها در پاسخ فرمودند که هفتاد هزار ملک و در روايتی نود هزار، که اختلاف عدد چه بسا ناشی از ناقلان حديث باشد، در تشييع جنازه سعد شرکت کردند، رقم خيلی بالاست. اين هم موضوعی ديگر که به اهميت و مقام اين صحابی بزرگوار دلالت دارد. اما اينکه حضرت پيامبر صلی الله عليه وآله پاورچين پاورچين گام برمی داشت، به نگاه ماورايی ايشان مربوط است. حضرت شاهد حضور خيل عظيم آن همه ملک در تشييع جنازه بودند. نحوه راه رفتن ایشان هم به آن سبب بود که بر بال و پر آن ها پا ننهند. اما اينکه آن همه ملک چگونه در آن مکان کوچک جا گرفته اند، به تفاوت بعد وجودی آن ها با ما آدميان برمی گردد اما سبب تزاحم نمی شود. با اين توصيف حتی ممکن است ميليون ها ملک در اتاقی کوچک حاضر شوند، بی آنکه اين حضور با تزاحم و تراکم مادی همراه باشد.

درون قبر

آن حضرت صلی الله علیه وآله پس از آنکه با آن کيفيت جنازه سعد را تشييع فرمودند، به نزد قبر او رسيدند و داخل قبر نيز رفتند. به مناسبت اين توضيحات را درباره قبر و تدفين بیان کنیم که قبر معمولاً به حدّی حفر می شود که مرد ميانه اندامی اگر در آن بايستد، ارتفاع قبر تا ترقوه او می رسد. ديگر اينکه قبرها از حيث شکل به دو نوع لحد و شق تقسيم می شوند. لحد به اين گونه است که هنگامی که قبر را به حدّ نصاب آن حفر کردند، آنگاه همان پايين را به مقداری که مرده در آن، جا بگيرد، به سمت قبله حفر می کنند و ميّت را در آن حفره جا می دهند. هنگامی که جنازه را در آن جا، جا دادند، مقداری آجر یا سنگ در پشت میّت قرار می دهند که به عقب برنگردد که به این آجرها و سنگ ها لبن بر وزن کلم گفته می شود و مستحب است که این لبنه ها از خشت خام باشد و لا به لای این خشت ها را با گل پر می کنند تا محکم شود. به این شیوه از دفن کردن لحد می گویند. معنای لحد هم ميل و انحراف است که ديگر توسّعاً به اين مفهوم رواج يافته است. جمع آن لبنة است مثل کلمه و کلم. مستحب است که لبنه ها خام و نپخته باشند. لبنه ها را در پشت مرده قرار می دهند که جنازه بر پشت برنگردد. سپس هم لای آن خشت ها را با گل پر می کنند. اين کيفيت تدفين به شيوه لحد است. اما در شيوه شق، در پايين قبر حفره ای به اندازه ميت می کنند و مرده را در آن رو به قبله جا می دهند و سپس روی آن حفره را با سنگ ها پر می کنند و درزهای آن را هم با گل پر می کنند. در آخر هم با خاک چاله قبر را پر می کنند.

يَا سَعْدُ هَنِيئاً لَكَ اَلْجَنَّةُ

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله پس از دفن سعد سنگ های لحد را يکی پس از ديگری با دستان خويش در جای خود قرار دادند و درزهای آن ها را با گل پوشاندند و پس از فارغ شدن از تدفين سعد از قبر بيرون آمدند. در همان هنگام مادر سعد، که شاهد آن همه توجه پيامبر صلی الله عليه وآله به جنازه فرزندش و تشييع و تدفين او بود، گفت: «يَا سَعْدُ هَنِيئاً لَكَ اَلْجَنَّةُ؛ ای سعد، بهشت گوارايت باد». هريک از ما و حتی حاضران در آن جا نيز همين تصور را دارند، اما در کمال شگفتی پيامبر صلی الله عليه وآله به آن زن فرمود: «يا أم سعد، مه، لا تجزمی علی ربك، فإن سعداً قد أصابته ضمة؛[3] ای مادر سعد، ساکت شو. در [کار] پروردگار خود چنين قاطعانه نظر مده. هم اکنون يقيناً سعد را فشاری [در قبر] وارد آمد».

اين سخن پيامبر صلی الله عليه وآله همان گونه که گفتيم بر تعجب حاضران و نيز مادر سعد به مراتب افزود. چگونه ممکن است صحابی جليل القدری همچون سعد با آن سابقه درخشان در اسلام و ايمان خود و نيز با آن همه توجه و عنايت خاصی که حضرت پيامبر صلی الله عليه وآله در تشييع و تدفين او داشتند، به عذاب قبر گرفتار آيد؟! اين موضوع خيلی اذهان حاضران را به خود مشغول داشت.

بعد از اينکه حاضران در تشييع به همراه پيامبر صلی الله عليه وآله از تدفين سعد فارغ شدند و برگشتند، از حضرت صلی الله علیه وآله علت آن امر را جويا شدند. اصحاب به حضرت عرض داشتند که يا رسول الله ما شاهد بوديم که شما برای سعد به گونه ای رفتار کرديد که برای هيچ شخص ديگر همانند آن را انجام نداديد و بدون ردا و با پای برهنه حاضر شديد، ملائک نيز اين گونه در تشييع او حاضر بودند، در زير جنازه او گاهی سمت راست آن را به دوش می کشيديد و گاهی سمت چپ و بسياری امور ديگر. چگونه ممکن است که شخصی با اين همه ارزش و صلابت دچار عذاب قبر شود؟!

حضرت صلی الله عليه وآله در آن جا سخنی فرمودند که برای همه مسلمانان حکمت و معرفتی بلند و به غايت مهم در آن قرار دارد. حضرت فرمودند: «إِنَّهُ كَانَ فِي خُلُقِهِ مَعَ أَهْلِهِ سُوءٌ؛[4] بی ترديد در رفتار او با خانواده اش نوعی بدرفتاری بود».

اين مطالب را هم آن گونه که از محتوای روايت پيداست، حضرت پس از تشييع و چه بسا در روزهای بعدی به ياران خود فرموده باشند، زيرا ظاهراً در آن روز حضرت اندوهگين بوده اند و آن حال حضرت صلی الله عليه وآله به کسی از اصحاب اجازه طرح سؤال از ايشان را نمی داد. مطلب ديگر اینکه حضرت صلی الله علیه وآله نفرمودند که سعد در خانه بداخلاق است، بلکه فرمودند: «إنَّهُ كانَ في خُلقِهِ مَع أهلِهِ سُوءٌ»، یعنی در رفتار او کمی بداخلاقی بود. تازه آن هم نه با همه مردم، بلکه فقط با اهل و عيال خود و آن هم به مقداری جزئی.

پیامد اعمال

آری؛ کاری چنين جزئی در عالم ديگر بی تأثير نيست. کمی بداخلاقی عذاب قبری شديد به دنبال دارد، راست گفت خدای متعال: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ؛[5] پس هركه هم وزن ذره‏ اى نيكى كند، [نتيجه] آن را خواهد ديد، و هركه هم وزن ذره‏ اى بدى كند، [نتيجه] آن را خواهد ديد».

تا آنجا که در احوال سعد در کتب حديث و تراجم بحث و غور کردم، چيز خاصی در تذکره و احوال ايشان نيافتم. شايد حضرت با بيان اين مطلب ما را به تأثير سخت بداخلاقی در آن جهان آگاه می سازد و به نوعی با داستانی اين چنين، اهميت اين آموزه مهم اخلاقی را به همه ما گوشزد می کند.

از آنچه رفت به وضوح فهميده می شود که انسان هر اندازه هم که مقام بلندی داشته باشد و در امور دينی خود دقت و اهتمام بورزد، حتی اگر به ميزان کمی سوء خلق در نامه اعمال او باشد، عذاب قبر را برای او به بار می آورد. سعد بن معاذ با مقام بلندش که حضور ملائکه خدا در تشييع جنازه اش گواهی است بر آن، نمونه ای است برای آنچه گفتيم. ملائکه خدای متعال آن گونه که در قرآن کريم آمده است، جز امر خدا را اطاعت نمی کنند: «وَلِله يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِكَةُ وَهُمْ لَايَسْتَكْبِرُونَ * يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ؛[6] و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين از جنبندگان و فرشتگان است، براى خدا سجده مى كنند و تكبر نمى ‏ورزند * از پروردگارشان كه حاكم بر آن هاست مى‏ ترسند و آنچه را مأمورند انجام مى‏ دهند».

مضافاً بر آن، حضور خود پيامبر صلی الله علیه وآله با هيئت فردی که گويا صاحب عزاست، بدون ردا و با پای برهنه و شرکت در همه اعمال تشييع و تدفين سعد، به خوبی بر جايگاه و ارج اين صحابه صادق گواه است. با اين حال همين يک قصه برای تبيين و شناخت اين آموزه اخلاقی کافی است. بايد به دقت از بداخلاقی پرهیز نمود و در تعامل با اهل و عيال نهايت رفق و مهربانی را به کار بست، چراکه کوچک ترین بداخلاقی حکم یک ذره سم یا یک ذره ترشی در عسل را دارد که اثر سوء اش را می گذارد، آن هم این چنین فشار قبر شدیدی برای یک چنین شخصیتی مثل سعد ابن معاذ. «علی کلٍّ اعاذنا الله من ذلك».

اميدوارم که خدای تبارک و تعالی همگی ما را از سوء خلق و تبعات آن در قبر به برکت عترت طاهره عليهم السلام ايمن بدارد.

وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرين

[1]. الخصال، ج۱، ص۴۲.

[2]. سوره تکوير، آيه 20.

[3]. بحارالأنوار، ج6، ص20.

[4]. همان.

[5]. سوره زلزله, آيات 7 و 8.

[6] . سوره النحل, آيات 49 و 50.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.