LOGIN
بیانات
alshirazi.org
"اسلام، آيينی الهی"
سلسله بیانات اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله (کلام معرفت ۲۳)
کد 45074
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 24 اردیبهشت 1403 - 4 ذوالقعدة الحرام 1445

بسم الله الرحمن الرحیم

توجه فراوان رسول خدا صلی الله عليه وآله به آوازه نيک اسلام

در حديث شريفی از رسول خدا صلی الله عليه وآله نقل شده است: «لولا أني أكره أن يقال: إن محمد استعان بقوم حتى إذا ظفر بعدوه قتلهم لضربت أعناق قوم كثير؛[1] اگر نبود که برخی [پس از من] می گفتند که محمد (صلی الله عليه وآله) از گروهی کمک گرفت و پس از آنکه به دشمن خود چيره شد، آن ها (يارانش) را کشت، بی ترديد گردن خيلی از آن ها را می زدم».

مفهوم این سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله این است که من این کار را نکردم و آن ها را نکشتم تا دست آویزی برای دشمنان اسلام نباشد و آن ها دین اسلام را دینی رعب آور، خشن و خون ریز معرفی نکنند و بگویند آن زمان که اسلام ضعیف و نوپا بود، عده ای را جذب نمود و حال که نیرومند شده است، عده ای از آنان را می کشد.

در حديث فوق در کمال ناباوری می بينیم که رسول خدا صلی االله عليه وآله قوم کثيری، آن هم از اصحاب و اطرافيان خود را سزامند کشته شدن می داند. گردن زدن، گاهی نشان از خشم و دردی کهنه و رنجی عميق دارد. عده ای چنان در کار دین سنگ اندازی کردند و دل رسول خدا صلی الله عليه وآله را آزردند که بنا به هر منطق و منشی، چه منطق سياست، چه شريعت و چه قواعد جنگ، بايد گردن زده می شدند.

در راستی سخن رسول خدا صلی الله عليه وآله جای هيچ ترديدی نيست. هرچند حضرت آن عده را شايسته مرگ می دانند، چراکه وجود آن ها مخرب و خسارت بار است، اما شرايط خاص حاکم بر جامعه و اسلام نوپا، آثار ايجابی فراوانی را در جامعه اسلامی پديد می آورد. با اين همه آوازه نيک اسلام چيزی نيست که حضرت به سادگی از آن بگذرد. ايشان دليل پرهيز از کشتن آن خرابکاران و خائنان را فقط و فقط آن معرفی می کند که آيندگان چه بسا انگشت استهزا به سوی اسلام بلند کنند و چهره رسول گرامی خدا صلی الله عليه وآله را که از هر عيب و نقصی مصون است، به اين تهمت و شبهه بيالايند که پس از آنکه حضرت صلی الله عليه وآله با ياری اصحابش نام و آوازه اسلام را بلند کرد و قدرتی يافت، آن ها را از ميان برداشت. اين کار را کسانی که با سيره پاک و درخشان اخلاقی رسول خدا صلی الله عليه وآله آشنا هستند به کلّی مردود می دانند، اما چه بايد کرد که در آن سوی مرزهای اسلامی و در کشورهای غيراسلامی چه بسا مردم آن آگاهی روشنی از شخصيت آن حضرت نداشته باشند و قتل کارشکنان و خائنان را به نوعی ديگر توجيه کنند و آن را نستجير بالله از انگيزه ها و اهداف دنيايی بپندارند؛ حاشا که رسول خدا صلی الله عليه وآله چنين باشند.

رفتار رحمت آميز رسول خدا صلی الله عليه وآله با خائنان

خيانت در منطق همه امت های جهان، در ميان رجال سياست و حکّام دولت ها، سزاوار قتل است. اين منطق هميشه و همه جا در تاريخ بشر ديده شده است. آن عده ـ که به ظاهر از ياران رسول خدا صلی الله عليه وآله هستند ـ با رفتارهای خيانتکارانه خود بارها و بارها قصد جان رسول خدا صلی الله عليه وآله را داشتند، آتش جنگ های زيادی را عليه مسلمانان برافروختند و به هر نيرنگ و تدبير دنيايیِ خود ادعای اسلام و مسلمانی می کردند و خود را از شمار ياران و دوستان رسول خدا صلی الله عليه وآله نشان می دادند. با اين حال سيرت نازيبای آنان بارها برای مسلمانان آشکار شد؛ گذشته از آنکه خدای متعال در آيات بسياری از قرآن به کردار زشت و پندار ناپاک آنان اشاره فرموده است.

چنین خيانت های عظيمی همان گونه که گفتيم در منطق سياسيون جهان با مرگ پاسخ داده می شود، اما رسول گرامی خدا صلی الله عليه وآله، که پيام آور مهر و رحمت برای بشريت بود، آنان را نکشت تا نام نيک اسلام همچنان زينت بخش صفحات تاريخ بشريت مانده باشد که مردمان دنيا با مراجعه به تاريخ درخشان آن حضرت صلی الله عليه وآله به صفای نيت و انسان دوستی ایشان پی ببرند و دريابند که چه بسيار خيانت ها در حق ایشان انجام شد اما حضرت صلی الله عليه وآله هرگز خائنان را به چوبه دار و لبه تيز شمشير نسپرد. پيامبر خدا صلی الله عليه وآله می کوشيد که هرگز از اسلام چهره ای رعب آور و مخوف به جای نماند و يکسره کارهايش بر رحمت و گذشت جاری بود.

اگر در رفتار رسول گرامی خدا صلی الله عليه وآله جستجو شود، همان گونه که قرآن کريم آن را اسوه و درخور تقليد دانسته است، در می یابیم که مبنا، ملاک و اساس اسلام در اولويت قرار دادن رحمت است. اسلام به هرچيزی رنگ و بوی رحمت می بخشد. قرآن کريم سوره های خود را با آيه شريفه «بسم الله الرحمن الرحيم» آغاز می کند. اگر سوره ای چهار يا پنج آيه بيشتر نداشته باشد، خدای متعال يکی از آن آيات را الزاماً آيه شريفه «بسم الله» قرار داده است که پيام آور رحمت و رحمانيت خدای متعال است، يعنی تأکيد و اصرار فراوانی در اسلام بر رحمت شده است. پس می توان رحمت را درون مايه و پيام اصلی اسلام برای بشريت دانست.

ظهور رحمت اسلام در جنگ

تمام جنگ های رسول خدا صلی الله عليه وآله که در تاريخ ذکر شده است، همگی بر ايشان تحميل شد. در اين باره در جای ديگر مفصل سخن گفته ايم. حضرت صلی الله عليه وآله در مقابل همه آن جنگ ها، که شمار آن ها کم هم نبوده است، به همراه مسلمانان به دفاع برخاستند. در آن ده ها جنگی که بر رسول گرامی خدا صلی الله عليه وآله تحميل شد و حضرت به همراه مسلمانان پا در کارزار جنگ نهادند، شمار کشته شدگان، اگر دست کم را بگيريم به هزار نفر می رسد، و اگر اقوال ديگر که تعداد بيشتری برای کشته های جنگ های پيامبر صلی الله عليه وآله ذکر کرده اند را در نظر بگیریم، تعداد آنان از هزار و پانصد نفر تجاوز نمی کند. هيچ يک از انبيای الهی به اندازه حضرت محمد صلی الله عليه وآله دشمن نداشته اند و آن ها به اين اندازه متحمل جنگ های سخت نشدند. هرکس غير از ايشان بود، چه بسا شمار کشته های جنگ های او سر از نيم ميليون و يک ميليون درمی آورد.

با اين حال رسول خدا صلی الله عليه وآله، با آنکه مشرکان و يهود و نصاری و اعراب از اطراف و اکناف به جنگ با ایشان آمدند، چنان در کشتن و جنگ ممسک بود که در مجموع همه آن نبردها، هزار و اندی نفر از هردو جبهه بيشتر کشته نشد. اين آمار با بررسی تاريخ آن جنگ ها و اوضاع آن زمانه به روشنی روحيه و منش رحمت گر حضرت صلی الله عليه وآله را برای ما آشکار می کند.

انقلاب پيامبر صلی الله عليه وآله برضد فساد اعتقادی و اخلاقی

اسلام دينی است که به دستان باکفايت رسول گرامی خدا صلی الله عليه وآله استوار شد. تبليغ آيين اسلام با نگاه به همه مراحل آن از بدو تبليغ تا گسترش آن در دورترين مناطق شبه جزيره، بسان انقلابی فراگير است که آهسته اما پيگیر و مداوم پيش رفت و توانست با همه مظاهر فساد و تباهی مقابله کند. پيامبر صلی الله عليه وآله عليه پرستش بت های گوناگون فلزی، طلايی، نقره ای، چوبی و غير از آن ايستادند و باور مردم زمانه خود را از عبادت بت های بی حاصل پاکيزه کردند. مردم در زمان آن حضرت صلی الله علیه وآله به انواع زيادی از امور نادرست اخلاقی گرفتار بودند، جنگ و خونريزی مسأله ای رايج بود و حتی در جاهايی دختران را زنده به گور می کردند. حضرت صلی الله عليه وآله در برابر همه اين انحراف ها و فسادها ايستادگی کرد و با انقلاب برضد همه آن باورهای پوچ و عادت های غلط، زندگی والاتر و سعادتمندانه تری را برای مردم به ارمغان آوردند.

تفاوت ديگری در جنگ های رسول خدا صلی الله عليه وآله با جنگ های ديگران

از آنجا که رحمت عنصر اساسی در آموزه تعليمی حضرت پيامبر صلی الله عليه وآله است و بنای اسلام هم بر رحمت استوار است، آن حضرت صلی الله علیه وآله در جنگ ها حتی با دشمنی که قصد کشتن ایشان را داشت، باز با رحمت رفتار می کردند. جلوه های رحمتگری ایشان در صحنه های جنگ فراوان است. حضرت اميرمؤمنان عليه السلام نيز که جانشين بر حق آن حضرت صلی الله علیه وآله است در دوران حکومت خود با سه جنگ خونين رو در رو شد و در مورد همه آن ها فراوان داستان ها نقل شده است که هدایت گر به نگاه سراسر رحمت آن حضرت علیه السلام است، حتی با دشمن.

از مظاهر مهم رحمت در جنگ های حضرت رسول صلی الله عليه وآله و حضرت اميرمؤمنان عليه السلام پرهيز از تلافی کردن پس از جنگ و خيلی امور مشابه و رايج ديگر است. در جنگ ها معمولاً هنگامی که شعله جنگ فرو می خوابد و طرفين دست از جنگيدن می کشند، تازه نوبت به حبس و شکنجه اسيران و زندانی کردن آن ها و خيلی تبعات ديگر جنگ می رسد، اما در تاريخ جنگ های رسول خدا صلی الله عليه وآله و امیرمؤمنان حضرت علی عليه السلام هيچ يک از اين موارد ديده نمی شود و به محض آنکه جنگ تمام می شود، کينه ها هم فرو می خوابند و نه با اسيری بدرفتاری می شود و نه کسی را به زندان می افکنند، گويی اصلاً جنگی در ميان نبوده و نه دشمنی در مقابل آنان شمشير کشيده است. اين موضوع حتی در جنگ های زمانه ما، مثل جنگ جهانی اول و دوم و جنگ های پيش از آن ها و پس از آن ها هم فراوان ديده می شود که پس از اتمام جنگ تازه کينه ها ميدان می يافت و اسير می گرفتند و با اسيران بدرفتاری می کردند و آن ها را ساليان سال به حبس می کشيدند و خيلی امور ديگر.

حتی در ميان افراد هم رزم که دست به دست هم انقلابی می کردند و در برابر دشمنی مشترک به مبارزه می پرداختند، پس از ظفر بر دشمن خود و به دست گرفتن زمام امور حکومت، چندی نمی گذشت که اختلاف ها ميان آنان می افتاد و بر پی آن، به همديگر رحم نمی کردند و عده ای، عده ای ديگر را می کشتند. اين از چهره های خشونت باری است که متأسفانه در اوراق تاريخ انقلاب ها و جنگ های بشر بارها تکرار شده است. به عبارتی رحم نه فقط با دشمن نداشته اند که حتی ميان خود نيز با رحمت و براساس انصاف رفتار نمی کردند. اين کجا و فرهنگ رحمت پيامبر اکرم صلی الله عليه وآله و حضرت اميرمؤمنان علی عليه السلام کجا؟! اگر پيامبر اکرم صلی الله عليه وآله با آن همه جنگ های متعدد که برضد آن حضرت به راه افتاد، می خواست همانند ديگر فرماندهان رفتار کند، ميليون ها نفر براثر انتقام جويی ها کشته می شدند، اما شاهديم که تاريخ بيش از هزار يا نهايتاً هزار و پانصد نفر کشته، آن هم از مسلمانان و دشمنان آنان، نقل نکرده است.

همين مقايسه به خوبی حاکی از آن است که اسلام از رحمت و توجه به جنبه های انسانی حتی در ميدان های جنگ غفلت نکرده است. خود حضرت پيامبر صلی الله عليه وآله در حديثی که ذکر آن در آغاز اين نوشتار رفت، بيان فرموده است که آنقدر افرادی درون جامعه اسلامی بودند و از درون کارشکنی و خيانت می کردند که همه آنان سزاوار مرگ بودند، اما آن حضرت صلی الله علیه وآله برای مصالح اسلام و برای آنکه دين اسلام بر رحمت بنياد نهاده شده است، از کشتن آن ها صرف نظر فرمود.

ندای رحمت آميز اسلام

مانند همه نکات آموزنده در سيره تابناک رسول گرامی خدا صلی الله عليه وآله و اميرمؤمنان حضرت علی عليه السلام اهميت رحمت در سيره آن دو بزرگوار از مسائل اساسی است. نمی توان به واقعيت اسلام دست يافت بی آنکه به اين جنبه مهم آن نظر داشت. از اين رو لازم است مردم دنيا که آشنايی درست و مناسبی با اسلام راستين ندارند، از اين منظر به اسلام نگاه کنند و متوجه جايگاه و نقش رحمت در اسلام شوند. تفاوت ميان اين نوع از اسلام با اسلامی که خلفای اموی و عباسی و ديگران که عهده دار خلافت و حکومت بر کشورهای اسلامی در طول سده های متمادی از تاريخ شده اند، اما کم ترین توجهی به اسلام و احکام آن و جنبه های مهم آن، مثل موضوع رحمت نداشته اند، از زمين تا آسمان است. توجه دادن غيرمسلمانان به اين تفاوت ها و از سوی ديگر آشنا کردن به جنبه های اساسی اسلام، که رحمت يکی از مهم ترين آن هاست، در رأس اهميت ها قرار دارد.

همواره به اين مطلب اشاره کرده ايم که وظيفه تبليغ اين حقايق و آشناساختن غيرمسلمانان جهان با حقايق ارزشمند و زيبای اسلام که عموماً در سيره نبوی و شيوه و منش اميرمؤمنان حضرت علی عليه السلام، به ويژه در امر حکومتداری جلوه می يابد، وظيفه عده خاصی به تنهايی نيست. اين باور که اين کار از وظايف قشر خاصی، مثل حوزويان است و بس، البته انگاره ای نادرست است.

علاوه بر عالمان و طلاب علوم دينی در حوزه بر همگی مسلمانان تبليغ اين مسائل ضروری است. اگر اين حقايق که در دل کتاب های تاريخ از پيش نوشته شده است، برای جهانيان گفته می شد و ابزارهای پرمخاطب امروزی، مثل روزنامه ها و تلويزيون ها و ماهواره ها برای اين منظور به خدمت گرفته می شد، امروزه سطح آشنايی مردم جهان با اسلام حقيقی خيلی بيش از اين بود، در حالی که با برداشت غلط از اسلام و با تبليغات نادرست، متأسفانه اغلب چهره ای اموی و عباسی از اسلام به ديگران نشان داده شده است. همين امر چه بسا موجب بی رغبت شدن مردم دنيا به اسلام شده باشد. پس بايد برای نشر و تبليغ چارچوب اصلی اسلام، يعنی جنبه رحمت آميز آن، که رسول گرامی خدا صلی الله عليه وآله و اميرمؤمنان حضرت علی عليه السلام حکومت های خود را براساس آن استوار کرده بودند، آستين همت را بالا بزنيم و همه امکانات جديد را در اين راه به خدمت بگيريم. اميد آنکه خدای متعال همگی ما را در اين راه موفق بدارد.

وصلی الله علی سیدنا ونبینا محمد وآله الطاهرين

[1]. بحارالأنوار، ج22، ص141.