LOGIN
بیانات
alshirazi.org
"بدزبانی؛ آفت اعمال خوب"
سلسله بیانات اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله (کلام معرفت ۳۰)
کد 48078
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 17 مهر 1403 - 4 ربيع الثاني 1446

بسم الله الرحمن الرحیم

مقايسه عملکرد دو زن

در حديث شريفی از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام آمده است که در نزد رسول خدا صلی الله عليه وآله از دو زن سخن رفت و کردار متفاوت آن ها با يکديگر مقايسه شد. پاسخ رسول گرامی خدا صلی الله عليه وآله درخصوص آن دو شنيدنی است حديث از اين قرار است:

«وَقَالُوا لِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فُلاَنَةٌ تَصُومُ اَلنَّهَارَ وَتَقُومُ اَللَّيْلَ وَتَتَصَدَّقُ وَتُؤْذِي جَارَهَا بِلِسَانِهَا قَالَ لاَ خَيْرَ فِيهَا هِيَ مِنْ أَهْلِ اَلنَّارِ قَالُوا وَفُلاَنَةٌ تُصَلِّي اَلْمَكْتُوبَةَ وَتَصُومُ شَهْرَ رَمَضَانَ وَلاَ تُؤْذِي جَارَهَا فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ هِيَ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ؛[1] به رسول گرامی خدا عرض کردند که فلان زن، روزها را روزه می گيرد و شب ها را به نماز خواندن مشغول است، نيز [در راه خدا بسيار] صدقه می دهد اما همسايه اش را با زبان خود آزار می دهد. حضرت فرمود: خيری در [کار] او نيست او از اهل آتش است. نيز به حضرت عرضه داشتند که فلان بانو نماز واجب را می خواند و نيز ماه رمضان را [فقط روزه می گيرد، اما همسايه اش را آزار نمی دهد. رسول خدا صلی الله عليه وآله فرمودند: او از بهشتيان است».

راوی کردار دو زن را که تفاوت های بسياری با يکديگر دارد در نزد رسول خدا صلی الله عليه وآله بازگو می کند به اين منظور که از رهگذر ذکر عملکرد متفاوت آن دو به حقيقتی و معرفتی دست يابد. يکی از آن دو زن غرق در عبادت خداست. روزها را روزه می گيرد و شب ها را نيز تا صبح به نماز و عبادت خدای متعال صرف می کند. اين دو کار با دو تعبير شايع در فرهنگ اسلامی توصيف می شود: «قائم الليل وصائم النهار»، يعنی کسی که شب ها را يکسره به نماز ايستاده است و روزها را نيز با امساک از خوردن به روزه می گذراند. آن زن تا اين اندازه در عبادت خدای متعال مستغرق بوده است. علاوه بر اينها اهل صدقه دادن و توجه به فقرا هم بوده است. با اين حال صفت ناخوشايندی در او هست و آن، آزار همسايگان است. حضرت رسول صلی الله عليه وآله هنگامی که توصيفات آن زن را شنيد با همه کارهای نيک و اعمال عبادی ای که انجام می دهد می فرمايد که آن اعمال او را سودی نمی بخشد و حتی چيزی در او نيست، و او از اهل آتش است.

از آن سو سخن از کردار زنی ديگر به ميان آمد که از اعمال عبادی اش مثل نماز و روزه به مقدار واجب بسنده کرده است و عمل مستحبی انجام نمی دهد. همان هفده رکعت نماز يوميه را ـ اگر در حضر باشد ـ می خواند؛ هفت رکعت در شب و ده رکعت در روز. اگر هم به مسافرت رود با احتساب نمازهای شکسته اش اين عدد به يازده رکعت تقليل می يابد. جز ماه مبارک رمضان که روزه آن واجب است، در ايام ديگر سال روزه نمی گيرد، به همين سادگی. اما صفتی که در او هست آنکه ديگران ـ همسايگان ـ از دست زبان او رنج نمی برند، يعنی بد زبان نيست. رسول خدا صلی الله عليه وآله با شنيدن توصيفات اين زن او را اهل بهشت می خواند.

واکاوی بيشتر روايت

همان گونه که رفت «قيام الليل» و «صيام النهار» دو عمل بسيار مستحب و در عين حال دشواری است که هرکس موفق به انجام دادن آن ها نيست. زاهدان و کسانی که بسيار اهل عبادت و ذکر خدا هستند، معمولاً اين مواصفات را دارا هستند، وگرنه در عموم مردم اندک هستند کسانی که تا اين حد به عبادت خدای متعال وقت بگذارند و همت کنند. دليل آن هم جدا از وقت بسياری که بايد برای شب زنده داری صرف کرد در دشواری و زحمت فراوان آن است. کسی که بتواند شب های خود را يکسره تا صبح به عبادت و راز و نياز صرف کند و در روزها صائم شده، از خوردن و نوشيدن دست بکشد، قطعاً کاری بس دشوار کرده است و انجام آن جز ازسوی عده قليلی ممکن نيست. آن زن نخست به انجام اين اعمال و عبادت های دشوار موفق بود. مضافاً بر آن، آن گونه که در روايت آمده است اهل تصدق و اطعام به فقرا هم بود. در فضيلت انفاق و تصدق فراوان روايت وجود دارد، ازجمله فرموده اند که صدقه باعث می شود غضب خداوند فروکش نماید. اجر و پاداشی که خدای متعال بر صدقه قرار داده است فوق العاده عظيم است.

با همه اين توصيفات و فضائل بسياری که آن زن داراست، يک ويژگی ناپسند از او ياد شد، و آن هم بدزبانی با همسايگان بود، البته همان گونه که در ادامه بيشتر به مصداق مورد نظر معصوم از همسايگان خواهيم پرداخت، لفظ همسايگان مختص به آن ها نيست و به ديگر افرادی که با او به هر نحوی در ارتباط هستند تعميم می پذيرد. دليل اين امر هم به عادت های ثابت زبانی و نحوه معهود سخن گفتن بر می گردد. عادتاً افراد خوش زبان با همه اين گونه هستند و از آن سو بدزبانی فقط به همسايگان محدود نمی شود. انسان بدزبان، کسی که در سخن گفتن خود به نحوی از انحاء باعث آزار ديگران می شود، نه فقط با همسايگانش بلکه با ارحام، شوهر و زن و بچه و همکاران و مردمان ديگر نيز معمولاً از اين شيوه ناخوشايند و زننده استفاده می کند و موجب مکدر کردن خاطر آن ها می شود.

ذکر همسايگان در روايت فوق شايد از اين رو باشد که همسايه ها معمولاً به دليل نزديک بودن و معاشرت دائمی با آن ها، از افرادی هستند که معمولاً انسان ارتباطی پيوسته و هميشگی با آن ها دارد، و به تعبيری نزديک ترين افراد به انسان هستند، به گونه ای که پس از ساليان دراز معاشرت با آن ها در خوشی ها و مشکلات، چه دشواری های اقتصادی يا مسائل اجتماعی و سياسی، شريک و همدم انسان هستند. به عبارتی همسايگان به يکديگر مبتلا يا ممتحن به هم هستند و حقوق بسياری نسبت به هم دارند.

با اين توصيف حضرت از همسايگان نام برده است، وگرنه به تعبير اهل علم، مورد سؤال مخصّص جواب نيست، ولو اینکه جواب بر سؤال وارد شده باشد. مناسبت حکم موضوع، مقتضی عدم خصوصيت است. از اين رو مراد از همسايگان، عموم افرادی است که آن زن با آن ها در ارتباط بوده است، چه همسايگان و چه افراد خانواده و چه ارحام و بستگان دور و نزديک. حکمی که رسول خدا صلی الله عليه وآله فرموده اند اختصاص به روا سخن گفتن فقط با همسايگان ندارد. انسان با همگان بايد به نيکی سخن بگويد و از آفت های زبانی پرهيز کند.

آفت های زبان هم فقط به فحش و ناسزا گفتن محدود نيست. غيبت ديگران، تهمت زدن، دروغ گفتن و خيلی گناهان و خطاهای ديگر که انسان با زبان خود مرتکب می شود در دايره اين سخن می گنجد، و مصداق روايت فوق است.

مراقبت از اندام معنوی

برای دست يافتن به درک بهتری از عمق و تبعات سنگين بدزبانی می توان به مثالی در آفرينش بدن انسان توسل جست. بدن انسان، مجموعه ای متکامل و متناسق از اندام هايی است که هريک نقش و کارکردی مستقل دارد ولی در عين حال با ديگر اعضای بدن ارتباط و هماهنگی دقيق و کامل را داراست.

اين موجود زنده از ميليون ها سلول و ريزموجودات ديگری تشکيل شده است که همگی آن ها در صحت و سلامت کامل، وظيفه ای را برای دوام حيات انسان ايفا می کنند. اگر يک ميکروب کوچک که با چشم عادی ديده نمی شود و برای مشاهده آن بايد از ابزارهای نوين و چشم مسلح بهره گرفت وارد بدن انسان شود، احتمال اين است که با سلول های بخشی از بدن درگير شود و در کار آن ها اختلال ايجاد کند و حتی فساد و از بين بردن بخش هايی از بدن انسان هم در حين اين بيماری دور از انتظار نيست. فقط خون از ميلياردها سلول خونی تشکيل شده است که درگير شدن آن ها با ميکروب يا آفتی بيرونی، ضايعه بزرگی را در بدن انسان به وجود می آورد که درمان آن شايد کار ساده ای نباشد و حتی به مرگ انسان هم منتهی شود.

بدزبانی شايد در نظر بعضی امری بی اهميت جلوه کند اما مانند ميکروبی به جان اندام معنوی انسان می افتد و رفته رفته باعث به تحليل رفتن آن می شود. انسانی که در همه ابعاد شخصی کامل است و مانند آن زن، انجام دادن اعمال عبادی سخت و خاص را برای رشد و تکامل معنوی بر خود هموار کرده است، و ده ها کار خوب ديگر را نيز برای تحصيل رضای الهی انجام می دهد، فقط با داشتن اين صفت بد، همه آن ها را فاسد و تباه می سازد، به طوری که رسول خدا صلی الله عليه وآله با همه اعمال خوبش، آن زن را از جهنميان می داند.

در اينجا بدزبانی، با آنکه در نظر آن زن امر مهمی جلوه نمی کند، اما به مانند ميکروبی ريز که با چشمان غيرمسلح قابل مشاهده نيست، به جان و پيکر معنويت و سعادت انسان می افتد و او را دقيقاً در مسيری مخالف رشد و تعالی معنوی، به سوی شقاوت و بدبختی ابدی سوق می دهد. بدزبانی، از هر نوع خود که باشد، آخرت انسان را تلف می کند. در آن صورت اعمال نيک انسان برای او فايده ای نخواهند بخشيد و يکسره او را روانه جهنم می سازد.

همان گونه که گفتيم روی سخن در اين حديث با وجود ذکر همسايگان، فقط به همسايگان محدود نمی شود و در تعامل با همه افرادی که با آن ها به هر نحوی ارتباط کلامی داريم بايد به نوع و نحوه سخن گفتن خود دقت کنيم و از آفت های زبانی ای که از آن ها نام برديم، احتراز جوييم. به هنگام سخن گفتن پدر و مادر و یا زن و شوهر با يکديگر یا همسايگان یا مشتری ها و یا همکاران و استادان و غيرذلک، نزاهت کلام شرط اساسی است. در غیر این صورت، زبانی که به بدگويی و ناسزا گفتن، خو گرفته است، همانند ميکروبی همه عبادات انسان را تلف می سازد.

اعمال انسان همانند موجودی زنده نه فقط در اين دنيا بلکه در جهان آخرت رفيق و همراه انسان است. پس به سلامتی اين رفيق و همسفر دائمی بايد توجه ويژه داشت.

اکنون که اهميت اين موضوع روشن شد، بايد با تلقین و تصمیم و عزم از بدزبانی اجتناب کرد و در سخن گفتن خود دقت و توجه بسيار نمود. باید در لحظات خشم بسيار مواظب بود که مبادا، سخنی نادرخور بر زبان رانده شود که موجب تألم خاطر ديگران شود. و به همين ترتيب در هر حال بر سخنانی که بر زبان رانده می شود و به نحوه و نوع آن ها توجه فراوان مبذول کنيم مبادا با گرفتار شدن به صفت غيراخلاقی بدزبانی موجب تباهی و ويرانی اعمال خوب خود گرديم.

اميد آنکه خدای تبارک و تعالی ما را در کنترل زبان، به ويژه با همسايگان و دوستان و آشنايان دور و نزديک، توفيق و عنايت بخشد.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرين

[1]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 8، ص 243.

  • نظری برای این خبر درج نشده است.
-->