LOGIN
بیانات
alshirazi.org
"دنیای درون"
سلسله بیانات اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی شیرازی دام ظله (کلام معرفت ۳۲)
کد 48305
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 01 آبان 1403 - 18 ربيع الثاني 1446

بسم الله الرحمن الرحیم

میزان اعمال

امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام روایت قابل تأملی را از رسول خدا صلی الله علیه وآله به این مضمون نقل کرده اند که روزی سه مرد به محضر مبارک رسول خدا صلی الله علیه وآله شرفیاب شدند و یکی از آنان عرض کرد: یا رسول الله، ده دینار طلا داشتم و یک دینار از آن را در راه خدا انفاق کردم. دومی عرض کرد: ای نبی خدا، پنجاه دینار طلا داشتم و پنج دینار از آن را در راه خدا انفاق نمودم. نفر سومی نیز عرض کرد: ای پیامبر خدا، صد دینار طلا داشتم و ده دینار از آن را در راه خدا انفاق کردم.

امیرمؤمنان علیه السلام نقل کرده اند که در این لحظه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به آنان رو کرده، فرمودند: «کلکم في الأجر سواء؛ اجر شما سه تن برابر است».

علی رغم اینکه نفر اول به اندازه یک دینار از مالش در راه خدا، خواه کمک به تهی دست باشد، یا هر کار خیری دیگری، صرف شده است و به همان اندازه مثمر بوده است، و نفر دوم به اندازه پنج دینار از اموالش کم شده و به این مقدار سود رسانده است و نفر سوم به مقدار ده دنیار از اموالش را در راه خدا صرف کرده و به مقدار ده دینار سود رسانده است، اما پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مزد هر سه نفر را در پیشگاه الهی برابر دانسته اند، چراکه هر سه آن ها یک دهم از مال خود را در راه خدا صرف نموده اند.

این قضاوت رسول خدا صلی الله علیه وآله مشعر به مطلب بسیار مهمی در عدالت خانه الهی است که عقلاً نیز آن را معیار سنجش خود قرار داده اند و آن اینکه ملاک در دستگاه عدل الهی آن چیزی است که خدای متعال به بندگان ارزانی داشته است. به طور مثال فرد اول با تمام عقل و هوش و قدرت و توان و تحمل سختی هایی که خدای متعال به او ارزانی داشته، توانسته به لطف الهی ده دینار دارایی کسب کند و یک دهم از آن را در راه خدا صرف نماید. از آن طرف کسی که پنج دینار انفاق کرده است نیز با استفاده از توش و توانی که خدای متعال به او ارزانی داشته، توانسته پنجاه دینار کسب روزی کند و او هم یک دهم از اموالش را در راه خدا صرف کرده است و شخص سوم نیز همینگونه موفق شده با استفاده از نعمت هایی که خدای عزوجل به او ارزانی داشته صد دینار کسب روزی و یک دهم آن را در راه خدا هزینه کند. علی رغم اختلاف مبلغی که از دارایی آنان کم شده و سودی که هرکدام به فقیری رسانده اند، اما هرکدام یک دهم از نعمت هایی که خداوند به آنان ارزانی کرده را در راه جلب رضای او صرف کرده اند و از این جهت با هم برابرند.

با تأملی در این فرمایش و این شیوه حسابرسی در می یابیم که آنچه مهم است میزان بهره برداری از توانایی و نعمت های الهی است و نه مقدار دهش و انفاق. این قاعده در تمام مسائل جاری و ساری است. بنابراین ملاک در دستگاه عدل الهی این است که هرکس که پا در سرای دنیا نهاد، و خدا که خالق اوست، او را از درک و شعور و قدرت و آستانه ای از تحمل رنج ها برخوردار کرد، چه مقدار از این نعمت های خدادادی را در راه او صرف و انفاق می کند. پس اگر خدا به بنده ای قدرت بینایی داد، باید دید که چه مقدار از این قدرت را در راه خدا به کار می گیرد و چه مقدار از آن را در راه تأمین خواهش های نفس صرف می کند. همینطور اگر خدا به بنده ای قدرت شنوایی یا تکلم و یا فهم و شعور و هر نعمت دیگری ارزانی داشت، باید دید که چه مقدار از آن را به خدا باز می گرداند و در راه رضای او هزینه می کند و چه مقدار از این نعمت ها را در جهت مصالح شخصی به کار می گیرد.

پس بهره برداری از نعمت ها مختص به دینار و درهم نیست و اعضا و جوارح و روح و روان انسان نیز نعمت هایی هستند که از آن ها بازخواست خواهد شد و انسان باید هر لحظه در این اندیشه باشد که خدای متعال چه نعمت هایی، اعم از مادی و معنوی، به او عطا کرده است و او چه مقدار از این ها را در راه خدا انفاق می کند. در این میان حتی می توان به نعمتی همچون زمان اشاره کرد. هر انسانی می تواند زمانی که از آن برخوردار شده است را در راه رسیدن به مصالح شخصی خود استفاده کند، و هم می تواند آن را صرف اموری کند که خدای متعال به آن فرمان داده و مورد رضا و خشنودی اوست. به طور مثال دو نفر را در نظر بگیرید که هرکدام پنج ساعت از زمانی که در اختیار داشته اند را صرف اموری کنند که موجب خشنودی خداست اما با این حال اجر یکی از آنان از دیگری فزون تر باشد، چراکه آن فرد تمام زمانی که در اختیار داشته است را به اموری اختصاص داده است که مورد رضای خداست و بیش از این یا زمان نداشته و یا در توانش نبوده و شخص دیگر با اینکه از زمان بیشتری بهره مند بوده و می توانسته بیش از این مقدار را درجهت کسب خشنودی خدا صرف کند، اما تنها پنج ساعت از آن را به خدا اختصاص داده است.

همینطور ممکن است شخصی پنج ساعت از زمان خود را در راه خدا هزینه کند و شخص دیگری ده ساعت، اما اجر نفر اول بیشتر باشد، چراکه نفر دوم می توانسته بیش از ده ساعت را به خدا اختصاص دهد و شخص اول تمام توانش به اندازه پنج ساعت بوده است، همانند کسی که هزار دینار در راه خدا انفاق کرده است و غیر از این مقدار هیچ سرمایه و دارایی دیگری ندارد و از آن طرف فرد دیگری یک میلیون دینار در راه خدا انفاق کند، در حالی که دارایی اش ده میلیون دینار است. مشخصاً فرد اول اجر و ثواب بیشتری خواهد برد، چراکه تمام دارایی خود را در راه خدا هزینه کرده است.

بالاترین نعمت ها

در میان تمام نعمت هایی که خدای متعال به فرزندان آدم ارزانی داشته و بر همگان، مخصوصاً دختران و پسران جوان و نوجوان لازم است که به آن توجه ویژه ای مبذول دارند، قدرت های بالقوه ای است که خدای متعال به آن ها ارزانی داشته است. انسان ها به میزان های متفاوتی از قدرت های بالقوه معنوی و باطنی و ظاهری که خدای متعال به آنان داده است، برخوردارند و می توانند با استفاده از قدرت تفکر خود توانایی های بالقوه خود را به فعلیت برسانند و از آن در راه خدا بهره بگیرند. آری، درست است که به فعلیت رساندن توان های بالقوه امری دشوار و مستلزم زحمت، ازخودگذشتگی، دست کشیدن از شهوت های نفسانی، چشم پوشی از راحت طلبی و... است، اما انسان می تواند تمایلات خود را نادیده بگیرد و با پشتکار و تلاش و استمداد از خدای متعال و اهل بیت علیهم السلام به این مهم دست یابد، درست همانند انبیای الهی.

خدای متعال در قرآن کریم در مورد آخرین رسول خود چنین می فرماید: «أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى * وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى * وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى؛[1] مگر نه اینکه تو را يتيم يافت، پس پناه داد، و تو را سرگشته يافت، پس هدايت كرد، و تو را تنگدست‏ يافت، و بى ‏نياز گردانيد».

به فرموده قرآن کریم رسول خدا صلی الله علیه وآله که اشرف اولین و آخرین هستند، «عائل» به معنای فقیر و تهی دست بودند. آن حضرت خود از مال دنیا چیزی نداشتند و از ارث نیز چیزی به آن حضرت نرسید، اما خدای متعال آن حضرت را غنی ساخت. این نمونه بارزی از به فعلیت رساندن نیروی بالقوه است. آن حضرت با متحمل شدن زحمت های فراوان و تلاش و پای ورزی و حلم و گذشت، نیروی درونی خود را به فعلیت رساندند و مسلمانانی همچون: ابوذر، سلمان، مقداد، عمار، خباب و جابربن عبدالله انصاری را تربیت کردند و نیروهای بالقوه آنان نیز به لطف پیامبر صلی الله علیه وآله به فعلیت رسید.

همگان همین گونه اند. هرکسی در وجود خود نیروهای بالقوه ای دارد که باید آن ها را پرورش داده، به فعلیت برساند و از آن بهره کشد. ممکن است شخصی فقیر و دستش از مال دنیا تهی باشد، اما از قدرت بیان خود بهره بگیرد و با تشویق و تحریص دیگران و صرف زمان میلیاردها تومان جمع آوری کند و آن را در راه خدا و در راه رساندن عقاید و احکام و اخلاق اهل بیت علیهم السلام به سایرین به مصرف برساند.

مردان بزرگی که تاریخ ساز شده اند، همچون عالمان بزرگ اسلام و اصحاب صالح پیامبر صلی الله علیه وآله و معصومان همین گونه بودند. آنان نه تنها قدرت های بالقوه خود را به فعل رساندند و به درجات والای معنوی، اخلاقی و عقیدتی دست یافتند، بلکه به دیگران نیز یاری رساندند و آنان را نیز در کسب این والایی ها راهنمایی کردند. از این رو پسندیده است که هر انسانی، مخصوصاً دختران و پسران جوان، و زنان و مردان باایمان و حتی سایرین، به این جنبه از بُعد وجودی خود توجه بیشتری داشته باشند تا بتوانند از نیروهایی که خدای تبارک و تعالی به آنان ارزانی داشته بهره ببرند و قدرت های بالقوه خود را فعلیت ببخشند.

همانطور که بیان آن رفت، ممکن است شخصی تهی دست باشد و از دارایی دنیا حتی به مقدار کمی برخوردار نباشد، اما می تواند با به فعلیت رساندن نیروهای بالقوه درونی خود خدمات بسیار درخور و قابل توجهی به جامعه عرضه کند. افرادی همچون: علامه مجلسی ها و شیخ مفیدها و علامه حلی ها که موفق به تألیف کتب متعددی شدند و اخلاق و احکام و عقاید اسلام و اهل بیت علیهم السلام را با آثار گرانسنگ خود به دیگران و آیندگان منتقل ساختند، همگی از قدرت های بالقوه خود بهره گرفتند و آن ها را به فعلیت رساندند و به چنین موفقیت های چشم گیری نائل شدند.

چه بسا بسیار کسانی بوده باشند که نسبت به علامه مجلسی رضوان الله علیه از قدرت بیشتری برخوردار بودند، اما از نیروهای درونی بالقوه خود استفاده نبردند. اینطور نیست که هرکسی که دستی بر قلم نبرده است، از قدرت قلم برخوردار نباشد و یا قدرت فهم و درکی نداشته باشد. چه بسا افرادی باشند که به صورت بالقوه از نیروی قلم بالایی برخوردار باشند اما به آن توجه نکرده، در نتیجه راحت طلبی و رفتن به سوی تأمین خواسته های نفس و شهوات و تحمل نکردن سختی ها و ازخودگذشتگی نکردن، از قدرت درونی خود غافل شده اند و آن را پرورش نداده اند. هر انسانی به لطف خدا پای در سرای وجود نهاده است و نیروهایی، از قبیل: تکلم، بینایی و شنوایی، و سایر نعمت ها که سرآمد تمام آنان نعمت ایمان، معنویت، تفکر و فهم است، در درون او نهفته شده است، لذا جای افسوس است که از این نعمت ها برای آباد و روشن ساختن دنیا به طور شایسته و اثرگذار استفاده نشود.

نیاز دنیای امروز

دنیای امروز محتاج و نیازمند فکر، عقاید، اخلاق و احکام اهل بیت علیهم السلام است. در این میان چه کسی باید به این موضوع بپردازد. مسلماً زنان و مردان باایمان و افرادی که از نشاط بیشتری برخوردارند، همچون دختران و پسران جوان و نوجوان، در این زمینه مسئولیت سنگینی دارند. از این رو لازم است که انسان هم برای رشد و تعالی بخشیدن به خود و برای رسیدن به درجات بالای اخروی، و هم برای هدایت دیگران و نجات دنیا از منجلاب مشکلات و گرفتاری هایی که در آن گرفتار آمده است، به قدرت های بالقوه خود توجه ویژه ای کند و آن ها را به فعلیت رساند.

روایتی که در طلیعه سخن به آن اشاره رفت را به خاطر بسپارید و آن را معیار عملکرد خود قرار دهید. توجه داشته باشید که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مزد هر سه نفر آن مردان را در پیشگاه الهی برابر دانستند. حتی می توان از این روایت چنین برداشت کرد که اگر آن شخصی که ده دینار دارایی داشت، دو دینار از آن را در راه خدا انفاق می کرد، در نزد خداوند از اجر بیشتری نسبت به کسی که پنجاه دینار داشته و پنج دینار آن را انفاق کرده و آن کسی که صد دینار داشته و ده دینار آن را انفاق کرده است، می برد، چراکه او بیست درصد از دارایی خود را بخشیده بود و آن دوی دیگر ده درصد از دارایی خود را. همینطور آن که پنجاه دینار دارایی داشت، اگر شش دینار آن را در راه خدا می بخشید، اجر بیشتری نسبت به آن شخصی که ده دینار از صد دینار خود را بخشیده بود، به دست می آورد، چراکه بیشتر از ده درصد اموالش را بخشیده بود.

شایسته است که همگان با تأمل و عبرت پذیری بیشتر هم خود از فرصت دنیوی خود استفاده بیشتری کسب کنند، و هم سبب شوند تا دیگران نیز از دنیای بهتری برخوردار شوند و قابلیت های بالقوه خود را به فعلیت برسانند. امیدوارم خدای تبارک و تعالی به همگان چنین توفیقی را مرحمت بفرماید.

 وصلی الله علی سیدنا ونبینا محمد وآله الطاهرین

[1]. سوره ضحی، آیات 6 الی 8.

-->