LOGIN
جلسات علمی
shirazi.ir
"در محضر مرجعیت"
سلسله جلسات علمی حضرت آیت الله العظمی شیرازی در ماه مبارک رمضان (جلسه پنجم)
کد 5212
نسخه مناسب چاپ کپی خبر لینک کوتاه ‏ 13 خرداد 1396 - 7 رمضان العظيم 1438
 
طبق رسم دیرینه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی در شبهای ماه مبارک رمضان، جلسات علمی معظم له و علمای اعلام، مدرسین حوزه علمیه، فضلا و طلاب علوم دینی در بیت ایشان برگزار شد.
 
جلسه پنجم
 
  
 
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، والصلاة والسلام علی محمد وآله الطاهرین

نماز و روزه مستحب

در ابتدای جلسه سؤال شد: اگر کسی روزه واجب بر ذمّه اش باشد، نمی تواند روزه مستحب بگیرد، اما اگر نماز واجب بر ذمه اش بود می تواند نماز مستحب بخواند، فارق چیست؟

حضرت آیت الله العظمی شیرازی فرمودند: در نماز نیز برخی فرموده اند که در صورت انشغال ذمه اش به واجب نمی تواند نافله بخواند، اما مشهور تبعاً للروایات المعتبرة والمعمول بها، بین نماز و روزه فرق گذاشتند، و فارق نص است. در مورد روزه، نصّ خاص داریم که در صورت انشغال ذمه نمی تواند روزه مستحب بگیرد، اما در نماز نص خاص نداریم.

رعاف در صیام

سؤال شد: شخصی در روز ماه رمضان، خون دماغ شده، اگر جلویش را نگیرد حالت ضعف به او دست داده و از ادامه روزه عاجز می شود، و اگر سر را بالا نگه دارد خون وارد حلقش می شود، تکلیف او چیست؟

معظم له فرمودند: ظاهراً در این مورد دلیل خاص نیست. و باید (ردّ الفروع الی الاصول) شود، تا ببینیم از ادلّه عام چه استفاده می شود.

یکی از ادله عام این است که: واجب نیست مکلف بیماری خود را علاج کند تا بتواند روزه بگیرد. زیرا (فمن کان منکم مریضا) اطلاق دارد. این مسأله در جواهر و غیر آن در بحث لا ضرر مطرح شده که اگر کسی بیمار است و روزه برایش ضرر دارد اما اگر خود را علاج کند می تواند روزه بگیرد آیا واجب است علاج کند؟ اصل اوّلی عند الشک وعدم العلم، عدم وجوب است. مگر در موردی از دلیلی استفاده خاص بشود.

نسبت به این شخص طبق قواعد عامه می تواند دماغ خود را پایین نگه دارد تا خون خارج شود و اگر حالت ضعف به او دست داد و نتوانست روزه را ادامه بدهد، روزه نگیرد.

اما اگر سر را بالا نگه دارد و خون به معده می رود چنانچه از حلق عبور نکند و مستقیم به جوف برود، اصل اولی جواز بوده و روزه اش صحیح است.

اصل مسأله نسبت به اخلاط سر و سینه و ابتلاع آن در عروه بیان شده.

صاحب عروه می فرماید: اگر أخلاط داخل فضای دهان نیامده اشکال ندارد. زیرا آنچه مُبطل صوم است أکل و شرب از راه دهان یا بینی است. صاحب عروه فرموده: حتی اگر خود شخص أخلاط پایین بکشد اشکال ندارد. و معظم محشّین نیز قبول کرده اند. برخی هم فرموده اند: خودش پایین نکشد، اما به نظر می رسد اشکال نداشته باشد.

نسبت به مسأله خون دماغ، اگر سر را بالا نگه دارد چنانچه خون از حلق عبور نکند اشکال ندارد و روزه صحیح است. البته اگر ضرر بالغ برایش نداشته باشد. و در این صورت عدم ضرر بالغ، مخیّر خواهد بود.

اما اگر به حلق رسید نمی تواند فرو ببرد و اگر عمداً فرو برد قضا و کفاره دارد، یعنی: چنانچه اختیاراً فرو برد اگر چه فقط مقدمه اش اختیاری باشد و فرو رفتن اختیاری نبوده قضا و کفاره دارد زیرا ما بالاختیار لا ینافی الاختیار. اما اگر مطلقاً فرو بردن غیر اختیاری بود اشکال ندارد.

روزه و دندان درد

سؤال شد: اگر روزه دار، دندان درد دارد و اگر آن را بکشد ممکن است خون داخل حلقش برود، آیا جایز است آن را بکشد؟

ایشان فرمودند: خیر جایز نیست، زیرا اگرچه داخل حلق رفتن غیر اختیاری باشد اما مقدمه اش اختیاری است. مگر اینکه کشیدن دندان ضرورت باشد که در این صورت جایز است و اگر خون داخل حلق شود روزه باطل می شود.

آمپول و سرم

سؤال شد: آمپول ها و سرم های مقوّی، مبطل روزه است؟

فرمودند: حسب قواعد مبطل نیست، زیرا مصداق عرفی أکل و شرب نمی باشد، و آنچه مبطل صوم است أکل و شرب است. البته برخی از فقها اشکال کردند.

باب تزاحم و عدم بطلان روزه

سؤال شد: اگر موردی اکلش باعث بطلان روزه و عدمش باعث بطلان نماز شود چه کند؟

معظم له فرمودند: این مسأله در عروه آمده و از مصادیق باب تزاحم است، یعنی: امر دائر است بین ابطالِ صوم و ابطال صلاة. اگر روزه اش را ابطال کند نمازش سالم می ماند، و بالعکس.

برداشت از مجموع ادله این است که ابطال صلاة أهون از ابطالِ صوم است. هرچند ظاهراً شکی نیست که خود صلاة أهم از صوم است.

آشپز و نجس شدن غذا

سؤال شد: شخصی است کمک می کند به صاحب خانه در پختن غذا، ناگهان دستش خون می آید و در غذا می ریزد. آیا واجب است بگوید؟

معظم له فرمودند: بله، چون خودش سبب بوده و تسبیب عرفی صدق می کند، و هر جا تسبیب عرفاً بود اعلام واجب است، و همچنین صاحب خانه اگر فهمید باید به میهمان ها اعلام کند و اگر اخبار نکند و غذای نجس به آنها بخوراند حرام کرده و اگر چنانچه در اثر خوردن آن ضرری به آنها برسد ضامن است. زیرا ملاک در ضمان، صدق انتساب و تسبیب عرفی است.

گفته شد: آیا از باب (ما علی المحسنین من سبیل) نمی توان گفت تقدیم غذای نجس به میهمان ها اشکال ندارد، زیرا آنها نمی دانند و برایشان آن غذا جایز است، و این شخص نیز قصد احسان دارد؟

معظم له فرمودند: خیر، زیرا دعوت کردن، احسان است، اما غذای نجس خوراندن، احسان نیست. البته (قاعده نفی سبیل) را مرحوم شیخ و فقهای متأخر از شیخ خیلی بحث نکردند اما اساتید شیخ و معاصرین ایشان مانند مرحوم سید مجاهد در مفاتیح الاصول مفصّل بحث کردند.

مشهور فرمودند: این آیه دلالت بر نفیِ عقوبت مُحسِن دارد نه نفی لوازم آن، که از جمله ضمان است. اگرچه ظاهر آیه عموم است زیرا «سبیل» نکره در سیاق نفی است، اما مشهور، عموم را نفرموده اند و از ظاهر عموم اعراض کردند، حال باید دید فقهایی که اعراض دلالی را کاسِر نمی دانند نسبت به این آیه چه می گویند، آیا قائل به عموم می شوند؟

تعارض مصادیق ید

سؤال شد: اگر دو نفر بر سر مرکبی نزاع کنند، یکی بر روی مرکب سوار و دیگری افسار آن را به دست گرفته و هیچ کدام شاهدی ندارند، حکم چیست؟

فرمودند: این مسأله در جواهر آمده و محل خلاف است و منوط به این است که از نظر عرفی، کدام یک صاحب ید و مالک به حساب می آید. آیا مالک کسی است که سوار است یا کسی که افسار به دست اوست.

سکر بعد از وضو

سؤال شد: اگر شخصی وضو گرفت سپس در اثر شرب خمر، مست شد آیا وضویش باطل می شود؟

فرمودند: این را فقها مطرح کرده اند. قاعده اش این است که باطل نشود زیرا از مبطلات وضو سُکر نیست، بله اگر به حدّ اغما برسد، وضویش باطل می شود.

مدت طولانی در نکاح موقت

یکی از آقایان سؤال کرد: در عقد نکاح موقت اگر مدت بسیار طولانی باشد مثلاً صد سال، برخی گفتند: عقد دائم محسوب می شود، نظر حضرتعالی چیست؟

ایشان فرمودند: در عقد دائم تعبیر ملک شده و در عقد موقت تعبیر اجاره شده است. در آیه شریفه می فرماید: «آتوهنّ اُجورهنّ» و در روایت آمده: «هنّ مستأجرات». بنابراین نکاح موقت نوعی اجاره است، و در دیگر اجاره های بلند مدت آیا عقد اجاره باعث تملیک می شود؟ خیر. هر چند بعضی کشورها در قانون خودشان اجاره ی صد ساله را تملیک می کنند، اما وجهی ندارد. لذا عقد موقت هرچند طولانی مدت باشد دائم نمی شود.

تزیین مشاهد مشرفه

یکی از حضّار سؤال کرد: برخی می گویند: این همه خرج کردن تزیین حرم های ائمه علیهم السلام اسراف نیست، و اگر به جای آن به فقرا و محتاجین داده شود بهتر نیست؟ و می گویند چه دلیلی بر جواز آن داریم، آیا نص خاصی بر این مطلب داریم؟

معظم له در جواب فرمودند: ما نصّ خاص احتیاج نداریم. وقتی عمومات داریم کافیست. ائمه علیهم السلام فرمودند: (علینا القاء الاصول وعلیکم التفریع).

قرآن فرموده: «ومن یعظم شعائر الله فإنّها من تقوی القلوب». برای شعائر تفسیر خاص در قرآن و روایات نشده است. لذا باید ببینیم شعائر عرفاً چیست؟ هر چیزی که تجلیل از خدا و قرآن کریم و از چهارده معصوم علیهم السلام باشد و ذاتاً محرّم نباشد، شعائر است و وقتی شعائر شد جایز بلکه راجح است. تزیین مشاهد معصومین علیهم السلام از مصادیق شعائر است.

اما نسبت به فقرا در روایت دارد خدا فقرا را حساب کرد و احتیاج آنها را می دانست و به مقدار احتیاج آنها در اموال اغنیاء قرار داد. اگر اغنیاء حقوق فقرا را بدهند یک فقیر باقی نمی ماند.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین
 

  • نظری برای این خبر درج نشده است.