1- هدایت و گمراهی
خدای متعال، خورشید، ماه، زمین و سایر کرات و انسان را آفرید و بنا را بر آن نهاد که انسان را به شناخت و عبادتش مجبور نکند، بلکه خواست تا انسان با اراده خود و نه به اجبار در این راه گام نهد. قرآن کریم در این باره می فرماید: «وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَینِ؛ و او را به خیر و شرش هدایت نمودیم» (بلد/10).
این آیه بدان معناست که خدای متعال راه حق و حقیقت را به انسان نمایاند و به پیمودنِ آن تشویق و ترغیب فرمود و راه باطل را نیز به او شناساند و از آن باز داشت تا چنان که خود در قرآن کریم فرموده است: «لِّیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ وَیَحْیَی مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَةٍ؛ تا آن ها که هلاک (و گمراه) می شوند، از روی اتمام حجت و آن ها که زنده می شوند، (و هدایت می یابند) از روی دلیل روشن باشد»(انفال/42).
2- رجوع به عالمان در زمان غیبت
حضرات معصوم علیهم السلام تصریح و تأکید کرده اند که در زمان غیبت کبری فقیهان جامع شروط تقلید محور و اساس هستند. از آن جمله امام حسین علیه السلام در این معنا فرموده اند: «إن مجاری الامور والأحکام علی أیدی العلماء بالله، الامناء علی حلاله وحرامه؛ مجاری امور و احکام به دست عالمان خداشناس است که امینان بر حلال و حرام الهی هستند».
بنابراین، در زمان غیبت و در تمام امور ملاک همین مراجع تقلید جامع شروط هستند، لذا انسان باید به این فقیهان رجوع کند و دین و احکام دین خود را از آنان بگیرد.
3- وظیفه خطیر مجتهدان
مجتهدان سعى كنند وظیفه خود را بین خود و خداى خود خوب تشخیص داده و عمل كنند و كسانى كه مقلد هستند درصدد باشند از حدود خود خارج نشوند، چراكه كوتاهى در این امور انسان را از امام حسین علیه السلام دور مى كند و گاهى چنان فاصله اى به وجود مى آید كه برگشت پذیر نخواهد بود.
مسأله مهمى است كه جماعتى از عالمان به آن فتوا داده اند و عدّه اى از بزرگان و فقیهان فعلى نیز متعرض آن شده اند. آن مسأله این است كه اگر فرضاً شما مقلد یك مجتهد هستید و فردى كه از مجتهد دیگر تقلید مى كند، از شما در مورد مسأله اى سؤال كند و شما فتواى مجتهد خود را به او بگویید و او بدون آگاهى از اینكه فتواى این مجتهد با فتواى مرجع خودش مغایرت دارد، به آن عمل كند، شما مرتكب گناه شده اید، اگرچه وظیفه شما عمل كردن به همان مطالب است كه براى مقلد مجتهد دیگر عمل به آن جایز نیست و این كار شما إغراء به جهل است. اگر مجتهد شما مطلب یا چیزى را حلال بداند و مجتهد دوست شما مى گوید حرام است، شما حق ندارید به او بگویید فلان چیز حلال است و اگر دوست شما مرتكب آن شد، گناهش به گردن شماست. همچنین اگر مجتهد شما كارى را واجب مى داند و همان مطلب در نظر مجتهد دیگر واجب نیست، شما حق ندارید به مقلد او بگویید این كار واجب است و اگر كسى چنین كارى انجام دهد و عادل باشد، به فتواى بسیارى از مراجع تقلید چنین كسى فاقد عدالت مى شود و بدین ترتیب و تا زمانى كه توبه نكرده باشد، نمى توان پشت سر او نماز خواند.