1- دو نیاز اساسی جوانان
دو مطلب ریشه ای و بسیار زیبا است که باید جوانان را پیرامون این دو مطلب جمع و گردآوری نمود و آن اعتقادات و اخلاق است. اعتقادات که مرتبط به فکر و اندیشیدن بوده، و اخلاق که مربوط به رفتار و گفتار است. بدین معنا که اعتقادات آنان آسمانی و اخلاقشان قرآنی گردد و این محقق نمی شود، مگر با نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام در بین جامعه و آشنا کردن جوانان با آن. اعتقادات، اخلاق و فرهنگ اهل بیت علیهم السلام منعکس کننده اعتقادات، اخلاق و فرهنگ قرآن مجید و سعادت آفرین است. بدانید عمری که در این زمینه به کار گرفته شود، بهترین و ارزشمندترین بخش از عمر یک انسان خواهد بود و هر مقدار از عمر که در غیر این راه بوده، هرچند با سختی فراوان همراه باشد، به ارزش آن نخواهد رسید.
2- توصیه به فعالان مذهبی
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَاللهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلی بَعْضٍ فی الرِّزْقِ؛ و خدا رزق بعضی از شما را بر بعضی دیگر فزونی داده» (نحل/71).
این آیه بدان معناست که خدای متعال مردم را در روزی متفاوت قرار داده و روزی فقط مال را شامل نمی شود، بلکه تمام داشته های انسان مانند درک، فهم، قدرت، هوشمندی، زبان، قدرت نوشتن و غیرآن را شامل می شود و همان گونه که انسان ها از نظر چهره و ظاهر با یکدیگر متفاوتند، روزی خدای متعال به آنان نیز متفاوت است.
به عنوان مثال همه ما نمازهای واجب را به جای می آوریم، ولی نماز هریک با نماز دیگری متفاوت است. بدین معنا که یکی با تمام وجود حضور قلب دارد و متوجه خدای متعال است و دیگران هریک در مراتبی پایین از توجه قرار دارند و برخی نیز هیچ توجه و حضور قلبی ندارند. بر همین اساس، برخی در قیامت در نامه اعمال خود هیچ اثری از نماز نمی بینند، حال آنکه در دنیا نماز خوانده اند و نمازشان صحیح بوده است. چنین شخصی در حال نماز به خدا توجه نداشته، هماره در اندیشه سوداگری معاملات تجاری، فعالیت های سیاسی و غیرآن بوده، لذا نمازی مقبول در نامه اعمال او ثبت نشده است. برای عده ای نمازهایی با قبولی پنجاه درصد، سی درصد تا یک درصد ثبت شده است، چراکه آنان به همین نسبت، غرق مادیات و اندیشه های غیرخدایی بوده اند، لذا نمازشان کامل ثبت نشده است.
آری؛ همین سخنان من نیز در نامه اعمالم و چگونگی و هدف شما از گوش دادن به این سخنان نیز ثبت خواهد شد. در مورد اعمال شما و دیگران همین قانون جاری است، یعنی ممکن است عمل شخصی که سه ساعت کار کرده باشد، از عمل ده ساعته فردی دیگر بهتر و برتر باشد. عکس این نیز صادق است.
گاهی فردی بیمار شده، دچار سردرد می شود و در عین حال برای خدا و اهل بیت علیهم السلام کار می کند که عمل او در برابر عمل یک انسان سالم و پیراسته از درد و بیماری به مراتب بزرگ تر و سنگین تر است. در روایات شریف از امام معصوم علیه السلام آمده است که اگر شخصی در راه اهل بیت علیهم السلام هرچند کوتاه مدت، زندانی شود و مورد شکنجه قرار گیرد، چنین چیزی پاداش او را نزد خدای متعال فزونی می بخشد، لذا چند سفارش برای فعالان مذهبی دارم:
1. با تمام وجود به سوی خدای متعال توجه کنید و در این راه بکوشید و در تلاش هایتان، در رفتار متقابل با یکدیگر و دیگران، باید خدا را در نظر بگیرید و هدف از تمام اعمال و رفتارتان آن حضرت باشد و باید نیت خود را برای حضرتش خالص گردانید و از یاد خدا غافل نشوید.
2. ببینید در این راه چه اندازه زحمت می کشید و نسبت به عمل در راه اهل بیت علیهم السلام و مقدار آن چقدر اهمیت می دهید.
3. چگونگی اعمال خود را بسنجید و بررسی کنید، یعنی عملی حرام در اعمالتان سر نزند و کار خود را با اخلاق نیکو همراه کنید.
4. مقدار اثرگذاری اعمال و زحمت های خود را از نظر دور ندارید.
3- صبر پیامبر صلی الله علیه وآله برای هدایت مردم
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله چهل سال با مردم مکه زندگی کردند و تمامی مردم بدون استثنا به ایشان علاقه مند بودند، به طوری که ایشان را «الصادق الأمین» خطاب می کردند، یعنی کسی که هم صادق است و هم امین. اما وقتی که آن حضرت بعد از مبعوث شدن به پیامبری به مردم فرمودند: «قولوا لا إله إلا الله تفلحوا؛ بگویید خدایی جز خدای یکتا نیست، تا رستگار شوید» و اینکه بتهای شما دروغین است و خدای یکتا را بپرستید، همه ناراحت و خشمگین شده و حتی به سمت او سنگ پرتاب کردند، به گونه ای که از سر تا قدم مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خون جاری شد و بیحال بر روی زمین افتادند.
با دیدن حال پیامبر صلی الله علیه وآله ملائکه ناراحت شدند و به محضر خدای متعال شکایت و اعتراض نمودند که پیامبرت به این حال و روز افتاده است؟ لذا به آنان خطاب شد که بروید و از خود حضرت رسول صلی الله علیه وآله بپرسید، اما حضرت درخواست کمک تمام ملائکه ای که برای عذاب مردم و یاری رساندن به ایشان آمده بودند را رد نموده و حتی خطاب به خدای متعال نیز فرمودند خدایا تو هم به این مردم کاری نداشته باش. من تنها هدایت و خوشبختی آن ها را می خواهم.
نتیجه این همه صبر و شکیبایی و تلاش پیامبر خدا صلی الله علیه وآله آن شد که ابتدا جمعی از مردم به ایشان ایمان آوردند و سپس باقی مردم نیز به مرور زمان و در طول بیست سال باقی مانده از عمر حضرت به ایشان ایمان آورده و از پیروان آن پیامبر رحمت صلی الله علیه وآله شدند.
4- اقامه دین
خدای متعال در قرآن کریم ما را به اقامه دین فرا خوانده و فرموده است: «أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ؛ دین را برپا دارید و در آن تفرقه اندازی مکنید».
امر خدا درخصوص نماز با نمازخواندن محقق می شود. همچنین فرمان خدا درباره روزه و حج با روزه داشتن و حج گزاردن تحقق می یابد و همین طور دیگر اوامر خدای متعال. اما امر خدای سبحان در خصوص اقامه دین چگونه جامه تحقق می پوشد؟
برای اقامه دین باید کل فضای جامعه رنگ و بوی دینی به خود بگیرد و همگان به اوامر و احکام دین عمل کنند. امر به معروف و نهی از منکر زمانی اقامه می شود که همگان به آن عمل کنند. این مطلب درخصوص راستگویی، صبر، ادای حقوق الهی و حق الناس، نیکی به پدر و مادر، حسن همسرداری و دیگر اوامر الهی نیز صادق است. وقتی همه افراد جامعه به فرمان خدا عمل کنند، در آن صورت دین اقامه شده است.
در زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام می خوانیم: «أشهد أنّک قد أقمت الصلوة؛ گواهی می دهم که تو نماز را به پا داشتی». معنی این سخن آن نیست که امام نماز گزاردند، بلکه در حقیقت فداکاری ها و شهادت آن حضرت بود که موجب اقامه نماز شد و میان اقامه نماز و نمازخواندن البته فرق هاست. اگر شهادت حضرت سیدالشهدا علیه السلام نبود، بنی امیه کار دین خدا را یکسره می کردند، چراکه آنان از اساس منکر اسلام بودند و یزید ملعون آشکارا می گفت: «فلا خبر جاء ولا وحی نزل؛ نه خبری از آسمان فرود آمده و نه وحی ای نازل شده است». آنان می کوشیدند ریشه اسلام را برکنند، ولی امام حسین علیه السلام مانع تحقق اهداف پلید آنان شدند. نقل است یکی از مراجع بزرگوار پیش از هرنماز می گفت: السلام علیک یا اباعبدالله ورحمة الله وبرکاته. وقتی از ایشان علت را جویا شدند، فرمود: اگر امام حسین علیه السلام نبود، ما نماز نمی خواندیم. درحقیقت ایشان برای سپاسگزاری از آن حضرت بر ایشان سلام می فرستادند.
محمد بن فرج رخجی و عمر بن فرج رخجی دو برادر بودند که در یک زمان پرورش یافتند. محمد نزد اصحاب ائمه پرورش یافت و از شخصیت های بزرگ شیعه و از اصحاب مورد وثوق امام جواد و امام هادی علیهما السلام شد و احادیث بسیاری به واسطه او به ما انتقال یافت، تا جایی که امامان برخی از اسرار را نیز به ایشان انتقال می دادند. برای نمونه وی نقل کرده است: روزی امام جواد علیه السلام برایم چنین نوشت: مبالغ خمس را نزد من بیاورید، چراکه جز امسال از شما خمس نخواهم گرفت و حضرت در همان سال از دنیا رفتند.روشن است که این حدیث یکی از معجزات امام جواد علیه السلام است.
اما برادر دوم در فضای سراسر فساد و تباهیِ بنی عباس پرورش یافت و در شمار کسانی قرار گرفت که به اهل بیت علیهم السلام و شیعیان ستم می کردند. در جنایات و ستم های او نسبت به اهل بیت علیهم السلام همین بس که می گفت: متوکل به من دستور داد قبر [امام] حسین [علیه السلام] را خراب کنم. به آن جا رفتم و دستور دادم گله ای گاو را از روی قبرها عبور دهند. گاوها از روی قبور می گذشتند، ولی وقتی به قبر [امام] حسین رسیدند، حاضر نشدند از روی آن عبور کنند. عصایی به دست گرفتم و شروع به زدن گاوها کردم و آن قدر آن ها را زدم که عصا شکست! به خدا قسم از روی قبر نگذشتند و پا برآن ننهادند.
نوع فضا و محیط تا این اندازه در تربیت افراد تأثیر دارد. یکی از این دو برادر در فضایی دینی پرورش یافت و مؤمن شایسته ای شد، و برادر دیگر در فضایی پر از تباهی بار آمد و به فردی فاسد و ستمگر مبدل گشت.
برپایی دین تنها با تلاش برای ایجاد فضایی صالح در جامعه تحقق خواهد یافت و این امر یاری همگان ـ اعم از علما، تجار، سخنوران، استادان، جوانان، پیران، زنان و مردان ـ را می طلبد که هرکدام برحسب توش و توان خود در این راه گام بردارند. اگر محیط صالح ایجاد شد، آن گاه پسران، دختران، نوجوانان و جوانانِ متدین پرورش خواهند یافت و بالطبع تمام بخش های جامعه رنگ و بوی دینی می گیرد و در آن صورت فرمان خدای سبحان یعنی (أَقِیمُوا الدِّینَ) اجرا خواهد شد.
5- نتیجه اعمال
یک صله رحم بیست سال بر عمر انسان می افزاید و یک قطع رحم اجل انسان را نزدیک می کند. این مطلب فقط مربوط به صله رحم نیست، بلکه هرکار نیک و بدی نتایج مثبت یا منفی برای انسان در پی دارد.
شایسته است با کسانی که با ما بدرفتارند، یا قطع رحم کرده اند، خوش رفتار باشیم و به دیدار آنان برویم. این مطلب نیازمند تصمیم قطعی است و البته کسانی که چنین تصمیمی بگیرند، خدا و اهل بیت علیهم السلام نیز آن ها را یاری می کنند. شاهد این سخن توقیع شریف حضرت حجة بن الحسن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که طی آن فرموده اند: «إنا غیر مُهملین لمراعاتِکم ولا ناسینَ لذکرکم؛ ما در توجه و عنایت به شما کوتاهی نمی کنیم و شما را از یاد نمی بریم».
6- نجات جوانان از انحراف
مسئولیت ما به عنوان پدر، مربى، معلم و راهنما این است كه در راه هدایت و نجات جوانان - خواه فرزندان مان باشند، خواه فرزندان دیگران- از بیراهه ها و منجلاب فساد و دام هاى شیاطین و منحرفان و بدكیشان بكوشیم. این مسئولیتى سنگین است كه در صورت كوتاهى باید در محضر الهى پاسخگو باشیم و هیچ عذرى در این راه از ما پذیرفته نخواهد شد. این قشر از جامعه نظر به اهمیت شان و اینكه صلاح یا فساد جامعه به صلاح و فساد آنان بستگى دارد، مورد تأكید امام صادق علیه السلام قرار گرفته است.
در روایت آمده است: «امام صادق علیه السلام به ابوجعفر احول (یكى از یاران خوب آن حضرت) فرمود: «علیك بالأحداث فإنهم أسرع إلى كل خیر؛ به نوجوانان و جوانان بپرداز [و در راه تربیت آنان بكوش]، كه در رسیدن به خوبى ها و پذیرش آن شتابنده ترند».
در این زمینه دو مسئولیت بر دوش داریم كه اگر در به انجام رساندن آن بكوشیم، جوانان به مسئولیت خود پى خواهند برد و بدان پایبند خواهند شد و آن این است كه جوانان را با اصول دین كه شامل اعتقاد به خدا، به اوصاف خدا، به پیامبران، به امامت و معاد است، آشنا كنیم. با آشنا كردن جوانان به اصول دین گام مهمى در این راه برداشته ایم و جوان درمى یابد كه قیامت و دادگاه و عدالتی الهى در پیش خواهد داشت. اما ممكن است تمام پدران و بزرگ ترها توان این كار را نداشته باشند، پس چه باید كرد؟ راه هدایت جوان باز است و آن اینكه امر هدایت را به كسى كه توان تبیین اعتقادات را داشته باشد، واگذارد تا با تأسیس هیئت مذهبى و تشویق جوانان به حضور در چنین مجالسى زمینه فراگیرى مبانى اعتقادى را براى آنان فراهم كند، تا از این رهگذر جوانان راه راست را از كوره راه گمراهى و انحراف تمییز دهند.
دیگرى بالا بردن فضائل اخلاقى در جوانان است. پیامبر صلى الله علیه وآله بنا به فرموده شان براى كمال بخشیدن به والایى هاى اخلاق فرستاده شدهاند، آنجا كه مى فرمایند: «إنما بعثت لأتمم مكارم الأخلاق؛ فقط براى كمال بخشیدن به والایى هاى اخلاق فرستاده شدم».
در این فرموده پیامبر صلی الله علیه وآله كلمه «إنما» آمده است كه حصر را مى رساند، به این معنا كه انگیزه بعثت صرفاً كامل كردن والایى هاى اخلاق بوده است.
در صورتى كه دو مسئولیت یادشده به خوبى به انجام رسد، مسئولیت سوم بر دوش خود جوانان خواهد بود و آنان خود به دنبال آن خواهند رفت و آن آشنا شدن با احكام حلال و حرام و مباح و مستحب و مكروه است و اینكه نماز خود را به درستى مى خوانند، یا باید درصدد تصحیح آن باشند و دیگر مسائل شرعى.
7- صله رحم با خویشاوند بد اخلاق
در هنگام قرائت قرآن مثلاً اگر آیه مربوط به صله رحم را قرائت كردیم، با رفتن به دیدار بستگان به آن آیه جامه عمل بپوشانیم، هرچند گاهى مشكلاتى نیز دارد، مانند اینكه برخى بداخلاق هستند، اما باید به دیدار آنان هم رفت.
در روایت آمده است اگر مىخواهید صدقه بدهید و مستحقان متعددى وجود دارند، مثلاً همسایه فقیرى دارید كه سالم است و مى تواند حركت كند، و در فاصله دورتر همسایه معلول فقیرى دارید كه قادر به حركت نیست و یا در میان بستگان خود فقیرى دارید كه خوش اخلاق است و به شما احترام مى گذارد و قدرشناس كمك هاى شماست، و مستحق دیگرى در میان بستگان خود دارید كه بداخلاق است و نیكى شما را پاس نمى دارد یا با بدى پاسخ مى دهد و هرگاه شما را ببیند راهش را كج مى كند تا مبادا با شما رو در رو شود، یا به او سلام كنید و مجبور شود پاسخ سلام شما را بدهد و به یك سخن مردم گریز و ناسپاس است، در چنین شرایطى دادن صدقه به هریك از آن فقرا خوب است، اما اگر -مثلاً- به اندازه یك نفر صدقه دارید، بهتر است از میان چند فقیر صدقه خود را به فقیر مردم گریز بدهید. در این باره از امام صادق علیه السلام روایت شده كه فرمودند: «أفضل الصّدقة فی اللّیل إلى ذی رحم كاشح؛ برترین صدقه آن است كه در شب و به خویشاوند نیازمند مردم گریز داده شود».
واژه «كاشح» كه در این روایت آمده است به معناى كسى است كه پهلویش را به دیگرى مى كند. معادل فارسى این اصطلاح پشت به دیگرى كردن است.
بنابراین، حضرت سفارش مى كنند صله رحم را حتى در مواردى كه سخت است، ترك نكنید، مانند صله رحم با افراد بداخلاق.
8- اهمیت پیشی گرفتن در سلام
گاهى افراد براى موجّه جلوه دادن قطع رحم شبهات و سخنان عوامانه اى مطرح مى كنند كه ریشه دینى ندارد، ازجمله اینكه وقتى به آنان گفته مى شود حتى با بستگان بداخلاق خود قطع رحم نكنید، مى گویند وقتى به فلان شخص كه جزء بستگان نزدیكم است، سلام مى كنم، پاسخ سلام مرا نمى دهد و من براى اینكه او با ترك جواب سلام مرتكب گناه نشود، به او سلام نمى كنم و قطع رابطه مى كنم.
باید توجه داشت كه این گفته علمى نیست. شما به او سلام كنید و وظیفه خود را انجام دهید. او نیز مسئول گناه و فعل حرام خود است و ثانیاً به عنوان مثال از میان هزار فرد بداخلاق كه به آن ها سلام مى كنید، اكثر آنان تحت تأثیر اخلاق نیك تغییر خو داده، پاسخ سلام كننده را مى دهند، پس نباید براى عده كمى كه اخلاق خود را تغییر نمى دهند، با گروه زیادى پیوند خویشاوندى را قطع كرد و به اصطلاح «براى یك نفر بى نماز مسجد را نمى بندند».
9- دوری از اختلافات
اختلافات خانوادگی، نزاع هایی که ممکن است میان دو شریک رخ دهد، اختلافاتی که در مساجد و حسینیه ها میان مؤمنان دیده می شود و مواردی از این قبیل همگی نامطلوب است و باید همه ما تلاش کنیم این اختلافات را رفع نماییم و نگذاریم مؤمنان نسبت به همدیگر دلخوری و ناراحتی داشته باشند. انسان به هراندازه که می تواند باید از اختلافات و کدورت ها بکاهد. بدین معنا که هم خود چنین کاری نکند و هم اختلافاتی را که در میان دیگران رخ می دهد، به درستی و همدلی و تفاهم مبدل نماید.
10- تعامل نیک
مردان و زنان باید تصمیم بگیرند که با همسرانشان به نیکی رفتار کنند، خویشاوندان باید تصمیم بگیرند روابط خویشاوندی خود را بهبود بخشند و کدورت ها را کنار گذارند، فرزندان باید همت خود را مصروف کسب رضایت والدین نمایند و والدین نیز متقابلاً باید حقوق فرزندان را چنان که باید و شاید ادا نمایند. شخص کاسب باید تصمیم بگیرد احکام مورد ابتلای خود را بیاموزد، تا نادانسته در حرام نیفتد، معلم باید تصمیم بگیرد تکالیف خود را در قبال شاگردان به نیکی ادا کند و شاگردان نیز باید نسبت به معلم حق گزار باشند و در یک سخن همه و همه باید عزم خود را بر انجام دادن اعمال نیک جزم نمایند. این را بدانید که هرکس تصمیم بگیرد راه طاعت الهی را بپوید، به قدر عزم و همت خود در این راه موفق خواهد شد.