1- معنای سنت
امام سجاد علیه السلام در بخشی از مناجات هایشان به درگاه خدا عرض نیاز برده، مى خواهد تا او را در عمل به سنت پیامبر صلی الله علیه وآله و بهره مندى از شفاعتش یارى فرماید. حال این پرسش پیش مى آید كه سنت پیامبر صلى الله علیه وآله چیست؟ و شفیع چه مقوله اى است؟
پاسخ این است كه سنت، روش، كیفیت و خط مشى پیامبر صلى الله علیه وآله است كه حضرتش بدان عمل كرده است.
شفیع به شخص یا عملى گفته مى شود كه انسان را یارى مى كند و به دیگر سخن اینكه انسان دعا مى كند تا پیامبر خدا صلی الله علیه وآله را در كنار داشته باشد و از یارى اش برخوردار گردد و مسلم این است كه رسول خدا صلى الله علیه وآله بهترین و بالاترین همراه و یارى گر است.
این دو، یعنى عمل به سنت و شفاعت به قول اهل علم مانند سبب و مسبَّب و علت و معلول رابطه اى قوى و تنگاتنگ دارند.
2- سنت والا
ازدواج از سنت هاى مورد تأكید فراوان رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله بود و بارها حضرتش به لحاظ داشتن این سنت توجه مى دادند. به عنوان مثال در تبیین جایگاه این سنت فرموده است: «النكاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی؛ همسرگزینى سنت من است، پس هركس از آن روگرداند، از من نیست».
این روایت جایگاه والاى سنت ازدواج را به روشنى بیان مى كند. البته روایات فراوانى در ستایش ازدواج و نكوهش رویگردانى از آن وارد شده است. قدر متیقن این است كه همسرگزینى نیاز بشر است و هم در این گزینه است كه نیازهاى عاطفى و روحى و آرامش زن و مرد تأمین مى شود و در حقیقت مسأله اى تكوینى است و جزء علت به شمار مى رود و سبب اصرار پیامبر صلى الله علیه وآله بر ازدواج همین است. البته این امر بدان معنا نیست كه همین نیاز علت تأكید پیامبر صلى الله علیه وآله و دیگر معصومان علیهم السلام است كه حضرتش مسأله ای فراتر از این نیازها را لحاظ داشته و آن این است كه ازدواج واقعیتی روحانى و معنوى است. در توضیح این مطلب عرض مى شود که فقیهان نكاح (ازدواج) را از معاملات خوانده اند كه باوجود دوطرف و خواندن عقد در قالب ایجاب (ازسوى زن یا وكیل او) و قبول (ازسوى مرد یا وكیل او) با رضایت طرفین تحقق مى یابد، اما بار عبادى دارد. به دیگر بیان این قرارداد اگرچه در شمار معاملاتى چون: خرید و فروش، صلح و رهن و دیگر توافقنامهه ا قرار داده شده است، تفاوت هایى بنیادین دارد و آن جنبه و بار معنوى آن است.
3- مزد رابطان ازدواج
هر كار خیر -چه كوچك باشد و چه بزرگ - در درگاه الهى محترم است و ارج و اجرى درخور دارد، اما كسانى كه در راه پیوند دادن میان دو جوان مى كوشند، اگرچه یک در هزار كوشش آن ها براى خدا باشد، پاداشى بى مانند دارند. در منطوق روایات معصومان علیهم السلام مقدار تأثیرگذارى افراد لحاظ نشده، بلكه هركس به هر مقدارى كه در این راه گام برداشته باشد و پیوند همسرى حاصل شده باشد، به تعداد گام هایش پاداش خواهد گرفت. ممكن است این پرسش ذهن را مشغول كند كه براى هر گامى كه در این راه برداشته مى شود، چه خواهند داد؟ و اصولاً حسنه یعنى چه؟ آیا یك سكه طلا پاداش اخروى، یا چیزى دیگر حسنه است؟
از برخى روایات استفاده مى شود كه یك حسنه معادل یك كوه طلاست (حال اینكه یك كوه طلا را در راه خدا صرف كرده باشد، یا اینكه در آخرت مقابل هر حسنه اى یك كوه طلا دریافت خواهد كرد، جاى خود دارد). گفتن و شنیدن یك كوه طلا آسان است، اما تصور كوهى از فلز گران بها به وزن چند میلیون تن هوش از سر مى رباید.
آنچه از دعاى امام سجاد علیه السلام به دست مى آید، این است كه خداوند باید یارى كند تا انسان بتواند سنت هاى پیامبر صلى الله علیه وآله را تحقق بخشد، زیرا بدون توفیق و مدد الهى انسان آمادگى روحى و بدنى نخواهد یافت و در نهایت در انجام آن ها ناتوان خواهد ماند و لذا باید از خداى متعال درخواست یارى و كمك كند. در مقابل اگر انسان آمادگى كامل براى امرى پسندیده به دست آورد، باید یقین حاصل كند كه مدد و كمك الهى به یارى او شتافته است.
4- ملاک انتخاب همسر
آنچه در مورد ازدواج باید مدنظر قرار گیرد این است كه این امر مقدس فراتر از قراردادهاى عادى و مادى است و در واقع ازدواج خرید و فروش نیست و نباید با معیارهاى دنیایى سنجیده شود، بلكه این پیوند اگر بر مبناى صحیح استوار باشد، پیوندى آسمانى است و سعادت دوجهان را به همراه خواهد داشت. براى دست یابى به چنین سعادتى باید دو شرط ایمان و اخلاق را در امر ازدواج لحاظ داشت. البته دو ركن اساسى پیوند زناشویى، یعنى ایمان و اخلاق به معناى نسبى آن است، زیرا ایمان و اخلاق مطلق در انسان هاى عادى فراهم نمى شود. حال اگر خواستگار به طور نسبى از دو ویژگى یادشده برخوردار باشد، دنبال مادیات و موقعیتى خانوادگى و دیگر امور بودن بیراهه پیمودن است، به این معنا كه به تحقیق پرداخته، ببینند خواستگار خانه دارد؟ چندمین فرزند خانواده است؟ چند خواهر و برادر دارد؟ با والدین خود زندگى مى كند یا مستقل است و ... .
قبل از تمام این پرسش ها و حتى بدون درنظر گرفتن این امور ابتدا باید دین دارى و اخلاق او را سنجید و اگر به نسبت قابل قبولى از دو خصلت یادشده برخوردار بود، به یقین شایستگى آن را دارد كه همسرش دهند. در همین معنا پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله فرموده است: «إذا جائكم من ترضون خلقه ودینه فزوجوه، إلاّ تفعلوه تكن فتنة فی الأرض وفساد كبیر؛ هرگاه كسى نزدتان به خواستگارى آمد و دین و اخلاق او را پسندیدید، وى را همسر دهید، كه در غیراین صورت فتنه و فسادى بزرگ در زمین چهره خواهد نمود».
همین معیار نیز باید در دختر وجود داشته باشد. از دیگرسو ممكن است برخى دچار این توهم شوند كه خواستگار باید ایمان و اخلاقى همانند ایمان و اخلاق امیرمومنان حضرت علی علیه السلام داشته باشد. به راستى صاحبان چنین باورى خود در ایمان و اخلاق همسنگ حضرت زهرا علیها السلام هستند؟ بى تردید پاسخ «نه» است. بنابراین، آن مقدار ایمان و اخلاق كه متناسب زوجین باشد و عرف و جامعه آن دو را مؤمن و بااخلاق بداند كافى است. به یك سخن اگر ایمان و اخلاق باشد، زندگى زن و شوهر چنان زیبا خواهد بود كه با تمام وجود سعادت را لمس مى كنند.
ایمان و اخلاق افزون بر ارجمندى و آراستگى مرد را در برابر ناملایمات و - بعضاً – ناسازگارى هاى بعضى زنان صبورى مى بخشد. نگاهى به زندگى پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله و نیز برخى از امامان معصوم علیهم السلام مؤید این حقیقت است، چراكه آن حضرات در برابر بدرفتارى هاى بعضى از همسران شان سخت بردبار بودند و بدى آنان را با نیكى پاسخ مى دادند. توجه داشته باشیم ایمان و اخلاق دو گوهر بى همتا و گران بهایى است كه عامل خوشبختى در زندگى زوجین است و همین دو خصلت على رغم كمبودهاى ظاهرى زندگى را قوام و انسجام مى بخشد؛ چیزى كه برخى آن را تنها و تنها در رفاه مطلق، غذاهاى رنگارنگ، آراستگى ظاهرى و ثروت زیاد جستجو مىكنند. متأسفانه صاحبان چنین پندارهایى به دلیل نداشتن یكدلى و انسجام در كانون خانواده كمتر به سعادت دست مى یابند. با كمى تأمل درمى یابیم كه سعادت در خانواده هایى یافت مى شود كه بى توجه به امور مادى، زندگى ای توأم با ایمان و اخلاق براى خود تدارك دیده باشند و همین یك فرهنگ است؛ فرهنگى برآمده از سنت رسول خدا صلى الله علیه وآله كه با پایبندى به دعا و همت باید آن را به تدریج در جامعه رواج داد و به همه نشان داد كه در این صورت و به نسبت ترویج فرهنگ ساده زیستى و پرهیز از زیاده خواهى، سعادت نیز در جامعه و در خانواده چهره خواهد نمود.
5- ازدواج در سیره معصومان علیهم السلام
فرهنگ ازدواج و لوازم آن مانند دیگر مسائل فردى و اجتماعى از نظر معصومان علیهم السلام دور نمانده، بلكه عنایت بیشترى نسبت به این مقوله داشته اند و هماره مى كوشیدند تا در فرصت هاى مناسب سادگى و بى تكلفى در امر ازدواج را به دیگران یادآورى كنند. در روایت است که پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله در مسجد خود میان یك دختر و یك پسر مسلمان پیوند ازدواج برقرار كردند. پسر جوان مالى نداشت تا مهریه بدهد و از آنجا كه عقد ازدواج با مهریه محقق مى شود، داماد حلقه اى بى ارزش و بدون نگین از رشته اى آهنى تهیه كرد و آن را به عروس داد و این تمام مهریه اى بود كه به دختر داده شد.
مورد دیگرى نیز پیش آمد كه پیامبر صلى الله علیه وآله عقد ازدواج میان دختر و پسرى مسلمان جارى كنند. حضرت از جوان پرسیدند: براى مهریه چه دارى؟ گفت: هیچ چیزى ندارم. پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: چیزى از قرآن را حفظ كرده اى؟ گفت: چند سوره كوچك حفظ دارم. پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: آن مقدار از قرآن كه حفظ دارى به عنوان مهریه به همسرت بیاموز.
فرهنگ و اسلوب رسول خدا صلى الله علیه وآله تا این اندازه آسان و دور از تكلف بود و البته چنین ازدواجى كه پیامبر صلى الله علیه وآله عقد آن را خواندند، بسیار خجسته و سعادتمند خواهد بود.
شیخ صدوق قدس سره در باب مهریه و تأثیر منفى و مثبت آن از منظر روایات، آورده است: «إن من بركة المرأة قلة مهرها ومن شؤمها كثرة مهرها؛ به یقین مهریه كم از بركت و خجستگى زن است و مهریه زیاد نشان از شومى زن دارد».
آیا امروز این فرهنگ در جامعه ما حاكم است و چه اندازه توانسته یا خواسته ایم خود را به این فرهنگ سعادت بخش نزدیك كنیم؟
متأسفانه به دلیل زیاده خواهى ها و چشم و هم چشمى هاى خانوادهها روز به روز بر گرفتارى خودساخته خویش مى افزایند، غافل از اینكه پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله مبعوث شد تا مكارم اخلاق را كمال بخشد و سنت هاى غلط و دست و پاگیر را از میان بردارد. قرآن كریم درباره این كار سترگ پیامبر صلى الله علیه وآله مى فرماید: «ویضع عنهم إصرهم والأغلال الّتی كانت علیهم؛ و از [دوش] آنان قید و بندهایى را كه بر ایشان بوده است برمى دارد».
راستى غل و زنجیر و قید و بندهایى كه پیامبر صلی الله علیه وآله از مردم برداشت، همان غل و زنجیر آهنى است كه همگان مى شناسیم؟ البته منظور این نیست، چراكه هیچ انسانى بر دست و پاى خود و افراد خانواده خود زنجیر نمى نهد، بلكه غل و زنجیر كنایه از فرهنگ هاى دست و پاگیر و غلطى است كه جامعه براى خود پدید آورده است كه با فرهنگ و سنت رسول خدا صلى الله علیه وآله از زمین تا آسمان فاصله دارد. بى تردید مهریه هاى سنگین و هزینه هاى سنگین تر كه امروزه بر جوانان تحمیل مى شود، هیچ رنگ و بویى از سنت رسول خدا صلى الله علیه وآله ندارد. انتظارات غیرمنطقى از جوانان و ناتوانى جوانان در تأمین نظر خانواده دختر زمینه تجرد جوانان را فراهم مى آورد و در نهایت جوانان، چه دختر و چه پسر، دچار بیمارى هاى روحى و جسمى بدفرجامى مى شوند. البته اگر كسى بتواند به همسرش قنطارى به عنوان مهریه یا هر عنوان دیگر بدهد، مجاز است و حق پس گرفتن آن را ندارد. قرآن كریم در این باره مى فرماید: «وَءَاتَیتُمْ إِحْدهُنَّ قِنطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَیئا؛ و به یكى از آنان مال فراوانى داده باشید، چیزى از آن را پس مگیرید».
به دلیل تجمل گرایى و رویگردانى از فرهنگ و سنت اهل بیت علیهم السلام آسان ترین امور زندگى آن چنان سخت گرفته مى شود كه به بلایى خانمان سوز مبدل مى گردد. در روایت آمده است: «امام زین العابدین علیه السلام بر خوان طعامی نشسته بودند. غذا آبگوشت یا چیزى شبیه به آن بود. حضرت استخوانى را كه اندكى گوشت داشت برداشتند و فرمودند: «پس از توافق دختر و پسر براى ازدواج این امر به اندازه پاك كردن باقیمانده گوشت از این استخوان آسان است».
پرواضح است كه برگرفتن مانده گوشت استخوان شاید زمانى اندك و به مقدار یك دقیقه وقت بطلبد. از نظر امام ازدواجى كه بر سر آن توافق حاصل شود، همین مقدار وقت مى خواهد و این نشان از آسان گیرى در امر ازدواج دارد، چراكه ازدواج پیمان سعادت و زندگى است، نه مسأله خرید و فروش كه مقام انسان فراتر از این آرایه هاست. بنابراین، فرموده امام سجاد علیه السلام محكى است تا دریابیم چه اندازه پیرو آن حضرت و دیگر معصومان علیهم السلام هستیم. بنا به فرموده آن بزرگواران و آن سان كه پیشتر در روایت بیان شد، مهریه سبك و معقول كه پرداختن آن در توان هركس باشد، ستوده شده و خجسته است و آرامش و سعادت را به همراه دارد. البته این بدان معنا نیست كه در صورت توان پرداخت مهریه سنگین محدودیت شرعى وجود داشته باشد.
6- پایبندی به فرهنگ معصومان علیهم السلام
در هر زمینه به ویژه در مسأله ازدواج باید فرهنگ معصومان علیهم السلام را باور داشت و آن را در زندگى به كار بست تا جامعه روى سعادت را ببیند، البته رسیدن به چنین جامعه اى در گرو همت افراد آن است. به این معنا كه تا چه اندازه مایلند جامعه خود را با فرهنگ خاندان رسالت همسو كنند. در اینجا لازم مى دانم ماجراى ازدواج امام جواد علیه السلام با ام الفضل، دختر مأمون را بیان كنم تا بیشتر با فرهنگ آن بزرگواران آشنا شویم.
در تاریخ آمده است مأمون، خلیفه عباسى، عباسیان را در كاخ خود گرد آورد و به آنان گفت مى خواهد دخترش، ام الفضل را به همسرى محمد بن على (امام جواد علیه السلام) در آورد.
عباسیان این كار و تصمیم را بر او خرده گرفتند، به این بهانه كه او كودكى است خردسال و با احكام چندان آشنایى ندارد. پس از آنكه مأمون جلسه علمى برگزار كرد و بزرگان و عالمان را گرد آورد و عباسیان حضور یافتند، امام جواد علیه السلام نیز در آن جلسه شركت كردند. مسائل علمى در جلسه مطرح شد و امام جواد علیه السلام تمام پرسش ها را پاسخ داد. دیگر كسى را یاراى پرسش نبود و امام علیه السلام با سربلندى مجلس را به سرانجام رساند. عباسیان نیز انتخاب مأمون را به او شادباش گفتند.
مأمون پس از بیان مطالبى به امام جواد علیه السلام گفت: براى مهریه چه چیزى در نظر دارى؟ امام علیه السلام فرمود: معادل مهریه مادرمان حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مى پذیرم و از آن فراتر نمى روم.
اصرار امام علیه السلام بر مهریه پانصد درهمى به دلیل نداشتن مال نبود، بلكه حضرتش مى خواست سنت را پاس بدارد و بر آن پایبند باشد.
سرانجام با مهریه مورد نظر امام جواد علیه السلام كه پانصد درهم و معادل مهریه حضرت زهرا علیها السلام بود، ازدواج وى با ام الفضل سرگرفت. در این ماجرا مى بینیم كه این پیوند هیچ تفاوتى میان دختر مأمون به عنوان یك دختر مسلمان و دیگر دختران مسلمان قائل نشد، البته باید توجه داشت كه مأمون با این ازدواج اهدافى را دنبال مى كرد، ازجمله مشروعیت بخشیدن به حكومت خود، و این امر بر آگاهان زمان پوشیده نبود.
7- معیارهای کاذب برای ازدواج
متأسفانه امروزه ملاك هاى یك ازدواج موفق را داشتن موقعیت شغلى عالى، وسایل زندگى خوب، وسیله نقلیه و ... مى دانند. این پرسش به نظر مى رسد كه آیا تمام افراد یك جامعه و شهروندان یك كشور از نظر اقتصادى و اجتماعى همگى در سطحى بسیار عالى قرار دارند؟ بى تردید پاسخ منفى است. در این صورت تكلیف چیست؟ آیا باید دختران و پسران جوان و برخوردار از توانمندى هاى ساختن زندگى سالم و معقول به این بهانه كه پسر فعلاً خانه ندارد بى سامان بمانند؟ این برداشت با اعتقادات پاكِ دینى ناسازگار است. مگر تمام كسانى كه امروز از زندگى متوسط و بى دغدغه برخوردارند، ابتدا خانه و شغل و درآمد مناسبى داشتند؟ چرا باید دختر و پسر متدین كه شایستگى همسرى یكدیگر را دارند، با این بهانه هاى واهى مجرد بمانند و در تلاطم روحى به سر برند؟ هیچ درباره آینده آنان اندیشه شده است؟ آیا به خطرهاى روحى و جسمى ای كه آنان را تهدید مى كند فكر شده است؟
كسانى كه چنین تصوراتى دارند و آن را تقویت مى كنند، توجه داشته باشند كه به فرمان الهى بى توجه اند، آنجا كه مى فرماید: «وَأَنكِحُواْ الْأَیمَى مِنكُمْ وَ الصَّلِحِینَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَآئِكُمْ إِن یكُونُواْ فُقَرَآءَ یغْنِهِمُ اللهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ بى همسران خود و غلامان و كنیزان درستكارتان را همسر دهید. اگر تنگدست باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز خواهد كرد و خدا گشایشگر داناست».
با این وعده الهى دیگر چه جاى تردید كه دختران و پسران چه سرنوشتى خواهند داشت؟ به یقین اندكى همت ازسوى زن و شوهر زندگى زناشویى را رونق و موفقیت مى بخشد، لذا باید در محاسبه ها و توقع ها تجدید نظر كرد و اراده و عنایت خدا را لحاظ داشت و مطمئن بود كه زوج جوان بیشتر از هركس در اندیشه آینده زندگى خویش هستند و به نتیجه مطلوب نیز خواهند رسید.
8- ساده زیستی معصومان علیهم السلام
بى تردید درباره ازدواج خجسته و سراسر بركت امیرمومنان حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا علیهما السلام بسیار شنیده یا خوانده اید. بنا به نقل روایت امیرمومنان علیه السلام یك اتاق متعارف مانند اتاق هاى خانه هاى معمولى براى زندگى مشترك داشت كه تنها نیمى از آن با حصیر فرش شده بود و نیم دیگر آن سخت و ناهموار بود. پیامبر صلى الله علیه وآله به منظور هموار و نرم كردن كف اتاق فرمود تا از صحرا مقدارى شن نرم بیاورند. حضرتش با دستان خود شنها را كف اتاق گستراند تا بدین ترتیب از سختى و ناهموارى آن بكاهد. در چنین اتاقى ازدواج سرور بانوان دوجهان حضرت فاطمه زهرا و جانشین پیامبر امیرمومنان علیهم السلام سرگرفت. ثمره این پیوند مبارك پاكانى چون یازده معصوم علیهم السلام، حضرت زینب، حضرت ام كلثوم، فاطمه و رقیه دختران امام حسین و حضرت معصومه - كه درود خدا برآنان باد - بودند و بزرگانى مانند: سید مرتضى، شریف رضى و دیگر ساداتى كه هریك مشعل هدایت جوامع انسانى بودند، از همین شجره طیبه پاگرفتند و امروز در جاى جاى جهان نسل امیرمومنان و فاطمه زهرا علیهما السلام حضور دارند و چه بسا بسیارى از آنان منشأ خدمات باشند. حدود چهل سال پیش یكى از سادات هندوستان (از نوادگان سید میرحامد حسین، صاحب كتاب عبقات الانوار) مى گفت: طبق آمار تقریبى (و البته بدون در اختیار داشتن امكانات آمارگیرى دقیق در آن زمان) شمار سادات جهان به پنجاه میلیون نفر مى رسد.
توجه داشته باشیم كه چنان ساده زیستى ای منحصر به آن دو بزرگوار نبوده، بلكه پیامبر صلى الله علیه وآله نیز زندگى مشابهى داشت و این در حالى بود كه میلیون ها پول از سراسر گستره اسلامى به ایشان به عنوان رئیس حكومت مقتدر اسلامى مى رسید، اما همچنان زندگى فوق العاده زاهدانه اى داشت. در روایت آمده است روزى شخصى مقدارى خرماى خشك به عنوان هدیه براى پیامبر صلى الله علیه وآله آورد. پیامبر صلى الله علیه وآله وسیله یا ظرفى نداشت تا خرما را در آن بریزد و از دیگرسو اتاقش فرش یا حصیرى نداشت كه خرماها را روى آن بریزد. این بود كه مقدارى از شن كف اتاق را كه پاخورده بود با دست مبارك شان كنار زدند، سپس از آورنده خرما خواستند تا خرماها را روى شن ها بریزد. زندگى این چنین زاهدانه در حالى بود كه حضرتش در یك روز سه هزار شتر به مردم دادند.
9- بنیاد ازدواج
مرحوم اخوى (آیت الله العظمى حاج سید محمد شیرازى رحمه الله) بیش از چهل سال از عمر خود را صرف ترویج سنت ازدواج نمود و در این راه بى دریغ كوشید. نتیجه این فعالیت به وجود آمدن و تداوم كار بنیادهاى ازدواج در كشورها و شهرهاى مختلف بود كه به همت مؤمنان تمام آن ها فعال و بانشاط به كار خود ادامه مى دهند ازجمله آقایان و بانوان محترمى كه در اصفهان به این امر خطیر و خداپسندانه مشغول هستند. بنا به نقل یكى از روحانیان معظم اصفهان در دو سال گذشته، به طور میانگین هفته اى دو ازدواج به همت این بنیاد صورت گرفته كه جاى بسى خوشحالى است، اما هنوز با فرهنگ و سنت رسول الله صلى الله علیه وآله فاصله داریم. پس باید در راه برداشتن غل و زنجیرهایى كه ناپیدا اما محسوس بر دست و پا و گردن افراد جامعه قرار دارد، بكوشیم و زمانى این غل و زنجیرها برداشته و شكسته مى شود كه فرهنگ غلط و خانمان سوز حاكم بر ازدواج ها شكسته شود و ساده زیستى و معیارهاى الهى جایگزین آن گردد، البته چنین كارى سخت است و شاید ناممكن به نظر برسد، اما با همت و اراده همه چیز ممكن خواهد شد.
اگر سنت پیامبر صلى الله علیه وآله رعایت شود، با هزینه یك یا دو ازدواج مى توان یك صد زوج را به خانه بخت فرستاد كه این امر نیز در گرو همت همگان است. جان كلام اینكه بنابر آنچه در دعاى روزهاى ماه شعبان آمده است، باید براى موفقیت در انجام سنت پیامبر صلى الله علیه وآله از خداى متعال مدد بخواهیم تا از این رهگذر به شفاعت حضرت ختمى مرتبت نایل شویم و بدانیم كه بدون مدد حضرت بارى تعالى هرگز توفیقى نخواهیم یافت. نیز به یاد داشته باشیم كه ساده زیستى، تسهیل در امر ازدواج جوانان و كوشش در این راه ستوده ترین سنت هاست، چه اینكه پیامبر صلى الله علیه وآله فرموده است: «من تزوج فقد أحرز نصف دینه، فلیتق الله فی النصف الآخر؛ هركس همسر گزیند، به یقین نیمى از دین خود را [از گزند تباهى] حفظ مى كند و نیم دیگر آن را با خداترسى حفظ كند».
بنابراین، باید در این راه بكوشیم تا افزون بر سامان گرفتن جوانان، دین شان را حفظ كنیم و سعادت را هرچند اندك به جامعه ارزانى داریم.
10- سنت فراموش شده
یکی از سنت های خوبی که با کمال تأسف در میان بیشتر مسلمانان در غبار فراموشی گم شده است مهر السنة است. آن جناب برای ازدواج دائم مبلغ پانصد درهم یا به عبارت دیگر یک کیلو و 5/262 گرم نقره خالص را به عنوان سنت معین کردند و همین مبلغ را مهریه خانم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار دادند و پس از آن حضرات ائمه اطهار علیهم السلام و فرزندانشان نیز به همین سنت رفتار نمودند. آن جناب هنگامی که قصد ازدواج با ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها را داشتند، اساساً پولی نداشتند تا مهر ایشان قرار دهند، لذا حضرت خدیجه چهارهزار دینار برای رسول خدا صلی الله علیه وآله فرستادند تا مهر ایشان قرار دهد، اما پیامبر صلی الله علیه وآله چنین نکردند و فقط پانصد درهم نقره از آن مبلغ را برداشتند و مهر حضرت خدیجه سلام الله علیها نمودند و باقیمانده را صرف شئون مسلمانان کردند.
11- سنت نبوی
این درست است که رسول خدا ـ به پیروی از قرآن کریم ـ اجازه دادند که کابین زنان حتی یک قنطار طلا باشد، اما قصدشان از قرار دادن پانصد درهم نقره به عنوان مهریه حضرت خدیجه کبری و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهما این بود که این مبلغ سنتی در میان پیروانشان گردد و به آن عمل کنند.
افراد جامعه و به ویژه مؤمنان باید همدیگر را به پایبندی به این سنت نیکوی رسول خدا صلی الله علیه وآله تشویق و ترغیب نمایند. پدران و مادران نباید مبلغی بیش از مهر السنة طلب کنند و دختران نیز باید بر همین اساس رفتار کنند و حتی اگر داماد ثروتمندی مبلغ گزافی را به عنوان مهریه پیشنهاد کرد، باید مبلغ پانصد درهم نقره از آن را مهریه ازدواج و بقیه آن را هبه و هدیه قرار دهند.