LOGIN
اخلاق
alshirazi.org
زبان
کد 1057
نسخه مناسب چاپ کپی لینک کوتاه ‏ 30 آذر 1401 - 26 جمادى الأولى 1444

1- زبان

 چشم، دست و بقیه اعضای بدن انسان گناهان ویژه ای دارند و هریک از اعضای پیکر انسان ممکن است انسان را اهل بهشت یا دوزخ کند، ولی در این میان زبان نقشی به مراتب بیشتر از دیگر اعضا دارد. آفت ها و لغزش های زبانی بیش از لغزش های دیگر اعضاست. کسی که مهار زبان خود را به دست نگیرد و آن را آزاد بگذارد، هم چنان که در روایات پیشوایان دین آمده است، از اهل جهنم خواهد بود. در روایت آمده است شخصی نزد رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله آمد و از آن حضرت وصیتی طلب کرد. پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمودند: زبانت را نگاه دار. آن مرد دوباره وصیت و نصیحتی طلبید. حضرت فرمودند: زبانت را نگاه دار. برای بار سوم به پیامبر صلی الله علیه وآله عرضه داشت: به من وصیتی بفرمایید: حضرت فرمودند: زبانت را نگاه دار، وای بر تو، آیا چیزی جز زبانِ مردم، آنان را [جهنمی می کند و] با بینی به روی آتش می افکند؟

کسی که تصمیم بگیرد زبان خود را از درافتادن به حرام نگاه دارد، شاید این کار در ابتدا برایش دشوار باشد، ولی خدای متعال روز به روز این کار را برایش آسان می سازد و یاری اش می فرماید. به طوری که پس از گذشت چندی این کار هیچ دشواری ای برایش در بر نخواهد داشت و به صورت عادت و طبیعت ثانویه او در خواهد آمد. از آنجا که بدی و خوبی بستگی فراوانی به عادت دارد، استمرار این کار آن را به عادت تبدیل خواهد کرد، شایسته است که هریک از ما در برخورد با همسر، فرزندان، خویشاوندان و ... زبان خود را از چیزهایی که مورد پسند خدای متعال نیست نگاه داریم.

2- آزار رساندن با زبان

 در روایت آمده است که امام باقر علیه السلام به سلیمان بن خالد گفت: ای سلیمان، می دانی مسلمان کیست؟ سلیمان گفت: فدایتان شوم شما بهتر می دانید. حضرت فرمودند: مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او ایمن باشند.

یکی از اخیار که پدرش نیز از انسان های نیک بود، گفت: پس از وفات پدرم منتظر بودم تا او را در عالم رؤیا ببینم، ولی این انتظار من به درازا کشید و او را در خواب ندیدم. بدین منظور تلاش فراوانی کردم و آیاتی از قرآن که برای دیدن مطلبی در خواب توصیه شده و نیز دعاهایی که به این منظور از اهل بیت علیهم السلام وارد شده است را بارها و بارها خواندم، ولی نتیجه ای نگرفتم. این کار را شش ماه ادامه دادم و مأیوس شدم. یک سال که از وفات پدرم گذشت، یک شب بدون آنکه چیزی بخوانم پدرم را در خواب دیدم. به او گفتم: تلاش زیادی کردم تا تو را در خواب ببینم، ولی موفق نشدم. پدرم گفت: من هم پس از مرگ از خدای متعال خواستم به خواب تو بیایم، ولی رخصت این کار به من داده نشد. وقتی حال او را جویا شدم گفت: الحمدلله همه چیز این جا خوب است، جز یک مسأله که خواهش می کنم مرا از آن نجات دهی. گفت: در دنیا همیشه با یکی از اطرافیان شوخی می کردم و کلمه ای به او می گفتم که فحش و توهین نبود، اما آن شخص از آن سخن بسیار می رنجید. در این جهان به کیفر آن کار به تعداد دفعاتی که آن سخن را به آن شخص گفته ام، هر روز عقربی نزد من می آید و زبان مرا نیش می زند! به من گفته اند: این جزای آزار رساندن تو به فلانی است و همچنان در این حالت خواهی ماند، مگر اینکه او از تو راضی شود. از تو خواهش می کنم نزد آن شخص ـ که اسم او را به من گفت ـ بروی و از او برای من حلالیت بطلبی.

آن شخص می گفت: همین طور که پدرم مشغول سخن گفتن بود، یک لحظه دیدم به یک نقطه زل زده و رنگش پریده است. وقتی به آن سمت نگاه کردم، دیدم عقرب بزرگی به اندازه استر به سمت او که از ترس بدنش به لرزه افتاده، پیش می رود. هرقدر تلاش کردم آن عقرب را از پدرم دور کنم، موفق نشدم. آن عقرب همان طور جلو آمد و وقتی نزد پدرم رسید، او بی اختیار زبانش را بیرون آورد، آن عقرب زبان او را نیش زد و بازگشت. وقتی از خواب بیدار شدم مات و مبهوت مانده بودم که آیا آنچه در خواب دیدم درست بود یا خیر؟

فردای آن روز نزد آن شخص رفتم و ماجرا را بازگفتم. او گفت: همین طور است. خدا پدرت را بیامرزد، او با این کلمه با من مزاح می کرد و می دانست نسبت به آن حساسم و از شنیدن آن رنجیده خاطر می شوم.

از او خواستم پدرم را حلال کند تا از آن عذاب رها شود و او نیز چنین کرد و برایش طلب آمرزش نمود. آن شخص می گفت: همان شب پدرم را در خواب دیدم و بابت این کارم از من بسیار تشکر کرد.

کسی که پنجاه سال شراب نوشیده و اکنون به درگاه خدا توبه کرده است، خدای متعال توبه او را می پذیرد، ولی کسی که به یکی از مردم ستمی روا داشته، حتی اگر آن ظلم کوچک باشد، خدای متعال سوگند یاد کرده است که او را نبخشد تا هنگامی که مظلوم از سر تقصیرات او بگذرد. این درست است که یک زخم زبان فقط چند ثانیه طول می کشد، ولی عدل خدای متعال اقتضا می کند که از مظلوم دفاع کند، هرچند آن ظلم اندک باشد.

3- نقش زبان در رستگاری انسان

چشم، دست و بقیه اعضای بدن انسان گناهان ویژه ای دارند و هریک از اعضای پیکر انسان ممکن است انسان را اهل بهشت یا دوزخ کند، ولی در این میان زبان نقشی به مراتب بیشتر از دیگر اعضا دارد. آفت ها و لغزش های زبانی بیش از لغزش های دیگر اعضاست. کسی که مهار زبان خود را به دست نگیرد و آن را آزاد بگذارد، همچنان که در روایات پیشوایان دین آمده است، از اهل جهنم خواهد بود.

4- کنترل زبان

کسی که تصمیم بگیرد زبان خود را از درافتادن به حرام نگاه دارد، شاید این کار در ابتدا برایش دشوار باشد، ولی خدای متعال روز به روز این کار را برایش آسان می سازد و یاری اش می فرماید. به طوری که پس از گذشت چندی این کار هیچ دشواری ای برایش در بر نخواهد داشت و به صورت عادت و طبیعت ثانویه او در خواهد آمد. از آنجا که بدی و خوبی بستگی فراوانی به عادت دارد، استمرار این کار آن را به عادت تبدیل خواهد کرد. شایسته است که هریک از ما در برخورد با همسر، فرزندان، خویشاوندان و ... زبان خود را از چیزهایی که مورد پسند خدای متعال نیست، نگاه داریم.

کسی که پنجاه سال شراب نوشیده و اکنون به درگاه خدا توبه کرده است، خدای متعال توبه او را می پذیرد، ولی کسی که به یکی از مردم ستمی روا داشته، حتی اگر آن ظلم کوچک باشد، خدای متعال سوگند یاد کرده است که او را نبخشد تا هنگامی که مظلوم از سر تقصیرات او بگذرد. این درست است که یک زخم زبان فقط چند ثانیه طول می کشد، ولی عدل خدای متعال اقتضا می کند که از مظلوم دفاع کند هرچند آن ظلم اندک باشد.

نیت به دلیل اهمیت تعیین کننده ای که دارد، ممکن است باعث شود از میان دو تن که کار واحدی انجام داده اند، یکی با نیت خود اهل دوزخ و دیگری اهل بهشت شود. از همین رو است که رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند: «انما الاعمال بالنیات و ‌انما لکل امرئ ما نوی؛ [ارزش] عمل آدمی فقط به نیت است و برای هرکس همان چیزی است که نیت کرده است».