LOGIN
اخلاق
alshirazi.org
خشم
کد 1055
نسخه مناسب چاپ کپی لینک کوتاه ‏ 30 آذر 1401 - 26 جمادى الأولى 1444

1- خشم سرمنشا گناه

در حدیث شریف آمده است که حضرت امام صادق علیه السلام فرموده اند: روزی یک اعرابی بادیه نشین به دیدن رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای رسول خدا، لطفاً چیزی به من یاد دهید که به کارم بیاید، چون من مردی هستم که در بادیه به فراوانی سفر می کنم. رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمودند: خشمگین نشو. آن مرد این سخن را اندک و کم بها شمرد. لذا بار دیگر سخن خود را تکرار کرد و گفت: یا رسول الله من عربی بادیه نشین هستم و بسیار سفر می کنم. چیزی یادم دهید تا به کارم بیاید و از آن بهره فراوانی ببرم. پیامبر صلی الله علیه و آله بار دیگر خطاب به او فرمودند: خشمگین نشو.

اعرابی باز هم این سخن را کم داشت و بار دیگر سخن خود را تکرار کرد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله برای سومین بار سخن خود را تکرار نموده و فرمودند: خشمگین مشو.

آن مرد با خود اندیشید و به خود گفت: پس از این سخن دیگر چیزی نمی پرسم. من از آن حضرت سخنی مهم و پربها خواستم و ایشان هم نصیحتم کردند و هشدار دادند که هرگز و هرگز گرفتار خشم و غضب نشوم، چه بسا شاید وقتی که خشمگین شوم به دیگران افترا ببندم یا در حال خشم کسی را بکُشم. [پس همین یک حرف مرا بس است].

از سرشت و طبیعت آدمی است که در جامعه انسانی زندگی می کند. خواه در جمع خانواده و خواه در میان همسایگان یا شریکان و دوستان و شهروندان و همکاران در شرکت یا بازار و یا کارگاه و گاه در این جمع اختلافی روی می دهد چه در نظر و دیدگاه، چه در اندیشه و تفکر. در اینجا ضروری است که انسان نهایت تلاش خود را به کار برد تا اختلاف نظر و اختلاف در فکر او را به خشم و عصبانیت نکشاند.

اگر انسان تصمیم جدّی بر ترک خشم و عصبانیت نگیرد، چه بسا در روز قیامت در نامه اعمالش گناه خشم گرفتن و عصبانی شدن عرضه شود و ببیند که مثلاً هزاران بار دچار غضب و حالات و گناهانِ ناشی از غضب ـ العیاذ بالله ـ شده و پیامد آن را می بیند و گناهان و معصیت های تابع غضب مثل قطعِ صله رحم و ستم به والدین و خوردن مال دیگران و دروغ گفتن و غیبت و سخن چینی و اذیت رساندن به مؤمنان و ضرر زدن به سایر مردم. حال اگر تصمیم جدّی بگیرد عصبانیت و خشم را ترک کند و بر خود چیره و مسلط شود، در آن صورت در روز قیامت نامه اعمالش از گناه خشم و گناهان ناشی از خشم تهی یا دست کم بسیار اندک خواهد شد.

2- راه تسلط بر غضب

بر همه شما زن و مرد، پیر و جوان لازم است که بر ترک غضب تصمیم جدی بگیرید، در هر جایی که باشید، چه در جامعه باشید چه در حوزه، چه در بازار باشید و چه در اداره، چه در مسجد باشید و چه در حسینیه تا با کمک این عزم و تصمیم جدّی موفق شوید که گناهِ غضب را به تمامی ترک کنید و اگر یک بار دچار خشم و غضب شدید، فوراً استغفار کنید و از خدا پوزش بطلبید و بار دیگر تصمیم خودتان بر ترک غضب را تکرار نمایید. و بدین ترتیب هرگاه دچار این گناه شدید تصمیم خودتان را از سر بگیرید تا در نتیجه ترک غضب و بی توجهی به خشم برایتان آسان شود و بیشتر بر نفستان مسلط شوید ان شاء الله تعالی.

3- خشم، دزد ایمان

 صِبر به کسر باء داروی تلخی است که هرگاه در عسل نهاده شود، شیرینی آن را از بین می برد. خشم نیز دقیقا همین کار را با ایمان آدمی می کند، چنان که مولایمان رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «الغضب یفسد الإیمان کما یفسد الصّبِر العسل؛ خشم ایمان را تباه می کند، چنان که داروی صِبر عسل را».

کسی که خشمگین می شود، در لحظه غضب ایمان او به پایان می رسد و در این لحظه برای او چیزی جز ارتکاب گناه، ستم و دست درازی به حقوق دیگران باقی نمی ماند. از همین روست که می بینیم غضب ریشه بسیاری از جرائم و قتل هایی است که روزانه در کره زمین اتفاق می افتد و سبب بسیاری از ستم هایی است که کم ترینِ آن ظلم زن و شوهر به یکدیگر و ستم خویشاوندان و ... به هم است، در حالی که ایمان دست انسان را از آلوده شدن به همه مظالم و معاصی و پلیدی ها باز می دارد.

از این رو شایسته آن است که آدمی تصمیم جدی بر ترک غضب بگیرد و بدین ترتیب دینِ خود را از گزند این آفت پاس بدارد. مولایمان امیرمومنان حضرت علی صلوات الله علیه فرمودند: «خشم نوعی دیوانگی است، چون پس از آن انسان پشیمان می شود و [اساساً] اگر پشیمان نشود، جنون او استوار و ریشه دار است». 

4- خشم

خدای متعال قوه غضبیه را در نهاد آدمی قرار داده است تا از آن به شکل مثبت و سودمند استفاده کند، اما اگر آدمی مهار این قوه را به دست نگیرد و آن را به حال خود رها کند، این نعمت تبدیل به نقمت می شود و نتیجه منفی در پی خواهد داشت و موجب شقاوت آدمی می گردد.

نیروی خشم در حقیقت مانند گاز یا انرژی الکتریسیته است. هرگاه بتوانیم انرژی گاز یا الکتریسیته را به درستی مهار کنیم، به ما سود می رسانند و برایمان روشنایی و گرمای مطبوع ایجاد می کنند، ولی اگر به درستی مهار نشوند، آثار ویرانگری بر زندگی ما می نهند و حوادث دردناکی خواهند آفرید. نیروی خشم نیز چنین است و قدرت فوق العاده ویرانگری دارد، ولی اگر تحت کنترل انسان باشد، منافع دنیوی و اخروی بسیاری در پی خواهد داشت. اگر این نیروی سرکش به درستی مهار نشود، و از کنترل انسان خارج شود، به بحران های بسیاری ازجمله جنون و خودکشی می انجامد.

مولای متقیان امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «الحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الجُنونِ لأَنَّ صاحِبَهَا ینْدَمُ فَإِنْ لَمْ ینْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکِمٌ؛ خشم گونه ای از جنون است، زیرا پس از آن انسان پشیمان می شود و اگر پشیمان نشود، دیوانگی او ریشه دار است». کسی که دست به کشتن همسر یا بستگانش می زند، در واقع در آن لحظه دیوانه است.

با سه شیوه می توان بر نیروی سرکش خشم چیرگی یافت و مهار آن را به دست گرفت.

نخست: دعا؛ خدای متعال می فرماید: «قُلْ مَا یعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ؛ بگو: اگر دعای شما نباشد، پروردگار من اعتنایی به شما نمی کند». بدین منظور شایسته است که انسان پس از هر نماز و در همه حال از درگاه الهی بخواهد او را بر خشم خود چیرگی بخشد.

دوم: توسل به اهل بیت اطهار علیهم السلام؛ که خدای متعال آنان را میان خود و بندگانش واسطه قرار داده و فرموده است: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللهَ وَابْتَغُواْ إِلَیهِ الْوَسِیلَةَ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، تقوای الهی پیشه کنید و وسیله ای برای تقرب به او بجویید». باید پس از هر فریضه و نیز در شب های جمعه و مناسبات مهم دینی و در روزهای دیگر به رسول خدا، مولای متقیان حضرت علی، حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا و دیگر پیشوایان بزرگوارمان صلوات الله علیهم اجمعین توسل کنیم و از آنان برای کنترل همه شهوات نفسانی به ویژه غضب یاری بخواهیم.

سوم: تصمیم قاطع و استقامت. کسی که می خواهد از آثار زیانبار خشم در امان بماند، باید تصمیم بگیرد همیشه از خشم دوری کند و اگر دچار خشم شد، بر احساسات خود چیره شود. کسی که چنین تصمیمی گرفته باشد، موارد خشم در زندگی روزانه اش کم تر می شود و حتی اگر خشمگین شد، شدت خشمش به گونه ای نخواهد بود که او را به ارتکاب گناه یا جرم وا دارد.

اگر مردم به خشم خود اعتنا کنند و هرکس هنگام غضب نفسش را به حال خود رها کند، دنیا آکنده از بدبختی و نکبت می شود و هیچ کس از آن جان به سلامت به در نمی برد. لذا شایسته است که زنان و مردان مؤمن عزم خود را برای رهایی از غضب جزم کنند تا زندگی خود و دیگران را از این آفت نجات دهند و در دنیا و آخرت سعادتمند باشند و ان شاء الله از کسانی باشند که این حدیث شریفِ مولای متقیان علی علیه السلام شامل حالشان شود. آن جناب فرمودند: «إذا صعدتْ روحُ المؤمنِ إلی السماءِ تعجبت الملائکةُ وقالت: عجباً کیف نجا من دارٍ فَسَدَ فیها خیارُنا؛ وقتی روح مؤمن را به آسمان عروج می دهند، فرشتگان الهی با تعجب می گویند: شگفتا! چگونه توانست از خانه ای که نیکان ما در آن تباه شدند، نجات یابد؟».

5- کنترل خشم

 در روایت آمده است که شخصی از راه دور خدمت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله رسید و تقاضای نصیحت کوتاه و در عین حال سودمندی از ایشان کرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله وی را به خودداری از غضب توصیه فرمودند. چند قدمی که از حضرت دور شد، بازگشت و تقاضا کرد بیشتر او را پند دهند. حضرت برای بار دوم نیز او را به فروخوردن خشم فرمان دادند و این امر تا سه بار تکرار شد و حضرت هربار فقط به دوری از غضب بسنده می فرمودند. بنابر آنچه آورده اند این شخص به واسطه همین اندرز کوتاه ولی پربار از نیکان روزگار شد و در شمار صلحا قرار گرفت، زیرا در ارتباط با دیگران و در صحنه های گوناگون خود را به صفت حلم و خودداری از خشم وا می داشت.

در روایات بر این معنا تأکید شده که یکی از صفات مؤمنان این است که خشم و اندوه و دیگر حالات ناپسند درون خود را ظاهر نمی سازند و با در دست گرفتن مهار نفس به هنگام عصبانیت سرکشی های آن را کنترل می کنند. هریک از ما در صورتی که تصمیم بگیریم، می توانیم این صفت نیک را در خود متجلی سازیم و اندک اندک با آراسته شدن به حلم از سرکشی و تعدی و زیرپا نهادن حقوق دیگران دور شویم. برای مثال شایسته است که همسران محترم تصمیم بگیرند در برابر عصبانیت همسر خود بردباری به خرج دهند. همین طور پدران و مادران در رفتار با فرزندان کم تجربه خود تحمل به خرج دهند و عصبانیت را با عصبانیت پاسخ نگویند.

6- غضب اساس مشکلات

 غضب ریشه بسیاری از گناهان و در عین حال اساس مشکلات اجتماعی و خانوادگی است. مسأله ای به نام طلاق معمولاً از غضب شروع می شود و اندک اندک فاصله میان زن و شوهر را چنان افزایش می دهد که به طلاق و جدایی می انجامد. اختلافات میان دو شریک، دو برادر و ... نیز معمولاً مقدمه ای به نام غضب دارد.

وقتی مقتضیات و اسباب غضب موجود باشد، بسیار دشوار است که انسان غضبناک نشود. این کار براثر تصمیم قطعی و تمرین حاصل می شود و کسی که چنین تصمیمی گرفته باشد و تمرین کند، اندک اندک موفق می شود در موارد غضب هرگز خشمگین نمی شود. در روایت آمده است که حضرت امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: «من طلب شیئاً ناله أو بَعضه؛ هرکس خواهان چیزی باشد، به تمام یا بخشی از آن می رسد».

7- امام سجاد علیه السلام و فروخوردن خشم

مسأله فرو خوردن خشم و كظم غیظ در مورد حضرت سجاد علیه السلام باتوجه به شرایطى كه در آن مى ‏زیستند، نسبت به دیگر امامان بزرگوارـ كه درود خدا بر آنان باد ـ نمود و ظهور بیشترى یافته است، هرچند امامان ما در روزگار خود با ناملایمات و مشكلات فراوان رو به رو بودند، این مسأله در مورد حضرت امام زین العابدین علیه السلام متفاوت است، چراكه آن بزرگوار از خردسالى تا هنگام شهادت شاهد ناملایمات و دشوارى ‏هاى فراوانى بودند. در روایتى امام رضا علیه السلام را در تحمل مصایب گوناگون به دو پدر بزرگوارشان «علی الاول» (حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام) و«علی الثانی» (حضرت امام سجاد علیه السلام) تشبیه كرده‏ اند و این مطلب از انبوه مشكلات و مصایب آن بزرگوار حكایت مى‏ كند.

8- کظم غیض ارزشمند

بردبارى باید مایه آسایش جان باشد، نه فرسایش روان. اگر تجرع غیظ در كسى پریشانى و آشفتگى ایجاد كند، صبر حقیقى صورت نگرفته است و با تجرع مورد نظر فاصله بسیار دارد. امیرمومنان حضرت علی علیه السلام درباره وجود مبارك رسول الله صلی الله علیه وآله تعابیر بكر فراوانى بیان كرده ‏اند و باید چنین باشد، زیرا هیچ كس مانند خداى متعال و امیرمومنان علیه السلام، حضرت مصطفى صلی الله علیه وآله را نشناخته است. آن بزرگوار درباره رسول گرامى اسلام صلی الله علیه وآله مى ‏فرمایند: «وتجرع فیه كل غصة؛ او در راه خدا هر غصه ‏اى (مشكلِ گلوگیرى) را فرو خورد».

این مطلب از نكات مهمى است كه قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام تأكید زیادى بر آن داشته‏ اند و تعابیر مشابه آن در روایات بسیار است، مانند: «وبذل مهجته فیك لیستنقذ عبادك؛ [حضرت سید الشّهدا علیه السلام] جان خود را فدا كرد تا بندگان تو را نجات دهد».

مى ‏بینیم كه هر دو بزرگوار در راه خدا هر سختى ای را به جان مى‏خریدند. حضرت امیر علیه السلام مى ‏فرمایند: رسول گرامى اسلام در راه خدا هر اندوهى را به جان خریدند و هر غصه ‏اى را جرعه جرعه نوشیدند. روشن است كه محنت اقتصادى، سیاسى، خانوادگى، بهداشتى و دیگر محنت‏ ها زیرمجموعه عبارت «كل غصة» قرار مى ‏گیرد و این مفهوم، شامل تمام مشكلاتى مى ‏شود كه اعراب، مشركان، افراد تازه مسلمان، خویشان، بیگانگان و افراد دور و نزدیك به هر دلیل براى حضرت ایجاد مى ‏كردند. شاید هیچ كس را نتوان یافت كه در این صفت مانند رسول اكرم صلی الله علیه وآله باشد و گرفتارى ‏هاى گوناگون و مشكلات ریز و درشت و جان فرسا را تحمل كرده باشد. حضرتش در این باره فرموده: «ما أوذی نبـی مثل ما أوذیت؛ هیچ پیامبرى همانند من آزار ندید».

وانگهى آن حضرت اشرف اولین و آخرین و مورد خطابِ «لولاك لما خلقت الأفلاك؛ اگر به یمن وجود تو نبود، افلاك (هستى) را نمى ‏آفریدم» بود، ولى با این حال هیچ كس به مانند آن بزرگوار در راه خدا از خود صبر نشان نداد و جرعه ‏هاى گلوگیر بردبارى را فرو نخورد. حضرت با این درجه عالى و مقام والا براى اجراى امر خداى سبحان و هدایت بندگان بردبارى پیشه مى‏ كرد و به فرموده حضرت سیدالساجدین علیه السلام تجرع غیظ مى ‏نمود.

خداى متعال مى ‏فرماید:«لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ؛ قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نیكوست».

بنابراین، هر یك از ما باید در نشست و برخاست و عادت و مقاومت و دیگر سجایاى اخلاقى و حتى جزئیاتى چون مقدار و چگونگى خوابیدن به آن حضرت اقتدا كنیم.

9- حرف نسنجیده

یكى از دوستان (كه پیرمرد هشتاد ساله ‏اى است) براى من نقل مى ‏كرد كه در اول ازدواج سخنى به همسرش گفته و هرگاه به یاد آن سخن مى ‏افتد، ناراحت مى‏ شود و هر وقت در مسائل خانوادگى گفتگوى مختصرى روى مى ‏دهد، همسرش او را سرزنش مى ‏كند كه تو همان كسى هستى كه آن موقع چنین چیزى گفتى. چنین كسى چه مقدار عمر خود را به جهت یك كلمه به پشیمانى گذرانده و چقدر بر سر این نابردبارى اعصاب خود را فرسوده است. در حالى كه اگر همان لحظه و در ابتداى زندگى كمى «تجرع غیظ» مى‏ كرد و ناراحتى خود را فرو مى‏ خورد، این همه براى خود اسباب پشیمانى و آزردگى خاطر فراهم نمى ‏كرد و این مقدار از عمر عزیز خود را براى این مطلب، آمیخته به اندوه و ناراحتى نمى ‏كرد.

10- پرهیز از غضب

در حدیثی گهربار از امام صادق سلام الله علیه آمده است: «مردی بیابانی به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شد و عرض کرد: من بیابان نشینم، پس به من سخنان جامعی تعلیم فرمایید. حضرت در پاسخ فرمودند: به تو فرمان دهم که خشم نکنی. مرد بیابانی سه بار آن خواسته خود را بازگفت. تا آنکه به خود آمد و گفت: دیگر چیزی نمی پرسم که رسول خدا صلی الله علیه و آله جز به خیر مرا فرمان نداده است».   غضب کلید بسیاری از مظالم و گناهان است و به سبب آن انسان کارهای ناصحیحی انجام می دهد و دوری از آن کلید بسیاری از نیکی هاست.

هر کاری منشأ و آغازی دارد، لذا کسی که می خواهد پزشک، مهندس یا جز آن شود، باید تحصیلات خود را از مرحله ابتدایی آغاز و به ترتیب مراتب تحصیلی را سپری کند، تا بتواند به مدارج عالی علمی برسد و دستیابی به سعادت نیز منشأ و آغازی دارد و آن عبارت است از همانی که رسول خدا صلی الله علیه وآله به منظور نصیحت اظهار داشته، فرمودند: «لاتغضب، لاتغضب، لاتغضب؛ خشم مگیر، خشم مگیر، خشم مگیر».

اینکه رسول خدا صلی الله علیه وآله واژه خشم مگیر را سه بار تکرار فرمودند، بر این امر دلالت دارد که پرهیز از خشم بسیار مهم است و نقش فراوانی در زندگی انسان و سعادتمند شدن او دارد.

11- خویشتن داری در برابر محرک های خشم

انسان در برابر عوامل تحریک کننده خشم باید خویشتن داری کند، خواه در امور فردی باشد، یا امور دیگر. دیگر اینکه انسان نباید بر خشمگین نشدن خود در قبال جریان و حرکتی افسوس بخورد و خود را بیازارد، چراکه پرهیز از خشمگین شدن عمل مهمی برای آینده انسان در دنیا و آخرت به شمار می رود، چه اینکه کسی که خشمگین می شود، گناهانش فزونی می گیرد و آن که کمتر دچار این حالت می شود، گناهانش نیز کمتر خواهد بود، لذا انسان باید در خانه، مدرسه، دانشگاه، بازار، جامعه و در جای جای زندگی بر ترک خشم مصمم باشد و از آن دوری گزیند، و البته چنین چیزی مستلزم تمرین فراوان است.              در صورتی که انسان عزمِ ترک خشم کند، نفس و جان او به تدریج بر این عزم استوار و تقویت می شود و ترک خشم را امری طبیعی خواهد یافت و در مقابل هیچ محرکی واکنش نشان نخواهد داد و در نتیجه پایبندی به اخلاق والا برایش آسان می شود.

12- یک تصمیم بزرگ و موثر

بر زنان و مردان باایمان شایسته است که بر ترک خشم و پرهیز از آن عزم خود را جزم کنند، البته به استثنای خشم برای خدا و در راه خدا.                                                                                                             بنابراین، کسی که بر ترک عصبانیت مصمم نباشد، در روز قیامت نامه ای از اعمال خود در دست خواهد داشت که هزاران خشم در آن دیده می شود و در پی هربار خشمگین شدن، گناهی مانند: دشنام دادن، ناسزاگفتن، دروغ، غیبت، سخن چینی، کفران نعمت و ظلم به دیگران به چشم می خورد. در آن هنگام انسان نمی تواند وجود این همه گناه را توجیه کند.

اگر انسان در حق خود ستم روا دارد، سپس از کرده خود پشیمان شود و توبه کند، خدای منّان توبه او را پذیرفته، گناهانش را پاک می کند، اما اگر کسی تحت تأثیر خشم به دیگری ظلم کند و سپس پشیمان شود و در پی توبه کردن باشد، در صورتی خدای متعال توبه او را می پذیرد، که فرد مورد ستم قرارگرفته از او گذشت کند و او را ببخشاید. حال اگر انسان تصمیم به ترک عصبانیت بگیرد، موارد گناهان ارتکابی اش کم شده یا نابود می گردد.           

13- دوری از خشم در اختلافات

از سرشت و طبیعت آدمی است که در جامعه انسانی زندگی می کند خواه در جمع خانواده و خواه در میان همسایگان یا شریکان و دوستان و شهروندان و همکاران در شرکت یا بازار و یا کارگاه و گاه در این جمع اختلافی روی می دهد چه در نظر و دیدگاه، چه در اندیشه و تفکر. در اینجا ضروری است که انسان نهایت تلاش خود را به کار برد تا اختلاف نظر و اختلاف در فکر او را به خشم و عصبانیت نکشاند.

14- تبعات خشم

  اگر انسان تصمیم جدّی بر ترک خشم و عصبانیت نگیرد، چه بسا در روز قیامت در نامه اعمالش گناه خشم گرفتن و عصبانی شدن عرضه شود و ببیند که مثلاً هزاران بار دچار غضب و حالات و گناهان ناشی از غضب ـ العیاذ بالله ـ شده و پیامد آن و گناهان و معصیت های تابع غضب، مثل قطع صله رحم و ستم به والدین و خوردن مال دیگران و دروغ گفتن و غیبت و سخن چینی و اذیت رساندن به مؤمنان و ضرر زدن به سایر مردم را می بیند. آری؛ همه گناهان ناشی از غضب را می بیند. حال اگر تصمیم جدّی بگیرد عصبانیت و خشم را ترک کند و بر خود چیره و مسلط شود، در آن صورت در روز قیامت نامه اعمالش از گناه خشم و گناهان ناشی از خشم تهی یا دست کم بسیار اندک خواهد شد.

15- منشأ گناهان

منشأ بسیاری از جنایات بزرگ، قتل ها و خودکشی ها خشم است و با فرو خوردن خشم همه این جنایات از میان می رود. خدای متعال توان مهار خشم را به ما داده است و فقط کافی است تصمیم جدی بگیریم و از خدا و اهل بیت علیهم السلام مدد بخواهیم. حتی اگر دچار خشم شدید، استغفار کنید و از نو تصمیم خود را در این خصوص تجدید نمایید. حتی اگر صدبار هم این اتفاق افتاد، به همین نحو عمل کنید و چنین چیزی بهتر از آن است که انسان مهار خود را به دست قوه غضب بسپارد.