LOGIN
اخلاق
alshirazi.org
خواسته ها و باورها
کد 1039
نسخه مناسب چاپ کپی لینک کوتاه ‏ 19 آذر 1401 - 15 جمادى الأولى 1444

1- رمز سعادت

ریشه سعادتمندی، پیروی از حکم عقل و مقدم دانستن آن بر شهوات نفسانی است. هرکس در وجود خود باورها و خواسته هایی دارد. در فرهنگ اسلامی از باورها به عقل و از خواسته ها به شهوات تعبیر شده است. حتی کسی که کار ناپسندی انجام می دهد، در عمق وجود خود باور دارد که این کار او ناپسند است، ولی با این حال این باور خود را نادیده می گیرد و به خواهش های نفسانی خود عمل می کند. ریشه سعادتمندی آن است که هرکس در هر حال حکم عقل و وجدان خود را بر شهوات زودگذر ترجیح دهد.

2- کسب آمادگی برای مقابله با دشواری ها

انسان باید پیش از رسیدن به موقعیت های دشوار آمادگی لازم را کسب کند تا در دوراهی های خواسته و باور دچار لغزش نشود. کسب این آمادگی مستلزم آن است که انسان از قبل تصمیم قطعی گرفته باشد. کسی که از شب هنگام مهیای نماز صبح است و جداً تصمیم دارد به هرزحمتی که شده نگذارد نمازش قضا شود، هنگام صبح حتی اگر خسته و خواب آلوده باشد، بیدار خواهد شد و دو رکعت نماز صبح خود را به جا خواهد آورد.

3- پیکار باورها و خواسته ها

در وجود هر انسان دو دسته از نیروهای متضاد وجود دارند که نقش کلیدی و سرنوشت سازی در سعادت و شقاوت وی ایفا می کنند و پیوسته با یکدیگر در کشمکش و جدالند. این دو دسته از نیروها عبارتند از باورها و خواسته ها که از آن ها در لسان قرآن کریم و روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به عقل و شهوات تعبیر شده است.

 در حقیقت راز سعادتمندی انسان ترجیح دادن حکم عقل و باورها بر خواهش ها  و شهوات نفسانی است و هرکس اعم از پیر، جوان، زن و مرد حکم عقل خود را بر خواسته نفس مقدم بدارد، به همان اندازه پیروز و کامکار و سعادتمند خواهد بود.

4- تقدم باورها بر خواسته ها

سلمان، ابوذر، حبیب بن مظاهر، علی بن مهزیار، خواجه نصیرالدین طوسی (نخستین سازنده زیج [نام علمی است در اصول احکام علم نجوم و هیئت که تقویم را از آن استخراج می کنند] در جهان اسلام) و محمد بن زکریای رازی و دیگر انسان های بزرگ و نامدار هیچ کدام بزرگ و نامدار به دنیا نیامدند، بلکه از رهگذر مقدم داشتن باورها بر خواسته ها به این مقام رسیدند. شما نیز اگر خواهان سلامت دین و دنیا و رسیدن به خشنودی خدای متعال و عظمت دو جهان هستید، باید پیوسته شهوات نفس را قربانی حکم عقل کنید. با عزم و تصمیم راستین این کار آسان و ممکن می شود و هرکه صادقانه عزم خود را جزم کند، ان شاء الله توفیق الهی رفیق راهش خواهد بود.

5- نتیجه عمل به خواسته ها و باورها

خواسته ها معمولاً با لذات زودگذر نفسانی همراه است و اگر انسان حکم عقل خود را نادیده گرفته، در پی لذات نفس برآید، دچار پشیمانی دائم می گردد. این در حالی است که عمل به باورها هرچند مطلوب نفس آدمی نباشد، ولی ثمرات و برکات درازمدت بسیاری به همراه خواهد داشت. در دو راهی های زندگی اگر انسان لحظه ای تأمل کند و نتایج باورها و خواسته ها را به خوبی بسنجد، بی شک به حکم عقل خود رفتار خواهد کرد، ولی اگر حکم عقل را نادیده بگیرد و لذات و خواهش های نفسانی چشم و دلِ او را کور کند، زیان و پشیمانی جبران ناپذیری را به جان خواهد خرید. 

6- تاثیر ریشه ای باورها و خواسته ها

 حبیب بن مظاهر و شمربن ذی الجوشن دوست و همشهری و سال ها با هم بودند، ولی در نهایت هرکدام راه خودش را انتخاب کرد. تاریخ پر از این گونه عبارت هاست. اگر تاریخ را مطالعه کنیم، خواهیم دید که چه بسا دو برادر بوده اند که یکی پا در مسیر حق نهاد و دیگری راه باطل پویید. ریشه این مطلب آن است که خدای متعال در وجود همه ما اعم از کوچک، بزرگ، پیر، جوان، زن و مرد دو نیروی متضاد قرار داده است که عبارتند از باورها و خواسته ها. در زبان روایت از باورها به عقل و از خواسته ها به شهوات تعبیر شده است. هرکدام از ما در شبانه روز چندین بار بر سر دو راهی انتخاب میان باورها و خواسته ها قرار می گیریم. آن که در چنین دوراهی هایی باورها را بر خواسته ها و شهوات و لذات مقدم بدارد، رستگار می شود و کسی که خواسته ها را مقدم بدارد ـ هرچند ممکن است به لذتی زودگذر دست یابد ـ، در نهایت دچار پشیمانی خواهد شد. ریشه حبیب بن مظاهر شدن یا شمر شدن به همین مسأله باز می گردد، چراکه حبیب باورها را مقدم داشت و شمر خواسته ها را.

هریک از ما در هر مسأله ای پیش از هر کار باید تأمل کنیم و ببینیم در این مسأله چه چیزی به باورهای ما مربوط می شود و چه چیزی خواسته ها و شهوات ما را تأمین می کند.

در درون خانه و در مسائل خانوادگی ما هر روز با باورها و خواسته ها سروکار داریم. برای مثال در اختلاف میان زن و شوهر ممکن است زن بگوید حال که او از من قدرشناسی نمی کند و یا به من توجه ندارد، من هم با او قهر می کنم. این سخن خواسته زن است، ولی باور در این جا آن است که بگوید زنان هم می توانند مردان را تربیت کنند و ارتقا دهند، من با رفتار خوبم او را تربیت خواهم کرد. چنین زنی پس از چندین هفته یا چندین ماه موفق خواهد شد تا شوهرش را متنبه کند، در حالی که اگر به خواسته خود عمل می کرد، هم کانون زندگی شان تلخ می شد و هم موفق به تغییر دادن همسرش نمی گردید و به عبارت دیگر شوهرش در همان جهالت و رشدنیافتگی باقی می ماند.

البته اگر موفق نشد شوهرش را تغییر دهد و همچنان در قبال رفتارهای تند او با نرمی و سخنان گرم با او برخورد کرد، چنین زنی در حکم آسیه است که شوهرش از بدترین خلایق بود، ولی خودش در قرآن این گونه ستایش شده است: «وَضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِّلَّذِینَ ءَامَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ؛ خدا برای کسانی که ایمان آورده اند، زن فرعون را مثل می زند».

باید توجه داشته باشیم که ضرب المثل واقع شدن زن فرعون بدان معناست که او نمونه و الگویی است که خدا برای سرمشق گرفتن به ما معرفی کرده است. نکته دیگر اینکه زن فرعون فقط سرمشقی برای زنان نیست، بلکه خدای متعال در این آیه او را سرمشق تمام کسانی دانسته است که ایمان آورده اند. پس زن فرعون سرمشق زنان و مردان مؤمن است.

این مسأله در خصوص مردان نیز صادق است. مردان نیز باید در محیط خانه و در قبال ناخرسندی ها و اموری که نمی پسندند، بردباری پیشه کنند و به جای درافتادن به دام خواسته ها، باورها و عقل خود را حاکم کنند. اگر مرد در برابر اندک و بسیار زندگی خویشتن دار باشد و در برابر رفتارهای نامناسب زن رفتار مناسب نشان دهد، زن نیز به خود می آید و رفتارش را تغییر می دهد، البته در مواردی که زن علی رغم رفتار مناسب مرد تغییر نمی کند، مرد چیزی را از دست نداده و به وظیفه خود عمل کرده است. هرگز در تاریخ گزارش نشده است که امام حسن علیه السلام در مقابل جعده ـ که در نهایت شقاوت و بدی بود ـ رفتار تندی از خود نشان داده باشند و این حلم و اخلاق والای حضرت باید سرمشق ما واقع شود.

ایشان در پایان فرمودند: «تمام این امور محتاج تمرین و صبر است و شاید در ابتدا دشوار جلوه کند. اما باید دانست که تمام راه ها از گام اول شروع می شوند و کسی که در راه خیر قدم بگذارد، خدا او را یاری خواهد نمود. نکته مهم این است که بدانیم هرکس همان گونه خواهد شد که خودش انتخاب کرده است.

7- باورها و خواسته ها

هر انسانی شهوات و خواسته هایی دارد که دوست دارد دیگران هم بدانند و در مقابل آن خدای متعال چیزهایی در انسان قرار داده که آن باورهای اوست و البته این باورها غیر از خواسته هایی است که خدای حکیم در قرآن کریم آن را به «نفس لوّامه» تعبیر فرموده است. انسان باید سعی کند در زندگی خود بر باورهایش تکیه کند، مثلاً انسانی که چیزی را نمی داند، جزء باورش است که باید از کسی که می داند سؤال کند و این چیزی است که خدای تبارک و تعالی انسان را به آن تفضیل داده است، لذا باید بکوشیم به چیزهایی که باور داریم، پایبند گردیم. دو کار است که هم خدا خیلی آن را دوست می دارد، و هم سبب ترک خیلی از معاصی است و نیز از مواردی است که در روایات تأکید شده که سعادت زاست در عین آنکه سهل و آسان است.

این دو کار تنها مشکلشان در تصمیم گرفتن بر انجام آن است و آن اینکه انسان سعی کند همیشه خوش اخلاق باشد و با مردم با روی گشاده برخورد کند، حتی با کسی که با او دشمنی دارد. مورد دوم خدمت به مردم و گره گشایی از کار آنان است، لذا باید سعی کنید در حدّی که می توانید، گره از کار مردم باز کنید.

8- انسان در گرو اعمال خود

«مَّآ أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَمَآ أَصَابَكَ مِن سَیئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ؛ هر خیرى كه به تو رسد، از جانب خداست، و هر شرى كه به تو رسد، از جانب خود توست».

 تمام كارهایى كه از انسان سر مى ‏زند یا حسنات و كارهاى سودمند است، یا سیئاتى كه از آن شر و زیان ‏بر می خیزد. این آیه شریفه به ما گوشزد مى‏ كند كه هر سود و خیرى كه به ما مى ‏رسد، ازسوى خداى متعال است، زیرا خداى متعال براى هیچ ‏كس شر و زیان را نمى‏ خواهد. در مقابل، تمام بدى‏ ها و مصیبت ‏هایى كه به انسان مى ‏رسد از جانب اوست و هر بلا و امر ناخوشایندى كه انسان بدان دچار مى‏ شود، ریشه در اعمال خود وى دارد.

 همه ما مخاطب این آیه شریفه هستیم. انسان بنا به سرشت و طبع خود نسبت به خود خوش ‏گمان است. از رسول گرامى اسلام صلى الله علیه وآله روایت شده است كه فرمودند: «یبصر أحدكم القذاة فی عین أخیه ویدع الجذع فی عینه؛ هركدام شما خاشاكى را در چشم برادر خود مى‏ بیند، ولى شاخه یا تنه درخت را در چشم خود نمى‏ بیند». یعنى در قبال مردم به اصطلاح مو را از ماست مى ‏كشیم و عیوب كوچك آنان را به خوبى مى‏بینیم، ولى عیوب خود را هرچند بزرگ باشد تشخیص نمى‏دهیم.

 این آیه به ما مى ‏گوید چه ‏بسا یكى از شما كار ناپسندى انجام دهد و اثر منفى آن كار ده یا بیست سال بعد - با كم و زیاد - ظاهر شود و چه ‏بسا كه ثمره آن كار ناشایست هنگام جان دادن و مرگ خود را نشان دهد. بنابراین، اگر شخصى با مشكل یا امر ناپسندى مواجه شد، نباید دچار شگفتى شود و بگوید چرا این بلا بر سرم آمد؟ زیرا ممكن است ریشه‏ هاى آن اتفاق ناخوشایند به بیش از پنجاه سال قبل بازگردد و او آگاه نباشد. خداى متعال براى هرچیز قدر و اندازه و حدى قرار داده و مقادیر الهى دگرگونى ‏ناپذیر است.

9- نبرد باورها و خواسته ها

در نبرد باورها و خواسته ها دو نیرو در انسان نهفته است:

1. آن چیزی که انسان به آن ایمان و باور دارد که اعتقادات نامیده می شود؛

2. تمایلات نفسانی که شهوات خوانده می شود.

این دو نیرو در تمام عرصه های زندگی، در امور داخلی و خانواده، در تعامل پدر و فرزند، همسران، در محیط تحصیل و کار، در حال بیماری یا سود و زیان در تجارت، همیشه با یکدیگر در حال منازعه و رویارویی هستند.

پایبندی به اعتقادات و دوری جستن از تمایلات نفسانی و تن ندادنِ به آن به یک چیز بستگی دارد و آن تصمیم و اراده و عمل به آن است، یعنی انسان برای چند ثانیه با خود بیندیشد که اعتقادات و ایمانش چیست، از آن پیروی کند و تمایلات و شهوات نابود کننده خود را بشناسد و از آن روی برتابد. به دیگر بیان، انسان همیشه به اعتقادات خود پاسخ مثبت و به تمایلات و هوای نفس خود جواب منفی دهد.

10- ریشه در خود ماست

ریشه بسیاری از دردها و رنج های روحی ما به خود ما باز می گردد و روح ما از چنان نیرو و توانی برخوردار است که می تواند این رنج ها را هضم کند بدون اینکه به ما کم ترین آسیبی برسد. بنابراین، درمان دردهای ما نیز در وجود خود ماست. این یک مطلب بسیار ریشه ای و مهم است که هرکس بدان توجه و عمل کند، از بسیاری از اندوه های بیهوده دنیوی آسودگی می یابد.

وجود انسان مرکب از قوای گوناگون و متضادی ازجمله خواهش ها و باورها است. خواهش ها یا شهوات ناظر به بعد جسمی و حیوانی انسان و باورها ناظر به بعد روحی اوست. صلاح آدمی در آن است که هنگام تقابل خواهش ها و باورهایش باور و ایمان خود را مقدم بدارد و به خواهش های نفسانی اعتنا نکند.

11- محاکمه براساس مقام ثبوت

دنیاطلبى و آخرت طلبى هركدام یك مقام ثبوت دارد و یك مقام اثبات و به عبارت دیگر یك مقام «بود» دارد و یك مقام «نمود». خداى متعال كه نسبت به خفایا و نهفته ‏هاى دل بندگان داناست، در روز قیامت براساس مقام ثبوت مردم را محاكمه مى ‏كند و هیچ كس نمى ‏تواند افعال و اقوال خود را انكار كند، زیرا هركس از در انكار و پرده افكندن بر كردار ناپسند خود درآید و بخواهد خود را به گونه‏ اى غیر از آنچه هست بنمایاند و«اثبات» كند، پروردگار دانا، هزاران شاهد عادل ازجمله قلب و جوارح او را به سخن مى‏ آورد و به زیان او گواهى مى ‏دهند و ماهیت او را فاش مى ‏كنند.

به عبارت روشن ‏تر اگر كسى براى دنیا ترك دنیا كرد و عمرى خود را زاهد و پرهیزگار نشان داد تا در میان مردمان جلوه كند و جایگاهى به دست آورد، ممكن است در دنیا موفق شود و با ظاهرسازى خود را آخرت طلب معرفى و آن را اثبات كند، اما در قیامت خداوند كه از ثبوت و وجود و باطن او آگاه است، با او براساس حقیقت وجودى ‏اش رفتار مى‏ كند و دنیادوستى ‏اش را فاش مى‏ سازد.