LOGIN
اخلاق
alshirazi.org
دنیا
کد 852
نسخه مناسب چاپ کپی لینک کوتاه ‏ 19 بهمن 1400 - 6 رجب الأصب 1443

1- حقیقت دنیا

هیچ کس را نمی توان یافت که در امور دنیوی مشکلی نداشته باشد. خدای متعال این جهان را به انواع بلاها آکنده است. امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره دنیا فرموده اند: «دارٌ بالبلاءِ مَحفوفَةٌ وبالغَدرِ مَعروفَةٌ؛ دنیا خانه ای است که از همه سو به بلا احاطه و به نیرنگ شناخته شده است». تعبیر «محفوف» در زبان عربی به درختانی که برگ های انبوهشان بر یکدیگر پیچیده است اطلاق می شود. در حقیقت زندگی این دنیا با گرفتاری های کوچک و بزرگ درهم پیچیده است.

2- آنچه خواهد ماند

هرقدر که انسان در دنیا بماند و به آباد کردن آن بپردازد در نهایت بار سفر می بندد و دنیا را ترک می کند؛ چراکه دنیا ناپایدار و زائل شدنی و هرآنچه در آن هست نیز ناپایدار است، مگر یک چیز و آن هرچیزی است که برای خدای تبارک و تعالی باشد.

از مصادیق چیزهایی که از آن خداست: کلام نیکو، انفاق در راه خدا و در راه زنده نگه داشتن امر اهل بیت صلوات الله علیهم و تشویق و ترغیب دیگران بر آن و حضور و مشارکت در این امر و تحمل خستگی ها و مشکلات این راه است.

3- دنیا خانه سختی ها

 خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ؛(انشقاق/6) ای انسان، به تحقیق که تو با تلاش و رنج به سوی پروردگار خود می روی و او را ملاقات خواهی کرد».

این خطاب ازسوی خدای متعال است و مخاطبان آن تنها مردان یا زنان نیستند، بلکه همگان مورد خطاب قرار دارند. واژه «کدح» در زبان عربی به معنای خستگی و سختی فوق العاده است، نه خستگی و سختی معمولی و متعارف یا صدمه دیدن و در تنگنا قرار گرفتن، بلکه فراتر از این هاست و این خستگی و سختی قرین زندگی انسان ها تا پایان عُمر و به دیدار خدای متعال شتافتن است. از این رو انسان باید به نیکی بداند که این دنیا سرای کامجویی، استراحت و آسایش نیست، بلکه جایگاه خستگی و سختی فراوان و فوق العاده است، چه اینکه قرآن کریم آن را اساس در زندگی هر انسانی قرار داده است.

این خستگی و سختی طاقت فرسا گاهی برای به دست آوردن لقمه ای نان است و زمانی دست و پنجه نرم کردن با بیماری و درمان آن است و وقتی دیگر با داشتن همسایه ای بد، همدمی بدخو، حاکمیتی بد، دم خور بودن با افراد نکوهیده و گاهی نیز به هنگام هدایت مردم به راه راست و روشن ـ که کار پیامبران، اولیا و مقربان خدای سبحان است ـ چهره می نماید.

4- ارزش دنیا در نزد خدا

 روزی پیغمبر خدا صلی الله علیه وآله به همراه اصحابشان از محلی می گذشتند. در آن روزگار مردم زباله های خود را در گوشه ای می نهادند. حضرت از کنار زباله دانی گذشتند که بزغاله یا بره گوش بریده و مرده ای را روی آن افکنده بودند. حضرت از صحابه پرسیدند: این بزغاله چقدر می ارزد؟ عرضه داشتند: اگر زنده بود، شاید یک درهم نیز ارزش نداشت. پیامبر فرمودند: دنیا نزد خدا از این هم بی بهاتر است.

همه ما در دنیا و گرفتار دنیاییم و چاره ای نیست. دنیا فقط به معنای پول نیست بلکه پول تنها یکی از مظاهر دنیاست. مال، تجارت، علم، عزت و آقایی هرکدام جزء مظاهر دنیا هستند و این امور همگی نزد خدا از یک مردار بی ارزش تر است. هرچیزی نزد مردم دنیا ارزش داشته باشد، خواه هرچه باشد، نزد خدا بی ارزش است. نکته این جاست که ما از خدا همه چیز می خواهیم، ولی چیز باارزشی برای تقدیم به درگاه الهی نداریم. ما از خدا عافیت، عاقبت به خیری، آمرزش، هدایت، سلامت، بهشت، مغفرت برای اموات و ... می خواهیم، ولی در برابر آن چیز ارزشمندی نداریم و همه چیزهایی که در دست ماست حتی توفیق دعا و طاعت نیز از ناحیه لطف خداست. ما در برابر این همه امور باارزش از دنیا یا همان چیزی می گذریم که در درگاه الهی از مردار بی ارزش تر است. امام سجاد علیه السلام در دعای ابوحمزه ثمالی ـ که در ماه رمضان خوانده می شود ـ و همچنین در دعاهای دیگر بر تهیدستی خود تکیه می کنند و تأکید می نمایند حتی توفیق دعا نیز از جانب خداست و انسان از جانب خود هیچ ندارد.

عزت، قدرت و ثروت دنیوی و حتی کوهی از طلا نزد خدا ارزش ندارد. آنچه نزد خدای متعال ارزشمند است فقط و فقط ایمان و عمل صالح است که در جای جای قرآن بارها مورد تأکید قرار گرفته است. برای نمونه در قرآن آمده است: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَی لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ؛ کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند، خوشا به حالشان و خوش سرانجامی دارند». همین اموری که نزد ما ارزش دارد در زمان ظهور حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف چنان فراوان می شود که از ارزش می افتد. در آن زمان چه بسا به قدری ثروت فراوان شود و نعمت به وفور در دسترس مردم باشد که طلا و نقره و پول با خاک و ریگ و امور بی ارزش برابر گردد.

5- بازگشت پس از مرگ

 پس از مرگ نمی توان به این دنیا بازگشت و «رجعت» فقط برای معصومان علیهم السلام و برخی از مؤمنان خالص ممکن است. از این رو شایسته است که در این دنیا چنان زندگی کنیم که در آخرت اهل سعادت و کامیابی باشیم و چنان رفتار نکنیم که خدای ناکرده در آن جهان حسرت و پشیمانی دامن گیرمان شود و یا بابت کوتاهی هایی که در دنیا مرتکب شده ایم، از خدا بخواهیم ما را به دنیا بازگرداند. در آن جهان بسیاری از مقصران از خدا طلب رجعت می کنند تا تدارک مافات کنند و کوتاهی هایی را که در زمینه حق الناس و حقوق الهی از آنان سر زده است، جبران نمایند. در روایت آمده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «یا علی، تارک الزکاة یسأل اللهَ الرجعة إلی الدنیا وذلک قول الله عزوجل؛ حتی إذا جاء أحدهم الموت قال رب ارجعون؛ یا علی، کسانی که در دنیا از دادن زکات خودداری کرده اند، در قیامت از خدا می خواهند آنان را به دنیا بازگرداند و این معنی گفتار خدای متعال است که می فرماید: هرگاه یکی از آنان را مرگ فرا رسد می گوید: خدایا مرا به دنیا بازگردان [تا اعمال شایسته به جا آورم]».

 بر این اساس لازم است انسان تا زمانی که هنوز در این دنیاست پیوسته خود را برای حیات اخروی آماده کند؛ بدین معنا که اگر در عبادات و ادای حقوق والدین، همسر، فرزندان و دیگر مردم کوتاهی نموده یا اموری چون مال مردم خوری، تقلب، سوء خلق و ... از او سر زده است، در پی جبران برآید.

6- استفاده از دنیا به مقدار نیاز

شارع مقدس به ما فرمان داده به مقدار حاجت ـ و نه بیشتر ـ از دنیا استفاده کنیم. برای نمونه لازم است انسان برای پوشاندن تن و حفظ کرامت خود لباس بپوشد، با کسانی که زندگی می کند به مدارا رفتار نماید و کارهایی از این قبیل ...؛ چراکه این امور از ضروریات زندگی است. اما اینکه انسان همه وقت و اندیشه و انرژی و تلاش خود را فقط صرف دنیا کند، امری است که شارع نمی پسندد.

به همین سان لازم است انسان اسباب آسایش خود را به قدر ضرورت فراهم کند. نیز لازم است اسباب آسایش کسانی را که با وی زندگی می کنند نظیر والدین، همسر، فرزندان، خویشاوندان، دوستان، همسایگان و همکاران را فراهم کند و حتی همیشه وهمه جا آسایش آنان را بر آسایش خود مقدم بدارد.

7- صرف عمر در راه دنیا

فرض کنیم کسی مقداری طلا را در دریا بیندازد، در این صورت درست است که چنین سرمایه ای را از کف داده ولی چه بسا شخص دیگری با غواصی در دریا به آن سرمایه دست یابد و از آن استفاده کند. اما کسی که وقت خود را تماماً صرف دنیا و امور دنیوی کند و به خاطر امور غیرلازم و چیزهایی که شرع انور آن ها را ضروری تشخیص نداده است سرمایه عمر را فدا کند، بی شک این کار او هیچ سودی برای او و دیگران دربر نخواهد داشت.

8- بی ارزشی دنیا

شیوه رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله چنین بود که هرگاه از سفر به مدینه باز می گشتند، قبل از هرجای دیگر به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها می رفتند و نزد ایشان درنگ می کردند. یک روز که رسول خدا صلی الله علیه وآله در سفر بودند، ایشان برای استقبال از قدم مبارک پدر و همسرشان دو دستبند، دو گوشواره و گردنبندی از نقره [یا برگ درخت، چرم یا چیز دیگر] ساخت و پرده ای به در آویخت. هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله به مدینه و خانه دخت بزرگوارشان آمدند مدت زیادی در خانه درنگ کردند. از این رو اصحاب ایشان نمی دانستند منتظر بایستند یا بروند اما حضرت از خانه بیرون آمدند و در حالی که آثار خشم در چهره شان پیدا بود به منبر رفتند. حضرت زهرا سلام الله علیها گمان کردند علت این امر گوشواره و گردنبند ایشان است. لذا گوشواره ها و گردنبند و دستبند خود را به همراه آن پرده نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله فرستادند و پیغام دادند: دخترتان سلام می رساند و می گوید: اینها را در راه خدا خرج کنید. وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله این مطلب را شنیدند سه بار فرمودند: [سرانجام کار را] انجام داد، پدرش به فدای او باد. [آن گاه] فرمودند: دنیا از [آنِ] محمد وآل محمد نیست. اگر دنیا به قدر بال مگسی نزد خدا ارزش می داشت هیچ کافری حتی یک جرعه آب هم نمی نوشید. پس از آن رسول خدا صلی الله علیه وآله برخواستند و نزد حضرت زهرا سلام الله علیها رفتند.

منظور از «دنیا» مفاهیم گوناگونی چون ثروت، شخصیت و آبروی اجتماعی، صحت و سلامت بدن، داشتن فرزندان، لذت های جسمی چون خوردنی ها و آشامیدنی ها و پوشاک و مسکن و جز آن است. این مجموعه و امور مشابه آن همگی «دنیا» به شمار می روند. انسان به طور طبیعی و بنا به اقتضای نفس اماره خود پیوسته جویای دنیا و امور دنیوی است تا از آن کام گیرد.

اگر هدف اول و آخر انسان به دست آوردن دنیا و بهره بردن از زرق و برق آن باشد، زندگانی سختی خواهد داشت، اما اگر هدف اصلی وی خدای متعال باشد و در عین حال در زندگی خود از دنیا و متاع دنیوی به قدر حاجت بهره بگیرد در همین دنیا و حتی پیش از رسیدن به آخرت سعادتمند خواهد بود. در روایت است که امام صادق علیه السلام از پدران ارجمندشان به نقل از رسول گرامی اسلام صلوات الله علیهم اجمعین فرمودند: «إن الله عزّوجل أوحی إلی الدّنیا أن أتعبی من خَدَمَکِ واخدمی من رَفَضَکِ؛ خدای متعال به دنیا وحی فرمود: کسانی را که خدمتکار تو هستند به رنج و خستگی افکن و خادم کسانی باش که به تو پشت می کنند».

خوشبختی واقعی آرامش روحی انسان است و این امر چیزی است نادیدنی که انسان آن را در عمق جان حس می کند و این آرامش را در زندگی خود می یابد. بنابراین، نه ثروت می تواند این آسایش را در اعماق وجود انسان بنشاند و نه خانواده و سلامت جسمی و اموری از این قبیل می توانند این احساس را ایجاد کنند چراکه این امور هیچ کدام روح انسان را کمال نمی بخشد. چه بسا تمامی این امور در یک انسان موجود باشد ولی او از نظر روحی و در ژرفای جان خود احساس آسودگی نکند.

زنان و مردانی که حقیقتاً ایمان دارند و در ایمان خود صادقند در همه حال سعادتمندند، چه ثروتمند باشند یا نباشند، خواه از سلامت جسمی برخوردار باشند یا نباشند و چه فرزند داشته باشند و چه نداشته باشند. چنین مردمی زندگی آرام و گوارایی دارند، هرگز به بیماری های عصبی مبتلا نمی شوند، دست به خودکشی نمی زنند و هرقدر آماج مصیبت های دشوار و گوناگون قرار گیرند، کفران نعمت خدا نمی کنند.

هرکس ـ اعم از زن و مرد، پیر و جوان ـ می تواند در زندگی خود به خوشبختی دست یابد و این کار از رهگذر پشت کردن به دنیا و وانهادن آن میسر است؛ بدین معنا که دنیا و زر و زیور آن تمامِ هدف و همت وی نباشد، نه اینکه به قدر حاجت از آن برنگیرد.

9- دنیا فرصتی تکرارنشدنی

 دنیا فرصتی در عرصه ایفای نقش و موضع گیری است. به عنوان مثال، سلام دادن از دو کلمه «سلام علیکم» تشکیل شده است. در حدیث شریف آمده است که انسان هنگام ورود به منزل، محل کار و وارد شدن بر کسی یا در هنگام عبور از گذرگاه ها، با این دو لفظ سلام بدهد و نیز اگر همسران، برادران، خواهران، فرزندان، پدران و مادران چنین کنند، به ازای هر سلام، نود حسنه برای آنان ثبت خواهد شد.

با این توصیف اگر انسان در روز صدبار سلام کند، نُه هزار حسنه به دست خواهد آورد و این آسان ترین راه برای کسب حسنات است.

امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیهما السلام فرمایشی به این مضمون دارند که چون انسان مؤمن از دنیا برود، دیگر نخواهد توانست حسنه ای برای خود کسب کند و این بدان معناست که پرونده و نامه اعمال او بسته شده و دیگر چیزی بر ضد یا به نفع او در نامه اش ثبت نخواهد شد و در به دست آوردن کمترین حسنه و پاداش، که همان ثواب گفتن «سلام علیکم» است عاجز خواهد ماند، بلکه در سرای دیگر همانی خواهد داشت که در دنیا پیشاپیش فرستاده است.

فرصت دنیا را با کسب دو امر غنیمت شمارید: اول تزکیه نفس است. قرآن کریم در این معنا می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا؛ که هرکس نفس خود را تزکیه کرده، رستگار شده»(شمس/9).

از این رو انسان باید همه روزه نفس خود را به وسیله ارتباط با خدای متعال و توسل به اهل بیت علیهم السلام و اخلاق نیکو و فعالیت بپیراید، تهذیب و تزکیه نماید و در معرض رشد و پیشرفت قرار دهد.

دوم هدایت و راهنمایی دیگران است؛ بدین معنا که هرآنچه در زمینه عقاید، اخلاق و احکام فراگرفته است، به دیگران نیز بیاموزد و مطمئن باشید که همین امر را خدای متعال برای انسان ثبت کرده، ذخیره آخرت او قرار خواهد داد.

10- معنای دنیا و امتحانات آن

منظور از دنیا تمام امور و شئونى است كه براى آخرت انسان سودى در بر ندارد. خوردن، آشامیدن، خفتن، زندگى، زن، فرزند، بستگان، ریاست، حكومت، تلاش براى كسب مال و مسائلى از این دست كه آرایه ‏هاى دنیاست، تماماً بازى و سرگرمى است، ولى همین بازى ‏ها در نوع سرنوشت انسان در دارالكرامة اثر مستقیم و قطعى دارد. وقتى كودكى را به سرگرمى و بازیچه‏ اى مشغول مى ‏كنند تا پرداختن به شئون ناخواسته را از یاد ببرد، او را سرگردان كرده ‏اند. دنیا سراى لهو و مشغله است براى هدفى و خداى متعال همه ما را در دنیا مشغول كرده و بدین وسیله ما را مى ‏آزماید، به یكى چنان ثروت داده كه از شمردنش در مى ‏ماند و دیگرى را چنان تهى دست ساخته كه از تهیه نان شب ناتوان است.

11- تعریفی از دنیا

حضرت سیدالشّهدا علیه السلام  روز عاشورا و در آخرین ساعات عمر شریف

خود فرمودند: «الدنیا حلوها ومرها حلم؛ شیرینى و تلخى دنیا به تمامى خواب است».

این جمله در عین كوتاهى، دنیایى معنا را در خود نهفته است كه درك معناى آن ضامن سعادت دنیا و آخرت انسان است.

گاه انسان در زندگى خود با مشكلات فراوانى دست به گریبان است كه همواره روح و جسم او را مى ‏آزارد، به گونه‏ زاى كه در جزئى ‏ترین مسائل زندگى ذره ‏اى آسایش فكرى ندارد. همین انسان ممكن است در خواب و رؤیا با عكس آنچه در عالم واقعیت با آن رو به رو است مواجه مى ‏شود، یعنى خوشى‏ هاى زندگى را مى ‏بیند، آسایش و راحتى خیال را مى ‏بیند، اما وقتى بیدار مى ‏شود، در واقعیت زندگى خود باز با همان مشكلات و معضلاتى كه دارد رو به رو مى ‏شود. در این هنگام است كه در مى ‏یابد تمام آن خوشى‏ ها رؤیا بوده است. از همین رو حضرت سیدالشّهداعلیه السلام تمام خوشى‏ ها و ناخوشى هاى دنیا را نسبت به سراى آخرت رؤیایى بیش نمى خواند. حقیقت امر نیز چنین است كه تمام آسایش این جهان در مقابل نعمت‏ هاى آخرت هیچ است.

12- ناچیز بودن دنیا در برابر آخرت

به راستى انسان چند سال عمر مى ‏كند؟ سى سال؟ چهل سال؟ شصت سال؟ صد سال؟ یا بیشتر؟ حال هر چه فرض كنیم شخصى در تمام عمر طولانى خود همواره خوشبخت بوده و درد و رنج و هیچ نوع گرفتارى ای را لمس نكرده است كه البته در این دنیا از محالات بوده و این خصوصیات فقط در خور دنیاى باقى و بهشت خداست. ما فرض مى ‏كنیم و فرض محال نیز محال نیست.

با این فرض، عمر صد ساله انسان در این دنیا در برابر عمر هستى، به مانند لحظه ‏اى است. آخرت كه از جاودانگى برخوردار است جاى خود را دارد و به یقین هرچه انسان در این دنیا عمر كند، در برابر آخرت هیچ است.

باز فرض كنیم آقا یا خانمى صد سال عمر مى ‏كند و در طول این مدت هیچ گاه روى بد زندگى را نمى ‏بیند، همیشه خوش و شاد بوده و درد و مشكلى را تجربه نمى‏ كند. زمانى كه بر حسب اتفاق و به هنگام خواب شبانه دچار كابوسى وحشتناك مى‏ شود، اما پس از بیدار شدن باز روى خوش زندگى به او لبخند مى‏ زند.

به مصداق فرمایش حضرت سیدالشّهدا علیه السلام (الدنیا حلوها ومرها حُلم) تمام تلخى‏ ها و شیرینى ‏هاى دنیا همچون خواب و رؤیاست. نسبت این خواب و رؤیا به واقعیت‏ هاى زندگى به علت كوتاهى لحظه‏ هاى خواب و رؤیا به هیچ وجه قابل قیاس با طول عمر آدمى نیست. در چنین صورتى مسلماً نسبت خوشى‏ ها و ناخوشى ‏هاى این دنیا با خوشى و تلخ كامى عالم نامتناهى و جاودان آخرت نیز قابل مقایسه نیست. به دیگر سخن، همان طور كه یك لحظه كابوس دیدن در برابر آسایش 80 ـ 100 ساله هیچ است، تلخ كامى یك عمر هرچند طولانى باشد، در برابر آسایش ابدى آخرت هیچِ مطلق است.

13- دنیا، دار عمل

دنیا به فرموده اهل بیت علیهم السلام محل عمل است: «الیوم عمل ولا حساب؛ امروز روز عمل است نه حساب».

اینجا جاى كار و تلاش، و بهشت جاى آسایش روح و تن است. خداى متعال براى گناه كاران نیز جهنم قرار داده و برزخ هم میان این دو است كه دو نمونه از بهشت و جهنم است.

آرى، جزء عمل و كردار این است كه انسان اسراف و زیاده روى نكند و تفریط و كوتاهى را نیز وانهد و حد و اندازه را رعایت كند. كالاى هزار دینارى را نه، نهصد دینار بفروشد و نَه هزار و صد دینار كه در صورت نخستین زیانكار خواهد بود و در صورت دوم كسى كالاى او را نخواهد خرید و از این جهت زیان بزرگ ترى یعنى برباد دادن عمر متوجه او خواهد شد. پس باید اندازه نگه دارد كه گفته ‏اند: «اندازه نگه دار كه اندازه نكوست».

14- متاع قلیل

برخى از حكما گفته ‏اند خداى متعال دنیا را متاع قلیل خوانده و فرموده است: «قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ؛ بگو بهره دنیا ناچیز است». در حالى كه زندگى واقعى را فقط زندگى اخروى مى ‏داند و مى‏ فرماید: «وَ إِنَّ الدَّارَ الْأَخِرَةَ لَهِی الْحَیوَانُ؛ زندگى حقیقى همانا در سراى آخرت است».

 اینكه خداى متعال زندگى دنیا را «متاع قلیل» خوانده است، فقط از باب همراهى با عقول اندك ماست. خداى متعال از باب مماشات با ما دنیا را متاع قلیل خوانده است، ولى اگر نیك بنگریم در واقع دنیا اصلاً «متاع» نیست. از این رو خداى متعال دنیا را بازى و لهو خوانده و فرموده است: «وَ مَا هذِهِ الْحَیوةُ الدُّنْیآ إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ؛ زندگى دنیا جز بازیچه و سرگرمى نیست». درست مانند ما بزرگسالان كه هنگام سخن‏ گفتن با اطفالى كه بازى مى ‏كنند، بازیچه‏ هایشان را كه در نظر خودشان خانه و متاع است، متاع و كالا و خانه مى ‏خوانیم و خودمان را به قدر عقولشان تنزل مى دهیم.

15- معنای زینت در قرآن

زینت عبارت است از ظاهر بیرونى یا همان كه در تعبیر امروزین بدان «دكور» مى ‏گویند. در زبان عربى به سلمانى و آرایشگر كه موهاى سر را كوتاه مى ‏كند و مى آراید «زیّان» گفته مى ‏شود.

 زندگى در دنیایى كه اكنون در آنیم همانند خانه ‏اى است كه از ستون، سقف، دیوارها و در عین حال آرایه‏ هایى ساخته شده است. در هر خانه ستون، دیوارها، سقف و ماده تشكیل ‏دهنده آن نظیر سیمان، آجر، آهن و چوب و ... امورى اساسى است كه زیربنا و بنیاد خانه را تشكیل مى‏ دهد و بدون این موارد سرپناهى ایجاد نمى‏ شود و اصلاً خانه ‏اى صورت نمى ‏بندد. اما چراغ ‏ها، پرده ‏ها، رنگ و دیگر امور مربوط به ظاهر خانه زینت خانه ‏اند و خانه بدون آن ها هم مى ‏تواند ایجاد شود.

 حال كه این مقدمه را دانستیم مى‏ گوییم خداى متعال ثروت و فرزند را در زندگى انسان از نوع دوم دانسته است؛ بدین معنا كه اگر انسان تندرست و داراى اراده ‏اى سالم باشد و به قسمت الهى خشنود باشد، اساس زندگى او كامل است و جز آرایه و ظاهر - كه همان دارایى و فرزند و جز آن باشد- چیزى كم ندارد. بنابراین، ثروت و نسل نیز در این زندگى عناوینى ثانوى و فرعى است و بدون آن نیز مى‏ توان دنیا داشت و زیست؛ زیرا این امور ستون تشكیل‏ دهنده این دنیا نیستند. از همین‏ روست كه خداى متعال فرموده است: «الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیوةِ الدُّنْیا؛ مال و فرزند زیور زندگى این دنیاست».

16- معنای مال

مال در لغت از ریشه «م ى ل» برگرفته شده و بنا به گفته علماى صرف الف آن منقلب از یاء است. میل به معناى رغبت و خواهش است و روشن است كه صاحب مال و ثروت به سمت آن تمایل و رغبت نشان مى‏ دهد. كسى ‏كه دینارى چند دارد، دلش آن ها را مى خواهد پس آن چند دینار هم «مال» هستند. فرش، زمین، مزرعه، مستقلات، خانه، باغ، طلا، نقره، سهام شركت‏ ها و ... همگى مال اند؛ زیرا دل انسان به سمت آن ها كشیده مى ‏شود و میل به چنگ آوردن آن ها را دارد. كسى ‏كه یكى از امور یادشده را دارد، دلش نسبت به آن تمایل دارد و پیوسته به این مى ‏اندیشد كه ارزش و بهاى آن در روزهاى آینده افزوده یا كاسته مى ‏شود و پیوسته از این دست اندیشه ‏ها دارد.

 این در حالى است كه دارایى انسان فقط تا زمانى‏ كه در این جهان است همراه اوست و اگر مرد رابطه او با ثروتش گسسته مى ‏شود. ممكن است یك شخص میلیونر فقط در طى چند ثانیه یك چك چند میلیونى بنویسد و آن را امضا كند. این چك در زمان حیات آن شخص به اندازه مبلغ مندرج در آن ارزش دارد ولى به محض آنكه آن شخص بمیرد دیگر نمى ‏تواند با نوشتن چیزى حتى یك ریال را هم جا به ‏جا كند. به محض آنكه روح از بدن او جدا شود، دیگر صاحب آن ثروت عظیم نیست، بلكه درباره او مى‏ گویند صاحب آن ثروت عظیم بود.

17- نگاهی به دنیا

دنیا در لغت از «دنو» و نزدیكى است و شاید وجه نامگذارى آن بدین تعبیر این باشد كه در قیاس با آخرت به ما نزدیك ‏تر است. شاید هم از «دنائت» باشد كه در آن صورت به معناى چیز پست و بى ‏ارزش خواهد بود. البته این نام شایسته این جهان است؛ زیرا خداى متعال نیز آن را متاع قلیل، یعنى بى ‏ارزش توصیف كرده است در حالى كه زندگى واقعى و حقیقى را مربوط به جهان آخرت دانسته است. خداى متعال در این آیه زندگى این جهان را «دنیا» نامیده و مال و فرزندان را زیور دنیا و نه اساس و زیربناى آن توصیف كرده است. بر این اساس شخص میلیونرى كه محكوم به اعدام شده و مقرر شده است كه فردا به دار آویخته شود از این زیور به اندازه كافى برخوردار است، ولى از ستون زندگى دنیا بى ‏بهره است و لذا آن زیور هم سودى به حال وى ندارد.

 در مقابل، كسى‏ كه زندگى آسوده و آرامى دارد و از زندگانى خود خرسند است و هرچند ثروت و فرزند نداشته باشد، از زندگى این جهان برخوردارى كامل دارد؛ زیرا همچنان كه گفتیم ثروت بیش از یك تمایل و كشش نیست و فقط تا هنگام مرگ به همراه انسان است، البته در صورتى‏ كه فرزندان انسان اولاد صالحى باشند.

18- هفت معنای مهم

خداى متعال ثروت این جهان را نه اساس بلكه مایه زینت این جهان مى‏ داند و ازسوى دیگر در برابر حیات جهان باقى و علیا از این جهان با تعبیر «دنیا» یاد مى ‏كند. اما همین مال كه زینت زندگى بى ‏ارزش این جهان است در صورتى‏ كه در راه خدا مصرف شود، چنان ارزشى پیدا مى ‏كند كه خداى متعال با هفت ویژگى و وصف مثبت از آن یاد مى‏ كند. آن اوصاف عبارتند از:

 1. باقیات؛

 2. صالحات؛

 3. خیر؛

 4. عند ربك (این تعبیر نوعى ارزش ‏گذارى والا ازسوى خداست. چیزى كه حتى آن قدر ارزش ندارد كه اساس و مفهوم حیات بى ‏ارزش دنیا قرار گیرد، مى‏ تواند چنان باشد كه نزد خدا داراى ارزش شود)؛

 5. ثواباً (همین اموال بى ‏ارزش مى‏ تواند مبدل به پاداش الهى شود)؛

 6. خیر (تأكید)؛

 7. املاً (اگر در قرآن مجید جستجو كنیم درمى ‏یابیم كه كلمه «أمل» تنها در دو جا به‏ كار رفته است. یك مورد در امور منفى: «ذَرْهُمْ یأْكُلُوا وَ یتَمَتَّعُوا وَیلْهِهِمُ الْأَمَلُ؛ بگذار بخورند و خوش ‏گذرانى كنند و آرزوها سرگرمشان دارد (چراكه به ‏زودى خواهند فهمید)».

19- بهترین امید

خداى متعال درباره اموالى كه در راه نیك مصرف شود دو نكته را گوشزد مى ‏كند: نخست آنكه این اموال - كه در اصل ارزش واقعى ندارد - تبدیل به پاداش ارزشمند الهى مى‏ گردند و نزد خدا براى شخص اندوخته مى ‏شوند. دیگر آنكه بهترین مایه امید در زندگى هستند. در این جهان هركس كه مشغول فعالیت و كارى است در پسِ آن فعالیت اهداف و آرزوهایى دارد كه چشم به حصول آن ها دوخته است و مى ‏خواهد از رهگذر این فعالیت ‏ها به آن آرزوها برسد. كسى ‏كه مشغول تحصیل است امید دارد كه مهندس، پزشك، فیلسوف یا كارشناس یكى از شاخه ‏هاى علوم شود، آنكه مشغول كار و تجارت است امیدوار است به سرمایه چشمگیرى دست یابد، كسی كه در زمینه سیاست به فعالیت مشغول است امیدوار است كه روزى وزیر یا مدیر كل و ... شود و سرانجام كسى ‏كه دروس دینى مى ‏خواند، آرزومند آن است كه سرانجام روزى خطیبى توانا یا مرجع تقلید یا مجتهد شود. به همین ‏سان هر انسانى در این جهان دل در گرو هدفى بسته و آرزوهایى دارد. در این میان خداى متعال به ما فرموده است بهترین آرزو و امید در این جهان آن است كه دارایى خود را در كارِ آن جهان صرف كنیم و در امور اخروى مورد بهره‏ بردارى قرار دهیم.

20- گذرگاه

امیرمومنان حضرت علی علیه السلام درباره مؤمنان و صالحانی که بدرود زندگی گفته اند، فرمودند: «ولأن یکونوا عبراً أحقّ من أن یکونوا مفتخراً؛ اگر آنان مایه عبرت باشند، بهتر از آن است که بدان ها افتخار شود (از مردگان و فرجام شان افتخار کنید)». این دنیا گذرگاه خوانده شده است که انسان با طی کردن آن به حقیقت و جاودانگی می رسد.

بنابراین، زنان و مردان مؤمن به ویژه جوانان و نوباوگان باید در پی چیزی باشند که در سرای باقی و منزل جاودانی، یعنی آخرت از آن سود برند. روشن باشد هرقدر که انسان در دنیا زندگی کند، ناچار باید برای آخرت توشه برگیرد و آماده کوچ باشد و بداند که هرچه در این جهان می افشاند، در آن جهان درو خواهد کرد.

قرآن کریم می فرماید: «فَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیرًا یرَهُ وَمَن یعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ؛ هرکس مثقال ذره ای نیکی کند [پاداش] آن را می بیند و هرکس مثقال ذره ای بدی کند [کیفر] آن را می بیند».

بنابراین، شایسته و بایسته است انسان در دنیا به گونه ای رفتار کند که در آخرت به بهشت برسد و از هر کاری که پاداشی جز بهشت داشته باشد، بپرهیزد.

21- استفاده از فرصت دنیا

هر انسانی در طی حیات کوتاه یا بلند خود فرصت هایی در اختیار دارد که محدود و تمام شدنی است؛ بدین معنا که اگر این فرصت ها را غنیمت بشمارد و وقت و امکانات خود را صرف کسب خشنودی پروردگار کند، ثمرات نیکوی آن را که شادمانی و سعادت جاوید است، درک می کند. در مقابل، از دست دادن فرصت و اتلاف عمر شریف موجب ندامت طولانی و چه بسا پشیمانی دنیا و آخرت می گردد.

22- نقش دنیا در سعادتمندی آخرت

این درست که روزگاری که شخص در این عالم سپری می کند دوران کوتاهی است، ولی نقش مؤثر و سرنوشت ساز و فوق العاده مهمی در زندگانی اخروی وی دارد. آدمی هرچه در این دنیا و مدت کوتاه عمر خود بکارد، در آخرت ثمره آن را کسب خواهد کرد. اگر اعمال نیک به جا آورده است، دستاورد نیکویی برای وی در بر خواهد داشت و اگر ـ العیاذ بالله ـ بذر شر کاشته باشد، جز بدی برداشت نخواهد کرد. ممکن است این شر یک سخن نابجا یا یک نگاه ناروا یا حتی یک گام ناشایست باشد.

23- دنیا؛ محل آزمون

خدای متعال تمام صحنه های دنیا را آزمون الهی توصیف کرده و فرموده است: «ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلاَئِفَ فِی الأَرْضِ مِن بَعْدِهِم لِنَنظُرَ کَیفَ تَعْمَلُونَ؛ پس از آن شما را در زمین جانشین آنان [گذشتگان] قرار دادیم تا بنگریم چگونه رفتار می کنید». بنابراین، نحوه رفتار ما با همکاران، بستگان، والدین، همسر، بیگانگان و ... همگی امتحان الهی است و در صورتی که هنگام تعامل با این افراد فرمان و خشنودی خدا را مد نظر قرار دهیم از این آزمون ها سربلند بیرون آمده ایم.

24- در دنیا تدارک ببینیم

شایسته است که در این دنیا چنان زندگی کنیم که در آخرت اهل سعادت و کامیابی باشیم و چنان رفتار نکنیم که خدای ناکرده در آن جهان حسرت و پشیمانی دامن گیرمان شود و یا بابت کوتاهی هایی که در دنیا مرتکب شده ایم، از خدا بخواهیم ما را به دنیا بازگرداند. در آن جهان بسیاری از مقصران از خدا طلب رجعت می کنند تا تدارک مافات کنند و کوتاهی هایی را که در زمینه حق الناس و حقوق الهی از آنان سر زده است جبران نمایند.

25- آمادگی برای آخرت

لازم است انسان تا زمانی که هنوز در این دنیاست پیوسته خود را برای حیات اخروی آماده کند؛ بدین معنا که اگر در عبادات و ادای حقوق والدین، همسر، فرزندان و دیگر مردم کوتاهی نموده یا اموری چون مال مردم خوری، تقلب، سوء خلق و ... از او سر زده است در پی جبران برآید.

با تمسک به آموزه های اهل بیت علیهم السلام و تصمیم و نیت صالح انسان می تواند حقوق الهی را به قدر خود ادا کند و رفتارهای ناپسند خویش را در قبال خدا و خلق جبران نماید و اگر چنین کند، در آخرت دچار پشیمانی نخواهد شد.

26- استفاده از دنیا برای آخرت

شارع مقدس به ما فرمان داده به مقدار حاجت ـ و نه بیشتر ـ از دنیا استفاده کنیم. برای نمونه لازم است انسان برای پوشاندن تن و حفظ کرامت خود لباس بپوشد، با کسانی که زندگی می کند به مدارا رفتار نماید و کارهایی از این قبیل؛ چراکه این امور از ضروریات زندگی است. اما اینکه انسان همه وقت و اندیشه و انرژی و تلاش خود را فقط صرف دنیا کند، امری است که شارع نمی پسندد.

منظور از «دنیا» مفاهیم گوناگونی چون ثروت، شخصیت و آبروی اجتماعی، صحت و سلامت بدن، داشتن فرزندان، لذت های جسمی چون خوردنی ها و آشامیدنی ها و پوشاک و مسکن و جز آن است. این مجموعه و امور مشابه آن همگی «دنیا» به شمار می روند. انسان به طور طبیعی و بنا به اقتضای نفس اماره خود پیوسته جویای دنیا و امور دنیوی است تا از آن کام گیرد. اگر هدف اول و آخر انسان به دست آوردن دنیا و بهره بردن از زرق و برق آن باشد، زندگانی سختی خواهد داشت. اما اگر هدف اصلی وی خدای متعال باشد و در عین حال در زندگی خود از دنیا و متاع دنیوی به قدر حاجت بهره بگیرد در همین دنیا و حتی پیش از رسیدن به آخرت سعادتمند خواهد بود.

خوشبختی واقعی آرامش روحی انسان است و این امر چیزی است نادیدنی که انسان آن را در عمق جان حس می کند و این آرامش را در زندگی خود می یابد. بنابراین، نه ثروت می تواند این آسایش را در اعماق وجود انسان بنشاند و نه خانواده؛ چراکه این امور هیچ کدام روح انسان را کمال نمی بخشد. چه بسا تمامی این امور در یک انسان موجود باشد ولی او از نظر روحی و در ژرفای جان خود احساس آسودگی نکند.