1- صبر و گذشت
در میان مردم مشهور است که می گویند بعد از صبر نوبت ظفر آید. آنان معتقدند که صبر در همه حالات جایگاهی والا و موضوعیتی خاص دارد، که بعد از آن پیروزی حاصل می گردد، و برعکس کسی که صبر نکند و میدان نبرد را زودتر ترک کند، شکست خورده است، ازجمله در: بازرگانی، سیاست، اقتصاد، پزشکی و ... .
قرآن کریم غیراز این را فرموده و صبر را در کنار گذشت قرار داده آن جا که می فرماید: «وَلَمَن صَبَرَ وَغَفَرَ؛ و اما آنان که شکیبا و باگذشتند»(شوری/43). این یعنی آنکه انسان شکیبایی ورزد، تحمل کند و دستخوش فروپاشی و نابودی نشود.
به بیان دیگر در بین مردم مشهور است که می گویند می سازم و می سوزم. اما قرآن کریم خلاف آن را بیان داشته و می فرماید می سازم و نمی سوزم.
2- صبر در قبال تقدیر خداوند
خدای متعال برای هرچیز اندازه ای قرار داده و برای هرکار مدت زمان و اسبابی را مقرر داشته است که در صورت حصول آن مقدمات آن کار به فرجام می رسد. ممکن است برخی از ما از اسباب و مقتضیات آن بی خبر باشیم و شتاب به خرج دهیم و از برآورده نشدن خواسته مان برنجیم، ولی شایسته است در همه امور به خدا توکل کنیم و صبور باشیم. کسی که عجول است، هم خود را ناراحت می کند و هم به خواسته اش نمی رسد. از همین روست که در روایت آمده: «الصّبْرُ مِنَ الإیمانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ؛ صبر به ایمان به منزله سر به اندام است». انسان بدون پا، دست، چشم و بسیاری از اندام زنده می ماند و فعالیت های عادی زندگی خود را کم و بیش انجام می دهد، ولی بدون سر بقیه اندام هیچ سودی ندارد، و حتی اگر قلب و کلیه ها و دیگر اندام سالم باشند، شخص نمی تواند به حیات خویش ادامه دهد. ایمان بی صبر نیز چنین است و صبر چنین جایگاه مهمی دارد.
3- جایگاه صابران
خدای متعال درباره مقام والای صابران می فرماید: «إِنَّمَا یوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَیرِ حِسَابٍ؛ فقط پاداش صابران است که بی حساب داده می شود».
کسی که نفس خود را با خداباوری پرورش داده باشد، در تلخی ها و ناهمواری ها صبوری می کند و این صبوری نه تنها او را خرد نمی کند، بلکه برای او با لذت و رضایت خاطر توأم است.
یک خانم می تواند صابر باشد و به دیگران هم صبر را تعلیم دهد. بدین معنا که معلم شوهر، دختران و یا بستگانش باشد و آنان را تربیت کند. حال ممکن است برخی زودتر و بهتر این امر را از او فراگیرند و برخی دیرتر و کم تر. رسول خدا صلی الله علیه وآله هم معلم بشر بود، ولی همگان به یک نحو از تعلیمات والای آن حضرت استقبال نمی کردند. اساساً ما مکلف به نتیجه نیستیم، بلکه ما فقط باید وظیفه خود را انجام دهیم.
4- صبر پیش زمینه تمام فعالیت ها
تمام جوانب زندگی و همه فعالیت های انسانی و موفقیت در هرکار مهمی نیازمند تحمل و صبر است. صبر صفتی بنیادی است که در ارتباط با دیگران، در خانواده، در تحصیل و کار و همه فعالیت ها نقش تعیین کننده ای دارد. شخصی که فاقد صبر است موفقیت چندانی به دست نمی آورد، یا توفیق اندکی حاصل می کند.
شایسته است که از وجود مبارک اهل بیت علیهم السلام که نمادهای والای صبر هستند، عاجزانه بخواهیم صبر و استقامت و دیگر صفات نیک اخلاقی را به ما الهام فرمایند و ما را به اخلاق نیکان و پارسایان متخلق فرمایند.
5- صبر و حلم
صبر به معنای تحمل ناملایمات و پرهیز از بی تابی است. حلم نیز به معنای درگذشتن از جهل جاهلان در عین قدرت است. قرآن یکی از صفات مؤمنان را حلم و چشم پوشی از رفتارهای جاهلانه افراد نادان توصیف کرده است. همسر فرعون در اعمال ظالمانه فرعون شرکت نکرد و در برابر ستم های او حلم و صبر پیشه نمود و از اعمال ناپسند او به خدا پناه برد. از همین رو خدای متعال به او توفیقِ استقامت داد تا در برابر اعمال ظالمانه فرعون بردباری به خرج دهد.
6- تاکید به صبر ازسوی خدا
به دلیل اهمیت فراوانی که صبر در زندگی مؤمنان دارد، خدای متعال بارها و بارها در قرآن کریم از آن سخن گفته، یا بدان سفارش فرموده یا آن را به نوعی ستوده است. برای نمونه در بیان صفات مؤمنان فرموده است: «إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ* إلاّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ؛ انسان در زیان است، مگر کسانی که ایمان آورده، کارهای شایسته انجام داده، یکدیگر را به حق سفارش و به شکیبایی توصیه کردند». از این آیات دریافت می شود که وقتی کسی مشکلش را برایمان نقل کرد که راه حلی ندارد، یا اندکی زمان لازم است تا حل شود، باید او را به شکیبایی دعوت کنیم.
7- صبر و حلم
اعمال خیر دارای درجات و مراتبی چون خوب و خوب تر است. یکی از بالاترین مراتب خوبی مسأله حلم است. حلم آن است که انسان به کسی ستم کند، یا زور بگوید، و شخص در عین اینکه می تواند مقابله به مثل کند و پاسخ دهد، بردباری به خرج دهد. صبر و حلم از جهاتی به هم نزدیکند و در عین حال با هم تفاوت دارند. فرق صبر و حلم این است که صبر به امور تکوینی و خارج از اراده انسان مربوط است. کسی که در برابر مرگ عزیزان، بیماری، بلاهای ناخواسته و مانند آن بردباری به خرج دهد و بی تابی نکند، صبر کرده است، اما حلم به مواردی ارتباط می یابد که از توان و اراده انسان خارج نیست و با اینکه می تواند پاسخ طرف مقابل را بدهد، از این کار خودداری نماید.
در اهمیت و والایی صفت حلم همین بس که خدای متعال در وصف حضرت ابراهیم خلیل الرحمان علیه وعلی نبینا وآله السلام با صفت حلیم از ایشان یاد می کند.
8- رابطه صبر و ایمان
از مولایمان امیرمومنان حضرت علی صلوات الله علیه روایت شده است که فرمودند: «علیکم بالصبر. فإن الصبر من الإنسان کالرأس من الجسد ولا خیر فی جسد لا رأس معه ولا فی ایمان لا صبر معه؛ تا می توانید بردباری پیشه کنید، چراکه نسبت بردباری به ایمان همانند سر به پیکر است. پیکری که سر نداشته باشد، هیچ سودی ندارد و ایمان بدون بردباری هم بی فایده است».
زنده بودن و بقای جسد انسان در گرو وجود سر است، لذا اگر سر انسان کنده شود، پیکر او سودی ندارد، حتی اگر قلب و ریه و کبد سالم داشته باشد و بقیه اندام او در نهایت تندرستی باشد. رابطه صبر با ایمان نیز چنین است، یعنی ایمان آدمی در گرو صبر است و آن که صبر نداشته باشد، ایمان ندارد. در حدیث شریفی از مولایمان امام صادق علیه السلام آمده است: «الصبر من الایمان بمنزلة الرأس من الجسد، فإذا ذهب الصبر ذهب الإیمان؛ نسبت صبر به ایمان مانند سر آدمی به پیکر اوست، [اگر سر نباشد، پیکر از بین می رود و] اگر برد باری نباشد، ایمان آدمی تباه می شود».
9- صبر یا عافیت؟
در حدیث معاذ بن کثیر آمده است: همراه پیامبر صلی الله علیه وآله بودم که حضرت از کنار مردی گذشت که دعا می کرد و چنین می گفت: پروردگارا، از تو صبر مسألت دارم. پیامبر صلی الله علیه وآله به او فرمودند: [برای خود] بلا طلبیدی، از خدا عافیت بخواه.
همچنین مولایمان امام رضا صلوات الله علیه فرمودند: علی بن الحسین صلوات الله علیهما مردی را دید که پیرامون کعبه طواف می کرد و می گفت: پروردگارا، من از تو صبر می خواهم. علی بن الحسین علیهما السلام دست بر شانه او زد و فرمود: [برای خود] بلا طلب کردی. بگو: «اللهم إنی أسألک العافیة والشکر علی العافیة؛ خدایا من از تو عافیت و توفیق شکر عافیت می خواهم».
عافیت در احادیث و دعاهای شریف معصومان علیهم السلام معنای جامع و گسترده ای دارد و شامل عافیت بدن، دین، دنیا و آخرت می شود. عافیت در دنیا آن است که انسان به فضل خدای متعال از هرگونه بلا و مصیبت و گزندی دور باشد. عافیت در دین بدان معناست که آدمی از ایمان و عقیده ای استوار بهره مند باشد، عافیت در آخرت آن است که حساب آدمی در قیامت آسان باشد و سرانجام، آنکه عافیت بدن بدین معنی است که جسم آدمی دچار بیماری مزمنی نباشد. شایسته است که انسان از خدای متعال عافیت را به معنای گسترده و جامع آن طلب کند.
10- صبر در برابر مشکلات دنیوی
هر انسانی اعم از زن و مرد و عالم و جاهل مدتی در این دنیا زندگی می کند و طی این چند صباح با مشکلات و سختی هایی روبه رو است و پس از آن سال های سال در آسایش خواهد بود. اما دوره کوتاه و زودگذر حیات دنیا ـ هرچند به درازا کشد ـ در قیاس با آخرت فوق العاده اندک و ناچیز است. از این رو شایسته است که آدمی در طول زندگی و در برخورد با شداید [سختی های روزگار] و ناگواری های این جهان بردبار باشد و به صفت صبر آراسته گردد، تا نتیجه شیرین این بردباری را در عالم آخرت مشاهده نماید. مولایمان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام در بیان صفات پاره ای از بندگان صالح خدا فرموده اند: «صَبَروا أیاماً قَصیرَةً أعقَبَتْهُم راحَةً طویلَةً؛ چند صباحی بردباری پیشه کردند و این کار آسایش طولانی مدتی را برایشان به ارمغان آورد».
11- بردباری در مواقع دشوار
لازم است تا انسان مؤمن در مقام طاعت باری تعالی بردباری پیشه کند و هنگام رسیدن به لغزشگاه های گناه، صبر کند، و در برخورد با والدین، فرزندان و بستگان شکیبا باشد، و به ویژه همسران در تعامل با یکدیگر باید بنای روابط خود را بر صبر قرار دهند. برای انسان شایسته نیست که مدت بسیار کوتاهی را در این جهان پشت سر بگذارد، ولی بر فراز و فرود و دشواری های آن بردباری پیشه نکند، در حالی که جهان آخرت با دشواری هایی به مراتب ناگوارتر و مدتی بسیار طولانی تر یا ابدی در انتظار اوست. خدای متعال در قرآن کریم فرموده است: «فَمَآ أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ؛ راستی که بر آتش دوزخ چه شکیبا و دلیرند!».
12- جایگاه صبر در اسلام
صبر یکی از ارکان اسلام است و از انسان مسلمان خواسته شده در تمام شئون زندگی ازجمله روابط خانوادگی و در ارتباط با فرزندان، بستگان و بیگانگان صبر را مدنظر قرار دهد.
صبر دایره و حوزه وسیعی از رفتارهای شخص مسلمان را فرامی گیرد. برای نمونه در بازار و هنگام معاملات صبر و تحمل دیگران و خارج نشدن از دایره حلم مورد سفارش اسلام است. در محیط خانواده صبر کردن بر بداخلاقی و تندی های همسر پاداش بسیار والایی دارد. قرآن کریم گذشت و صبر در برابر جهالت جاهلان را از ویژگی های مؤمنان به شمار آورده است. صبرکردن بر سختی های طاعات و عباداتِ دشوار ازجمله نافله شب از بهترین مصادیق صبر است. اسلام هنگام مصیبت ها از مؤمنان خواسته است مهار صبر را از کف ندهند و بی تابی نکنند. صبرکردن بر تندی های پدر و مادر نزد خدای متعال بسیار پسندیده است. انسان مؤمن هنگام رویارویی با حرام باید بر وسوسه های شیطان و خواهش های نفس صبر کند. غرض اینکه دایره صبر عرض عریضی دارد که بسیاری از حالات و شئون زندگی انسان مسلمان را دربر می گیرد و در همه این حالات صبر نقش مهمی دارد. اگر در چنین حالاتی صبر پیشه کنیم، خدای متعال مقام ها و پاداش هایی که از رحمت و لطف خود برای صابران در نظر گرفته است، نصیب ما خواهد کرد. بی صبری مانع رسیدن الطاف الهی به انسان می شود و او را از درک بسیاری از توفیقات بی بهره می سازد.
13- نتیجه صبر
صبر هرچند تلخ و برای نفس انسانی توأم با دشواری و سختی است، عاقبتی شیرین و بس دلپذیر دارد. صبر دشواری ها و سختی ها را به آسانی تبدیل می کند و همچنان که گذشتگان یادآور شده اند، غوره ترش مشکلات را به حلوای شیرینِ کامیابی و توفیق مبدل می سازد. شرط این مطلب آن است که انسان بنای کار را بر این بگذارد که همیشه در برابر مشکلات، در مواجهه با بداخلاقی ها و جهالت های اطرافیان، هنگام مصیبت و در لغزشگاه های گناه و حرام به یاد خدا افتد و بردباری ورزد.
علامه مجلسی در بحارالانوار آورده است که شأن نزول سوره شریفه «هل اتی» مربوط به زمانی است که در پی بیماری حسنین علیهما السلام امیرمؤمنان و حضرت زهرا نذر کردند روزه بگیرند، ولی در هر سه روز افطار خود را به مسکین و یتیم و اسیری بحشیدند که نزد خاندان رسالت اظهار حاجت کرده بودند. سوره هل اتی متضمن انواع نعمت های گوناگون و شگرف بهشتی است، ولی برخلاف موارد دیگری از قرآن که در آن از نعیم بهشتی سخن به میان آمده است، در این سوره به احترام بانوی بزرگوار اسلام حضرت زهرا سلام الله علیها ذکری از حوریان و زنان بهشتی نشده است.
شایسته است که همه ما اعم از زن و مرد حضرت زهرا سلام الله علیها را در صبر الگوی خود قرار دهیم و در این راه از ایشان کمک بخواهیم، تا ما را یاری فرمایند.
14- صبر در مشکلات
یکی از مهم ترین ویژگی های اهل ایمان صبر و بردباری آنان است. مؤمن در راه طاعت الهی صبر می کند، در برابر معصیت صبر می نماید و در برخورد با همسر و فرزندان و خویشاوندان و همسایگان صبور است. به همین سان فرزندان در قبال والدین، و والدین در قبال فرزندان، استاد در برابر شاگرد، و شاگرد در برخورد با استاد، صبور است و بردباری می ورزد.
فرض کنیم کسی به بیماری کلیه مبتلا شود. در چنین حالتی آن شخص موظف است در پی درمان برآید و اقدامات لازم را انجام دهد، امّا اگر به رغم درمان و مراجعه به پزشک بهبود نیابد، باید بردباری به خرج دهد نه اینکه اظهار ناخرسندی نماید. کسی که همسر بداخلاق دارد نیز باید در راه اصلاح وی تلاش کند، ولی اگر در این راه صد در صد موفق نشد، باید تحمل و بردباری نماید.
در اینکه صبر تلخ است تردیدی نیست، ولی در صبر دو عنصر مهم و مثبت وجود دارد: نخست آینده شیرینی دارد و انسان بابت صبرکردن هرگز پشیمان نمی شود و دوم انسان بردبار از مشکلات دنیا و تنگناهای آخرت دور است.
صبر ازجمله اخلاق پیشوایان معصوم صلوات الله علیهم اجمعین است و کسی که پیرو آن بزرگواران است، باید به این صفت والای اخلاقی آراسته باشد و دیگران را نیز بدان سفارش کند. در حقیقت چنین چیزی را قرآن کریم، رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام از ما خواسته اند و آن را راه به دست آوردن سعادت دو جهان دانسته اند.
قرآن کریم در بیان صفات اهل ایمان فرموده است: «وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ؛ مؤمنان کسانی هستند که همدیگر را به [پیروی از] حق و صبر سفارش می کنند».
15- صبر برای خدا
ابوحمزه ثمالى از امام سجاد علیه السلام نقل كرده است كه فرمودند: «ما تجرعت جرعة غیظ أحب إلیّ من جرعة غیظ أعقبها صبراً؛ فروبردن هیچ خشمى نزد من خوشایندتر از خشمى نیست كه در پى آن بردبارى پیشه كنم».
انسان از چنان ویژگى ای برخوردار است كه با دیدن یا شنیدن رفتار و گفتارى كه به مذاق او خوش نیاید، به خشم مى آید. تمام انسان ها در این خصوصیت مشترك هستند و به تعبیرى كه در روایات آمده دچار غیظ مى شوند، با این تفاوت كه انسانِ داراى سلامت فكرى از ناهنجارها و ناشایست ها خشمگین مى شود، ولى فرد بَد نَهاد از هنجارها و امور شایسته به خشم آمده، بر مى آشوبد.
گاهى انسان در برابر سخنان و رفتارهاى ناملایم و امورى كه نمى پسندد، بى درنگ از خود واكنش تندى نشان مى دهد. گاهى نیز بلافاصله واكنش نشان نمى دهد و به دلایلى ازجمله نامناسب بودن فرصت، از این كار پرهیز مى كند، ولى در اولین فرصتى كه به دست آورد، مقابله به مثل مى كند و به مقدارى كه طرف مقابل او را آزرده سازد، موجبات آزار او و تشفّى خاطر خود را فراهم مى كند. در حالت اول شخص مطلقاً تجرّع غیظ نكرده و در مثال دوم نیز هرچند در ابتدا تجرّع غلیظ كرده، ولى در فرصتى دیگر طرف مقابل را مورد تقاص قرار داده است و از این رو این گونه خشم فرو خوردن ارزشى ندارد. اما اگر در مثال پیشین، شخص خشم خود را فرو خورد و پس از آن نیز انتقام نگیرد، و كشاكش لفظى نكند، و براى رضاى خدا صبر ورزیده، آن را براى آخرت بگذارد، بى تردید خشم خود را فرو خورده و صبر كرده است و این كار او از نظر اخلاقى، نزد خداوند ارزشمند است. در روایت دیگرى آمده است كه آن حضرت فرمود: «وما تجرعت جرعة أحب إلیّ من جرعة غیظ لا أكافی بها صاحبها؛ هیچ جرعه اى فرو نبرده ام كه دوست داشتنى تر از جرعه غیظى باشد كه فرو برده، برانگیزاننده آن را كیفر نكرده باشم».
این روایت نشان مى دهد كه تجرع خشم و صبر حقیقى رفتارى است كه مطلقاً از اعمال تلافى جویانه عارى باشد.
یكى از دوستان ضمن بیان ماجرایى گفت: شخصى سخنى به من گفت كه شب تا صبح نخوابیدم. و براى تأكید كلامش این جمله را تكرار كرد.
چنین كسى هرچند تجرع غیظ كرده، از نظر روحى صدمه خورده است و اگرچه خشم خود را فرو خورده، از درون خرد شده است.
این قبیل موارد مشمول سفارش امام سجاد علیه السلام در این روایت نیست، زیرا در روایت آمده است: «أحبُّ إلیّ» و امام سجاد فرو خوردن چنین خشمى را محبوب ترین و گواراترین جرعه هایى مى داند كه فرو خورده است. دستور اخلاقى سفارش شده در این روایت آن نیست كه به سلامت روان خود و فعالیت هاى جارى روزمره صدمه وارد كنیم، بلكه باید این تجرع به گونه اى باشد كه از سر آگاهى و مصلحت بینى و به انگیزه دست یابى به خشنودى خالق صورت گیرد، تا فاعل آن نه تنها ضربه روحى یا صدمه دیگر نبیند، بلكه مقاوم تر گردد و از اینكه توفیق چنین كار نیكى را یافته شادمان و خشنود باشد.
اگر كسى براثر تجرع و صبر تا صبح چشم بر هم نگذارد، فرداى آن روز نمى تواند به درستى به فعالیت هاى روزمره اش بپردازد. اگر اهل كسب باشد، به درستى به كسب و كارش نمى رسد و اگر معلم و استاد باشد، دل و دماغ درس دادن ندارد و اگر محصل باشد، چنان كه باید درس را فرا نمى گیرد. تجرع حقیقى و صبرِ ارزشمند، پیش از آنکه آزار دهنده باشد، آرام بخش است. به دیگر سخن بردبارى باید مایه آسایش جان باشد.
16- صبر هدفدار
آقایى كه از نیكان و به نظر این جانب مسلم العدالة بود و مرحوم شده است، بارها به من مى گفت: من «بَلاّع المُوس» شدم. ایشان با مشكلات فراوانى مواجه و در عین حال انسان خوبى بود. منظورشان از این تعبیر نشان دادن مشكلات شان در زندگى بود.
انسانى كه بلاّع الموس باشد، هنر نكرده است، بلكه هنر این است كه آدمى لبه هاى تیز آن را با پوشش صبر غلاف كند، آن وقت آن را ببلعد تا آسیبى به جسم و جانش وارد نشود. پیش تر گفتیم صبر آن است كه موجب آرامش آدمى شود، نه فرسایش او.
پیشوایان بزرگوار دین به رغم تجرع انواع غصه ها، در نهایت سلامت روانى بودند و اگر به ما نیز سفارش به صبر و تجرع اندوه كرده اند، باید این مطلب در ما نیز نه تنها فرسایش زا و آرامش زدا نباشد، كه موجب آرامش جان شود. بى تردید در ابتداى امر این كار آسان نیست و با تلقین و تمرین و دعا و استعانت از اهل بیت علیهم السلام و توسل به خدا و اولیاى خدا به دست مى آید. حتى انسان در ابتدا مى تواند از راهكارهایى چون عهد و نذر و قسم استفاده كند و مثلاً قسم بخورد كه اگر در این هفته یك خشم را تجرع نكرد، فلان مقدار صدقه بدهد، البته انسان در این كار نیز باید جانب اعتدال را مراعات كرده، نفس خود را نیازارد. شایان توجه است كه هرچند نذر و قسم مكروه است، در باب تزاحم اشكالى ندارد و انسان مى تواند در ابتداى كار بدین واسطه خود را با این فضیلت اخلاقى خو دهد.
17- حدود صبر
چنان كه همه مى دانیم، مصیبت اقسام زیادى دارد كه برخى از مصیبت ها به قلب فشار مى آورند و روان را مى آشوبند و البته افراد در برابر مصیبت و سختى واكنش و تحمل متفاوتى دارند. باید معلوم شود تحمل شخص مصیبت زده چه مقدار است. زمانى كه امام سجاد علیه السلام غیرمستقیم و به صورتى عملى فرمودند حد صبر این است كه زغال افروخته اى را در دست خود نگه دارید تا خاموش شود، این سخن به معناى نامحدود بودن و دشوارى صبر انسان است.
باید توجه داشت كه این مهم فورى و ناگهانى به دست نمى آید. كسانى هستند كه با یك لحظه تأمل درباره دنیا به كلى از آن فارغ مى شوند و آسیبى هم نمى بینند و دنیا را به هیچ مى انگارند، اما رسیدن به این مقام بسیار زحمت دارد و براى رسیدن به این مقام خود را به گونه اى باید تربیت كرد كه دست نیافتن به یك خواهش نفسانى انسان را پریشان خاطر نكند. مثلاً اگر به غذاى دل خواهش دست نیافت، بسیار آشفته نشده، قدرت مطالعه، فهم درس، سخنرانى، كار كردن و نیروى ادراك را از دست ندهد، و یا اگر تصمیم گرفت و برنامه ریزى كرد كه روز خاصى به سفر برود، براثر مانعى سفرش به تأخیر نیفتد، یا لغو نشود، و اگر دوستى برخلاف قرار قبلى سر وعده اش حاضر نشود، پریشان نگردد؛ البته این صبورى و بى اعتنایى به مشكلات باید قلبى باشد نه زبانى. از این رو انسان باید خود را براى رویارویى با مشكلات آماده كند و خود را بسازد تا در چنین مسائلى تاب و تحملش را از دست ندهد.
18- حکمت الهی و قضای او
مسلّم اینكه بنا به حكمت خداى متعال و حكیم، انسان ها به حسب موقعیت اجتماعى شان با مشكلات مواجه اند. مثلاً گاهى پول و سرمایه فردى به اندازه اى است كه توان شمارش آن را ندارد، و دیگرى آنچنان غرق گرفتارى ناشى از فقر و بى نوایى است كه توان شمارش گرفتارى هاى خود را ندارد.
حدود پنجاه سال قبل شخصى برایم نقل كرد كه فرزندم مریض شد و من براثر شدت فقر نتوانستم با مراجعه به پزشك او را معالجه كنم و فرزندم به علت شدت بیمارى در سه سالگى جان باخت و بعد از مرگش هم به دلیل فقر توان پرداخت هزینه غسل را نداشتم. از این رو خودم كمى سدر و كافور تهیه كردم و فرزندم را غسل دادم و براى كفنش هم لباس هایش را پاره كردم و با آن لنگ، اِزار و سرتاسرى ساخته، او را كفن كردم. پس از آن او را براى به خاك سپردن به گورستان بردم، اما نمى توانستم برایش قبر بكنم، لذا یك نفر قبر كن، قبر او را كند و من او را به خاك سپردم. آنگاه قبركن دستمزد از من خواست. گفتم: پولى ندارم، اگر پول داشتم او را معالجه كرده بودم و او جان نمى باخت. او كه فرد نامناسبى بود به من ناسزا گفت و تندى كرد و كار ما به كتك و زد و خورد كشیده شد كه من او را كتك زدم و پس از آن به خانه برگشتم.
19- ظالم و مظلوم
در روایات شریفه آمده است که شخصی نزد رسول اکرم صلی الله علیه وآله آمد و عرض کرد: همسایه ام همواره مرا می آزارد. رسول خدا صلی الله علیه وآله به او فرمودند: در اذیت و آزاری که به تو می رساند، صبور و شکیبا باش و خودت نیز مقابله به مثل نکن و او را میازار. مدتی کوتاه گذشت و آن مرد دوباره آمد و عرض کرد: یا رسول الله، همسایه ام درگذشت و به سرای آخرت رحلت کرد. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «روزگار خوب واعظی است و مرگ خوب جدا کننده ای است. اگر او را در قبر می دیدی تا آخر عمرت برایش می گریستی». (مجموعه ورام، ج2، ص215).
صبور بودن و بردباری هم در دنیا حسنه است و هم در میزان اعمال. اگر انسان برای رضای خدای متعال در برابر اذیت و آزار همسایه یا همسر یا شرکا یا خویشاوندان یا دوستان یا همراهان و همسخنان، همدرسان و همکاران و مانند اینها صبور و شکیبا باشد، خدای متعال در دنیا مایه کفایت او می شود و پشتیبان او خواهد بود و در آخرت نیز پاداش او را افزایش می دهد، زیرا خدای سبحان فرموده است: «إِنَّمَا یوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسَابٍ؛ پاداش صابران بدون حد و بدون حساب داده می شود». و این گونه است که اگر زن یا مردی در برابر آزارهای شوهر و یا همسر خود صبر کند و بردباری نماید، پاداش می گیرد و همسایگان و خویشاوندان و مانند اینها نیز بدین گونه اند. (سوره زمر، آیه 10).
اگر انسان صبر و شکیب نکند، و در برابر کسی که او را اذیت می کند بردباری نورزد، در آن صورت با دو امر رو به رو خواهد شد. نخست آن است که در برابر شخص آزاررسان تعدی نکند و واکنش نشان ندهد، هرچند در برخی حالت ها انسان می تواند به او واکنش نشان دهد، زیرا در قرآن آمده است: «فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیکُمْ؛ هر که به شما تعدی کرد، شما نیز همانند او به او تعدی کنید» و در این امر از حدود و چهارچوب شرعی هم تجاوز نکند، در این صورت ازجمله صابران به شمار نمی آید و اجر و پاداشی ندارد و چه بسا خدای سبحان نیز او را کفایت نکند، لذا همچنان دوام می یابد و اذیت و آزار نیز استمرار پیدا می کند و گاه زندگانی خویش را صرف دفع بلا و آزار می کند. دومین حالت این است که اگر در این امر از حدود و چهارچوب شرعی تجاوز کند، در آن صورت گنه کار خواهد شد.
بنابر این، بهتر است انسان عزم جدی داشته و تصمیم بگیرد که با هرکسی که با او همنشین و هم زیست است، صبر پیشه کند و در حوادث پیش آمده صبر نماید.
20- معنای صبر
منظور از صبر در فرهنگ اسلامی صبر کردن بر مشکلات و بلاهایی است که هیچ راه حلی ندارد. بدین معنا که اگر مثلاَ کلیه های شخصی دچار بیماری شد، باید در پی درمان آن برآید، ولی اگر بیماری او به طور کامل بهبود نیافت، باید بردباری پیشه کند نه اینکه زبان به گله و شکایت بگشاید و بی تابی نماید. به همین قیاس اگر زنی شوهر بدرفتاری داشت، وظیفه دارد برای اصلاح او نزد خدا دست به دعا بردارد و در هدایت او بکوشد، ولی اگر کوچک ترین نتیجه ای نگرفت، باید صبر و تحمل داشته باشد.
همچنین است مردی که زن بدخو دارد یا کسی که از دشمن، همسایه بد، فرزندان ناصالح و یا خویشاوندان بدرفتار خود در رنج است. البته چنین کاری نیاز به عزم و تصمیم دارد. صبر مسأله ای است که مورد ابتلا و نیاز هر زن و مرد مؤمنی است و کسی که در دشواری و ناهمواری ها صبوری کند، به مقام والایی نزد خدای متعال دست خواهد یافت.
21- محدوده صبر
صبر دایره و حوزه وسیعی از رفتارهای شخص مسلمان را فرا می گیرد. برای نمونه در بازار و هنگام معاملات صبر و تحمل دیگران و خارج نشدن از دایره حلم، مورد سفارش اسلام است. در محیط خانواده صبر کردن بر بداخلاقی و تندی های همسر پاداش بسیار والایی دارد. قرآن کریم گذشت و صبر در برابر جهالت جاهلان را از ویژگی های مؤمنان به شمار آورده است. صبرکردن بر سختی های طاعات و عبادات دشوار ازجمله نافله شب، از بهترین مصادیق صبر است. اسلام هنگام مصیبت ها از مؤمنان خواسته است مهار صبر را از کف ندهند و بی تابی نکنند. صبرکردن بر تندی های پدر و مادر نزد خدای متعال بسیار پسندیده است. انسان مؤمن هنگام رویارویی با حرام باید بر وسوسه های شیطان و خواهش های نفس صبر کند. غرض اینکه دایره صبر بسیار وسیع است و بسیاری از حالات و شئون زندگی انسان مسلمان را دربر می گیرد و در همه این حالات صبر نقش مهمی دارد.
22- جایگاه والای صبر
در روایات عامه و خاصه آمده که وقتی مولای متقیان و حضرت زهرا علیهما السلام نذر کردند برای شفای بیماری حضرت امام حسن مجتبی و امام حسین علیهما السلام سه روز را روزه بدارند، مقارن وقت افطار روز نخست مسکینی به در خانه ولایت آمد و استمداد نمود. آن بزرگواران خوراک خود را به او دادند و خود به آب بسنده فرمودند. روز دوم و سوم نیز همین اتفاق افتاد و یتیم و اسیری به در خانه آمدند و کمک خواستند و آن بزرگواران در هربار غذای خود را به او می دادند و تا سه روز فقط با آب افطار نمودند. در پایان روز سوم آثار ضعف بر چهره خاندان رسالت هویدا شد و وجود مبارک سیدة النساء سلام الله علیها دچار سردرد شدند. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله که شاهد این وضعیت و ضعف و سردرد خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند، فقط دختر گرامیشان را به صبر سفارش کردند و اهمیت استقامت و بردباری را یادآور شدند.
خدای متعال که با قدرت کامله خود اهل بیت علیهم السلام و ازجمله حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را آفریده است، برای ایشان همانندی نیافرید و اراده فرموده برایشان همتایی نیافریند. این امر نشان از جایگاه وصف ناشدنی و بس والای حضرت زهرا نزد پروردگار متعال دارد، اما با همه اینها در این ماجرا رسول خدا صلی الله علیه وآله در برابر ضعف و گرسنگی و رنج دختر گرامیشان، ایشان را به بردباری و تحمل فرا می خوانند و این نشان از اهمیت صفت کلیدی صبر در میان دیگر صفات اخلاقی دارد.