LOGIN
در محضر مرجعیت
shirazi.ir

تقريرات بحث خارج خمس آيت الله العظمى شيرازى ـ بخش اول

تاریخ درس خارج 24 ربيع الأول 1443

به قلم: آيت الله شيخ حسين فدايی
ترجمه: علی خنيفرزاده

«الفقهاء امناء الرسل...؛(1) فقها امين پيامبرانند».

خدای متعال پيامبران واوصيای خود را از خاندان برجسته وشريف واز ميان بيوت اصيل وريشه دار وشايسته برگزيد وخاتم پيامبران صلّی الله عليه وآله را از دل عرب وگوهر قريش وسلاله هاشم که سروران بطحا ومهتران وبزرگان مکه وحجاز بودند انتخاب کرد.
همچنين اوصيای پيامبر خاتم را نيز از ميان نزديک ترين نزديکان آن جناب وخواص خاندانش برگزيد که همانا علی وفاطمه ويازده فرزند ارجمند آنان می باشند که درود خدا بر همه آنان باد.
خدای متعال در گزينش اوليا واوتاد زمين وانتخاب فقهای دين ومراجع مردم در مسائل حلال وحرام نيز به همين سان رفتار کرد.
از امام ابامحمد عسکری عليه السلام به نقل از امام صادق ـ پيشوای فقه واصول وپيشتاز نهضت علمی وفقهی وفرهنگی وششمين وصیّ به حق رسول خدا ـ روايت شده است که آن جناب فرمودند: «من کان من الفقهاء صائنا لنفسه، حافظاً لدينه، مخالفاً لهواه [علی هواه]، مطيعاً لأمر مولاه، فللعوام أن يقلدوه؛(2) هر کدام از فقها که نفس خود را پاس بدارد واز دين خود محافظت کند ومخالف هوا ومطيع امر مولای خود باشد، عوام مردم می توانند از او تقليد کنند».
همچنين در توقيع شريفی که از جهت ناحيه مقدسه به دست ما رسيده وبه کف با کفايتِ واسطه رزق مردمان وعمود استوار زمين وآسمان، امام خلايق، هادی امم، احياگر زمين پربيداد به قسط وداد، ودوازدهمين وصیّ به حق رسول الله، حضرت حجة بن الحسن به امضا رسيده چنين آمده است: «أما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلی رواة حديثنا، فإنّهم حجّتي عليکم وأنا حجةالله؛(3) در حوادث ورخدادها به راويان احاديث ما مراجعه کنيد؛ چراکه آنان حجت من بر شمايند ومن حجةالله می باشم».
يکی از اين فقهای والامقام حضرت آية الله العظمی حاج سيد صادق حسينی شيرازی دام ظله الوارف می باشد که پس از به پايان رساندن دروس حوزوی نزد علما ومجتهدان بزرگ ورسيدن به ملکه اجتهاد وبرخوردار شدن از قدرت استنباط، به آموختن وآموزش دادن ادامه داد وفعاليت های علمی وپژوهشی خود را پی گرفت واز حدود سی سال پيش تاکنون به تدريس مباحث دروس خارج مشغول شد.
ايشان دروس استدلالی وارزشمندی به طلاب علوم دينی عرضه کرد که از آن ميان می توان به يک دوره کامل اصول اشاره کرد. ويژگی برجسته اين مباحث: برخورداری از نظريات ابتکاری وديدگاه های استوار اصولی ايشان می باشد، که از طبيعت عرفی گرايانه روشن وآشکاری برخوردار است ونشانه های محاورات عرفی را که بين سخن گويان يک زبان رايج است به همراه دارد. اين ويژگی باعث شده است که مباحث اصولی ايشان قابليت فوق العاده ای برای انطباق در فقه داشته باشد وبه منزله کبرای استنباط فقهی، صغريات مسائل شرعی را دربر گيرد وشايستگی کامل جهت به دست آوردن قواعد لازم وهموارکننده استنباط احکام شرعی فرعی از ادله تفصيلی وکلی آن يعنی کتاب وسنت به همراه داشته باشد، کتاب وسنتی که به نوبه خود با زبان مردم وبا محاورات متعارف آنان با آنها سخن می گويند. به همين جهت مباحث اصولی ايشان با ديگر بحث های اصولی تفاوت جوهری دارد. آن بحث های اصولی که گاهاً پيوستگی وهماهنگی لازم را با فقه ندارند ودرباره آنها گفته شده است: «بنوا في الأصول ما لم يلتزموا به في الفقه؛ در اصول مباحثی را بنياد نهاده اند که در فقه بدان ملتزم نيستند».
ره آورد مباحث اصولی معظم له در هيئت کتابی به نام بيان الأصول منتشر شده است.
از ديگر دروس استدلالی ايشان می توان به دوره کاملی از مباحث اجتهاد وتقليد اشاره کرد که بر اساس کتاب العروة الوثقی ارائه شده است. ايشان پيش تر از اين شرح علمی واستدلالی کافی ودرازدامنی بر مباحث اجتهاد وتقليد کتاب يادشده نوشته بودند که در حجمی بيش از هفتصد صفحه در حدود 25سال پيش به همت انتشارات دارالصادق بيروت منتشر شده بود.
دوره فقهی يادشده پس از تأليف کتاب وتجديد نظر اساسی در مباحث آن، در جمع شاگردان ودر شهر مقدس قم ارائه شد واز امتيازات چندی برخوردار بود. اين مباحث دوره ای فقهی ودر عين حال اصولی را تشکيل می داد؛ چراکه ايشان در اين دوره ميان اين دو دانش جمع کرد ودر بررسی مسائل، از مبانی فقهی واصولی به تفصيل سخن گفت. از اين رو دروه فقهی ـ اصولیِ اجتهاد وتقليد همانند دوره اصول، دوره ای کامل، کافی ومتقن از مباحث دروس خارج به شمار می رود.
در اين دوره فقهی ـ اصولی مباحث فقهی دقيقی مطرح شده وايشان مباحث اجتهاد وتقليد کتاب عروة الوثقی را مسأله به مسأله بررسی نموده است. بدين ترتيب که نخست مفردات هر مسأله را بيان کرده ودر مواردی که پيچيدگی هايی وجود دارد به توضيح لغوی واصطلاحی مسائل غامض پرداخته است. سپس احتمالات مختلف واقوال گوناگونی را که در مسأله وجود دارد بررسی کرده واستدلالاتی له وعليه هر مبنا وقول آورده است. پس از آن به نقد وبررسی کليه اقوال پرداخته وديدگاه ها واستدلال های گوناگون را ارزش گذاری نموده ودر پايان با ارائه نظر مختار واثبات ديدگاه مورد قبول ايشان بحث را به پايان رسانده است.
اين دوره علاوه بر مباحث فقهی، مطالب اصولی بسياری نيز دربر دارد واز عرفی گرايی وروانی لازم نيز برخوردار است؛ ويژگی مهمی که در محاورات اهل عرف وزبان ودر صدر آن آيات وروايات نيز وجود دارد. خدای متعال می فرمايد: «وَمَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ؛(4) وما هيچ پيامبری را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق] را برای آنها بيان کند».
ايشان طی اين مباحث هر جا که ضرورت اقتضا کند، مطالب اصولیِ مناسب با هر مسأله را مطرح می کند وحجيت ودرستی آن را مورد نقد وبررسی کامل قرار می دهد وپس از مطرح کردن اشکالات وپاسخ مستدل به آن، راه حل مناسب ارائه می نمايد. ايشان بدين منظور از مثال های عرفی ونمونه های محاوره ای رايج ومتداول نزد اهل عرف وزبان ياری می گيرد. از همين رو ديدگاه نهايیِ ايشان از عرفی گرايی خاصی برخوردار، وبه محاورات عرفی اهل زبان نزديک است وقابليت انطباق فوق العاده ای بر احکام فرعی در فقه دارد.
همچنين دوره يادشده علاوه بر مباحث فقهی ومطالب اصولیِ يادشده، حاوی نکات وفوايد درائیِ بسياری است که به تصحيح اسناد بسياری از روايات احکام واحاديث مربوط به حلال وحرام می انجامد وره آورد آن تعديل حجم عظيمی از روات وناقلان حديث مانند عمربن حنظله وأبی خديجه می باشد.
باری، ايشان مباحث اين دوره فقهی واصولی ودرايی را پس از اتمام دوره اصولیِ يادشده ـ که به بيان الأصول شهره شده است ـ در حضور شاگردان در شهر مقدس قم ارائه نمودند وآن را در سال تحصيلی گذشته ـ يعنی سال 1424 هجری قمری علی هاجرها الاف التحية والسلام ـ به پايان بردند. ثمره مباحث دوره مذکور در کتابی چهارجلدی تحت عنوان بيان الفقه، شرح العروة الوثقی، الاجتهاد والتقليد به چاپ رسيده است.
در سال تحصيلی جديد حوزه علميه قم ـ يعنی 1425 هجری ـ ايشان محور مباحث درس خارج خود را کتاب ديگری از العروة الوثقی نهادند که کتاب «الخمس» باشد ودر نوبت آينده به تفصيل از آن سخن خواهيم گفت، ان شاء الله تعالی.

1. کافی، ج1، ص46.
2. وسائل الشيعه، باب10 از ابواب صفات قاضی، ح20.
3. همان، حديث 9.
4. ابراهيم(14)، آيه4.

ادامه درس خارج
shirazi.ir

سکوت راه ترقی و تأمل راه صواب

تاریخ مقالات 03 ذوالقعدة الحرام 1439
«آیینه ی افکار»
(مجموعه مقالات برگرفته از دیدگاه ها و افکار مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی)
 
باب اول: خودسازی، روش ها و راهکارها
 
بخش سوم: خودسازی با سکوت و تفکر 

فصل بیست و هشتم: سکوت راه ترقی و تأمل راه صواب
 
مرجع عالیقدر، آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در خلال یکی از سخنرانی های ارزشمند خود درباره تأثیر سکوت بر زندگی انسان فرمود: «عاقل ابتدا می اندیشد، سپس سخن می گوید».

بلاغت این سخن و ژرفای معنای آن بر همگان پیداست. افزون بر تأثیر ظاهری این جمله، کاربرد آن در زندگی تأثیرات عمیقی به جای خواهد گذاشت. بیهوده نیست که آن مرجع بزرگوار تا این حد به ارزش سکوت در زندگی انسان تأکید می کند. زیرا سکوت افق های گسترده تأمل و اندیشه کردن را در برابر انسان می گشاید و او را از عجله کردن و دستپاچگی ـ که غالباً عامل بسیاری از لغزش های انسان است ـ به تفکر راهگشا می برد، که بی گمان مورد نیاز همه مردم است.

ارزش زمان در حالات سکوت و تکلم

از این رو آیت الله العظمی شیرازی دام ظله می فرماید: «سکوت راه بهتر و سریع تر برای ترقی و تکامل انسان است. انسان به طور طبیعی مایل است که هرچه را احساس می کند یا می داند و می شناسد به زبان آورد، هرچند که بسیاری از حرف های او ارزش خاصی ندارد، جدای از وقتی که بیهوده برای ایراد این حرف ها هدر خواهد رفت. اگر به جای این کار تأمل و تفکر می کرد نتایج بهتری به دست می آورد. اگر مردم دانشمندان و مخترعان و صاحبان ایده های نو را گرامی می دارند، همه به علت نوآوری های حاصل از تفکر و تأمل است نه سخن گفتن».

به هر حال شرایط زندگی بشر تعیین می کند که سکوت بهتر است یا سخن گفتن. به سخن دیگر، موقعیت هایی برای انسان مؤمن پیش می آید که در آنها نباید سکوت کند و در برخی مواقع نیز مستلزم آرامش و سکوت است تا بتواند به موقعیت بهتر برای بیان دست یافت. از این رو مرجع عالیقدر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله در این خصوص می فرماید: «گاهی سخن گفتن واجب است و بی شک سکوت در این مواقع هیچ فضیلتی دربر نخواهد داشت. مثال آن، امر به معروفِ واجب و نهی از منکر حرام است. گاهی نیز سکوت واجب است و انسان اگر در آن حال سخن بگوید گناهکار خواهد بود مانندِ سخنی که به کشته شدن نفس محترمه منجر بشود که در این گونه موارد سکوت کردن ضروری است. روشن است که حدیث شریف پیامبر ـ درباره فضیلت سکوت که در ادامه ذکر خواهد شد ـ ناظر به این گونه موارد نیست. بلکه یک حقیقت اخلاقی به نام سکوت و فوایدی را که بر آن مترتب است بیان می کند ـ البته در صورتی که سخن گفتن ارجحیت نداشته باشد».

مرجع والامقام درباره مواضعی که سخن گفتن بهتر از سکوت است و یا لازم است می فرماید: «به طور کلی، سکوت مفید بهتر از کلام مفید است، البته در مواردی که یکی بر دیگری ارجحیتی نداشته باشد».

معظم له آرای خود را بر پایه حدیث شریف پیامبر صلی الله علیه وآله نقل می کند که آن حضرت فرمودند: «من حسن اسلام المرء ترکه الکلام فیما لا یعنیه؛(1)  از مواردی که اسلام شخص را نیکو می کند، ترک سخنی است که به او مربوط نیست».

شایسته است که گوینده پیش از ایراد سخنانش قدری تأمل کند و خوب حرف هایش را بسنجد. آیا این سخنان به سود اوست یا به ضررش؟ پس اگر سخن گفتن سودی برای او ندارد آنچه را می خواهد بگوید اگر ترک کند برای او بهتر است.

در فواید سکوت و تأمل

تأمل و سکوت غالباً همراه و مکمل یکدیگرند. سکوت برای شخص این امکان را فراهم می سازد که رشته کلام را به بند کشد و تأمل زمینه ساز استنتاج برتر است. این دو در دو بعد مادی و فکری یا نظری مطرح می گردد. مرجع عالیقدر آیت الله العظمی شیرازی دام ظله در این باره می فرماید: «اگر شخصی قصد داشته باشد چیزی بخرد و قبل از خرید اندکی تأمل کند، چه بسا این چیز را از جاهای مختلف بتواند تهیه کند، که ممکن است قیمت آنها در جاهای مختلف با همان کیفیت و مشخصات یکسان نباشد. شاید هم اجناسی با کیفیت های بهتر بیابد که نظرش تغییر کند و بخواهد جنسی با کیفیت و یا ویژگی های بهتر تهیه کند که شاید قیمت آن نیز مناسب تر باشد. اگر این شخص بدون تفکر و تأمل دست به خرید آن جنس بزند، احتمال زیادی هست که جنس مورد علاقه اش را تهیه نکند و بعداً از خرید خود به دلیل از دست دادن جنس بهتر یا ارزان تر پشیمان گردد».

آن بزرگوار بدین مناسبت نیز می فرماید: «همین موضوع درباره امور معنوی نیز صادق است. برای مثال یک طالب علم در نحوه انتخاب درس های خود و یا راهی که او را زودتر به مطلوب خود برساند تأمل و تفکر می کند، و یک خطیب برای تهیه مطالبی که برای مخاطبانش سودمندتر است فکر می کند، و برای جوانان برنامه های هدایت بخش می چیند. همه اینها برای سریع تر و راحت تر رسیدن به هدف خود تأمل و تدبر را به کار می گیرند. خوب، اینها همه به دست نمی آید مگر در حالت سکوت و تأمل».

تفاوت انسان خردمند و کم خرد

میان عاقل و کم عقل تفاوت های بسیاری وجود دارد. این تفاوت ها در روبرو شدن با مشکلات و کارها و نحوه تعامل با آنها به خوبی آشکار می شود. روشن است که عجله کردن از ویژگی های اخلاقی و رفتاری انسان های کم عقل است. در مقابل، انسان عاقل با تأمل و آگاهی کاری را انجام می دهد یا سخنی را بیان می کند. اگر سخن یا کار در خور آن موقعیت باشد آن را انجام می دهد و در غیر این صورت، انجام نمی دهد.

در تأیید این گونه رفتار مرجع معظم در یکی از سخنرانی های خود می فرماید: «از امیرمؤمنان امام علی علیه السلام روایت شده است که «لسان العاقل وراء قلبه وقلب الأحمق وراء لسانه؛(2)  زبان عاقل در پس قلب اوست و قلب نادان در پشت زبان او نهفته است». یعنی انسان کم عقل زود سخن می گوید و پیش از آنکه درباره سخنانش فکر کند آنها را بیان می کند، بر خلاف عاقلی که ابتدا درباره سخنش فکر می کند سپس آن را می گوید».

روی هم رفته به این نتیجه می رسیم که سکوت کردن در جایی که مناسب سخن گفتن نیست بر ارزش سخن می افزاید، البته این کار ذکاوت و چیره دستی خاصی می طلبد و هر کسی به سادگی توانِ انجام دادن آن را ندارد. چه بسا این ویژگی در وجود آدمی تبدیل به ملکه شود، اگر انسان بتواند همواره محافظ آن باشد. برای این منظور همواره باید خود را میان وجوب سکوت کردن و تأمل ورزیدن و ضرورت سخن گفتن بیابد. پس باید این ضرورت را به خوبی بسنجد، آن گاه دم به سخن بگشاید.

فقیه عالیقدر از باب نصیحت چنین می فرماید: «شایسته است که از اکنون با خود قرار بگذاریم که خود را به سکوت و استفاده از وقت عادت دهیم، که البته این کار یکباره تحقق نمی یابد و با تمرین و پرورش نفس و کم کم، از اندک به زیاد حاصل می آید. برای این کار انسان باید تصمیم بگیرد که هر روز و در ساعتی معین هرگز سخن نگوید، مگر آنکه پیش از آن خوب درباره آن سخن فکر کند، پس اگر نفعی در آن بیابد آن حرف را بزند. و برای مثال به مدت یک هفته این تمرین را ادامه دهد. پس از آن، زمان این کار را تا دو ساعت افزایش دهد و به مدت دو هفته یا یک ماه نیز بر آن استمرار ورزد. به این ترتیب با گذشت زمان، تعداد ساعت هایی را که مراقب سخنان خودش است افزایش دهد تا زمانی که این کار تبدیل به ملکه ای در وجود او گردد».
 
مؤسسه فرهنگی ـ تبلیغی النبأ
2 ربیع الأولی 1433
 
ـــــــــــــــــــــــــــ
1. مستدرک الوسائل، ج9، ص34.
2. نهج البلاغه، کلمات قصار، 40.
 
ادامه مقالات
shirazi.ir

ناب واژه ها

تاریخ گلواژه ها 19 ربيع الثاني 1443

1- بهترین انسان اعم از مسلمان مرد و زن کسی است که اعمال خوب داشته باشد، و دیگران را نیز به آن دعوت کند، و هرچه بیشتر علوم اهل بیت علیهم السلام را بداند، بهتر و فراگیرتر می تواند پیشرفت کند و وسیله هدایت دیگران باشد.

2- حلم که در منظومه اخلاقی اسلام ارزش والایی دارد، بدین معناست که انسان جواب زور و آزار جاهلان را ندهد و از کنار رفتار ناپسندشان کریمانه بگذرد. در حقیقت انسان حلیم از رفتار خیره سرانه جاهلان آزرده خاطر و ناراحت نمی شود و با خرسندی و لذت تمام حلم می ورزد؛ زیرا خداباوری او به حدی است که می داند با چنین کاری مقام او نزد پروردگار بالاتر می رود.

3- همه ما مسئولیت داریم که به نشر احکام و اخلاق اسلامی بپردازیم و معادباوری و خداباوری را در جامعه نهادینه سازیم.

4-عقل موهبت عظیمی است که به یاری آن آدمی، نیک و بد را می شناسد و با اندک تأملی در می یابد چه کاری پسندیده و چه کاری ناپسند است. لازم نیست که همیشه استاد اخلاق، خوب و بد را نشانمان دهد، بلکه همین نور عقل در وجود همگان کارهای پسندیده و ناپسند را تشخیص می دهد و هرکس خود می داند چه کارهایی خوب و چه کارهایی ناشایست است.

5- قرآن یکی از صفات مؤمنان را حلم و چشم پوشی از رفتارهای جاهلانه افراد نادان توصیف کرده است.

6- کارهای خوب و کارهای بد مثل حلقه های به هم متصل هستند. کار نیک باعث می شود انسان نسبت به کارهای نیکِ دیگر توفیق یابد، کارهای بد نیز از انسان سلب توفیق می کند و موجب درافتادن به گناهان دیگر می شود. همچنان که طاعت، طاعت می آورد، گناه نیز موجب سلب توفیق می شود.

7- هر کار خیری که از انسان سر بزند، در همین دنیا نتیجه اش به خود او باز می گردد، اگرچه روزگاری از آن سپری شده باشد و البته پاداش آخرت نیز به جای خود محفوظ است.

8- کسی که کار خوبی انجام می دهد، برای خود می کند و کسی هم که کار بَد می کند، برای خود کرده است.

9 گرچه خوبی و بدی هرکسی به دیگری هم می رسد، اما بیشترین بهره و ضرر خوبی و بدی را خود شخص می برد.

10- انسان های خوب هم دنیای خوبی دارند و هم آخرت خوبی، و برعکس آن انسان های بَد در دنیا و آخرت گرفتار هستند.

11- دو عمل است که اگر انسان به این دو بپردازد، بسیاری از مشکلات آینده او را کاسته و گرفتاری هایش را از بین می برد که این دو عمل یکی داشتن حسن خلق است و دیگری خدمت رساندن به بندگان خدا.

12- هریک از ما هرقدر که خوب باشیم، این قابلیت و توانایی را داریم که در این زمینه ترقی کنیم.

13- انسان به پند دهنده ای نیاز دارد تا او را از پیمودن بیراهه و افتادن به پرتگاه گناه بازدارد؛ لذا چنین چیزی مستلزم آن است که انسان خوش اخلاق، انعطاف پذیر و نرمخو باشد تا بتواند نصیحت دیگران را بپذیرد.

14- هر انسانی باید در مقدار فهم، ادراک و نیروی خدادادی اش بنگرد و ببیند که چه مقداری از آن را در راه خدای منّان می تواند هزینه کند و سپس دریغ نکند تا اجر و پاداش و سعادت و خوشبختی بیشتری نصیب او گردد.

15- هریک از شما موظفید در امور خیر، در مساجد، حسینیه ها، زندگی و غیره بر یکدیگر پیشی بگیرید.

16- هریک از شما باید بکوشد تا در کسب فضائل انسانی، اخلاق حسنه، تحصیل علم و انجام عمل صالح پیشگام، پیشتاز و برای افرادی که با وی زندگی می کنند فردی نمونه و الگو باشد.

17- کسانی که نسبت به مردم و حتی جانداران رفتاری توأم با مهربانی دارند، محبوب خدایند و هرکس نسبت به دیگری شفقت و مهربانی ورزد، به یقین خود را از رحمت الهی برخوردار خواهد نمود.

18- بهتر است کسی که پولی را از دیگری قرض می گیرد، هنگام بازپرداخت ـ البته بدون شرط اولیه ـ چیزی بیش از مبلغ اولیه را پس دهد. این کار مستحب است و باعث تشویق دیگران به دادن وام غیر ربوی به مردم می شود، در حالی که امروزه با کمال تأسف معاملات ربوی در بیشتر کشورهای اسلامی گسترش یافته است.

19- کار خیر فقط در صدقه خلاصه نمی شود، بلکه نیکی به پدر و مادر، پیوند با خویشاوندان، سیر کردن گرسنگان، تهیه لباس برای نیازمندان، فراهم کردن مقدمات ازدواج جوانان بی همسر و جز آن، همه و همه از مصادیق کار خیر است.

20- مؤمن نباید به چیزی که در راه خدای متعال خرج می کند، هرچند کوچک باشد به چشم خواری بنگرد.

 

ادامه گلواژه ها
shirazi.ir

رهنمود های مرجعیت

تاریخ رهنمود ها 19 ربيع الثاني 1443

1- تحمل مشکلات در راه خدا
در بحارالانوار آمده است که اندکی پيش از شهادت، خانم حضرت زهرا سلام الله عليها ايشان به گريه افتادند. مولای متقيان به ايشان فرمودند: «يا سيدتي ما يبکيک؛ بانوی من براي چه گريه می کنی؟». حضرت زهرا سلام الله عليها اظهار داشتند: برای مصائبی که در آينده برای شما رخ می دهد گريه می کنم. مولای متقيان فرمودند: «فوالله إن ذلک لصغير عندي في ذات الله؛ به خدا سوگند مصائبی که در آينده در راه خدا بر سر من فرود می آيد، در چشم من کوچک  و خرد است». 
فعاليت های تبليغی و نشر معارف فاطمی سلام الله علیها مصداق «في ذات الله» است. با توجه به اينکه احتمالاً اين سخن حضرت زهرا سلام الله علیها آخرين گفتگوی ايشان با مولای متقيان است، اين مطلب اهميت والای تحمل مشکلات در راه خدای متعال را می رساند. بنابراين، بکوشيد سختی ها و مشکلاتی که در راه نشر فرهنگ اهل بيت عليهم السلام می بينيد به حساب اهل بيت علیهم السلام بگذاريد و همه اين دشواری ها را برای خدا بر خود هموار نماييد.

2- مخاطبان حضرت زهرا سلام الله علیها
پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه وآله، حضرت زهرا سلام الله علیها به مسجد النبی رفته، در آن جا خطبه معروف خود را ایراد کردند. مهاجرین و انصار، یعنی همه مسلمانان در مسجد حضور داشتند، اما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها خطبه خود را با عبارت «ایها الناس؛ ای مردم» آغاز کردند و این بدان معناست که مردم جهان تا قیام قیامت مخاطبان پیام ایشان هستند. این که ایشان "ایها الناس"  فرمودند از آن جهت است که باید اسلام به همه دنیا و جوامع بشری برسد و اتمام حجت شود. حضرت زهرا سلام الله علیها نیز در خطبه خود اتمام حجت کردند.
امروزه ما وظیفه داریم رهنمودهای ایشان را به جهانیان برسانیم و همگان را آگاه کنیم، از جمله، این سخن ایشان را که پس از به شهادت رسیدن رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: «ازیلت الحرمة؛ حرمت [ها] را از میان برداشتند».
مسلم این که، پس از شهادت رسول مکرم اسلام صلی الله علیه وآله تنها هتک حرمت از مقام شامخ این خاندان نشد، بلکه حرمت خدا، حرمت اسلام، حرمت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و حرمت دین از بین رفت. از همین مجلس به سالخوردگان، مردان، زنان و به ویژه جوانان توصیه می کنم که هرآنچه از خطبه سراسر فضیلت و نور حضرت زهرا سلام الله علیها را می دانند با مطالعه کامل آن، مردم را از محتوای گرانسنگش آگاه کنند. هرکس در حدّ توان خود باید در راه به ثمر نشاندن این مسئولیت سنگین با هر وسیله ای بی تفاوت که از طریق منبر باشد یا کتاب و مجله و روزنامه یا رسانه های نوین ایفای نقش کند.
توجه داشته باشیم که در عبارت أیها الناسِ حضرت زهرا سلام الله علیها بایستگیِ رساندن پیام ایشان به جهانیان آشکار است.
به راستی چه چیزی سبب شد تا حضرت زهرا سلام الله علیها بفرمایند: «حرمت از میان رفت»؟ این سخن حضرت زهرا سلام الله علیها را باید به همه جهان رساند. اقامه شعائر مقدس فاطمیه سلام الله علیها، یکی از راه های رساندن این پیامِ خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام است؛ شعائری که در طول سال، به ویژه در این ایام برگزار می شود. توجه داشته باشیم که سخنان حضرت فاطمه سلام الله علیها به ایام فاطمیه اختصاص ندارد، بلکه برای تمام روزهای سال است.
شعائر مقدس فاطمی نه تنها در کشورهای اسلامی، بلکه باید در سراسر جهان گسترش یابد. بر کسانی که به توحید و نبوت و امامت معتقد هستند و از جمعیت میلیونی در سراسر دنیا برخوردارند، واجب است این شعائر را به مردم جهان برسانند و همگان را از هدف مقدس ایشان و دقت و نکات ظریف خطبه ایشان آگاه سازند.
توجه کنیم که شعائر مقدس فاطمی علیها السلام در کشورهای اسلامی، به ویژه در کشورهایی با جمعیت اکثریت شیعی، مانند ایران و عراق باید گسترده تر شود؛ زیرا هرکس و در حدّ توان خود در این زمینه وظیفه دارد و هیچ گونه کوتاهی ای در این موضوع پذیرفتنی نیست. 
این شعائر باید هرچه با صلابت تر، پر رنگ تر و با عظمت تر برپا و احیا شود. مسلماً این امر از موارد بسیار مهمی است که نه تنها در شب اول قبر بلکه تا قیام قیامت و خدایی خدا کارساز و گره گشاست. حال اگر در این مقوله درست و خوب و مناسب عمل شود و کوتاهی صورت نگیرد، لحظه مرگ، آغاز خوشحالی است، ولی اگر انسان کوتاهی یا شعائر مقدس فاطمی علیها السلام را تضعیف کرده باشد، وای بر احوالش که بد فرجامی خواهد داشت.
غافل نباشیم که در این صورت، قبل از حضرت زهرا سلام الله علیها خدای متعال خصیم انسان خواهد بود؛ خدایی که: «یغضب لغضب فاطمة، ویرضی لرضا فاطمة؛ برای خشم فاطمه غضب می کند و به جهت خشنودی فاطمه خشنود می شود».
 

ادامه رهنمود ها
رسانه
کتابخانه
تماس با ما

دفتر آیت الله العظمی سید صادق حسینی شیرازی دام ظله:

شهر مقدس قم، خیابان انقلاب، کوچه 6 

تلفن:

00982537717333