تسمیه مثل احرام که اسم گذاشته نشده برای شروع در آن مسأله اعتباریهای که خدای تبارک و تعالی قرار داده برای اینکه بدنبالش نسک و اعمال حج یا عمره را انجام دهند. تسمیه غالباً و عادتاً حیث تعلیلی است، یعنی یک جهتی دارد اما تقیید نیست، یعنی چرا اسمش را احرام گذاشتهاند؟ بخاطر محرمات احرام است و برای این است که کسی که تلبیه میگوید 24 یا 25 چیز برایش حرام میشود این وجه تسمیه است، نه اینکه این محرمات قید است که اگر پایبند به این محرمات نشد اسمش احرام نیست، این یک دلیل دیگر میخواهد. لهذا بین 24 یا 25 تا از محرمات احرام منهای 2 تا که جماع و استمناء باشد اگر شخصی احرام بست عزم هم داشت که ترک محرمات کند و عزم هم بر استمرار بر ترک محرمات داشت، اما تمام محرمات را انجام داد آیا احرامش باطل میشود؟ نه. چرا؟ چون این یک امور اعتباریه است، شارع گفته اگر محرمات را انجام دادی باید کفاره دهی و اینها اعتباریاتی است که شارع اینطور اعتبار نموده در حالیکه در نماز اینطور نیست اگر قهقهه کرد و حرف زد نمازش باطل میشود و این الله اکبری که گفت و صلاحیت داشت که ابتداء نماز باشد نماز بینماز میشود و نماز نیست اما در حج اینطور نیست و فارغش هم دلیل است. در باب صلاة دلیل دارد که مبطلات نماز و منافیات و محرمات صلاة هم حکم تکلیفی و هم حکم وضعی است، هم احرام است که در نماز قهقهه کند و هم اگر قهقهه کرد نمازش باطل میشود اما در حج اینطور نیست محرمات احرام است نه مبطلات احرام و موجب بطلان نمیشود. و چرا اسمش را احرام گذاشتهاند؟ بلحاظ این محرمات است و حیث تعلیلی است نه تقییدی، یعنی به این جهت اسمش را احرام گذاشتهاند اما نه اینکه مقید است به اینکه اگر محرمات را انجام داد احرام باطل میشود و از کجا میگوئیم تعلیلی است نه تقییدی؟ بخاطر ادله. در باب صلاة تقییدی است، در باب صوم تقییدی است ولی در باب احرام تعلیلی است نه تقییدی.
در باب طهارت هم قرآن کریم و هم روایات شریفه طهارت از حدث را دو گونه تعبیر کرده، فرموده: وَلاَ جُنُباً إِلاَّ عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا، یک آیه دیگر فرموده: وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا، آیا طهارت غیر از غسل است؟ آیا غسل غیر از طهارت است؟ عابری سبیل، سبیل یعنی راه، یعنی کسی که میخواهد به مسجد برود اگر عبور میکند از مسجد همانطوری که تفسیر شده اشکالی ندارد اما آدم جنب حق ندارد برود در مسجد و بماند مگر اینکه غسل کرده باشد. این تغتسلوا سبب است و فَاطَّهَّرُوا مسبب است، یعنی این غُسل نه غَسل و چیزی که با قصد قربت است و با احکامش که اسمش را غسل میگذارند، این غسل سبب طهارت است، طهارت مسبب از غسل است، وقتیکه غسل کرد با تمام شرائطش این طهارت از حدث و آن معنائی که میتواند این شخصی که جنب بوده و حرام بوده که برود در مسجد بماند برایش ماندن در مسجد احرام میشود و اگر با حالت جنابت نماز میخوانده و باطل بوده با غسل کردن نمازش میشود صحیح آن سبب و این مسبب است، دو تا چیز نیست یک چیز است و یک چیز مستقل نیست. تلبیه و احرام هم عین همین میماند. از کجا میگوئیم عین همین است؟ چطور در باب غسل و طهارت، تغتسلوا و فاطهروا گفتیم که ظاهرش این است آن سبب و این مسبب است بخاطر احکامی که از آن استفاده میشود و بخاطر ظهور این دو کلمه است بمناسبت ملابساتی که در آن دارد در تلبیه و احرام هم همین است. التلبیة احرام والإحرام تلبیة، آن سبب و این مسبب است، تلبیه سبب میشود که وقتی آن را گفت میشود مُحرم، حالا این تلبیه با عزم باشد و بیعزم باشد یا با عزم که ترک باشد اطلاق دارد، محرم که شد محرم است و از احرام درنمیآید و محرمات احرام همهاش غیر از این دو تا را انجام بدهد یا ندهد، عزم داشته باشد یا بیعزم باشد. عزم داشته که انجام دهد بعد نقض کرده و عزم داشته انجام ندهد محرمات و بعد گیرش نیامده.
فهرست
جلسه 909. 5
جلسه 910. 13
جلسه 911. 23
جلسه 912. 31
جلسه 913. 42
جلسه 914. 52
جلسه 915. 61
جلسه 916. 68
جلسه 917. 77
جلسه 918. 84
جلسه 919. 92
جلسه 920. 101
جلسه 921. 111
جلسه 922. 118
جلسه 923. 127
جلسه 924. 137
جلسه 925. 144
جلسه 926. 154
جلسه 927. 163
جلسه 928. 171
جلسه 929. 178
جلسه 930. 186
جلسه 931. 192
جلسه 932. 201
جلسه 933. 209
جلسه 934. 218
جلسه 935. 225
جلسه 936. 233
جلسه 937. 239
جلسه 938. 249
جلسه 939. 256
جلسه 940. 263
جلسه 941. 270
جلسه 942. 278
جلسه 943. 285
جلسه 944. 291
جلسه 945. 296
جلسه 946. 305
جلسه 947. 311
جلسه 948. 319
جلسه 949. 327
جلسه 950. 337
جلسه 951. 346
جلسه 952. 356
جلسه 953. 365
جلسه 954. 373
جلسه 955. 381
جلسه 956. 391
جلسه 957. 399
جلسه 958. 407
کتاب های مرتبط