LOGIN
alshirazi.org
فقه نگاری حج «جلد سی ام»
ناشر :
مطالعه
pdf دریافت ‏ 28 مرداد 1402 - 3 صفر الأحزان 1445

تابع عرائض دیروز عبارت مقدمه مقنع مرحوم شیخ صدوق را می‌خوانم که دیروز یک جمله قبلش را بخاطر اختصار نخواندم که حالا با آن جمله می‌خوانم که ببینیم چه ظهور دارد و این ظهور بما هو مورد استفاده فقهاء بعد از ایشان نبوده، پس معلوم می‌شود که این ظهور مراد نیست، چون اراده استعمالیه غالباً کاشف از اراده جدیّه است یعنی طریق ظهور کاشف از این است که متکلم این را اراده کرده است، آن وقت شخصی مثل صدوق دارد توثیق می‌فرماید این توثیقش معتبر است حالا چه صدها فرد را یک جا توثیق کند و چه تک تک را توثیق کند. عبارت مقنع این است: وحذفت الأسانید منه لئلا یثقل حمله، (مقنع کتاب فتواست نه کتاب روایات، اما ایشان می‌خواهد بگوید من روایات را سندهایش را قطع کردم و خود متون روایات را آوردم) ولا یصعب حفظه ولا یمله قاریه إذ کان ما أبنیه فیه في الکتب الأصولیة (آن‌هائی که سندهایش را حذف کرده‌ام در کتب أصول اخبار و روایات بوده) موجوداً مبیناً عن المشایخ العلماء الفقهاء الثقاة رحمهم الله. در این تکه ایشان چهار مطلب را می‌گویند: 1ـ اینکه این کتاب تماماً روایات است فقط سندهایش حذف شده. 2ـ تمام این کتاب مسند است یعنی یک مرسل در آن نیست. 3ـ روایاتی که همه‌اش مسند است از کتب اصول آورده‌ام (اصول شیعه و اربعمائة، اصولی که اصحاب معصومین علیهم السلام نوشته‌اند. 4ـ آن اسناد ثقات هستند. ایشان نفرموده سند من به این کتب اصول ثقات هستند. یعنی تمام آنچه در کتاب مقنع هست متون روایاتی است که همه‌اش مسند است و سندهای آن روایات، نه سند من به اسناد این کتب ثقات هستند. آن وقت این متون مقنع را انسان بردارد و ببینید در کدام روایات آمده، آن روایات تمام اسنادش تا معصوم ثقات هستند و احدی بعد از شیخ صدوق نه معاصرین ایشان و نه تلامیذ ایشان این معنی را برداشت نکرده‌اند. این ظهور هست اما اراده استعمالیه وقتی طریق است به اراده جدیّه که یک قرینه اقوائی برخلاف نباشد، در حالیکه این قرینه است. صدها سال بعد از کتب شیخ صدوق تلامیذ ایشان که یکی شیخ مفید است یکی از این‌ها نیامده در یکی از این صدها سندی که توی روایاتی است که مقنع را از آن روایات برداشته، نه اینکه عبارت را عوض کرده نه، همان عبارت روایات را آورده فقط سندهایش را حذف کرده، یکی از این‌ها را گفته باشند ثقة، چرا؟ چون شیخ صدوق در مقنع فلان روایت را نقل کرده که این روایت در سندش مثلاً فلان کس هست و شیخ صدوق او را توثیق کرده، این برداشت را نکرده‌اند با اینکه این ظاهرش هست. یعنی ما در زمان شیخ صدوق این عبارت را می‌دیدیم، قرینه‌ای برخلاف نداشتیم می‌گفتیم توثیق است. اول کتب اصولیه را ذکر کرده و بعد فرموده العلماء الفقهاء الثقات. یعنی آنچه در این کتب اصولیه است که من در این کتاب از آن‌ها آورده‌ام این روایات تمامش مسند است و از علماء ثقات است.

فهرست

 

جلسه 518. 5

جلسه 519. 10

جلسه 520. 16

جلسه 521. 23

جلسه 522. 29

جلسه 523. 36

جلسه 524. 43

جلسه 525. 49

جلسه 526. 58

جلسه 527. 66

جلسه 528. 74

جلسه 529. 81

جلسه 530. 89

جلسه 531. 97

جلسه 532. 105

جلسه 533. 111

جلسه 534. 118

جلسه 535. 124

جلسه 536. 131

جلسه 537. 143

جلسه 538. 151

جلسه 539. 157

جلسه 540. 163

جلسه 541. 172

جلسه 542. 178

جلسه 543. 184

جلسه 544. 191

جلسه 545. 195

جلسه 546. 203

جلسه 547. 210

جلسه 548. 215

جلسه 549. 221

جلسه 550. 228

جلسه 551. 235

جلسه 552. 239

جلسه 553. 248

جلسه 554. 253

جلسه 555. 259

جلسه 556. 268

جلسه 557. 274

جلسه 558. 281

جلسه 559. 288

جلسه 560. 296

جلسه 561. 303

جلسه 562. 309

جلسه 563. 314

جلسه 564. 316

جلسه 565. 316

جلسه 566. 316

جلسه 567. 316

جلسه 568. 316

جلسه 569. 316

جلسه 570. 316

جلسه 571. 316

جلسه 572. 316

جلسه 573. 316

جلسه 574. 316

جلسه 575. 316

جلسه 576. 316

جلسه 577. 316

فهرست     316