تابع عرائض دیروز عبارت مقدمه مقنع مرحوم شیخ صدوق را میخوانم که دیروز یک جمله قبلش را بخاطر اختصار نخواندم که حالا با آن جمله میخوانم که ببینیم چه ظهور دارد و این ظهور بما هو مورد استفاده فقهاء بعد از ایشان نبوده، پس معلوم میشود که این ظهور مراد نیست، چون اراده استعمالیه غالباً کاشف از اراده جدیّه است یعنی طریق ظهور کاشف از این است که متکلم این را اراده کرده است، آن وقت شخصی مثل صدوق دارد توثیق میفرماید این توثیقش معتبر است حالا چه صدها فرد را یک جا توثیق کند و چه تک تک را توثیق کند. عبارت مقنع این است: وحذفت الأسانید منه لئلا یثقل حمله، (مقنع کتاب فتواست نه کتاب روایات، اما ایشان میخواهد بگوید من روایات را سندهایش را قطع کردم و خود متون روایات را آوردم) ولا یصعب حفظه ولا یمله قاریه إذ کان ما أبنیه فیه في الکتب الأصولیة (آنهائی که سندهایش را حذف کردهام در کتب أصول اخبار و روایات بوده) موجوداً مبیناً عن المشایخ العلماء الفقهاء الثقاة رحمهم الله. در این تکه ایشان چهار مطلب را میگویند: 1ـ اینکه این کتاب تماماً روایات است فقط سندهایش حذف شده. 2ـ تمام این کتاب مسند است یعنی یک مرسل در آن نیست. 3ـ روایاتی که همهاش مسند است از کتب اصول آوردهام (اصول شیعه و اربعمائة، اصولی که اصحاب معصومین علیهم السلام نوشتهاند. 4ـ آن اسناد ثقات هستند. ایشان نفرموده سند من به این کتب اصول ثقات هستند. یعنی تمام آنچه در کتاب مقنع هست متون روایاتی است که همهاش مسند است و سندهای آن روایات، نه سند من به اسناد این کتب ثقات هستند. آن وقت این متون مقنع را انسان بردارد و ببینید در کدام روایات آمده، آن روایات تمام اسنادش تا معصوم ثقات هستند و احدی بعد از شیخ صدوق نه معاصرین ایشان و نه تلامیذ ایشان این معنی را برداشت نکردهاند. این ظهور هست اما اراده استعمالیه وقتی طریق است به اراده جدیّه که یک قرینه اقوائی برخلاف نباشد، در حالیکه این قرینه است. صدها سال بعد از کتب شیخ صدوق تلامیذ ایشان که یکی شیخ مفید است یکی از اینها نیامده در یکی از این صدها سندی که توی روایاتی است که مقنع را از آن روایات برداشته، نه اینکه عبارت را عوض کرده نه، همان عبارت روایات را آورده فقط سندهایش را حذف کرده، یکی از اینها را گفته باشند ثقة، چرا؟ چون شیخ صدوق در مقنع فلان روایت را نقل کرده که این روایت در سندش مثلاً فلان کس هست و شیخ صدوق او را توثیق کرده، این برداشت را نکردهاند با اینکه این ظاهرش هست. یعنی ما در زمان شیخ صدوق این عبارت را میدیدیم، قرینهای برخلاف نداشتیم میگفتیم توثیق است. اول کتب اصولیه را ذکر کرده و بعد فرموده العلماء الفقهاء الثقات. یعنی آنچه در این کتب اصولیه است که من در این کتاب از آنها آوردهام این روایات تمامش مسند است و از علماء ثقات است.
فهرست
جلسه 518. 5
جلسه 519. 10
جلسه 520. 16
جلسه 521. 23
جلسه 522. 29
جلسه 523. 36
جلسه 524. 43
جلسه 525. 49
جلسه 526. 58
جلسه 527. 66
جلسه 528. 74
جلسه 529. 81
جلسه 530. 89
جلسه 531. 97
جلسه 532. 105
جلسه 533. 111
جلسه 534. 118
جلسه 535. 124
جلسه 536. 131
جلسه 537. 143
جلسه 538. 151
جلسه 539. 157
جلسه 540. 163
جلسه 541. 172
جلسه 542. 178
جلسه 543. 184
جلسه 544. 191
جلسه 545. 195
جلسه 546. 203
جلسه 547. 210
جلسه 548. 215
جلسه 549. 221
جلسه 550. 228
جلسه 551. 235
جلسه 552. 239
جلسه 553. 248
جلسه 554. 253
جلسه 555. 259
جلسه 556. 268
جلسه 557. 274
جلسه 558. 281
جلسه 559. 288
جلسه 560. 296
جلسه 561. 303
جلسه 562. 309
جلسه 563. 314
جلسه 564. 316
جلسه 565. 316
جلسه 566. 316
جلسه 567. 316
جلسه 568. 316
جلسه 569. 316
جلسه 570. 316
جلسه 571. 316
جلسه 572. 316
جلسه 573. 316
جلسه 574. 316
جلسه 575. 316
جلسه 576. 316
جلسه 577. 316
فهرست 316
کتاب های مرتبط