روایت محمد بن علی بن ابی عبد الله عن ابی الحسن u که مستند قول ابی الصلاح ذکر شده اشکالات متعددهای به این روایات شده است. به نظر میرسد از این اشکالها دو تا في محله هست هر کدامش. بقیهاش في محلها نیست. دو اشکالی که في محلها هست هر کدام في محله است یکی اعراض است. روایتی است نسبت به معصوم u داده شده همانها که نقل کردهاند روایت را و نسبت به معصوم دادهاند خودشان عمل نکردهاند به این روایت و بقیه فقهاء. بالنتیجه غیر ابی الصلاح اتفاق نقل شده از متقدمین و متأخرین برخلاف این روایت است. ما در باب حجیت خبر واحد، خبر ثقه، خبر عدل، عمده بناء عقلاء داریم اینکه مورد تسالم است. بناء عقلاء در جائی که ما ببینیم خود آنها که نقل کردهاند روایت را طبق این روایت عمل نکردهاند. اگر فرض کنید زراره از حضرت صادق u نقل کرد که غسل احرام واجبٌ، بعد با زراره حج رفتیم دیدیم احرام پوشید و غسل نکرد. معلوم میشود این روایت مشکلی دارد یا دلالتش گیری دارد یا تقیه بوده یا چه بوده؟ عقلاء در حجیت خبر ثقه وثاقت المخبر میخواهند. این یک عرض که من عرض میکنم دیگران هم فرمودهاند قبلاً و خوب است مورد تأمل قرار بگیرد، وقتی که خبر ثقه خبر عدل گفتند حجت است منجز و معذر عند العقلاء است. ثقه وقتی که نقل میکند چه سبب این است که عقلاء منجز و معذر او را بدانند؟ این بخاطر این است که خود مضمون خود مطلب، منقول، الخبر، مورد تنجیز و اعذار است. آن وقت طریق این وثاقت به مضمون وثاقت به خبر، وثاقت به مطلب طریقش نقل ثقه است. وقتی که ثقه نقل بکند این کشف میکند که این منقول موثوق به است. اگر ما دیدیم خود ثقه که نقل کرده حالا نگوئیم خود ثقه که نقل کرده دیدیم آنهائی که اتقیاء و اهل خبره هستند روایت را در کتابهایشان نقل کردهاند و به آن عمل نکردهاند این وثاقت به مطلب وثاقت به مضمون نمیآورد ولو ناقل ثقه باشد و چه اعراضی ما داریم از این مورد بیشتر. یک اعراضی هم متقدمین هم متأخرین از عمل به این روایت کردهاند. این اشکال اول که روایت معرض عنها است مسلماً اعراض از آن شده فقط یک نفر ابو الصلاح نقل کرده در کتابش چطور شده ایشان نقل کرده نه اساتید ایشان شیخ و سید مرتضی اینها، نه همدورهایهایشان اینها از احدی نقل نشده غیر از ابو الصلاح. این طور اعراض این روایت را از حجیت عقلائیه میاندازد. یعنی ما اگر به این روایت عمل کردیم فردا انکشف که این روایت خلاف واقع بوده حالا یا تقیه بوده یا معصوم نفرموده بودند یا هر چه، معذوریم؟ و اگر مثل تمام فقهاء به استثناء مثل حلبی ما عمل نکردیم به این روایت که نمیکنیم عمل به این روایت فردا روز قیامت انکشف که روایت درست بوده معصوم فرموده بودند حکم همین بوده آیا ما معذور نیستیم عند العقلاء؟ خوب وقتی دیدیم صدها و صدها فقهاء اهل خبره اتقیاء دیدند روایت را نقلش کردند، خودشان از دست آنها به دست ما رسیده اما فتوی ندادند طبقش بلکه برخلافش فتوی دادهاند. در مقام تنجیز و اعذار، یک اعراضی قویتر از این ما نداریم. مگر اینکه اعراض مثل حلبی که عمل نکرده به آن این یکی. که به نظر میرسد این اشکال اشکال تام است. اگر هیچی نبود و این صحیحه اعلائی هم بود باز نمیتوانستیم به آن عمل بکنیم. اصلاً در فقه ما کم داریم یک فقیه چه ابو الصلاح چه غیر ابی الصلاح تفرد به یک حکم کرده باشد. چون فقهاء شیعه بحمد الله همیشه زیاد بودند و هستند یکی و دو تا و ده تا نبودند و نیستند. آن وقت یک فقیه فقط عمل کرده در کتابش نوشته این یک اشکال. اینجا احتمال میآید که ایشان متفرد نباشد کسانی دیگر عامل به این روایت باشند. سه نفر دیگر یکی شیخ صدوق یکی کلینی و یکی هم مفید که پس اعراض نباشد. پس چیست وجه احتمال؟ وجه احتمال این است که شیخ صدوق و کلینی و مفید اینها این روایت را نقل کردهاند. اما شیخ صدوق هم در مقنع، هم در هدایة که رسالههای عملیه ایشان است هم در من لا یحضره الفقیه که در اولش ایشان فرموده آنچه حجت بین خود و خدا من در این کتابم نوشتهام و شیخ مفید هم حدیث را در مقنعه که کتاب فتوائی شیخ مفید است نقل کردهاند و کلینی هم در کافی نقل کردهاند. خوب پس معلوم میشود این سه هم عمل کردهاند به این روایت. تنها ابو الصلاح نیست که عمل به روایت کرده باشد. به نظر میرسد این حرف قابل تأمل و قابل مناقشه بلکه منع است.
فهرست
جلسه 46. 5
جلسه 47. 14
جلسه 48. 21
جلسه 49. 31
جلسه 50. 41
جلسه 51. 50
جلسه 52. 61
جلسه 53. 69
جلسه 54. 83
جلسه. 95
جلسه 56. 103
جلسه 57. 112
جلسه 58. 121
جلسه 59. 132
جلسه 60. 142
جلسه 61. 151
جلسه 62. 163
جلسه 63. 174
جلسه 64. 186
جلسه 65. 195
جلسه 66. 206
جلسه 67. 217
جلسه 68. 228
جلسه 69. 237
جلسه 70. 248
جلسه 71. 258
جلسه 72. 269
جلسه 73. 279
جلسه 74. 290
جلسه 75. 300
جلسه 76. 311
جلسه 77. 321
جلسه 78. 332
جلسه 79. 342
جلسه 80. 353
جلسه 81. 363
جلسه 82. 373
جلسه 83. 382
جلسه 84. 391
فهرست.. 402